ماجرای نذر مادر خلیفه عباسی برای امام هادی (ع)
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۰۵۵۶۵۰
خبرگزاری تسنیم: امام علی النقی علیه السلام مانند پدر بزرگوار خود در خردسالی به امامت رسید و وظیفه سنگین ولایت و هدایت مردم را از سن کم بر عهده داشت. آن حضرت مدتها در مدینه مردم را هدایت و سرپرستی میکرد و سپس از شهر اجداد خود شده و به سامرا، مرکز خلافت عباسی، فراخوانده شد تا خلیفه عباسی بتواند کنترل مستقیم و دائمی بر فعالیتها و رفت و آمدهای آن امام بزرگوار داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این وجود، امام هادی علیه السلام همچون پدران بزرگوار و دانشمند خود، از هر فرصتی برای هدایت مردم استفاده میکرد و حتی تصمیم گرفت در عمق هیأت حاکمه نفوذ کند و موفق شد که حتی نزدیکان و دوستان خلیفه را با خود همراه کنند. به این ترتیب مادر خلیفه و وزیر او از دوستداران و محبان امام هادی علیه السلام شدند و معلم فرزندانش به عنوان یکی از شیعیان امام هادی علیه السلام در این راه به شهادت رسید.
در گفتگویی با حجتالاسلام صادق ایرانشاهی، محقق و پژوهشگر دینی انجام داده، به بررسی دوران امامت و ولایت امام علی النقی علیه السلام پرداخته است. آن طور که این کارشناس دینی اظهار میکند، زیارت جامعه کبیره که یکی از پر اعتبارترین و مستندترین احادیث شیعه است، از امام هادی علیه السلام روایت شده که مضامین بلند و مفاهیم بسیار مهم در زمینه امامت و ولایت را طرح میکند.
امامت در خردسالی
نقل شده است که امام هادی علیه السلام در سن هشت سالگی به امامت رسیدند. درست است؟
بله. محرم سال ۲۲۰ هجری بود که معتصم، خلیفه ظالم عباسی، امام جواد علیه السلام را به بغداد تبعید کرد. آن زمان امام جواد علیه السلام با علم الهی خود آگاه بودند که در این سفر بازگشتی نخواهد بود و به زودی به شهادت میرسند. بر همین اساس بود که فرزند هشت ساله خود، امام علی النقی علیه السلام را به عنوان امام بعدی به مردم مدینه معرفی کردند و حتی به اصحاب و شیعیان هم یادآوری فرمودند که در صورت مواجه شدن با هر مسئله و مشکلی به آن حضرت مراجعه کرده و پاسخ سؤالات خود را از ایشان بگیرند.
زمانی که امام جواد علیه السلام در ۲۹ ذیالقعده سال ۲۲۰ هجری به شهادت رسیدند، بزرگان شیعه که از قبل امامت امام علی النقی علیه السلام را از امام جواد علیه السلام شنیده بودند و از علم الهی آن حضرت آگاه بودند، امامت ایشان را قبول کردند.
برای مردم عجیب نبود که کودکی هشت ساله امام مردم باشد؟
نه. این اتفاق بارها پیش از این هم روی داده بود. حتی امام جواد علیه السلام هم در خردسالی به مقام امامت رسیده بود و امامت امام هادی در سن هشت سالگی موضوع عجیبی نبود. در عین حال مردم شاهد علم الهی و توان امامت آن حضرت بودند و مقام امامت را در علم، رفتار و گفتار ایشان دیده و درک میکردند.
تبعید به سامرا
اشاره کردید که امام هادی علیه السلام در مدینه حضور داشتند و به مقام امامت رسیدند. چه شد که به سمت سامرا رفتند؟
امام علی النقی علیه السلام در دوران خلافت معتصم و واثق عباسی در مدینه زندگی میکردند و از همان شهر مردم را هدایت و امامت میکردند. اما به مرور آوازه علم الهی و مقام رفیع ایشان به گوش خلفای عباسی رسید و آنها که در تمام دوران حکومت خود، از ائمه اطهار علیهم السلام ترس داشتند، این بار هم نتوانستند فعالیت و حضور امام هادی علیه السلام را در میان مردم تحمل کنند. به همین دلیل وقتی متوکل عباسی به خلافت رسید، از ترس اینکه مبادا شیعیان بر علیه حکومت او شورش کنند، امام هادی علیه السلام را از مدینه به سامرا که مرکز خلافت او بود، تبعید کرد.
درواقع متوکل میخواست امام هادی علیه السلام را از نزدیک تحت کنترل داشته باشد. چون شنیده بود که نسل دوم از این امام بزرگوار، امام موعود خواهد بود که پایههای حکومت ظلم را از بین خواهد برد. در عین حال نامههای زیادی از سمت مأموران حکومت خود از نقاط مختلف دریافت میکرد که به او خبر داده بودند مردم مکه و مدینه به امام هادی علیه السلام گرایش دارند و آن حضرت را مولا و امام خود میدانند.
