Web Analytics Made Easy - Statcounter

«تنوع» و «تکثر» از نظر قرآنی «مزیت»، «فرصت» و «استعداد» است/ همه اقوام و اقلیت‌ها از نظر حقوق شهروندی، مساوی‌اند و هیچ‌کس به خاطر انتساب به یک دین، قوم یا مذهب، نباید از هیچ حق اجتماعی، محروم باشد/ حتی کسانی که قبلا نسبت به این‌ مباحث، موضع انتقادی داشتند و می‌گفتند «حرف‌های یونسی، اقوام را تحریک می‌کند،‌ مطالباتشان را بالا می‌برد، آنها را مدعی می‌کند»، امروز همان حرف‌های ما را بیان می‌کنند و چه‌بسا پیشی هم گرفته‌اند

حجت‌الاسلام علی یونسی نماینده ویژه رییس‌جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های دینی در گفت وگو با «شرق» می گوید: معتقدیم باید «تبعیض مثبت» کرد؛ یعنی باید بیش از اندازه عادی درصدد جبران گذشته‌ها برآییم؛ مثلا 50 درصد جمعیت یک شهر، یک قوم است و 50 درصد آن قومی دیگر؛ اما تمام مزایا به یکی از اقوام تعلق دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ما باید این عدم تعادل را جبران کنیم؛ تبعیض مثبت به این معناست.

باید گذشته را جبران کنیم

حجت‌الاسلام علی یونسی، نماینده ویژه رئیس‌جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های دینی، علاوه بر مسئولیت‌هایی که در دو دولت اصلاحات و همچنین حسن روحانی داشته و دارد، بر مسائل فقهی و علوم قرآنی نیز مسلط است. او در این گفت‌وگو با نگاهی ریز‌بینانه به مسایل اقوام و مذاهب به نظریه «هم‌شناسی» پرداخته و آن را برگرفته از قرآن و صددرصد بومی و دینی می‌داند. یونسی همچنین در این مصاحبه «تنوع» و «تکثر» را از نظر قرآنی «مزیت»، «فرصت» و «استعداد» توصیف می‌کند و درباره برخی واژگان مانند «اکثریت» و «اقلیت» توضیح می‌دهد.

**نظریه «هم‌شناسی» چیست و مبنای آن از منظر قرآن چگونه است؟
ما درخصوص همزیستی اقوام و مذاهب و به‌طورکلی تنوع و تکثر موجود در هر جا، نظریه‌ای ارائه کرده‌ایم. این نظریه «هم‌شناسی» نام دارد؛ به معنای به‌رسمیت‌شناختن تنوع و تکثر. نظریه مزبور که از قرآن اتخاذ شده، صد درصد بومی و دینی است و به هیچ دانشمندی تعلق ندارد. معتقدیم که قرآن، این نظریه را برای حل تضادهای جوامع مطرح کرده ‌است. این تنوع و تکثر که از نظر قرآن، هم لازم است و هم نوعی فرصت؛ در هر جامعه‌ای به‌گونه‌ای خودنمایی می‌کند و هیچ جامعه‌ای، عاری از تنوع نیست. تکثر و تفاوت، لازمه خلقت است. خداوند در آفرینش، تکرار ندارد و هر چه آفریده، بی‌نظیر است.

فلاسفه هم قاعده‌ای دارند؛ می‌فرمایند: «لا کرهٍ فی وجوه». هرکدام از مخلوقات، به‌تنهایی، موجود مستقلی هستند که قبل از آن، شبیهش نبوده و بعدازآن هم نخواهند بود. قرآن به‌شدت بر ضرورت تکثر و تنوع تأکید دارد و آن را نشانه قدرت خداوند و لازمه خلقت می‌داند. این تنوع و تکثر در همه ابعاد و جهات انسانی وجود دارد؛ از مسائل فیزیکی گرفته تا حوزه‌های اجتماعی، اعتقادی و مذهبی. به اعتقاد قرآن این تنوع و گوناگونی، مشیت و اراده خداست. تنوع در زبان، مذهب، اقوام، ادیان و... مکرر به‌عنوان نشانه توحید و آیات الهی در قرآن مورداشاره قرار گرفته است. خداوند می‌فرماید: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّة وَاحِدَة...»1، اگر خدا می‌خواست یک امت واحده درست می‌کرد، ولی خداوند این کار را نکرد. «وَلَا یزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ»2، همیشه این اختلاف وجود دارد؛ به تعبیری، آرمان یک دین و مذهب بودن همه آحاد بشر و تعلق آنها به یک قوم و زبان واحد، از سوی خداوند نفی می‌شود و پروردگار متعال، چنین چیزی نخواسته ‌است. نه اینکه امکان‌پذیر نباشد، بلکه این، جزء محسنات نیست.

هرچه خداوند انجام می‌دهد، از جمله تنوع در خلقت انسان و مسائل اجتماعی، فکری و قومی، بهترین است. با این مقدمه کوتاه، می‌توان گفت که این اختلاف، هم لازمه آفرینش است و هم اراده خداوند. از طرفی، از بین بردن آن، نه امکان دارد و نه به مصلحت است؛ یعنی اینکه همه مردم به یک مذهب وارد شوند، شدنی نبوده و برخلاف مصلحت خداوند است؛ حتی با ظهور امام زمان(عج) نیز این اتفاق نمی‌افتد. قرآن به‌عنوان یک قاعده می‌گوید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ...»3. این آیه، خبر از یک سنت الهی می‌دهد؛ یعنی مشیت، اراده و قانون خدا این است که هیچ عقیده‌ای را با زور نمی‌توان بر کسی تحمیل کرد. ایمان، یک مسئله قلبی ا‌ست و تسلیم‌شدن، عملی فیزیکی. قرآن هم به این مسئله اشاره دارد و می‌فرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا...»4، اعراب می‌گویند ایمان آوردیم اما قرآن می‌گوید چنین ادعای بزرگی نداشته باشید و «...قُولُوا أَسْلَمْنَا...»5، بگویید ما مسلمان شده‌ایم؛ و به این ترتیب، قرآن این مسئله مهم را در همان ابتدا حل می‌کند.

