Web Analytics Made Easy - Statcounter

روایتی جالب از خاطره‌بازی با «مهدی باقربیگی» بازیگر سریال قصه‌های مجید را می خوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روبه‌روی آیینه ایستاده و با لهجه غلیظ اصفهانی به تصویر خودش در آیینه می‌گوید: «آقا مجید! شوما ترقی می‌کنیدا» مجید در این طرف آیینه می‌پرسد: «چیطوری؟» و دوباره مجید در آیینه می‌گوید: «شوما به چیطوریش کار نداشته باش، اونش با من.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» این قسمتی از سریال قصه‌های مجید است که ٢٨‌سال از نخستین‌باری که از تلویزیون پخش شد، می‌گذرد. مجید قصه‌ها حالا چهل‌و‌یک‌ساله شده، ازدواج کرده و یک پسر هشت‌ساله و یک دختر دوساله دارد. نام اصلی‌اش «مهدی باقربیگی» است، اما هنوز هم مردم کوچه و خیابان او را به نام مجید می‌شناسند و صدا می‌زنند. او که در اوج نوجوانی به شهرت رسید و طعم آن را حس کرد، خاطرات جالبی از تست بازیگری و انتخابش برای نقش مجید دارد؛ نقشی که او را ماندگار کرد، اما هرگز به او فرصتی داده نشد تا استعدادش را فراتر از این‌ها نشان دهد. او در این گفتگو به سوال‌هایم پاسخ‌هایی می‌دهد که خودش در قصه‌هایش از آیینه پرسیده بود.

قصه‌های مجید هنوز هم در ذهن مردم است، مخصوصا که هر سال در بین برنامه‌های نوروزی صداوسیما قسمت‌هایی از این سریال قدیمی از تلویزیون پخش می‌شود. چندساله بودی که این نقش را بازی کردی؟

دقیقا دوم راهنمایی بودم. دوازده، سیزده‌ساله بودم.

ظاهرا آقای پوراحمد به مدارس اصفهان می‌رفتند و از بچه‌ها تست می‌گرفتند. درست است؟

بله، به همه مدارس راهنمایی اصفهان رفته و از هر مدرسه چند نفر را انتخاب کرده بودند و تست مقدماتی می‌گرفتند و بعد در بین آن‌ها تست نهایی ویدیویی گرفته می‌شد. مدرسه ما پشت خانه مادرشان (بی‌بی قصه‌های مجید) قرار داشت و آخرین مدرسه‌ای هم که به آن سر زدند، مدرسه ما بود. یک‌سری از بچه‌ها انتخاب شدند و قرار شد فردای آن روز ساعت ٤ بعدازظهر برای تست ویدیویی به خانه‌شان برویم، اما فردا وقتی به مدرسه رفتم بچه‌ها گفتند چرا دیروز نیامدی؛ ما رفتیم و تست دادیم. متوجه شدم که من اشتباه کرده بودم و باید دیروز برای تست می‌رفتم. خلاصه تصمیم گرفتم باز هم شانسم را امتحان کنم و همان روز ساعت ٤ بعدازظهر به آدرسی که داده بودند رفتم و آقای پوراحمد هم تست گرفتند و قبول شدم.

برای بازی در نقش مجید چه تستی دادی؟

در مدرسه یک تئاتر کار کرده بودم و قسمت‌هایی از همان نقشم را برایشان بازی کردم. بعد آقای پوراحمد گفتند فکر کن غذایی را برای نخستین‌بار است که می‌خوری، این را چطوری نشان می‌دهی؟ مزه‌مزه‌اش می‌کنی؟ من هم بازی کردم؛ چیزی در دهانم گذاشتم و بعد چشم‌هایم را بستم و خیلی آهسته شروع به جویدن کردم. در قسمت میگو یا ملخ دریایی سریال قصه‌های مجید هم صحنه‌ای وجود دارد که مجید برای نخستین‌بار میگو می‌خورد؛ چشم‌هایش را می‌بندد و آرام آرام می‌جود تا ببیند چه مزه‌ای دارد.

