پیشنهاد کاربردی-تاریخی به دولتهای اروپایی در خصوص INSTEX
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۰۹۴۶۹۲
بری آیکنبری استاد اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و مشاور سابق صندوق بین المللی پول در یادداشتی در نشریه پراجکت سیندیکیت، پیشنهاد جالب توجهی را برای کشورهای اروپایی در خصوص عملیاتی کردن ساز و کار جدید INSTEX در معاملات با ایران، ارائه کرده است.
وی در یادداشت خود نوشته است:
خروج یک جانبه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از معاهده هسته ای سال 2015 ایران - که به طور رسمی به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک شناخته می شود - اروپا را در یک تعهد سخت قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین دلیل، بانک های اروپایی تمایلی به ارائه یورو برای تأمین مالی تجارت با ایران ندارند. و از سوی دیگر، بانک های آمریکایی از ارائه دلار ممنوع هستند. به طور خلاصه، این محدودیت ها مانع بزرگی برای تعامل با ایران است.
در پاسخ، فرانسه، آلمان و انگلیس، سه امضاء کننده اروپایی معاهده هسته ای، مکانیسمی برای تجارت با ایران مستقل از ایالات متحده را ایجاد کرده اند. این مکانیسم، ابزار حمایت از مبادلات تجاری یا Instex، در فرانسه ثبت شده است و فعالیت ها را به هیئت نظارت دیپلمات های سه کشور گزارش می دهد.
اما در همان ماهی که این ساز و کار تأسیس شد، Instex هیچ تجارتی با یران را تامین مالی نکرده است. فقط یک کارمند دارد که مدیر سابق کامرزبانک «پر فیشر» است. اطلاعات کمتری نسبت به سردرگمی در مورد چگونگی کارکرد آن وجود دارد.
خوشبختانه برای این ابتکار از قبل یک سابقه وجود دارد: اتحادیه پرداخت های اروپا (EPU) که بین سال های 1950 و 1958 فعالیت میکرد.
به دنبال جنگ جهانی دوم، به دلیل مشکلات مالی این قاره اروپا، ارزهای اروپایی نمی توانست به دلار تبدیل شود و یا به ارزهای یک دیگر مبادله شود. در نتیجه این ارزهای نمیتوانست برای تامین مالی و یا حل و فصل تراکنش های بین المللی مورد استفاده قرار گیرد. در آن زمان جایگزینی هم وجود نداشت. به طور خاص، کشورهای اروپایی کمی طلا و اندکی دلار داشتند که با آن پرداخت های بین المللی را انجام می دادند.
به منظور تجارت، کشورهای اروپایی مجبور به تکیه بر توافقنامه های دو جانبه شدند. آنها مجبور بودند تجارت خود را کشور به کشور متوازن کنند، و اساسا تراکنش های مالی خود را به مبادله پایاپای تنزل دهند. اگر نگاهی منصفانه داشته باشیم این یک روش کارآمد برای بازسازی سییستم تجارت و پرداخت قاره نبود.
تا سال 1950، روشن شد که این مشکلات، بازسازی اقتصاد اروپا را متوقف کرده و 18 دولت اروپایی را مجبور به ایجاد EPU کرد. این سازمان جدید، کسری بودجه و مازاد تجاری اعضای خود را مشترک کرد و با جبران کسری موازنه تجاری یک کشور با یک شریک تجاری، به واسطه مازاد تجاری که با دیگر شریکان داشت، اروپا توانست تا مشکل تجارت خود را به شکلی چند جانبه حل کند بدون اینکه نیازی به مبادله ارزهای اروپایی داشته باشد.
قیاس این ساز و کار با Instex یک قیاس سرراست است. ایران در این مکانیزم قادر خواهد بود که کسری تراز تجاری خود بت سکری از کشورهای اروپایی را از طریق مازاد تراز تجاری با دیگر کشورهای اروپایی جبران کند. ایران قادر خواهد بود بدون استفاده از اعتبارات دلاری و بدون نیاز به پرداخت از طریق سوییفت، جامعه جهانی ارتباطات مالی بین المللی که معاملات بین مرزی متعارف مالی از طریق آن انجام می شود و با تحریم های آمریکا تهدید شده است، تراکنش های مالی خود را صورت دهد.
