معنای لغوی و اصطلاحی «استکبار»/هیچ یاوری برای مستکبران در قیامت نخواهد بود
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۱۶۲۸۰
استكبار، از ديدگاه برخى چون دربردارنده مفاهيم خودبزرگ بينى، فخرفروشى و برترىطلبى است بهطور كلّى خُلقى ناپسند و صفتى مذموم است. استكبار، گاه از فرد يا گروه يا جامعهاى نسبت به ديگر افراد، گروهها و جوامع ضعيف سرمىزند كه همان طلب سيطره و بزرگى كردن بر ديگران است؛ مانند: «اِنَّفِرعَونَ عَلا فِىالاَرضِ و جَعَلَ اَهلَها شِيَعـًا يَستَضعِفُ طَـائِفَةً مِنهُم».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معنای لغوی و اصطلاحی «استکبار»
استكبار از ريشه «كبر» و به معناى برترى خواهى[1]، امتناع از پذيرش حق از روى عناد و تكبّر[2] و خود بزرگبينى دروغين[3] است. استكبار طبق معناى اخير متعدى است و به مفعول نياز دارد؛ امّا در اغلب موارد مفعولى براى آن ذكر نمىشود و در چنين مواردى معمولا مفعول، همان فاعل است؛ يعنى شخصى خود را بزرگ مىشمارد و از اينرو گردنكشى و سرپيچى مىكند.[4]
اين واژه با مشتقات آن 48 بار در قرآن كريم آمده كه 4 مورد آن به استكبار ابليس و بقيّه به استكبار انسان اشاره دارد. ماده «عُتُوّ» و برخى مشتقات آن نيز كه در قرآن كريم به كار رفته به معناى استكبار است. بدترين اقسام استكبار عدم تمكين و تواضع در برابر فرمان خداوند و انبياى الهى است: «و اَمَّا الَّذينَ كَفَروا اَفَلَمتَكُن ءايـتى تُتلى عَلَيكُم فَاستَكبَرتُم و كُنتُم قَومـًا مُجرِمين»[5] اين آيه بيانكننده استكبار و عدم پذيرش آيات و دستورات الهى ازسوى كافران است؛ نيز آيه:«ولَقَدءاتَينا موسَى الكِتـبَ وقَفَّينا مِن بَعدِهِ بِالرُّسُلِ وءاتَينا عيسَى ابنَ مَريَمَ البَيِّنـتِ واَيَّدنـهُ بِروحِ القُدُسِ اَفَكُلَّما جاءَكُم رَسولٌ بِما لاتَهوى اَنفُسُكُمُ استَكبَرتُم فَفَريقـًا كَذَّبتُم وفَريقـًا تَقتُلون»[6] استكبار و سرپيچى امتها را از بعضى فرمانهاى الهى كه پيامبران از جانب خداوند آورده و مطابق ميل آنان نيست و همچنين تكذيب برخى پيامبران و قتل برخى ديگر را توسط مستكبران، بيان مىكند.
استكبار، از ديدگاه برخى، چون دربردارنده مفاهيم خودبزرگ بينى، فخرفروشى و برترىطلبى است به طور كلّى خُلقى ناپسند و صفتى مذموم است. استكبار، گاه از فرد يا گروه يا جامعهاى نسبت به ديگر افراد، گروهها و جوامع ضعيف سرمىزند كه همان طلب سيطره و بزرگى كردن بر ديگران است؛ مانند: « اِنَّفِرعَونَ عَلا فِىالاَرضِ و جَعَلَ اَهلَها شِيَعـًا يَستَضعِفُ طَـائِفَةً مِنهُم ...»[7]،«واستَكبَرَ هُوَ و جُنودُهُ فِى الاَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ...»[8] اين آيات درباره رفتار مستكبرانه فرعون و لشكريانش با مردمى است كه در محدوده فرمانروايى وى زندگى مىكردهاند و گاه اين پديده شوم در ارتباط با فرمانهاى الهى و عبادت خداوند بروز مىكند.[9]
استکبار؛ از موانع قطعی شفاعت
بحث پیرامون استکبار بسیار گسترده میباشد و ما بر آن نیستیم که درباره جزئیات این رذیله اخلاقی کنکاش نمائیم. قصد ما صرفاً روشن شدن معنای دقیق استکبار و مفهموم قرآنی آن است برای تبیین هر چه بهتر اینکه «استکبار» یکی از موانع شفاعت در روز قیامت محسوب میگردد و مستکبران از جمله کسانی هستند که در روز قیامت در خسران هستند؛ از رحمت الهی دورند و هیچ نصیر و شفیعی برایشان نخواهد بود. خداوند متعال در آیه 173 سوره مبارکه نساء میفرماید:«أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَليماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً؛اما كسانى كه [از ايمان و عمل شايسته] امتناع كردند و تكبّر ورزيدند، به عذاب دردناكى عذاب مىكند؛ و براى خود جز خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت»
آیه شریفه صراحتاً بیان میدارد که مستکبرین؛ اولاً عذاب دردناکی در انتظارشان میباشد ثانیاً برایشان (جز خداوند) سرپرست و نصیری نخواهد بود.