پس لازم میدانست که امام را از نزدیک کنترل کرده و حتی رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر داشته باشد. حتی میخواست بتواند در موقع لزوم به راحتى بر امام فشار وارد کند.
ماجرای نذر مادر متوکل عباسی برای امام هادی علیه السلام
دوران امامت امام هادی علیه السلام در سامرا چگونه بود؟ به هر حال در آن زمان امام علیه السلام تحت کنترل دستگاه حکومت عباسی بودند، آیا فرصت و موقعیتی برای ترویج شیعه و هدایت مردم وجود داشت؟
امام علی النقی علیه السلام در مدتی که در سامرا حضور داشتند، خط مکتبی تشیع را از مسیرها و شیوههای گوناگون تحت نظر داشتند و با وجود اینکه آن حضرت را با زور و اجبار به سامرا آورده بودند، اما ایشان نهایت استفاده از این حضور کردند.
نکته جالب این است که طبق روایتهای معتبر، امام هادی علیه السلام که در سامرا و در نزدیکی مرکز خلافت زندگی میکردند، تصمیم گرفتند در عمق هیأت حاکمه نفوذ کنند و موفق شدند که حتی نزدیکان و دوستان خلیفه را با خود همراه کنند. به عنوان مثال مادر متوکل به امام هادی علیه السلام اعتقاد پیدا کرد و برای بیماری فرزندش نذری جهت امام هادی علیه السلام کرده بود.
در عین حال روایت شده که فتح بن خاقان، وزیر متوکل هم از دوستداران امام هادی علیه السلام بود. چون او شاهد علم الهی و دانش بیپایان و کمالات و سجایای آن حضرت بود. متوکل بارها مجلس بحث و مناظره ترتیب میداد و از علمای شهر دعوت میکرد و به خیال خام خودش میخواست امام هادی علیه السلام را در برابر رسوا کند. به همین دلیل از علما میخواست که پرسشهای سخت از ایشان بپرسند. اما امام هادی علیه السلام که با سرچشمه علم الهی در ارتباط بود، پاسخ پرسشها را به بهترین وجه ممکن عنوان میکردند و بر ایمان شیعیان میافزودند و جهل دشمنان را آشکار میکردند.
رویکرد علما در برابر علم امام هادی علیه السلام چه بود؟
مشخص است که آنها بیشتر از هر گروه دیگری و سایر مردم متوجه برتری علمی و فقهی امام میشدند. اما گاهی مجبور بودند اعتقاد خود را پنهان نگه دارند تا از ظلم و آزار خلیفه در امام بمانند.
به عنوان مثال ابن سکیت که معلم معتز و مؤید، فرزندان متوکل بود، از دوستداران امام هادی علیه السلام بود، اما آن را از متوکل پنهان میکرد. متوکل که تا اندازه یا متوجه این اعتقاد ابن سکیت شده بود، یک بار از او سؤال کرد: «آیا پسران من در نظر تو محبوبتر هستند یا پسران علی بن ابیطالب؟» ابن سکیت که از این سؤال بسیار ناراحت و رنجور شده بود، جواب داد: «به خدا قسم که قنبر، غلام علی بن ابیطالب در نظر من از دو پسر تو برتر و عزیزتر است.» وقتی متوکل این جواب را شنید، مطمئن شد که او شیعه است و به ترکان دستور داد که زبانش را از دهانش بیرون بکشند و به این شکل او را به شهادت رساند.
روایت زیارت جامعه کبیره، سند حقانیت شیعه
زیارتهای معتبری به نقل از امام علی النقی علیه السلام نقل شده است که علمای دین و دانشمندان اسلامی در زمینه اهمیت و منزلت آنها تأکید بسیاری کردهاند.
زیارت جامعه کبیره که یکی از پر اعتبارترین و مستندترین احادیث شیعه است، از امام هادی علیه السلام روایت شده که مضامین بلند و مفاهیم بسیار مهم در زمینه امامت و ولایت را طرح میکند. در عین حال روایتها و رسالههای گوناگونی از آن امام بزرگوار و دانشمند نقل شده که آموزههای بلندی را به ما آموزش میدهد.
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که زیارت جامعه کبیره یکی از معروفترین و شناختهشدهترین حدیثهای امام هادی علیه السلام است که در حقیقت دائرهالمعارف کامل امام شناسی است که باعث میشود شیعیان دچار افراط و تفریط نشوند.