جامعه کوچک مدینه، پیش از هجرت پیامبر(ص) و ورود اسلام، با طیف متنوعی از تنوع و گوناگونی مواجه بود و اختلافات قومی زیادی در این شهر وجود داشت. نزاع‌های تاریخی دو قبیله «اوس» و «خزرج»، مصداق بارز این امر است. پیروان ادیان (مسیحیان و یهودیان) و افراد مدعی حکومت نیز بخش دیگری از این اختلافات بودند. وقتی اسلام به این شهر وارد شد، پدیده‌ای جدید بود، بنابراین نه‌تنها احتمال از میان رفتن اختلافات نبود بلکه چه‌بسا ممکن بود اختلافات تازه‌ای هم اضافه شود، چنانچه همین اتفاق رخ داد. با اینکه همه با پیامبر(ص) بیعت کردند اما ریشه‌های اختلاف همچنان وجود داشت؛ اختلافی که عمدتا در عدم شناخت طرف مقابل، به رسمیت‌شناختن تنوع و تکثر و پذیرش یک قوم، عقیده و مذهب، ریشه داشت.

این اختلافات بعد از مدتی، نمایان شد، به گونه‌ای که نگرانی پیامبر اکرم(ص) را بابت بروز جنگ داخلی برانگیخت. به‌هر‌روی، هسته مرکزی اسلام در مدینه شکل گرفته بود و اهالی آن شهر، همه تسلیم شده بودند‌ اما دشمنی‌ها همچنان وجود داشت و اختلافات که پیش‌تر جنبه قومی داشتند، ممکن بود رنگ مذهبی نیز پیدا کنند. پیامبر(ص) برای حل این مسئله، اقدامات عملی انجام دادند که به «عقد اخوت» معروف است. این سازمان، رفتار و اخلاق جدید، بسیار مؤثر واقع شد و پیغمبر(ص) این اختلافات را مهار کرد.

یکی از آیات سوره مبارکه «ممتحنه»، دقیقا نازل بر همین موقعیت است که «نظریه هم‌شناسی» نیز از همین آیه اتخاذ شده ‌است. قرآن‌کریم می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»6. اینجا مخاطب، نه مسلمان‌ها هستند و نه مؤمنین، بلکه مردم‌اند. واژه «ناس»، شامل همه می‌شود؛ یعنی قرآن، اساس وحدت و انسجام را روی انسانیت و کرامت انسانی قرار داده ‌است. بدین معنا که اگر ارزش‌های ذاتی انسان را مبنای وحدت و انسجام قرار دهیم، می‌تواند پایه‌های انسجام دینی و مذهبی را محکم کند، اما چنانچه شالوده را بر دین یا مذهب بنیان نهیم، اختلافات هم زیادتر می‌شود؛ همان چیزی که اکنون شاهد هستیم. در تعبیر قرآن، منشأ وحدت انسان، دو چیز است؛ یکی خالق او و دیگری پدر و مادرش یعنی منشأ خانوادگی و ارزش‌ها، مشترک است.

همچنین در جاهای دیگر توضیح می‌دهد که تنوع و تکثر موجود، امری است ضروری و چنانچه شما از این تنوع و تکثر احساس خطر می‌کنید، به دلیل عدم «تَعارف»(شناخت) است. اگر تعارف داشته باشید و یکدیگر را به رسمیت بشناسید، احساس می‌کنید که همه با هم دوست هستید. شرک، افراد را در مقابل هم قرار داده، باعث فروپاشی جامعه می‌شود و در مقابل، وحدت در آفرینش و یگانگی خداوند، مردم را به اتحاد دعوت می‌کند.

اسلام با شرک مبارزه و مردم را به وحدت و یگانگی دعوت می‌کند. پیغمبر(ص)، اهل کتاب مدینه را به اسلام دعوت نکرد، بلکه آنها را به «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاء...»7 فراخواند؛ بیاییم در همان مشترکات خود (خداوند) با هم همکاری کنیم؛ یعنی هرکس، خدا را به وحدانیت قبول دارد (اعم از مسیحی، زرتشتی، یهودی یا صابئی)، می‌تواند در کنار اسلام قرار گیرد و می‌توان آنها را به یک همزیستی مسالمت‌آمیز دینی دعوت کرد. اسلام با شرک متمرکز در مکه که همه را در مقابل هم قرار می‌داد، به مبارزه پرداخت.

پیغمبر(ص) با مشرکینی که سر جنگ داشتند مقابله می‌کرد، با دیگر مشرکان، سر جنگ نداشت؛ یعنی حتی مشرکی که صلح‌جو بود، اسلام با او رفتاری مصالحت‌جویانه پیش گرفت. پیغمبر(ص) با تعداد زیادی از طوایف مشرک شبه‌جزیره، قرارداد صلح امضا کرد ولی در مقابل مشرکین متجاوزی که ایشان را از مکه بیرون کردند، ایستاد.