مرحوم طبرسی در تفسیر ذیل آیه شریفه مینویسد: وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً: آنان كه از اقرار به يكتايى خداوند، خوددارى كردند و از اطاعت و پرستش كبر ورزيدند، گرفتار عذاب دردناك خداوند خواهند شد. وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً: آنان را نه دوستى است كه از عذاب، نجات بخشد و نه ياورى كه از عقاب، خلاص گرداند.[10]
در تفسیر المنار نیز آمده است:«وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً أي و لا يجدون لهم من غير اللّه تعالى وليا يتولى شيئا من أمرهم يوم الجزاء و الحساب، و لا نصيرا ينصرهم فيدفع عنهم العذاب، (يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ[11]).[12]
بنابر دلایل تامّه هیچ شفیع و یاوری برای مستکبران در قیامت نخواهد بود
با بررسی اقوال مفسرین این نتیجه حاصل گردید که اکثر آنان به معنایی که از ظاهر آیه شریفه بدست میآید اکتفا نمودهاند و معنای ظاهری هم بر نظر ما منطبق است و آن اینکه برای مستکبران در روز قیامت یاوری نخواهد بود که بتواند عذاب را از آنان دفع و رفع بنماید. ولکن نکتهای در این آیه شریفه وجود دارد و آن اینکه چرا خداوند متعال فرموده مستکبران در روز قیامت به جز خدا سرپرست و یاوری ندارند؟ (وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً) آیا معنای آیه این است که خداوند متعال یاور و نصیر مستکبران است؟ اصلاً چرا چنین کلامی در اینجا آمده است. مگر نه این است که مستکبران به واسطهی کبر و غرورشان از دستورات الهی سرپیچی نموده و در مقابل ذات اقدس پروردگار گردنکشی کردهاند؟ اگر چنین است بنابر دلایل تامّه هیچ شفیع و یاوری برای آنان در قیامت نخواهد بود. اگر برای آنان بهرهای از هیچ شفیعی از انبیاء و اولیاء و دیگر شفعاء نیست؛ آیا با توجه به وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً؛ خداوند ولی و نصیرشان است؟ در پاسخ به این نکته به کلام تفسیر المیزان و بعد هم تفسیر نمونه بسنده میکنیم چرا که مقصود را میرسانند.
علامه طباطبائی معتقد است که این عبارت در اینجا به سبب ابطال عقیدهی مسحیت به این است که عیسی(ع) و یا فرشتگان دارای مقام الوهیت هستند و این آیه با ذکر وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً به آنان میفهماند که به جز خداوند معبودی وجود ندارد.[13]
در اينجا به دو نكته بايد توجه داشت:
1- استنكاف بمعنى امتناع و انزجار از چيزى است و بنابراين مفهوم وسيعى دارد كه با ذكر جمله استكبروا بدنبال آن محدود میشود، زيرا امتناع از بندگى خدا گاهى سرچشمه آن جهل و نادانى است و گاهى به خاطر تكبر و خودبينى و سركشى است گرچه هر دو كار خلافى است ولى دومى بمراتب بدتر است.
2- ذكر عدم استنكاف ملائكه از عبوديت پروردگار يا به خاطر آن است كه مسيحيان قائل به سه معبود بودند (اب و ابن و روح القدس و يا به تعبير ديگر خداى پدر و خداى پسر و واسطه ميان آن دو) بنابراين در اين آيه ميخواهد معبود ديگر يعنى" مسيح" و" فرشته روحالقدس" هر دو را نفى كند تا توحيد ذات پروردگار ثابت شود. و يا بخاطر آن است كه آيه ضمن پاسخگويى به شرک مسيحيان اشاره به شرک بتپرستان عرب كرده كه فرشتگان را فرزندان خدا ميدانستند و جزئى از پروردگار و به آنها نيز پاسخ ميگويد.[14] نتیجه اینکه استکبار با توجه به آیه 173 سوره نساء از موانع «شفاعت» به شمار میآید.