علاوه بر این، EPU معادل 600 میلیون دلار برای اعطای وام به اعضای خود که موقتا دچار کسری تراز تجاری بودند اختصاص داد. هیئت مدیره EPU به صراحت نگران بود که این اعتبارات پرداخت نشود. هنگامی که آلمان غربی در سال 1950 نشانه هایی مبنی بر خالی بودن ذخابر ارزی خود را بروز داد، هیئت مدیره، یک گروه کوچک از کارشناسان را برای تشخیص مشکل به کار انداخت. این گروه پیشنهاد افزایش نرخ بهره بانک مرکزی آلمان، ذخایر بیشتر رزرو بانک های تجاری و افزایش سقف اعتبار را پیشنهاد کرد. با پذیرش این اقدامات محدود کننده پولی، تجارت آلمان دوباره به تعادل برگشت. EPU برای زنده ماندن مبارزه کرد.
باز هم، دلات ها برای Instex روشن هستند. هیچ دلیلی وجود ندارد که منتظر آن باشیم که دقیقه به دقیقه تراز تجارت بین ایران و اروپا متوازن شود. باید اعتباراتی را برای جبران زیان شرکت هایی که کالا به ایران صادر می کنند، در زمانی که ایران بیشتر از اروپا واردات دارد تا صادرات، اختصاص داد. باید سیستم نظارت و تنظیم سیاست را برای اطمینان از بازپرداخت سریع این اعتبارات داشته باشیم.
قبل از سال 1950، دولت ایالات متحده به شدت با ایجاد EPU مخالفت کرد، همانطور که اکنون به طور جدی با Instex مخالف است. نگرانی آمریکا در آن زمان ایجاد تبعیض بود: آمریکا میترسید که کشورهای اروپایی، واردات کالا از یکدیگر را ساده تر بیابند، و بدون دلار، همچنان از واردات از آمریکا امتناع کنند. علاوه بر این، مقامات آمریكا نگران آن بودند كه EPU تكثیر شده و فعالیت صندوق بین المللی پول که به تازگی ایجاد شده بود را تحت الشعاع قرار دهد.
با این حال، در این نقطه، این دو روایت کاملا متفاوت است. با ظهور جنگ سرد، رئیس جمهور هری ترومن و کنگره ایالات متحده فوریت بازسازی اروپا را به رسمیت شناختند. برای این منظور، آنها مجوز استفاده از 350 میلیون دلاری EPU از صندوق مارشال را صادر کردند.
این بار، ایالات متحده قرار نیست به اروپا با پروژه جنگ سرد جدید یا حل و فصل تجارت خود کمکی بکند. اما در مقایسه با سال های 1950، اکنون دولت های اروپایی خود قادر به راه اندازی این نوع مکانیسم به تنهایی هستند. آنها پول لازم برای این کار را در اختیار دارند. می توانند مساله را مدیریت کنند. تاریخ راهنمایی خوبی در مورد نحوه انجام این کار ارائه می دهد.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۰۹۴۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشنهاد گروگان سابق آمریکایی در خصوص جنگ ایران و اسرائیل
جان لیمبرت، گروگان سابق سفارت آمریکا در تهران در مطلبی با اشاره به سطح تنشها بین ایران و آمریکا بر لزوم گفتگو بین طرفین تاکید کرد و گفت که صحبت با ایران سخت خواهد بود؛ اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ جان لیمبرت، دیپلمات پیشین آمریکایی در مطلبی برای اندیشکده ریسپانسیبل استیت کرفت نوشت، برای چندمین بار، ایالات متحده و ایران به یک جنگ آشکار نزدیک شده اند که هیچ یک از طرفین آن را نمیخواهند. بر اساس این گزارش، اخیرا اسرائیلیها به ساختمانی در محوطه کنسولگری ایران در دمشق حمله کردند که منجر به شهادت هفت مستشار نظامی ایران شد.