**بنابراین، «تَعارف» (شناخت) نقش مهمی در وحدت و انسجام جامعه ایفا می‌کند؛ چطور باید به این شناخت دست یافت و آن را تعمیق و درونی کرد؟
رسالت اصلی اسلام -از منظر اجتماعی- دعوت مردم به انسجام، اخلاق و انسانی‌زندگی‌کردن است که همه ادیان الهی در این امر مشترک‌اند. این آیه شریفه می‌فرماید: «ما شما را گوناگون آفریدیم و هیچ‌کس بر دیگری ترجیح ندارد، الا با یک ارزش انسانی». در ارزش‌های انسانی، مسابقه کنید، هر کس در این مسابقه، برنده شود، برتر است. تنها، کسی که وارد مسابقه نشده، عقب مانده و هر کس در این مسابقه شرکت کند، درنهایت برنده است. همه دونده‌ها در یک مسیر مشخص و با یک هدف معین (خدا) و در عین حال، در یک جهت حرکت می‌کنند و هیچ‌کدام ضد دیگری نیستند. هر کس تلاش می‌کند جلو بیفتد نه اینکه مانع دیگری شود. به عبارتی قرآن، از همه پیروان ادیان برای شرکت در این مسابقه دو به سمت خدا دعوت می‌کند.

هیچ‌کس حق ندارد مانع دیگری شود و در غیر این ‌صورت، اسلام با مانع‌تراشان، مبارزه می‌کند؛«... فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ... »8، در این مسابقه کار خیر، سعی کنید از یکدیگر پیشی بگیرید. البته «... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ...»9 بهترین‌های شما، کسانی هستند که مدارج عالی انسانی، اخلاقی و دینی را طی کردند که «عندالله» است. کمالی که هر کس در مسابقه، دریافت می‌کند به خاطر رقابت طرف مقابل است.

بنابراین، همه در تکامل جامعه اسلامی، سهیم هستند و یکایک افراد، مرهون این مسابقه دسته‌جمعی‌اند،‌ بی‌آنکه هیچ‌کدام، مانع دیگری باشند. خداوند در این آیه می‌فرماید: «... إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ و َأُنْثَی وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُو»10 ما در اینجا، «تعارف» را به معنای به‌رسمیت‌شناختن تکثر و تنوع انسان‌ها گرفته‌ایم. این تنوع و تکثر در دین، قوم، مذهب و عقیده، نمود می‌‌یابد؛ اینکه انسان را به عنوان خلیفه و آیت خدا به رسمیت بشناسیم. هر انسانی، به تنهایی در درون خود، «خلیفه‌الله» است. مظهر همه کمالات انسانی در این موجود وجود دارد، حتی اگر فرعون باشد. هیچ انسانی به دلیل اینکه انسان است، از این کمالات بالقوه، محروم نشده. خداوند در درون هر انسانی، این استعداد را قرار داده تا آن را به منصه ‌ظهور برساند.

ما به جای نزاع و محروم‌کردن دیگران، باید یکدیگر را به رسمیت شناخته و از هم کمک بگیریم. در جامعه‌ای که همه در حال مسابقه برای رسیدن به بهترین هستند، به جای اینکه در مقابل هم قرار بگیریم، در کنار هم حرکت کنیم؛ این ایده‌ای است که آیه مذکور به ما می‌دهد و تمام دعواهای قومی، مذهبی و دینی را حل می‌کند. قضاوت درخصوص برحق‌، خوب یا بد بودن افراد، عندالله است. بدی آن است که ما با یکدیگر نزاع کنیم. نفس دعوا، تقابل و دشمنی با هر کسی، بد است، چراکه مانع کمال و مسابقه است. به جای اینکه استعدادهای الهی و کمالات خدایی را به ظهور برساند، آنها را نابود می‌کند.

اگر چنین حالتی (به‌رسمیت‌شناختن یکدیگر) در یک محیط کوچک صورت پذیرد، امنیت برقرار می‌شود و هر جا امنیت برقرار شود، خداوند پرستش شده و جایگاه انسان نیز دیده می‌شود؛ « فَلْیعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیتِ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»11 می‌فرماید: خدای خانه کعبه را بپرستید که شما را از گرسنگی و ترس در امان نگاه می‌دارد. این یعنی به جای نزاع، با یکدیگر زندگی کنیم؛ منظور از همزیستی هم این نیست که دیگران باید مثل ما باشند، بلکه مراد، پذیرش یکدیگر است؛ اینکه، هر کس را در محیط خود بپذیریم.

قرآن از این مقوله با عنوان «جدال احسن» تعبیر کرده‌ که مراد از آن مباحثه و گفت‌وگوی علما، بزرگان و فرهیختگان با یکدیگر است. خداوند می‌فرماید: «الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...»12؛ یعنی به جای اسلحه و زور، کلام و منطق را به کار بگیریم و قضاوت را به وجدان بسپاریم. هر چه وجدان انسان پسندید، ملاک قرار دهیم. خداوند نمی‌گوید: «حرف من» را تبعیت می‌کنند، بلکه تأکید می‌فرماید: «هر چیزی که خودشان پسندیدند». یعنی خداوند به انسانی که آفریده، حق اختیار و آزادی داده‌ و بر همین اساس، انسان در پذیرش حق، آزاد است. این امر در پرتوی جدال احسن اتفاق می‌افتد، نه جدال غیراحسن. مراد از جدال غیراحسن، همان نزاع‌ها و لجبازی‌های ماست که جنبه قهرآمیزش در جنگ‌ها ظهور می‌کند.