ادامه دارد...
«احمد گلستانی عراقی»
پینوشتها:
[1] . مصطفوی، حسن، التحقيق فی کلمات القرآن الکریم، ج10، ص18، «كبر».
[2] .ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 125.
[3] .طریحی، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، 1375 ش، ص 719.
[4] . مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسى، ص79.
[5] .سوره جاثیه، آیه 31.
[6] .سوره بقره، آیه 87.
[7] .سوره قصص، آیه 4.
[8] .همان، آیه 39.
[9] . استكبار: برترى خواهى، خود بزرگبينى ، محمد مهدى خراسانى ، مرکز فرهنگ و معارف قرآن www.maarefquran.com
[10] . طبرسی، فضل بن حسن، تفسير مجمع البيان، ج6 ، ص 168.
[11] .سوره انفطار، آیه 19.
[12] . رشید رضا، محمد، تفسير المنار، ج6 ، ص 81.
[13] .طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج 5 ، ص 247.
[14] . مکارم، ناصر و دیگران، تفسير نمونه، ج4، ص 232.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن خبرگزاری بین المللی قرآن خبرگزاری ایکنا ایکنا مرکزی استان مرکزی اراک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۱۶۲۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معنای استعفای مقامهای نظامی-اطلاعاتی اسرائیلی چیست؟
فرارو- صحنه سیاسی-اجتماعی اراضی اشغالی پس از شش ماه از آغاز جنگ غزه و البته رخداد تحولاتی نظیر عملیات موشکی-پهپادی گسترده ایران به عمق اراضی اشغالی و در عین حال، اوج گیری اعتراضات ضدصهیونیستی در دانشگاههای مختلف آمریکا و متعاقبا سرایت این اعتراضات به دیگر دانشگاههای جهان، با واقعیتهای تازهای مواجه شده است.
به گزارش فرارو؛ این تحولات در شرایطی رخ داده اند که در شهرهای مختلف فلسطین اشغالی نیز هنوز شاهد برگزاری اعتراضات مختلف صهیونیستها علیه دولت نتانیاهو و تقاضا برای پایان فوری جنگ غزه و بازگرداندن اسرای اسرائیلی هستیم. با این همه، در ادامه شوکهای گاه و بیگاهی که به نظام حکمرانی در اراضی اشغالی وارد میشود، به تازگی شاهد یک رویداد قابل تامل بوده ایم. ماجرا از این قرار است که سرلشکر آهارون هالیوا، رئیس بخش اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل از سِمت خود استعفا کرده است.
استعفای فردی در جایگاه او بدون تردید با پیامها و تبعات مخربی برای رژیم اسرائیل همراه است. منابع آگاه اعلام کرده اند که آهارون هالیوا به دلیل اشتباه محاسباتی در جریان حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و البته رخداد رویدادهایی نظیر حادثه هفتم اکتبر و برخی غافلگیریهای میدانی نظامی اسرائیل در جنگ غزه استعفا کرده است.
پس از این رویداد، یکی دیگر از مقامهای ارشد اسرائیلی به نام "یهودا فاکس"، فرمانده بخش مرکزی ارتش رژیم اشغالگر قدس نیز بنا بر آنچه رسانههای صهیونیستی اعلام کرده اند از استعفای خود به مقامهای رده بالا خبر داده و تاکید کرده که صرفا تا ماه آگوست در سِمت نظامی خود باقی خواهد ماند. در این بحبوحه، اخبار مختلفی در مورد استعفای فرماندههای تیپهای اشباح و رفائیم ارتش اسرائیل که در میدانهای جنگ غزه درگیر بودهاند نیز به گوش رسیده است.
البته که تحلیلگران بر این باورند که گستره و مقیاس استعفاها در ارتش و نهادهای اطلاعاتی اسرائیل به مراتب گستردهتر از این حرفها است. با این همه، این استعفاهای سریالی، حامل معانی قابل تاملی است که واکاوی آنها از اهمیت قابل توجهی با هدف رهگیری روندهای آتی در قالب جنگ غزه برخوردار است.
