Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-02@13:25:35 GMT

ازدواج یک قرارداد است/ درگیر رمان‌ها نشوید

تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۰۶۸۷۴۴

ازدواج یک قرارداد است/ درگیر رمان‌ها نشوید

یک مشاور خانواده گفت: ازدواج یک قرارداد است و حتی اگر زمانی هم فرد در ازدواج اول شکست خورده و بعد از مدتی به ازدواج دوم منجر شود، می‌تواند با یک انتخاب آگاهانه به خوشبختی دست پیدا کند.

سمیه کریمی در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به وجود باورهای اشتباه در ازدواج اظهارکرد: ازدواج یکی ازمهم ترین مراحل زندگی است و شاید همه انسان‌ها به نحوی آن را تجربه کنند و به واسطه آن بتوانند مسیرآینده خودشان را رقم بزنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما ازدواج از نگاه متخصصان یک ارتباط قراردادی است که بین دو انسان غیر همجنس به منظور رفع نیازهای عاطفی، اجتماعی و جنسی برقرار می‌شود.

وی با بیان اینکه انتخاب همسرکار ساده‌ای نیست، افزود: این انتخاب هم بر روی زندگی خود شخص و هم در زندگی نسل‌های آینده مؤثر است، فرزندان هم به واسطه انتخاب‌هایی که والدین انجام می‌دهند، تحت الشعاع قرار می‌گیرند و این انتخاب‌ها درجامعه ای که افراد در آن زندگی می‌کنند نیز مؤثر است.

دکترای روانشناسی معتقد است که باید جوانان با قسمت‌های سخت ازدواج بیشتر آشنا باشند و سعی کنند که خطا نکرده و از انجام اشتباه در انتخاب همسر و ازدواج پرهیز کنند. گاهی اوقات انتخاب‌ها برای یک ازدواج آگاهانه و کافی نیست و می‌طلبد که شخص شناخت بیشتری از طرف مقابل داشته باشد.

وی با تاکید بر اینکه متاسفانه امروزه تلفن همراه و فضای مجازی ابزاری برای شناخت افراد از یکدیگر شده است، ادامه داد: این ابزارها نمی‌تواند وسیله کافی برای شناخت طرف مقابل برای ازدواج باشد. برای شناخت انسان‌ها و انتخاب شریک زندگی به طور یقین به موارد بیشتری نیاز است و نمی‌توان پایه‌های زندگی را بر مبنای ابزارها ساخت.

کریمی با تاکید به اینکه ریشه بسیاری از انتخاب‌های اشتباه و تعارضاتی که در زندگی ایجاد می‌شود همان باورهای غلط و ناکارآمدی است که ممکن است در حوزه ازدواج وجود داشته باشد، گفت: نحوه شکل‌گیری این باورها به این صورت است که باورهای همه انسان‌ها از سال‌های اول زندگی در خانواده شکل می‌گیرد و این باورها می‌تواند باورهای منطقی یا باورهای غیر منطقی باشند.

این مشاورخانواده معتقد است که به طور کلی این نوع باورها از تجربه‌های اطرافیان وخواندن کتاب‌ها، رمان‌ها و داستان‌ها و دیدن فیلم‌ها و روابط دوستانه وعاشقانه انسان‌های محیط اطراف در ذهن اشخاص شکل می‌گیرد. با خواندن کتاب‌ها و رمان‌ها باورهای افسانه‌ای در حوزه ازدواج در ذهن شکل می‌گیرد.

وی با بیان اینکه پیدا کردن شخص بی عیب و نقص از دیگر باورهای غلط در انتخاب همسر است، گفت: این باور بیشتر از کمال‌گرایی افراد بر می‌آید و پیوندی با ناامنی و ترس‌هایی که در وجود افراد بوده، دارد.

کریمی ادامه داد: پیدا کردن فردی بی عیب و نقص فرصت‌ها را برای یک ازدواج همراه با احساس خوشبختی از بین می‌برد، از سویی باید آگاه بود که در این این دنیا نمی‌توان یک انسان بی عیب و نقص را پیدا کرد و چه بسا خود افراد هم عیب‌ها و نقص‌هایی را در وجودشان داشته باشند.