مظهر بارز جدال غیراحسن، جنگ‌های دینی است که در پرونده تمام ادیان و مذاهب دنیا، بدون استثنا وجود دارد. جنگ‌های صلیبی هزارساله مسیحیان با مسلمانان یا جنگ‌های فرقه‌ای مسلمین با یکدیگر، خشونت‌ کنونی بوداییان در قبال مسلمانان، از آن جمله است. قرآن، ریشه تمام این نزاع‌ها را در این می‌داند که ما نمی‌خواهیم یکدیگر را به رسمیت بشناسیم، می‌گوییم: من حقم و تو، باطل. می‌خواهیم حق و باطل را با زور تحمیل کنیم نه با منطق. قرآن، میزان حق و باطل را با منطق بیان می‌کند، اما تاریخ بشری با زور، حق و باطل را پیش برده، نه منطق و هنوز هم زندگی بشر به همین صورت اداره می‌شود. بنابراین، گفت‌وگوی منطقی و جدال احسن در جامعه‌ای متکثر، نقش مهمی در شناخت از یکدیگر (تعارف) داشته و جامعه را به سمت وحدت و انسجام رهنمون می‌کند.

** با توجه به فرمایشات حضرت‌عالی، می‌توان به تنوع و تکثر از منظر یک «فرصت» نگریست؟
بله؛ این نیز بخشی از نتایج نظریه «هم‌شناسی» است. ما در ایران، هم از نظر قومی، متکثر و متنوع هستیم و هم از منظر دینی، مذهبی و فِرَق تنوع داریم. این شرایط تقریبا در همه دنیا مشابه بوده و جوامع مختلف با این مسئله تکثر و گوناگونی مواجه هستند؛ اما نکته درخور ‌تأمل آن است که از نظر قرآن این «مشکل» نیست؛ یعنی از نظر قرآن «مشکل تنوع و تکثر» تعبیری غلط است. این ما هستیم که آن را یک مشکل، تهدید و خطرناک می‌بینیم و از منظر قرآن، تمام این تنوع و تکثر نوعی «مزیت»، «فرصت» و «استعداد»های مختلف است که باید از آنها بهره گرفت. به این موضوع در آموزه‌های قرآن و روایات اسلامی با تعابیر گوناگون اشاره شده ‌است.

یکی از تعابیر قرآن از این تنوع با عنوان «معادن» است؛ از هر معدن، ماده‌ای استخراج می‌شود که بخشی از نیازمندی‌های جامعه را رفع می‌کند. به عقیده قرآن، انسان‌ها هم به همین‌ صور‌ت‌ هستند. بنابراین از نظر قرآن، تفاوت در رنگ، زبان، قوم و دین نه یک «خطر»، بلکه «فرصت»ی سودمند است. تنوع و تکثر، تکامل می‌آورد؛ چراکه رقابت‌زاست.

**برخی برای واژه «اقلیت» بار منفی متصور بوده و معتقدند اطلاق این واژه به شماری از افراد، القاکننده احساس تبعیض است. شما در این زمینه از تعبیر «تبعیض مثبت» استفاده کرده‌اید؛ قدری دراین‌باره توضیح دهید؟
تعبیر یا اصطلاح «اقلیت» هم در قانون اساسی ما ذکر شده و هم در علوم انسانی،‌ ازجمله جامعه‌شناسی به آن اشاره شده‌ است. همچنین یکی از رایج‌ترین و پرکاربردترین اصطلاحات‌ در دنیای سیاست است. هیچ‌کدام از واژه‌های «اکثریت» و «اقلیت» در جای خود بار منفی ندارد. اکثریت و اقلیت، در حقیقت نوعی تقسیم‌بندی برای حل حقوقی مشکلات موجود است؛ منتها از آنجا که بروز تعصبات مذهبی در جامعه، تنوع دینی را منفی جلوه داد، واژه «اقلیت» نیز حساسیت‌برانگیز شد.

در حوزه سیاست، وقتی دو حزب با یکدیگر رقابت می‌کنند، یکی رأی کمتری می‌آورد و دیگری بیشتر. رأی‌نیاوردن به معنای بدشدن نیست، بلکه باید برای حل مسئله حقوقی-سیاسی مجلس یا ریاست‌جمهوری، به این فرمول تن دهند. به‌این‌ترتیب می‌توان گفت بحث اقلیت و اکثریت در تمام عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مطرح است و هیچ بار مثبت یا منفی‌ای نیز ندارد؛ اما در حوزه دینی، کمی متفاوت است؛ مثلا اکثریت را پیروان یک دین دارند و جمعیت‌های کوچک‌تری از دیگر ادیان و مذاهب هم وجود دارند، در اینجا آنچه به واژه اقلیت بار منفی داده، تعصبات دینی –برآمده از جمعیتی اندک- است.

اگر تعصبات دینی حذف شود، نه «اکثریت» به اکثریت‌بودن خود افتخار می کند و نه «اقلیت» از اقلیت‌بودن خود احساس بدی دارد

اگر این تعصبات دینی حذف شود، نه «اکثریت» به اکثریت‌بودن خود افتخار می‌کند و نه «اقلیت» از اقلیت‌بودن خود احساس بدی دارد. ما در همه شهرهای ایران بدون استثنا، جمعیت‌های کوچکی از پیروان ادیان، اقوام و زبان‌های مختلف داشته‌ایم که به صورت کاملا مسالمت‌آمیز کنار یکدیگر زندگی‌ کرده‌اند و هیچ مشکلی هم پیش نیامده ‌است؛ اما هنگامی که پای تعصبات دینی به میان می‌آید، عده‌ای به «خوب» و شماری دیگر به «بد» تبدیل می‌شوند. مشکل ما همین مسئله است. وقتی جنبه‌های منفی تعصبات به یک هنجار تبدیل و در جامعه مطرح می‌شود، آن را منشأ قضاوت قرار داده و می‌گوییم: «اینها اقلیت‌اند، پس بدند؛ آنها اکثریت‌ هستند، پس خوب‌اند». این حالتی است که نباید اتفاق بیفتد؛ اما متأسفانه رخ داده است.