وقتی برای بازی در قصه‌های مجید انتخاب شدی، دانش‌آموز بودی. خانواده‌ات مخالفتی با بازیگری‌ات نداشتند؟

راستش چرا، چون می‌ترسیدند به درسم لطمه بخورد؛ اولش مخالفت کردند، ولی بعد به اصرار من -که قول دادم درسم را هم بخوانم- راضی شدند. آقای پوراحمد هم انصافا خیلی به درسم کمک کردند. یادم است که وسط فیلمبرداری سریال، پدرشان فوت کرد؛ روز هفتم پدرشان بود که چند دقیقه به مسجد رفتند و بعد آمدند در مینی‌بوسی که گروه فیلمبرداری را به این طرف و آن طرف می‌برد؛ من هم در آن نشسته بودم که کنارم آمدند و از من سوال‌های درسی پرسیدند تا ببینند درسم را خوانده‌ام یا نه.

قاعدتا به مدرسه که نمی‌توانستی بروی، بنابراین در خانه درس می‌خواندی و فقط امتحان‌ها را می‌دادی.

بله، ما روز‌ها تا زمانی که نور بود سر فیلمبرداری بودیم، بعدش هم که به خانه می‌رفتم با چند تا از بچه‌هایی که آن‌ها هم در سریال بازی می‌کردند، معلم گرفته بودیم و می‌آمد در خانه و به ما درس می‌داد. ولی راستش درس خواندن خیلی سخت بود، چون از صبح سر فیلمبرداری خیلی خسته می‌شدم و عصر‌ها سخت بود که سر کلاس درس گوش دهم.

پس با ارفاق نمره گرفتی.

درسم بد نبود، ولی خب بالاخره معلم‌ها ارفاق هم می‌کردند. (می‌خندد)

برای این سریال چقدر دستمزد گرفتی؟

جالب است که بگویم وقتی قراردادم را با آقای پوراحمد امضا کردم، آن را به خانه آوردم و داشتم می‌خواندم که دیدم نوشته است دستمزد ٩‌هزار تومان. با خوشحالی به پدر و مادرم گفتم هم فیلم بازی می‌کنم و هم پول می‌گیرم. تازه من فکر می‌کردم این مبلغ برای کل قراردادم است، اما بعد فهمیدم ماهیانه ٩‌هزار تومان است.

آن زمان این دستمزد رقم خوبی بود. نه؟

بله، یادم است صدابردارمان که یکی از بهترین‌ها بودند یا آقای عظیم جوانروح، فیلمبردار سریال دستمزدشان ١٣، ١٤ هزارتومان بود و خب، برای من که نخستین کارم بود و هنوز نوجوان بودم، ٩هزارتومان خیلی خوب بود.

با دستمزدی که از کارت گرفتی چه‌کار کردی؟ یادت می‌آید نخستین چیزی که با آن خریدی چه بود؟

دستمزدهایم را پس‌انداز کرده بودم. وقتی سریال پخش شد یک مقدار رفت‌وآمدم در خیابان سخت شده بود و وقتی منتظر تاکسی و اتوبوس بودم، مردم می‌آمدند سمت من و خیلی شلوغ می‌شد، برای همین تصمیم گرفتم با پول‌هایم یک موتور بخرم. بالاخره با هزار قولی که به پدر و مادرم دادم که تند نروم و اگر تصادف کنم دیگر سوار نمی‌شوم، یک موتور براوو رینگ اسپرت به قیمت ٦٠‌هزار تومان خریدم.