در مقابل ایرانیها به این نقض اماکن دیپلماتیک اعتراض کرده و با پرتاب صدها پهپاد و موشک جنگی به سمت اسرائیل به آن پاسخ دادند. در این بین آمریکا با هشدارهای فراوان به رهگیری آنها کمک کرد. اسرائیلیها برای نشان دادن توانایی خود، دست به یک حمله متقابل زدند. به نظر میرسد که این مبادله تا دور بعدی فعلا پایان یافته است.
دیر یا زود، اگر آمریکا و جمهوری اسلامی میخواهند از این درگیری باخت-باخت اجتناب کنند، باید شروع به گفتگو کنند. ۴۵سال اتهام و نکوهش از سمت دو طرف، دستاوردی برایشان به ارمغان نیاورده است. همچنین برای دولتهای متوالی ایالات متحده، ایران همچنان معما است و معما باقی خواهد ماند.
با الهام از تروتسکی میتوان گفت «شما ممکن است کاری با ایران نداشته باشید. اما ایران با شما کار دارد.» برای ایران، آمریکا یک مشغله ذهنی باقی میماند. جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده که بعد از چهل و پنج سال جایگاه خود را حفظ کرده است. حال این پرسش مطرح میشود که چرا باید با جمهوری اسلامی صحبت کنیم، در حالی که اصل سیاست جمهوری اسلامی به قول یکی از مقامات ایرانی «مخالفت با آمریکا» است؟
جان لیمبرت ادامه میدهد: «ما باید صحبت کنیم، زیرا صحبت کردن (و گوش دادن) به دشمن به معنای تامین منافع ملی ما از طریق برقراری ارتباط است. حرف زدن هرگز به معنای تایید یا حمایت نیست.» تا امروز که دو طرف با هم صحبت نکرده اند، چه اتفاقی افتاده است؟ یا به عنوان مثال وقتی نمایندگان جمهوری اسلامی در جلسات از ملاقات حضوری با همتایان آمریکایی خود اجتناب میکنند، چه اتفاقی میافتد؟
هر گاه دو طرف، همسایه ها، اقوام، کشورها به هر دلیلی نتوانند با هم صحبت کنند، هر یک از طرفین برای دیگری به طور همزمان تبدیل به مافوق بشر میشوند که قادر به هر کاری است. در این صورت، یک ایران مافوق بشر میتواند در عرض چند هفته سلاح هستهای بسازد و تحویل دهد، نیروهای محور مقاومت را برای انجام ماموریت هایش در هر جایی تقویت و امپراتوریهای قدرتمند ایرانی دوران یونان و روم را بازسازی کند.
از سوی دیگر، ایالات متحده مافوق بشر نیز میتواند سیاست مداخله در رویدادهای ایران را به شکل دیگری ادامه دهد. در یک سطح، سیاستمداران تهران و واشنگتن به دنبال اجتناب از جنگ ایران و آمریکا هستند. ایران نمیخواهد جنگ بزرگ، اوضاع را در این کشور بههم ریزد و در واشنگتن، هر دو رئیس جمهور دموکرات و جمهوری خواه میدانستند که «جنگ احمقانه دیگر» در خاورمیانه یک بازنده سیاسی به همراه دارد.
در سال ۲۰۱۶، ترامپ در برابر چنین جنگهایی مقاومت کرد و پیام او قدرتمند بود. اگرچه او به طرز احمقانهای توافق هستهای ایران را رها کرد و تهدیدی عجیب برای زدن «۵۲ مکان تاریخی» در ایران مطرح کرد، اما به وضوح شکی برای پرهیز از جنگ نداشت. زمانی که مشاور امنیت ملیاش او را به سمت رویارویی سوق داد، وی را اخراج کرد.
آیا نخست وزیر بنیامین نتانیاهو میخواهد ایالات متحده را وارد جنگ با ایران کند؟ به نظر میرسد که او در پی حفظ خود در قدرت است. جنگها اغلب با بیان اینکه هر دو طرف خواهان صلح هستند، آغاز میشود. اما محاسبات نادرست یا دست کم گرفتن طرف مقابل و اقدامات شخص ثالث میتواند کشوری را به سمتی سوق دهد که خود میداند ویرانگر است. لیمبرت در نهایت تاکید کرد که صحبت با جمهوری اسلامی سخت خواهد بود، اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.