بند الحاقی تبصره 16 بودجه سال 98 مصداق پوپولیسم است/این بند قابلیت اجرا شدن ندارد/تدوینکنندگان این طرح از اقتصاد و حقوق بیاطلاع هستند
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۰۷۶۱۷۰
سید مسعود آریادوست: سال گذشته نیز شبیه چنین محتوایی در مجلس تصویب شد، اما با اعتراض مقام ناظر و کارشناسان ارشد بازار پولی و بانکی و مراجعه مکرر کارشناسان به شورای نگهبان نهایتا رد شد. در این خصوص احمد حاتمییزد، کارشناس پولی و بانکی ابراز داشت: کسی که چنین محتوایی را آماده کرده است، شکی نیست که نه از اقتصاد مطلع است و نه از منطق و حقوق.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اوگفت: ضمن مطالعه این بند الحاقی صرفا به این نتیجه میرسیم که تدوین کنندگان این بند به هیچ وجه معنای اصولی را از معنای غیراصولی نمیتوانند تفکیک کنند. قانون را نمیتوان عطف بماسبق کرد. اگر در گذشته قوانینی وجود داشته که مردم بر اساس آن رفتار کردهاند و بر اساس همان قوانین قراردادهایی را تدوین نمودهاند، امروز دیگر نمیتوان گفت: آن قراردادهای پیشین ملغی هستند. به هر حال بر طبق آن قوانین، افراد قراردادهایی را منعقد کردهاند و هر دو طرف منافع خود را متوازن و متعادل نمودهاند. حال اگر یک طرف این قراردادها را ضمن قانونی جدید از مزایای پیشین محروم کنند و در عوض طرف دیگر حاکم شود، این رویکرد غیرعادلانه است.
این کارشناس پولی و بانکی افزود: قانونگذاری ضوابطی دارد که باید رعایت شود. معمولا در قوه مقننه هر کشوری کمیتهای وجود دارد که قوانین را با اصول حقوقی و سایر قوانین مادر تطبیق میدهد. این کمیته همان کمیته تنقیح است که وظیفه آن بررسی قوانین و میزان سازگاری آنها با سایر قوانین و اصول منطق است. با این وجود بند الحاقی تبصره ۱۶ با منطق و قواعد اقتصادی سازگاری ندارد. این بند شامل مباحثی غیر اصولی است. رعایت اصول در قانون امر مهمی محسوب میشود.
او ادامه داد: این بند الحاقی یک اصل حقوقی را نقض میکند که در تمام دنیا معتبر است. این اصل "عطف ماسبق نشدن قانون" است که بند الحاقی تبصره ۱۶ لایحه بودجه سال ۹۸ آن را نقض کرده است.
حاتمییزد ابراز داشت: اگر بانکهای کشور بر اساس قراردادهای پیشین سودی حاصل کردهاند، از همان سود، مالیات مربوطه پرداخت شده است. همچنین از محل کسب این سود، سود مربوط به سهامداران هم پرداخت شده است. تدوین و اجرای چنین قانونی در نهایت منجر به ورشکسته شدن بانکهای کشور میشود؛ لذا باید گفت: علاوه بر اینکه این بند الحاقی، منطق قانونی و حقوقی ندارد، فاقد هر گونه منطق اقتصادی هم است.
این کارشناس حوزه بانک با اشاره به قابلیت اجرایی بند الحاقی تبصره ۱۶ لایحه بودجه سال ۹۸ تصریح کرد: مسالهای که نباید فراموش کنیم این است که این قانون به هیچ عنوان قابلیت اجرا شدن ندارد. سال گذشته هم مجلس در پی تصویب چنین قانونی بود که مقام ناظر و کارشناسان ارشد بازار پولی و بانکی ضمن مراجعه به شورای نگهبان مانع از تصویب نهایی آن شدند. این متن هیچگاه قابلیت اجرا شدن در سیستم بانکی کشور را ندارد. معلوم نیست بر چه اساسی مجلس تبصره ۱۶ را تصویب کرده است.
او گفت: کسانی که چنین محتوایی را آماده کرده اند، شکی نیست که نه از اقتصاد مطلع هستند و نه از منطق و حقوق. هر یک از این علوم ساختار مشخصی دارند. این بند فاقد ساختار منطقی – اقتصادی –حقوقی است.
این کارشناس بانکی، در پاسخ به این سوال که آیا این حرکت را میتوان حرکتی پوپولیستی دانست یا خیر، تصریح کرد: این حرکت یک تصمیم پوپولیستی غیرقابل اجراست که به هیچ وجه امکان اجرا شدن را ندارد. حکایت این موضوع شبیه حکایت شاعری است که نزد ناصرالدین شاه رفته بود و او را مدح کرد. ناصرالدین شاه هم به اطرافیانش گفت که به او سکهای بدهند. اما این دستور اجرایی نشد. شاعر مجددا نزد ناصرالدین شاه رفت و شکایت کرد که سکه را به او ندادهاند. ناصرالدین شاه در پاسخ گفت، تو چیزی گفتی و ما خوشمان آمد؛ ما هم چیزی گفتیم که شما خوشتان بیاید! داستان این طرح هم چنین است.
حاتمییزد در توضیح بیشتر این مساله که چگونه با تصویب چنین طرحی بانکها دچار زیان میشوند، گفت: بانک ضمن همکاری با سرمایهگذاران، پروژهای را تعریف میکند. در این پروژه بانک و طرف دیگر مقداری معین سرمایهگذاری میکنند. این قرارداد اولیه است. نهایتا بعد از اتمام پروژه بانک سهم خود را به طرف دیگر میفروشد که این فروش مقداری سود برای بانک بههمراه دارد. قرارداد اولیه مشارکت مدنی محسوب میشود. اما قرارداد دوم که فروش است، مصداق فروش اقساطی است. در قرارداد دوم قرار است بانک سود ببرد. حال نمایندگان و مسئولان تصمیم گرفتهاند، قرارداد ثانویه را که محل سود بانکهاست حذف کنند. چنین چیزی به هیچ وجه امکان ندارد.
به گفته حاتمییزد مردم باید آگاه باشند و بدانند که از چنین بندی نمیتوانند بهرهمند شوند. قراردادهایی که به صورت رسمی به ثبت رسیدهاند، سند رسمی محسوب میشوند و پشتوانه قانونی دارند. کسی نمیتواند آنها را نقض کند. اگر هم قرار بر لغو باشد، باید در بودجه سالانه، برای زیان بانکها که ناشی از تصویب این قانون خواهد بود، بودجه خاصی را در نظر بگیرند که البته چنین موضوعی نیز در بودجه سال ۹۸ وجود ندارد.
این کارشناس بانکی ابراز داشت: نمیتوان با تصویب این تبصره بانکها را از کسب سود منع کنیم و در ادامه انتظار داشته باشیم که سود سپردهها و سود سهامداران را بپردازند. از سوی دیگر مالیات را هم به دولت پرداخت کنند. با کدام منابع چنین پرداختهایی صورت بگیرد منبع: نسیم اقتصاد
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 شورای نگهبان بودجه۹۸
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۷۶۱۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.