مجید می‌توانست هری پاتر باشد

بعد از سریال قصه‌های مجید دو تا اسم پیدا کردی و درواقع مردم بیشتر از این‌که مهدی باقربیگی را بشناسند مجید صدایت می‌زنند. البته در این ٢٨ سالی که از آن دوران می‌گذرد، چند فیلم و سریال بازی کردی، اما دیگر هیچ وقت آنقدر‌ها دیده نشدی چه اتفاقی افتاد که مجید در اوج شهرت، قصه‌هایش در دنیای بازیگری تکرار نشد؟

من فکر می‌کنم قصه‌های مجید می‌توانست مثل هری پاتر ادامه‌دار باشد. بازیگر هری پاتر تا پنج نسل بعدش هم تأمین است، ولی در ایران حمایتی وجود ندارد. قصه‌های مجید آن‌قدر برای مردم جذابیت داشت که الان هم که ٢٨ سال از آن روز‌ها می‌گذرد هنوز هم از تلویزیون پخش می‌شود، روی لب‌های مردم لبخند می‌نشاند. به هر حال می‌خواهم بگویم در کشور‌های دیگر وقتی کار یک نفر دیده می‌شود برای سال‌های بعدش هم برنامه‌ریزی می‌کنند؛ تا از یک چهره هم درآمدزایی کنند و هم فرهنگ‌سازی. ولی در کشور ما عده‌ای تلاش می‌کنند تا یک‌سری از چهره‌هایی که مردم دوستشان دارند را نیست و نابود کنند.

یعنی اگر روی مجید هم به اندازه هری پاتر سرمایه‌گذاری می‌شد، قصه کشش این را داشت که سال‌ها در قالب سریال پخش شود؟

مسلما بله؛ هنوز مردم بعضی از دیالوگ‌ها را حفظ هستند. چند وقت پیش که در سریال در مسیر باد آقای حسن فتحی بازی کرده بودم به یکی از برنامه‌های تلویزیونی دعوت شدم. پیامک‌هایی که از طرف مردم به این برنامه ارسال می‌شد، جالب بود؛ چون اکثریت پیام‌ها معنی‌اش این بود که چقدر خوب مجید دوباره فیلم بازی کرده است. منظورم این است که همین توجه و علاقه مردم نشان می‌دهد که این سریال کشش داشت. تلویزیون یک جعبه جادویی است و هیچ چیزی اثرگذار‌تر از برنامه‌های تلویزیونی نیست.

گفتی که گاهی اوقات وقتی در یک کاری دیده می‌شوی عده‌ای سنگ‌اندازی می‌کنند تا به نوعی حذف‌ات کنند؛ چه تجربه‌ای از این اتفاق داری؟

وقتی من در نوجوانی رفتم جلوی دوربین نگاتیو آقای پوراحمد بازی کردم. نگاتیو با دیجیتال خیلی فرق می‌کند آن زمان اگر یک جایی اشتباه بازی می‌کردی باید یک حلقه فیلم را دور می‌ریختند و یک برداشت دیگر ضبط می‌شد، اما الان با دوربین دیجیتال یک مموری است که می‌شود پاکش کرد و صد برداشت هم گرفت. وقتی من در چنین شرایطی توانستم یک نمره قابل قبولی بگیرم، چرا بعد از آن نتوانستم کاری ارایه دهم؟ به نظرم دلیلش این بود که، چون آقای پوراحمد استعداد من را کشف کرد کارگردان‌های دیگر کسر شأن می‌دانستند که به من پیشنهاد بازی بدهند. شاید می‌ترسیدند که بقیه بگویند خودش نمی‌توانست بازیگر پیدا کند و سراغ بازیگر یک کارگردان دیگر رفته است.

بی‌بی در اغما هم به مجید واکنش نشان داد

در این بخش می‌خواهم به سراغ بی‌بی قصه‌های مجید برویم که نقشش را مرحوم پروین‌دخت یزدانیان مادر آقای پوراحمد بازی کردند. در سریال رابطه بی‌بی و تو آن‌قدر خوب بود که نقش‌هایتان باورپذیرتر می‌شد. اوایل که کار را شروع کردی خودت به بی‌بی نزدیک شدی یا او پیشقدم شد؟ این رابطه چطور شکل گرفت؟

من همان روز اولی که با ایشان سر لوکیشن فیلم برخورد کردم، حس کردم مثل مادربزرگ خودم هستند؛ یک زنی که سرد و گرم روزگار را چشیده و مهربان است و در عین حال جدیتی هم در رفتارش داشت. همین که پابه‌پای من می‌آمد و هر روز کار می‌کرد، باعث شد تا انرژی خوبی بگیرم.