این مسئله که در همه‌جای دنیا هم وجود دارد، نوعی میدان‌دادن به گروه‌ها و جریان‌های متعصب است. با اینکه در اقلیت‌ قرار دارند؛ اما خود را مبنای حق قرار داده، همه حقوق را از آنِ خود می‌دانند و دیگران را باطل و محروم از حق به شمار می‌آورند. این محرومیت از حق که بخشی از آن به ارزش‌گذاری‌های اجتماعی برمی‌گردد، در نهایت باعث خط‌کشی‌های «خوب» و «بد» می‌شود. قبل از اینکه درباره «تبعیض مثبت» توضیح دهم، باید بگویم گاه حس بی‌عدالتی وجود دارد و زمانی واقعا بی‌عدالتی در جوامع اقلیت رخ می‌دهد. اکثریت موظف به تأمین حقوق اقلیت است؛ مثلا از نظر سیاسی، اکثریت در مجلس موظف شده حقوق اقلیت را تأمین کند.

در جامعه، دولت این وظیفه را بر عهده دارد و به اکثریت هم آموزش داده شده که حرمت اقلیت را حفظ کنند تا تجاوزی به حقوق اقلیت صورت نگیرد؛ اما ممکن است در مواردی به حقوق آنها تجاوز شود. در جامعه ما هر دو حالت یادشده وجود دارد؛ هم حس بی‌عدالتی و هم بی‌عدالتی عینیت‌یافته؛ جالب‌ آنکه بی‌عدالتی را راحت‌تر می‌توان حل کرد؛ اما ازبین‌بردن حس بی‌عدالتی، بسیار دشوار است؛ به‌طوری‌که گاهی بی‌عدالتی را از بین می‌بریم؛ اما حس بی‌عدالتی همچنان وجود دارد. در هر جامعه‌ای اقلیت‌های گوناگونی وجود دارد اعم از قومی، مذهبی، فرقه‌ای و حتی سیاسی.

وظیفه حکومت در قبال آنها دو چیز است: یکی، ترویج آموزه‌های اخلاقی و نرم‌های اجتماعی و آموزش زیست مسالمت‌آمیز در کنار یکدیگر و دیگری، وضع قوانین عادلانه، به‌صورتی‌که همه در مسیر قانون و هنجارهای طبیعی حرکت کنند و به هرکس به اندازه استحقاقش، مزیت داده شود تا همه احساس کنند درباره آنها عادلانه عمل می‌شود. در جامعه ما، هر دوی این وظایف ضعیف است؛ یعنی هم نسبت به اقلیت‌ها کم‌توجهی شده، هم نوعی احساس بی‌عدالتی وجود دارد. به همین خاطر، معتقدیم باید «تبعیض مثبت» کرد؛ یعنی باید بیش از اندازه عادی درصدد جبران گذشته‌ها برآییم؛ مثلا 50 درصد جمعیت یک شهر، یک قوم است و 50 درصد آن قومی دیگر؛ اما تمام مزایا به یکی از اقوام تعلق دارد. ما باید این عدم تعادل را جبران کنیم؛ تبعیض مثبت به این معناست.

**ما در کشور خود شاهد تنوع جریان‌های فرقه‌ای از غرب تا شرق هستیم؛ از کرمانشاه (مهد اهل‌ حق‌) تا گناباد (کانون گنابادی‌ها). فرقه‌های سنتی نظیر شیخیه، گنابادیه، ذهبیه، نعمت‌اللهیه، اهل حق و اسماعیلیه، با آزادی کامل در حال فعالیت در اماکن خود مانند «جم‌خانه‌ها» و «خانقاه‌ها» هستند، اما اقطاب برخی از این‌ فرقه‌ها مواضعی دارند که منشأ بروز اختلاف شده، شماری نیز مرتکب تخلفاتی شده‌اند. این رویکرد با تسهیلاتی که این نهاد و دیگر ارگان‌های متولی نسبت به آنها اعمال می‌کنند، منافاتی ندارد؟ در قبال این آزادی عمل، چه توقعی باید از جریان‌های فرقه‌ای داشته باشیم؟
بهتر است بگوییم آنها چه توقعی از ما دارند و ما چقدر به انتظاراتشان پوشش داده‌ایم.به اعتقاد من، برخی افراد فرقه‌گرا، فرقه‌ها را تحریک کرده و به موضع می‌کشانند. فرقه‌های ایرانی، به‌خصوص فرق سنتی و عرفانی، به طور کامل، همکار دولت جمهوری اسلامی هستند، نه فقط با جمهوری اسلامی بلکه هر دولتی که سر کار باشد با آن همکاری می‌کنند.