وی با تاکید به اینکه ازدواج یکی از راه‌های رسیدن به خوشبختی و سعادت است، گفت: گاهی اوقات اشخاص بر این باورند ازدواج تنها راه خوشبختی و سعادت آنها است، باید دانست که یکی از راه‌های رسیدن به خوشبختی و سعادت ازدواج است. اگر فرد این باور را داشته باشد برای موفقیت و رسیدن به احساس خوشبختی هم تلاش می‌کند.

این روانشناس با بیان اینکه اگر افراد خوشبختی خودشان را وابسته به وجود فرد دیگری ببینند، باور اشتباهی است، افزود: این گروه از اشخاص فکر می‌کنند که حتماً باید یک فرد دیگری حضور داشته باشد و آنها را حمایت کند تا بتوانند آدم موفقی باشند.

وی با اشاره به اینکه رسیدن به بلوغ برای ازدواج ضروری است، اظهار کرد: برای ازدواج باید انسان‌ها به بلوغ فکری، عاطفی، اقتصادی و جنسی برسند، مهم این است که شخص یک انسان سالم و درحال تلاش برای رسیدن به تکامل و رشد باشد.

کریمی با بیان اینکه برای یک بیمار روانی تشکیل خانواده به معنای بهبودی کامل او نیست و این باور اشتباهی است، افزود: باید دانست خانواده به انسان کمک می‌کند که رشد و توسعه یافته و به کمال برسد، اما به معنای درمان بیماری‌های روانی افراد نیست، گاهی اوقات با حمایت خانواده اشخاص می‌توانند گام‌های بهتری را برای درمان بیماری بردارند.

وی با اشاره به اینکه روش‌های آشنایی افراد برای ازدواج مهم نیست، اظهار کرد: نکته حائز اهمیت این است که اشخاص چقدر به شناخت می‌رسند و اگر افراد برای رسیدن به یک شناخت کافی تلاش کنند در این صورت می‌توانند زندگی آگاهانه‌ای را شروع کنند که این اتفاق حرکت خوبی برای یک زندگی موفق خواهد بود.

کریمی خاطرنشان کرد: باور اینکه ازدواج یک هندوانه دربسته و شانس است ضریب اطمینان برای یک انتخاب آگاهانه را می‌گیرد و لازم است که برای یک انتخاب آگاهانه وقت کافی گذاشت. باورهای نادرست در ازدواج افراد را از یک ازدواج آگاهانه دور می‌کند.

وی یادآور شد: برای یک زندگی موفق بهتر است که افراد در این دوره گام‌های اقتصادی و اجتماعی بردارند و باور اینکه تنها یک نیمه گمشده در دنیا دارند را از ذهنشان دور کنند.

این روانشناس تصریح کرد: ازدواج یک قرارداد است و حتی اگر زمانی هم  فرد در ازدواج اول شکست خورده و بعد از مدتی به ازدواج دوم منجر شود، می‌تواند با یک انتخاب آگاهانه به خوشبختی دست پیدا کند.

منبع: ایمنا

کلیدواژه: ازدواج جوانان سبک زندگی مشاور خانواده مهارت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۶۸۷۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • دانشجو‌های خانه به دوش! / جای خالی خانه دانشجویی در پازل زندگی زوج‌های دانشجو
  • گربۀ محله مهم است
  • نکاتی برای یافتن حلقه ازدواج مناسب از سایت زر
  • رفتارهای نادرست در شیوه زندگی تهدیدی جدی برای سلامتی انسان
  • دغدغه رهبر انقلاب پیرامون فرزندآوری و ازدواج مجرّدان
  • سریال قطب شمال اقتباسی از رمان کنت مونت کریستو یا نسخه ایرانی یک سریال ترکی؟
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • درگیری بزرگ در لیگ یونان: نتوانستند مربی را کنترل کنند!
  • برپایی جشن ازدواج ۲۳ پاسدار در سردشت