بعد از پایان فیلمبرداری و سریال با بی‌بی رفت‌و‌آمد می‌کردی؟

بله؛ من همین الان هم با خانواده آقای پوراحمد رفت‌وآمد دارم و آن‌ها را مثل خانواده خودم می‌دانم. آن‌ها هم من را عضوی از خانوادهشان می‌دانند.

ظاهرا خانم پروین‌دخت یزدانیان سال‌های آخر عمرشان به خاطر کسالتی که داشتند، آلزایمر گرفتند و کسی را نمی‌شناختند. آن موقع که به دیدنشان می‌رفتی چیزی از مجید در ذهنشان مانده بود؟

بی‌بی خدا بیامرز یک بیماری گرفتند که یواش یواش آلزایمرشان شروع شد. ایشان ٦، ٧ سال بستری بودند و چند سال آخر زندگی نباتی داشتند. اوایل که به دیدنشان می‌رفتم، من را می‌شناختند آن موقع تازه ازدواج کرده بودم و پیگیر این بودند که بچه‌دار شدیم یا نه؛ اما مدتی بعد که به دیدارشان رفتم به حالت اغما رفته بودند و چشم‌هایشان بسته بود، ولی توران‌خانم، دخترشان، گفتند که وقتی به او گفته‌ای بی‌بی مجید به دیدنت آمده با چشم‌هایش یک واکنشی نشان داده است.

وقتی خبر فوتشان را شنیدید، نخسین چیزی که از بی‌بی به ذهنتان رسید، چه بود؟

پنجم عید بود که می‌خواستم به دیدنشان بروم، لباس‌هایم را هم پوشیده بودم که دیدم تلویزیون خبر فوتشان را زیرنویس کرد. راستش برایم خیلی دردناک بود و احساس کردم مادربزرگ خودم را از دست دادم.

یک جایی نقل کرده بودید که در مراسم بی‌بی مردم به شما بیشتر تسلیت می‌گفتند.

بله؛ من جلوی در مسجد ایستاده بودم و خب مردم که چهره آقای پوراحمد یا خانواده بی‌بی را نمی‌شناختند، برای همین بیشتر می‌آمدند جلو و به من تسلیت می‌گفتند.

الان مشغول به چه کاری هستی؟

در شهرداری مشغول به کار هستم.

سال ٩٢ هم وارد شورای شهر شدی؛ چه شد که از عالم هنر به دنیای سیاست رسیدی؟

چون اصفهان مهد هنر و فرهنگ است و اگر بشود نام من را هنرمند گذاشت به نظرم خوب است که یک نفر با دغدغه هنر و فرهنگ وارد سیاست شود. برای همین کاندیدا شدم و به عنوان نفر دوم وارد شورای شهر شدم.

برای انتخابات شورای شهر در تبلیغاتت از مجید هم استفاده کردی؟

بله؛ بالاخره مردم من را می‌شناختند و می‌آمدند جلوی ستاد‌های انتخاباتی و با بنرهایم عکس می‌انداختند.

چرا در دوره دوم در انتخابات شورای شهر شرکت نکردی؟

شرکت کردم، اما به صورت مستقل؛ اولش با یک‌سری غرض‌ورزی مشکلاتی برایم پیش آوردند؛ با این اوضاع و احوال نفر اول کسانی شدم که مستقل شرکت کرده بودند، اما به هر حال نشد که وارد شورا شوم.

چرا؟

به خاطر سنگ‌اندازی‌هایی که می‌شد؛ عده‌ای نمی‌خواستند من در شورای شهر حضور داشته باشم.

