از چه زمانی به بچهها میوه بدهیم؟
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۰۸۳۲۹۸
شکی نیست که خوردن انواع میوه تاثیر بسزایی در سلامت و تندرستی دارد. به همین دلیل همان قدر که خوردن میوه برای بزرگسالان لازم و ضروری است، در کودکان هم اهمیت دارد. کودکان هم باید روزانه ۲ تا ۵ واحد میوه دریافت کنند، چون این گروه غذایی بخشی از نیاز آنها را به مواد معدنی و آنتیاکسیدانها تامین میکند.
خوشبختانه، چون اغلب میوهها خوشرنگ و خوشمره هستند و طعم شیرین دارند، مورد علاقه اغلب کودکان هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از چه زمانی به بچهها میوه بدهیم؟
کودکان از زمان تولد تا ۶ ماهگی تنها نیاز به شیر مادر دارند. از ۶ ماهگی و با آغاز تغذیه تکمیلی که نوع غذا خوردن کودک از حالت مایع به لعابی، پوره، پوره سفت و غذای سفره تغییر میکند، تغییرات تکاملی برای دریافت موادغذایی در کودک ایجاد شده و بنابراین تنوع مصرف خوراکیها هم شروع میشود، اما این تنوع با مقدار کم یعنی یک قاشق مرباخوری شروع میشود و تا ۱۲ قاشق مرباخوری میرسد تا بدن نوزاد آنزیم لازم برای هضم را داشته باشد. از آنجا که ممکن است کودکان زمینه حساسیت به میوه داشته باشند، باید مصرف را با میوههایی شروع کرد که زمینه ایجاد حساسیت ندارند.
بهترین میوهای که در چند هفته ابتدایی آغاز تغذیه تکمیلی میتوان وارد برنامه غذایی کودک کرد، آبمیوه رقیق است که بهتدریج به غلظت آن افزوده میشود. در مورد سبزیها هم بهتر است تغذیه با آب هویجی که با آب سیب مخلوط شده آغاز شود. بهتدریج و با بزرگ شدن کودک میتوان میوهها را بهصورت پوره و بعد تکههای کوچک در روند افزایش جویدن و بلعیدن وارد برنامه غذایی کودک کرد. آخرین میوهای که در این روند باید وارد برنامه شود، مرکبات است، زیرا مرکبات ممکن است حساسیتزا باشند. تنها انتخاب موجود در میان مرکبات آب لیمو شیرین است که میزان حساسیتزایی آن از دیگر انواع مرکبات کمتر است.
مناسبترین میوهها برای نوزاد:
پوره سیب
باید پیش از این که به میوه دادن به کودک فکر کنید، گوارش او را مد نظر داشته باشید. باید ببینید چه میوههایی آسانتر در دستگاه گوارش کودک هضم میشود. میتوانید سیب را به شکل پوره در آورده و به او بدهید. هرگز سعی نکنید سیب را به صورت قطعه قطعه به کودک بدهید، بلکه باید ابتدا آن را به صورت پوره در بیاورید و به کودک بدهید. همچنین میتوانید سس سیب درست کنید که برای کودک منبع خوبی برای ویتامین ث. است. میوهها برای سلامت و رشد کودک بسیار مهم هستند و کودک مقداری از آهن مورد نیاز خود را از میوه دریافت میکند. فیبر موجود در میوه نیز در کاهش مشکلات یبوست در کودک موثر است
پوره هلو
هلو نیز از جمله اولین میوههایی است که باید پس از ۴ ماهگی به کودک بدهید. چون هلو حاوی ویتامین آ. و ث. است، برای تقویت سلامت چشم مفید میباشد. همچنین به تشکیل سلولهای سفید خون کمک میکند. میتوانید از هلو و زردآلو خمیری تهیه کنید و به کودک بدهید. چون کودک تازه با میوه آشنا شده است، باید میوههایی به او بدهید که گوارش آنها ساده باشد. ترکیب پوره هلو و زردآلو، برای کودک بسیار قابل هضم است.
پوره موز
موز نیز حاوی مقدار زیادی آهن و مواد معدنی است و برای رشد طبیعی عضلات و نیز عملکرد مناسب قلب کودک لازم است.
میوههایی که نباید به نوزاد بدهید
همه میوهها برای نوزاد خوب نیستند. برخی از میوههایی که باید ابتدا از دادن آنها به نوزاد پرهیز کنید عبارت اند از:توت فرنگی، پرتقال و گریپ فروت. چون این میوهها بسیار اسیدی هستند و کودک ممکن است دچار التهاب پوستی در اثر پوشک (the diaper rashes) شود که دردناک است. همچنین از میوههایی که میزان بقایای سموم در آنها زیاد است برای کودکان پرهیز کنید.
در میوههایی مانند آلو، گلابی، و هلو آلودگی سموم و آفت کشها بالا است. برخی نوزادان سیستم ایمنی قوی دارند و میتوانند آن را هضم کنند، اما سیستم ایمنی همه کودکان به یک اندازه قدرتمند نیست؛ بنابراین عاقلانهتر است که از چنین میوههایی اجتناب کنید. انواع ارگانیک میوهها برای کودکان ارجحیت دارند و آنها را کمتر در معرض مواد شیمیایی خطرناک قرار میدهند.
چگونه به نوزاد میوه بدهیم؟
باید نوع میوهای که به کودک میدهید را مرتب عوض کنید، چون کودک ممکن است دوست نداشته باشد همیشه یک طعم را بچشد. میتوانید دو تا سه روز از یک نوع میوه به او بدهید، سپس یک میوه دیگر به او بدهید. به یاد داشته باشید (یا یادداشت کنید) که کودکتان کدام میوهها را آسانتر هضم میکند.
پوره میوه
از آنجایی که دندانهای کودک شما خوب رشد نکرده اند، تکههای میوه برای آنها اصلاً مناسب نیست. پوره میوه که در خانه درست میکنید، مملو از انواع مواد مغذی است. همچنین میتوانید میوههایی مانند موز، زردآلو، و هلو را با هم ترکیب کنید تا پوره خوشمزهای از آنها درست کنید. به آسانی میتوانید این پوره را به کودک خود بدهید تا انواع ویتامینها و مواد مغذی و معدنی او را تأمین کنید. منبع: بیتوته
منبع: پارسینه
کلیدواژه: تغذیه نوزاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۸۳۲۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.