نفوذ برخی افراطی ها در برخی دستگاه ها مسبب انشعاب، محدودیت و اختلاف می شوند

هیچ‌کدام از فرق درویشی، اهل‌ حق، انواع فرق شیعه دوازده‌امامی یا چندامامی و مواردی که شما اشاره کردید، در شرایط عادی، معارض جمهوری اسلامی نیستند. متأسفانه، برخی افراد افراطی که در برخی دستگاه‌ها نفوذ کرده‌اند، با ایجاد محدودیت یا انشعاب و اختلاف، آنها را در مقابل جمهوری اسلامی قرار می‌دهند. به همین‌ خاطر می‌توان گفت بسیاری از موضع‌گیری‌های فرقه‌ها، دست‌ساز و مجعول است؛ یعنی در شرایط طبیعی، این‌چنین نیست. باید با نظارت، کنترل و مدیریت درست، آنها را از حالت افراطی خارج کرد. اگر جنبه تهدیدکننده پیدا کرده‌اند، باید این حالت را منتفی کرد و آنها را به شرایط طبیعی بازگرداند تا با جمهوری اسلامی همکاری کنند.

دشمن‌تراشی، دعوت افراد به گروه‌های افراطی، شردرست‌کردن و سوق‌دادن گروه‌ها به سمت اقدامات تروریستی، هنر نیست. هنر این است که بتوانیم آنها را به زندگی طبیعی بازگردانیم‌. ما باید به مثابه حاکمیت عمل کنیم؛ یعنی مصلحت مردم و امنیت را در نظر بگیریم، نه مصلحت یک فرقه. گاه برخی افراد به جای یک فرقه عمل می‌کنند، یعنی ما را به جایی می‌کشند که مثل یک فرقه رفتار کنیم نه مثل یک حکومت. وظیفه حکومت، تأمین امنیت جامعه است.

**سؤال بعدی درخصوص «قوانین ضدفرقه‌ای» است که در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله فرانسه، آلمان، دانمارک، اسلواکی، اتریش و... مصوب و اجرائی می‌شود. آنها نتایج مجموعه تحقیقات خود در این زمینه را به پارلمان اروپا عرضه کردند، در اتحادیه اروپا نیز جزواتی تهیه و در نهایت، قوانینی در این رابطه وضع شد؛ با توجه به اینکه در کشور ما چنین قوانینی وجود ندارد، دیدگاه حضرت‌عالی در‌باره کارکردها و جنبه بازدارندگی قوانین مزبور چیست؟
بی‌تردید، هیچ کشوری، فرقه‌گرایی–به‌خصوص فرقه‌های نوظهور- را تحمل نمی‌کند، چنانچه ما هم نباید تحمل کنیم. دعوت به فرقه و ایجاد اختلاف، امنیت ملی را از بین می‌برد. این وظیفه حکومت است که اجازه ظهور فرقه‌ای جدید را ندهد تا فرقه‌گرایی در کشور رواج پیدا نکند. کشورهای اروپایی –به عنوان مهد همه فرقه‌ها- نیز اجازه فرقه‌گرایی نمی‌دهند. منظور از فرقه‌گرایی، تبلیغ، ترویج، دعوت به فرقه‌ها و ایجاد اختلاف است؛ اینکه در مسجد و محراب، جزوه و کتاب پخش شود، گروهی اغفال شده، راهپیمایی و دیگر اقدامات تحریک‌آمیز صورت گیرد و... که پذیرفتنی نیست، اما اینکه یک فرقه‌ در خانقاه، مسجد یا حسینیه، مراسم و آیین خویش را اجرا ‌کند، فرقه‌گرایی محسوب نمی‌شود.

البته نباید اجازه داد که فرقه‌ها تعارض یا تحریکاتی-به هر شیوه‌ای- داشته باشند اما هر فرقه‌ای می‌تواند در محیط خود، برنامه مذهبی خویش را اجرا کند، نه‌تنها نباید با این امر‌ مخالف باشیم، بلکه باید امنیتشان را هم تأمین کنیم. تنها در شرایطی که بکوشند با تبلیغ، افراد را جذب کرده و به نوعی تحریک کنند، باید در مقابلشان ایستاد. ترویج و تبلیغ فرقه‌گرایی، قابل پذیرش نیست. درخصوص مذاهب نیز همین‌طور است؛ اینکه یک روحانی در مسجد علیه اهل ‌سنت بدگویی کند، مقبوح است و باید جلوی این کار را گرفت. اگر هر کس در مسیر خودش قرار دارد و آداب و رسومش را در محیط خود انجام دهد، هیچ مشکلی وجود ندارد اما اینکه اکثریت بخواهد اقلیت را حذف یا جذب کند، یا اقلیت دست به شیطنت بزند، مسئله‌ساز است و باید جلوی آن را گرفت.

**با توجه به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، نقش و جایگاه اقلیت‌های دینی و مذهبی در تحقق این هدف مقدس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
این سؤال بسیار بجایی است که نیاز به تشریح مناسب دارد. اقلیت‌ها در ایران، هم در طول انقلاب و هم در دوره جنگ تحمیلی، عملکرد درخشانی داشتند. میزان هماهنگی و همکاری آنها با نظام در مقایسه با هر جای دیگر، بهترین است. صرف‌نظر از یک‌سری تبلیغات و شیطنت‌هایی که این‌سو و آن‌سو صورت می‌گیرد، آنچه امروز در عمل می‌بینیم، یک همکاری و هماهنگی منسجم میان اکثریت و اقلیت است و هیچ دشمنی میان مردم وجود ندارد؛ همه مسئولان از رهبری گرفته که بیش از هر مقامی بر وحدت و انسجام تأکید دارند تا رئیس‌جمهور که با شعار حقوق شهروندی آمد و در نهایت، مجلس شورای اسلامی که همه اقلیت‌های دینی،‌ مذهبی و قومی در آن مشارکت دارند، در خدمت مردم هستند.