آخرین سوالم درباره مجید قصه‌ها و مجید دنیای واقعی است. مجید قصه‌ها پسر شر و شور رویاپرداز و بلندپروازی بود، می‌خواهم بدانم مجید در دنیای واقعی چقدر به چیز‌هایی که در نوجوانی و جوانی خواسته، رسیده است؟

در این ٢٨ سالی که از این سریال می‌گذرد باید بگویم مردم نهایت لطف را به من داشتند از آن طرف یک عده از مسئولان، اما در پایین سطح خودشان نسبت به من بی‌تفاوت بودند. از ته دلم می‌گویم که تا الان که چهل‌ویک ساله شده‌ام هر چیزی که از خدا خواسته‌ام را به بهترین شکلش به من داده است. به چیز‌هایی که دارم قانع هستم و به هر قیمتی به دنبال رفاه و پول نمی‌روم و می‌گذارم زندگی‌ام سیر طبیعی‌اش را طی کند؛ اما قطعا اگر مجید قصه‌ها در دنیای واقعی حمایت می‌شد، می‌توانست تجربیاتش را با بچه‌هایی که عاشق بازیگری بودند، تقسیم کند؛ ولی عجیب است گاهی متوجه می‌شوم که بعضی‌ها هنوز هم مرا که الان ٤١ سالم شده، بچه می‌دانند و قبول ندارند که بتوانم کار‌های بزرگتری انجام دهم. بعضی پیرمرد‌ها هستند که صندلی‌های مملکت را سفت گرفته‌اند و فرصت ما جوان‌ها را می‌سوزانند.

منبع:شهروند

انتهای پیام/

گفتگویی جذاب و خواندنی با بازیگر قصه‌های مجید

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: قصه های مجید سریال تلویزیونی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۰۰۸۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مجتبی حسینی: سه سال کار کنید و موفق شوید!

‏به گزارش "ورزش سه"، مجتبی حسینی سرمربی تیم آلومینیوم اراک در نشست خبری پیش از دیدار با پیکان در گفت‌وگو با خبرنگاران حضور پیدا کرد و در ابتدا اظهار داشت: بعد از بازی با فولاد، سعی کردیم تیم را خیلی خوب برای یک بازی دشوار آماده کنیم. فکر می‌کنم توانستیم که بچه‌هایمان را توجیه کنیم که تمام کردن یک کار خیلی مهم‌تر از شروع کردن است. تمام کردن لیگ خیلی برای ما اهمیت دارد و بچه‌های ما باید به این باور رسیده باشند که لیگ را با بهترین نتیجه تمام کنند و وظیفه ما را سنگین می‌کند. داشتن انگیزه و صد درصد پر تلاش بودن در این بازی و بازی‌های آینده که فکر می‌کنم 5 بازی باقی‌مانده بزرگترین اولویت را برای ما دارد. غیر از مسائل فنی و تاکتیکی، داشتن انگیزه و تمرکز کامل در این 5 بازی مهم‌ترین موردی است که بچه‌ها باید به آن توجه داشته باشند و هر بازی برای آنها مانند یک فینال باشد.

سرمربی تیم آلومینیوم اراک درباره اهمیت جام حذفی نسبت به لیگ برتر واکنش نشان داد و توضیح داد: خدمتتان عرض کردم که ما هر دو جام را با نهایت تمرکز و تلاش جلو خواهیم برد. نتیجه بستگی به این دارد که ببینیم چه اتفاقی می‌افتد و هر دو طرف برای ما مهم است. فوتبال اینگونه است که اگر یک بازی را از دست بدهی، دیگر تمام است. نمی‌شود تقسیم‌بندی کرد و بچه‌ها می‌دانند و توجیه شده‌اند که از بازی‌های باقی مانده باید نهایت استفاده را ببرند و توانمندی خودشان را نشان دهند. هر بازی یک محلی است که بازیکن در آن می‌تواند توانایی‌اش را نشان دهد.