میدانیم که همه ائمه اطهار علیهم السلام از منبع علم الهی و دانش بیپایان بهرهمند بودهاند. اما چرا اینگونه مضامین بلند توسط امام هادی علیه السلام نقل شده، در حالی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر ائمه پیش از ایشان میتوانستند این علوم را مطرح کنند؟
این نکته به ظرفیت عقلی و قدرت درک انسانها برمیگردد. درست است که همه اهل بیت علیهم السلام از منبع علم الهی بهرهمند بودهاند، اما لازم بود که امامان اولی زمینه گستردگی فکر شیعه را فراهم کرده و به مرور آنها را تربیت میکردند تا توان عقلی شیعه به اندازهای برسد که بتواند مفاهیم بلندی که در زیارت جامعه کبیره آمده را درک کند.
درواقع اگر تلاشها و آموزههای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهجالبلاغه و روایتهای آن حضرت نبود، اگر امام حسن مجتبی و امام حسین علیهماالسلام آن گونه فداکاری نمیکردند و با احادیث و کلام گرانبهای خود جان تشنه انسانها را سیراب نمیکردند، اگر آموزههای عرفانی و علمی و فقهی امام زینالعابدین علیهم السلام در قالب دعا و مناجات عنوان نمیشد، اگر امام محمدباقر و امام جعفر صادق علیهماالسلام مکتب علمی و فقهی را راهاندازی نمیکردند و شاگردان بسیار تربیت نمیکردند، اگر امام موسی کاظم، امام علی بن موسیالرضا و امام جواد علیهم السلام با احادیث و کلام اندیشمندانه و عالمانه خود در قالب حدیث و مناظره، آموزههای دینی، عقلی، فلسفی، کلامی و علمی همهجانبه را به شیعیان آموزش نمیدادند، ظرفیت عقلی شیعه توان درک مضامین والای جامعه کبیره را که امام علی النقی علیه السلام آموزش دادهاند، نداشت؛ بنابراین آموزههای ائمه اطهار علیهم السلام در یک سیر کلی و تکاملی قابل بررسی است که انسان جویای حقیقت را به سرمنزل مقصود و به سوی حق راهنمایی میکند تا به مرور بتواند غیبت کبری و طولانیمدت امام غایب علیه السلام را درک کرده و با گذشت بیش از هزار سال از غیبت آن حضرت، همچنان در انتظار ظهور حضرت بقیهالله الاعظم علیه السلام بماند.
ترسیم نقطه اتصال بودن امام در میان آسمان و زمین
دلیل اهمیت و منزلت ویژه زیارت جامعه کبیره در میان ادعیه و زیارتهای موجود چیست؟ درواقع میخواهیم بدانیم چه مفاهیم ویژهای در این زیارت عنوان شده است که موجب استحکام شیعه و در امان ماندن از خطر افراط و تفریط در دین میشود؟
امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره از یک سو به جایگاه خداوند متعال در نگاه ائمه اطهار علیهم السلام اشاره میکند، از سوی دیگر رابطه آن بزرگان با حضرت حق را تبیین میکند و در عین حال شیوه مطلوب و مورد پسند شیعیان با امام را عنوان میکند. در این میان به بیشتر از دویست مورد از فضیلتهای ائمه اطهار علیهم السلام اشاره میکند تا مخاطب متوجه شأن و منزلت آن بزرگان باشد و همچنین عملکرد امام در میان مردم را تبیین میفرماید تا مردم ایشان را به درستی بشناسند. به این ترتیب است که انسان متوجه جایگاه امام در دین خدا و زندگی انسانی میشود و این مفاهیم را به طور جامع از این زیارت ارزشمند دریافت میکند.
منبع: فردا
کلیدواژه: زیارت جامعه کبیره امام هادی نذر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۵۵۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«حشاشین» روایتگر حسن صباح تروریست یا کلیددار بهشت؟
قبل از اینکه بخواهد سروکله حسن صباح به روایت مصریهای سکولار در سریال «حشاشین» پیدا شود، تاریخ از امت و رحلت پیامبر شروع شده، از ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی (ع) عبور کرده، تا به مکاتب فکری مختلف و فرقهها بخصوص فرقه اسماعیلیه در قرن ۱۱ میرسد.
بنا به ادعای سازندگان سریال، «خلافت عباسی بر نیمی از جهان حکومت میکرد. ولی در قرن یازدهم وضعیت خلافت عباسی در بغداد رو به وخامت بود و در بدترین شرایط خود قرار گرفت. گروهی از چوپانان ترک در سلسله سلجوقیان ظهور پیدا کردند و بزرگترین ارتش را روی زمین تشکیل دادند. آنها مشروعیت خود را با ادعای حمایت از خلیفه عباسی سنی به دست آوردند. آنها بر خلیفه نفوذ داشتند. همزمان خلافت شیعه فاطمی در مصر و مراکش در ضعیفترین حالت خود بود. فرقهها، عقاید و مکاتب افزایش یافت. در بین آنها فرقه باطنی توسط مردی به وجود آمد، که خطرناکترین و عجیبترین فرد بود. او «حسن بن الصباح» بود.