به عبارتی مجلس، نماد وحدت جامعه است. در این نهاد مهم، یهودی، مسیحی(ارمنی و آشوری)، اهل سنت و همه اقوام (اعم از ترک، کرد، لر، بلوچ، ترکمن و... ) در کنار یکدیگر کار می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران، مدافع اصلی اقوام بوده و در ارائه خدمات برای آنها اولویت قائل است. همچنین برای دفاع از حقوقشان هزینه سنگینی را در خارج از کشور می‌پردازد. در خیلی موارد نیز دفاع لفظی است که دیگران به شکل دیگری از آن تعبیر می‌کنند.

آنچه در انقلاب، جنگ تحمیلی و دیگر مسائل اتفاق افتاده، نمایانگر همکاری متقابل اکثریت با اقلیت است. بگذریم از تبلیغات دروغینی که برخی مغرضان راه انداخته‌اند ولی واقعیت، همین پرونده همکاری قابل‌قبول است. با‌این‌حال ما اعتراف می‌کنیم که حس تبعیض و در مواردی تبعیض نیز وجود دارد اما سیاست جمهوری اسلامی بر رفع این تبعیض‌ها متمرکز است. برای نمونه، اکنون تعداد دانشجویان استان سیستان‌وبلوچستان به‌عنوان محروم‌ترین استان کشور، بیش از میزان موجود تمام دانشجویان در دوره پهلوی است. در گذشته، ناچار بودیم برای تصدی پست‌هایی چون فرمانداری، استانداری و... از دیگر نقاط ایران به این منطقه، نیرو اعزام کنیم اما امروز، نیروهای تربیت‌‌شده بومی برای اداره این استان و حتی نقاط دیگر به قدر کافی وجود دارد.

به اعتقاد من، انتقاد به جمهوری اسلامی درخصوص کم‌کاری در این زمینه،‌ جفایی آشکار است. جمهوری اسلامی در این 40 سال، خدمات زیادی به اقلیت‌ها ارائه کرده و اگر هم مسائلی وجود دارد، از اقدامات گروه‌ها و اقلیت‌های فرقه‌ستیز و اقلیت‌ستیز، نشئت گرفته و مشکل از نهادهای متولی نیست. درواقع، این تعصبات است که مشکل‌ ایجاد می‌کند وگرنه، نه مردم با یکدیگر مشکلی دارند و نه دولت و نظام با آنها. در عین حال، با همین وضعیت موجود نیز در قیاس با کشورهای اطراف از جمله عراق، پاکستان و...، ما بهترین شرایط را داریم.

**درباره عملکرد و میزان موفقیت مجموعه دستیاری ویژه ریاست‌جمهوری توضیح دهید. گاه برخی اقلیت‌ها از اقدامات این مجموعه گله‌مند بوده‌اند، مثل مطلبی که در سال‌های گذشته در «امرداد» نوشته شد یا نطق انتقادی‌ای که نمایندگان در دوره قبلی در مجلس ایراد کردند.
این مطلب، بحث مفصلی است و مجالی مجزا می‌طلبد. یکی از ابتکارات دولت یازدهم و دوازدهم آقای دکتر «روحانی»، ایجاد این نهاد با هدف دفاع از حقوق اقلیت‌ها به صورت خاص است. اولا، شاید کسی غیر از ما حاضر نبود این مسئولیت را بپذیرد، چراکه همه می‌دانند این سمت تا چه حد ممکن است مشکل و مخاطره‌آمیز باشد. من این مسئولیت را قبول کردم، چون این مشکل را از قبل و زمان تصدی وزارت اطلاعات، احساس کرده بودم. از طرفی، تحصیلات دانشگاهی‌ام در همین جهت بود و همه مطالعات جانبی‌ و تحقیقات خود را نیز به این سمت سوق دادم.

به عبارت بهتر، بنده این ضرورت را آن موقع احساس کردم که پایداری وحدت ملی، مستلزم تقویت مبانی و مؤلفه‌های اساسی اجتماعی و ملی از یک‌سو و مقابله با عوامل تهدیدکننده وحدت اجتماعی، از سوی دیگر است. در ستاد انتخابات آقای دکتر روحانی هم مسئولیت صحبت با اقوام مختلف ایرانی را بر عهده گرفتم. البته آن زمان، مشکلات و موانعی وجود داشت اما چون از من شناخت مثبتی داشتند -کردها، بلوچ‌ها، اقلیت‌های دینی و فرقه‌ها- بلافاصله استقبال کردند. زمانی که مسئولیت وزارت اطلاعات را برعهده داشتم، بسیاری از مشکلات آنها را حل کردیم و این باور در آنها ایجاد شد که ما آنها را قبول داریم؛ این امر خیلی مهم است. پس از انتخابات نیز برخلاف پیش‌بینی‌ها، آقای روحانی این مسئولیت را به بنده سپردند و فکر می‌کنم در وظیفه‌ای که بر عهده دارم و کاری که باید انجام می‌دادم، موفق بوده‌ام. برای بررسی این موفقیت، کافی ا‌ست از نخبگان اقلیت‌ها نظرسنجی داشته باشید، ممکن است انتقاداتی به نهادهای دیگر داشته باشند اما نسبت به این بخش و کارکرد آن نظر مثبتی دارند.