حسینی در اشاره به نتایجی که تیمش مقابل پرسپولیس گرفت، خاطرنشان کرد: ما در هر شرایطی می‌خواهیم کارمان را خوب انجام دهیم. بعضی مواقع شاید نتایجی را رقم بزنی که خیلی‌ها درباره آن فکر نمی‌کردند و یک موقع هم می‌بینی نتایج دلخواهت اتفاق نیفتاده. ما بایستی بدانیم که باید بیشترین بهره‌برداری را از پتانسیل بازیکنانمان داشته باشیم ولی اینکه بخواهیم توقع را بالا ببریم، فکر می‌کنم راه درستی نیست. باید بدانیم با یک‌سری از تیم‌ها رقابت می‌کنیم که از هر نظر دستشان از ما بازتر است. شرایط مالیشان، شرایط کادر بازیکنان شاید فرق زیادی نکند اما به هر شکل گونه‌ای است که رقابت کردن با آنها سخت است. البته ما اهل رقابت هستیم و تیم توانمندی داریم که به هر شکلی اهل رقابت هستند. یک روز می‌شود و یک روز هم نمی‌شود.

سرمربی آلومینیوم اراک در ادامه نسبت به وضعیت مدیریتی تیمش واکنش نشان داد و اظهار داشت: من اعتقادم این است که در فوتبال ایران با دو-سه سال کار خوب می‌توانی به جایگاه خوبی برسی. زمانی که با آقای یحیی گل‌محمدی در ذوب‌آهن بودیم این را ثابت کردم. سال قبلش با تفاضل گل ذوب‌آهن نیفتاد اما ما رفتیم و ظرف 2-3 سال برایش جام آوردیم. دوباره آنها را به آسیا بردیم و زمانی هم که خودم بودم، سهمیه آسیایی گرفتم. در فوتبال ایران با 2 یا نهایتا سه سال می‌توانی به جایگاه بالایی برسی. البته سیاست‌گذاری باشگاه دست من نیست. ما کارمند باشگاه هستیم و مدیرمان تصمیم می‌گیرد. من خودم با اینکه سال‌ها کار می‌کنم، معتقد هستم با 2-3 سال کار خوب به جایگاه بالا خواهیم رسید.

وی افزود: این را در نظر بگیرید که آلومینیوم یک شرکت خصوصی است و مثل برخی از شرکت‌های صنعتی که دولت پشتیبانی می‌کند، نیست. آلومینیوم بالاخره یک شرکت خصوصی است و باید بدانیم که اگر خرج الکی داشته باشیم، نتیجه عکس خواهد داشت. فقط با پول دادن به بازیکن که باشگاه خوب نمی‌شود. اول زیرساخت‌ها را باید درست کرد و در زیرساخت‌ها پیشرفت کنیم و پس از آن با یک پروسه خوب و 2-3 ساله بتوانیم به چیزی که مدنظرمان است، برسیم. اعتقاد دارم با 2-3 سال کار خوب می‌توانیم به بالای جدول هم برسیم.

او در واکنش به رضایتش از تیمش تصریح کرد: یک‌سری اتفاقات برای ما افتاد که در نتیجه‌گیری ما را اذیت کرد. برخی از آنها مربوط به قضاوت‌ها بود که نمی‌خواهم واردش شوم. جامعه فوتبال و ریاست محترم کمیته داوران فدراسیون، اذعان داشتند. به هر حال شانس ما بوده و خیلی قضاوت‌ها به ضرر ما بود. این ضربه زیادی به ما زد و در 5-6 بازی، نتیجه بازی هم عوض شد. مصدومیت‌های بدی هم بچه‌ها داشتند و نقل و انتقالات نیم فصل هم بود. تحت هر شرایطی که بود بچه‌های ما بهترین عملکرد را داشتند. در بازی با تیمی مثل پرسپولیس، تیم ما 53 درصد مالکیت داشتند. همیشه می‌گفتند جلوی این تیم‌ها باید دفاع-ضدحمله بزنیم اما وقتی می‌بینم جلوی پرسپولیس مالکیت ما بیشتر بوده، خوشحالم می‌کند. انشالله با کار خوب و بی‌حاشیه بتوانیم تیممان پیشرفت کند. بچه‌های ما از نظر فنی بهتر شوند. چیزی که ما را نگران می‌کند این است که وقتی یک بازیکن پیشرفت می‌کند، اینگونه رسانه‌ای نشود. آنقدر روی این بازیکنان فشار آوردند که در بازی با فولاد یکی از ضعیف‌ترین بازی‌هایش را داشت. این باعث می‌شود یک‌سری اتفاقات بازیکنان افت کنند ولی در نهایت آلومینیوم امسال سال خوبی داشت.