طبق نوشته حسن فضیلتخواه در کتاب «حسن صباح فرمانروای قلعه الموت»، سابقه پیدایش فرقه هفت امامی اسماعیلیه به قرون اولیه اسلام و زمان امام جعفر صادق (ع) امام ششم، شیعیان بر میگردد. امام صادق (ع) دارای چندین پسر بود. از میان پسران خود ابتدا اسماعیل را به جانشینی خود و به عنوان امام هفتم شیعیان انتخاب و به جامعه پیروان خود معرفی کرد. بعدها گویا به دو دلیل تاریخی از این تصمیم منصرف و اسماعیل را به امر الهی از مقام امامت خلع و عهد خود را از او برداشت.
در کتب تاریخی آمده است که امام ششم به دو دلیل اسماعیل را از امامت برکنار کرد. یکی اینکه او با گروههای افراطی و تندرو در ارتباط بود و امام احساس خطر کرد که مبادا بعد از او جامعه شیعیان به خطر بیفتد. دوم اینکه اسماعیل شراب مینوشید و یک چنین انسانی نمیتوانست صلاحیت امامت جامعه شیعیان را داشته باشد.
امام صادق (ع) برای بار دوم پسر چهارم خود موسی کاظم (ع) را به امامت برگزید و به شیعیان معرفی کرد. در آن میان، جمعی از شیعیان انتخاب اول امام را شرعی و متقن و صحیح دانسته و بر امامت اسماعیل پافشاری کردند. دو پسر دیگر امام یعنی عبدالله و محمد هم در مقام دفاع از حق امامت خویش برآمدند. پس هر یک جماعتی را جمع کرده و در مقابل اراده پدر مقاومت کردند.
در آن میان، پیروان اسماعیل از بقیه نیرومندتر و قویتر بودند. فرقه اسماعیلیه بعدها در بلاد اسلامی به طغیان و عصیان و اعتراض روی آورده و به برخی اقدامات افراط گرایانه دامن زدند. اسماعیل در زمان حیات پدرش از دنیا رفت. پس اسماعیلیان پسر او محمد را به عنوان امام و جانشین پدرش برگزیدند و او را امام مستور (پنهان) لقب دادند. بعدها حسن صباح خود را نائب امام مستور معرفی کرد.
شروع داستان از جنگ بین صلیبیان با فرقه اسماعیلیه میگذرد، تا اینکه اولین خون با دستور حسن صباح در تاریخ سریال «حشاشین» ریخته میشود. سریال روایت میکند: «حسن صباح قوی است، اگر موقعیتش با قلبش تضاد پیدا کند، قلبش را میکشد».
در انتهای سریال «حشاشین» یار باوفای حسن صباح میگوید: «مولای ما دیگر واسطه بین ما و اماممان نیست، او با امام یکی شده است و در مقابلش هزینههای زیادی پرداخت کرده. تو پسرت را کشتی، همسرت را، عزیزانت را، پسرت هادی روانه آسمان کردی. شما کاری کردید که هیچ مومن و نگهبانی حتی هیچ پیامبری تحمل انجام آن را نداشت».
امیدعلی مسعودی، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه سوره با نقد محتوایی سریال «حشاشین» از این حیث که تاریخ اسلام را تحریف کرده است، گفت: سروکله حسن صباح از کجا پیدا شد؟ آیا او بیسواد بود؟ راهزن بود؟ یا ایشان دو همکلاسی با سواد داشت؟ آنها بر اساس عقایدشان که تغییر جامعه بود، از دست پادشاهان فرار کردند و به قلعه الموت پناه بردند. اما سریال «حشاشین» مبنای شکلگیری حرکات حسن صباح را ایران میداند. در حالی که آن زمان حکومتها ملوک الطوایفی بود. لازم بود این سریال بازبینی بشود و تحریفهای تاریخیاش توضیح داده شود.
مسعودی ادامه داد: سریال «حشاشین» القا میکند که فرقهای تحت رهبری صباح، ایرانی و تروریست بودند. در این سریال چهرهای از حسن صباح به تصویر کشیده شده، که گویا او ایرانی است و هر ایرانی تروریست است. در حالی که اسماعیلیه اعتقادات سفت و سختی داشتند. آنها آدمهای معتقدی بودند و اگر با کسی درگیر میشدند، بخاطر اعتقاداتشان بود. بنابراین، کلیت روایت سریال «حشاشین» روایت علمی نیست.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ساير حوزه ها