اولا، این استعفاها نشان میدهند که کارزار نظامی اسرائیل در غزه، به خوبی پیش نمیرود. در حقیقت بحرانهای پیدا و نادانستههای ما از بحران در سازوکارهای نظامی ارتش اسرائیل در جریان جنگ غزه به مراتب بیشتر از دانستههای ماست. فراموش نکنیم که صهیونیستها سیاست سانسور حداکثری را در مورد مسائل نظامی و امنیتی اتخاذ میکنند و با افشاگران در این حوزهها برخوردهای سختی صورت میگیرد.
از این رو، دومینوی استعفاهای مقامهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیلی خود از انبوهی از واقعیتها حکایت دارد که دیده نمیشوند و پالسهای قابل توجهی را از ضعف رژیم اشغالگر قدس در میدانهای جنگ غزه مخابره میکنند.
دوم اینکه بر کسی پوشیده نیست که بنیامین نتانیاهو و طیف افراطیون متحد وی در قدرت، با چالش و بحرانهای جدی مواجه هستند. این افراد تا حد زیادی افکار عمومی اراضی اشغالی و حمایت آنها از خود را از دست دادهاند. موضوعی که نمودهای عینی خود را در قالب نظرسنجیهای مختلف در عمق اراضی اشغالی به نمایش گذاشته است.
از این رو، به نظر میرسد که استعفاهای اخیر در ارتش اسرائیل را به نوعی میتوان مرتبط با جدا شدن جریانها و طیفهای معترض در ارتش و سازوکارهای اطلاعاتی ارتش اسرائیل از دولت نتانیاهو ارزیابی کرد. جریانهایی که کاملا با شیوه مهندسی و مدیریت جنگ غزه مخالف هستند و بر این باورند که نتانیاهو و تندروهای حاضر در دولت وی، در حال هدایت اسرائیل به ناکجاآباد هستند؛ و در نهایت سوم اینکه بیش از شش ماه از آغاز جنگ غزه میگذرد با این حال جنبش حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی در مواجهه و تقابل با دشمن اسرائیلی همچنان پایدار هستند. در روزهای گذشته شاهد بودیم که رزمندگان مقاومت فلسطینی در چندین نوبت به اراضی اشغالی حمله موشکی و خمپارهای کردند.
در عین حال، به تازگی در جریان آنچه رسانههای صهیونیستی کمین نیروهای مقاومت علیه نظامی اسرائیلی در نوار غزه اعلام کرده اند نیز شماری از اسرائیلیها کشته شدند و تعداد دیگری نیز مجروح شده اند. در این میان، علی رغم لفاظیهای مقامهای ارشد نظامی و اطلاعاتی اسرائیل شاهدیم که شبکه تونلهای زیرزمینی حماس همچنان فعال است و نیروهای این جنبش از طریق این شبکه تونلی علیه رژیم اشغالگر قدس دست به عملیات و اقدام میزنند. موضوعی که سبب شده تا نشریه نیویورک تایمز در یک گزارش مبسوط به این مساله اشاره کند که ادعای تسلط ارتش اسرائیل به بخشهای مختلف نوار غزه به جز رفح، چندان منطقی نیست.
این نشریه همچنین به تازگی در گزارشی به این نکته اشاره کرده که مقامهای اطلاعاتی و دولت آمریکا به اسرائیلیها توصیه کرده اند که به صورت نمایشی در جنگ غزه اعلام پیروزی کنند و سپس در پی ترور مقامهای ارشد جنبش حماس باشند. در حقیقت، حتی آمریکاییها نیز به این جمع بندی رسیده اند که اسرائیل قادر نیست در قامت یک برنده از میدانهای جنگ غزه خارج شود و تداوم جنگ، هم آبروی این رژیم را بیش از پیش به باد میدهد و هم متحدان غربی آن را بی آبرو تَر از قبل خواهد کرد.
بدون تردید مقصر اصلی و اولیه این وضعیت از نگاه بسیاری از تحلیلگران مسائل راهبردی، ناکارآمدی نهادها و دستگاههای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل و البته ژنرالها و فرماندهان ارتش اسرائیل هستند. از این رو، سطح بیکفایتی در ارتش اسرائیل به حدی رسیده که چهرههای برجسته نظامی ارتش اسرائیل در حال استعفا کردن هستند. موضوعی که نشان میدهد تا چه اندازه جو سازیهای رسانهای و تبلیغاتی رسانههای غربی با محوریت جنگ غزه و عملکرد موفق صهیونیستها در قالب آن، دروغ و به دور از واقعیت است.