در انتخابات دور دوم کاندیداتوری آقای روحانی نیز مسئله به بهترین شکل نمود یافت، به‌طوری‌که مردم کرد، بلوچ و پیروان اقوام و مذاهب، بیشترین رأی را به ایشان دادند. به تعبیری، پیروزی قاطع آقای روحانی، مرهون همین مسئله بود. من چهار سال با آنها در ارتباط بودم، سخنانشان و درددل‌هایشان را می‌شنیدم و از آنها نمایندگی می‌کردم. اگر به عملکرد این نهاد اعتقاد نداشتند، قطعا همراهی نمی‌کردند. بیش از هر چیز، ما سعی کردیم از نظر گفتمانی و نظری، کار کنیم و این گفتمان به نام «انسجام ملی»، زنده شده ‌است. همه اقوام و اقلیت‌ها از نظر حقوق شهروندی، مساوی‌اند و هیچ‌کس به خاطر انتساب به یک دین، قوم یا مذهب، نباید از هیچ حق اجتماعی، محروم باشد.

ما این مقوله را در سطح گفتمانی ترویج کرده و به‌تدریج در جامعه جا انداختیم که به نظر من، موفقیت بزرگی برای مردم ایران محسوب می‌شود. پیش‌تر، اصلا این‌گونه بحث‌ها مطرح نبود، اما اکنون جا افتاده‌، به گونه‌ای که مخالفان دولت و گفتمان هم از همین گفتمان استفاده می‌کنند، حتی کسانی که قبلا نسبت به این‌ مباحث، موضع انتقادی داشتند و می‌گفتند «حرف‌های یونسی، اقوام را تحریک می‌کند،‌ مطالباتشان را بالا می‌برد، آنها را مدعی می‌کند و...»، امروز همان حرف‌های ما را بیان می‌کنند و چه‌بسا پیشی هم گرفته‌اند؛ هدف ما نیز همین بود. دولت نیز در حد توان خود کوشیده در این زمینه اقدام کند.

برای اولین‌بار، آقای رئیس‌جمهور به همه سازمان‌های دولتی دستور دادند در انتصابات، نسبت حضور اقلیت‌های قومی و مذهبی رعایت شود. البته در برابر این مسئله، مقاومت زیادی وجود دارد، با این حال، دولت در سطح خود این کار را انجام داده و در خیلی موارد به آن عمل شده ‌است. ما امیدواریم این راه ادامه پیدا کند تا هیچ فرد‌ ایرانی به سبب پیروی از یک مذهب و دین یا انتساب به قومیتی خاص، احساس محرومیت و بی‌عدالتی نکند. همین رویکرد است که امنیت کشور را حفظ کرده و ما را از تجزیه، اختلاف، جنگ و سوق به سمت گروه‌های افراطی حفظ می‌کند.

منبع: روزنامه شرق

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۶۴۹۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مخالفان سوریه: موضع ترکیه در قبال ما ثابت است

رئیس هیئت مذاکره کننده مخالفان دولت سوریه گفت که مواضع ترکیه در حمایت از این مخالفان ثابت است. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، «بدر جاموس»، رئیس هیئت موسوم به هیئت مذاکره کننده مخالفان دولت سوریه بعد از دیدار با «احسان مصطفی یوداگول»، مدیرکل میز سوریه در  وزارت خارجه ترکیه مدعی شد که آنکارا بر ثبات موضع خود در حمایت از خواسته‌های مردم سوریه تأکید دارد.

بنا به ادعای  رئیس هیئت مذاکره کننده مخالفان سوریه، مسئول میز سوریه در وزارت خارجه ترکیه بار دیگر بر حمایت آنکارا از راه‌ حل سیاسی بر اساس قطعنامه های شورای امنیت تأکید کرده است و طرفین درباره مقابله با «اقدامات تروریستی» شبه نظامیان کُرد مورد حمایت آمریکا موسوم به «قسد» رایزنی کردند.

اخیرا بدر جاموس که به همراه سران مخالفان دولت سوریه در ترکیه به سر می‌برد، با «گیر پدرسون»، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه در شهر آنکارا دیدار و گفت‌وگو کرده است.

در این دیدار، طرفین پرونده سوریه را بررسی کرده و جاموس به پدرسون پیشنهاد داده است که توصیه‌هایی به شورای امنیت به منظور تحت فشار قرار دادن دولت سوریه و بشار اسد برای پذیرش راه حل سیاسی و عدم اجازه به دمشق برای به تعطیلی کشاندن  فرایند سیاسی در این کشور ارائه کند.

ناتوانی ترکیه در مهار درگیری گروه های تروریستی در شمال سوریهایروانی: تحریم‌های یکجانبه علیه سوریه باید لغو شود

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مخالفان سوریه: موضع ترکیه در قبال ما ثابت است
  • امیدواریم در المپیک پاریس بیش از ۳۵ سهمیه کسب کنیم / خیلی سخت است المپیک لندن را تکرار کنیم + فیلم
  • هاشمی: از حرف‌هایم سوء برداشت شد/ با یک فرد مشکل داشتیم
  • حکومت افغانستان فراگیر است
  • طبیعت و ذوب آهن با هم مساوی شدند
  • طالبان خطاب به روسیه: حکومت افغانستان فراگیر است | دخالت در امور داخلی خود را نمی پذیریم
  • طالبان: دخالت در امور داخلی خود را نمی پذیریم
  • «حشاشین» روایتگر حسن صباح تروریست یا کلیددار بهشت؟
  • تلاش مهدی طارمی برای دریافت شهروندی پرتغال
  • شورای شهر تأثیر مثبتی بر توسعه حقوق شهروندی دارد