مجتبی حسینی همچنین نسبت به اتفاقات رخ داده در مسئله ورود بانوان به ورزشگاه‌ها واکنش نشان داد و گفت: واقعیت قضیه این است که تیم ما، بزرگترین مردم شهر است. من آنجا زندگی می‌کنم و به عینه دیدم که مردم اراک با بردهای ما حالشان خوب می‌شود و با نتایج بد ما هم دپرس و افسرده می‌شوند. خودشان بارها به من گفتند که تنها دلخوشی‌شان این تیم است. بودن این عزیزان و نزدیک بودنشان به تیم باعث می‌شود حال تیم خوب شود. حالا یک اتفاقی در بازی با استقلال افتاد و با دید تساهل و تسامح نگاه کنیم. به هر شکل دوست دارند بیایند و این تفریح سالم را از نزدیک ببینند تا حالشان بهتر شود و به نظرم هیچ ایرادی ندارد. به هر شکل یک اتفاق کوچکی هم افتاده و اگر به دید تسامح نگاه کنیم، به جایی برنمی‌خورد.

سرمربی ایرالکو در واکنش به صحبت‌های هفته گذشته عبدالله ویسی در اشاره به نظارت بیشتر بر روی نتایج بازی‌ها در هفته‌های پایانی گفت: من نمی‌توانم درباره تیم‌های دیگر حرف بزنم. اصلا حرفه‌ای نیست اما در مورد تیم خودمان درباره مدیریت، جابه‌جایی بازیکنان و با رفتاری که با آنها داریم، باید بدانند هر بازی برای آنها حکم فینال دارد. من قبل از بازی با فولاد، در یک برنامه تلویزیونی که صحبت‌هایشان را روی لیموچی ریخته بودند، پیامکی به آنها گفتم که فردا با تیمی بازی داریم که نتیجه بازی ما با فولاد، در مورد تیم‌های دیگر هم اثرگذار است. اینکه شب بازی در مورد یک بازیکن صحبت می‌کنی، شاید به ضرر آن تیم باشد. ما در هر بازی با نهایت تمرکز و تلاش و صد درصد فوتبالشان وارد زمین می‌شوند اما در مورد تیم‌های دیگر نمی‌توانم صحبت کنم.

دیگر خبرها

  • رفاقت قدیمی‌ با سیروس میمنت باعث بازی‌ام در «نون خ» شد/ در کرمانشاه ۱۰۰۰ نفر تست بازیگری دادند
  • وارد آمدن خسارت بیش از ۲۵۳ میلیارد تومانی به بخش کشاورزی
  • به جای واکنش احساسی، چهره واقعی اسلام را به دنیا نشان دهیم
  • واکنش تهیه کننده نون خ به دستمزد نجومی سعید آقاخانی
  • سعید آقاخانی دستمزد نجومی گرفته؟ | واکنش تهیه کننده نون خ | او در تیم نویسندگان، کارگردانی و بازیگری است و برای ...
  • مجتبی حسینی: سه سال کار کنید و موفق شوید!
  • واکنش اوسمار ویرا به سوپرگل شهاب زاهدی؛ پِله هم نمی‌توانست چنین گلی بزند! + عکس
  • وارد آمدن خسارت به زیر ساخت ها در استان کهگیلویه و بویراحمد
  • بازیگری متفاوت عمو پورنگ؛ منتظر این سریال در نمایش خانگی باشید
  • مست عشق : روایتی متفاوت از عشق با حضور ستارگان دو کشور (+عکس)