Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرماندار قدس در جلسه شورای اداری گفت: در بخش مدیریت امور باید مسئولیت پذیر باشیم و فقط به دادن شعار اکتفا نکنیم و در حفظ کیان جایگاه رهبری باید دفاع کرده و خواسته های مردمی را مدیریت کنیم.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی قدس خبر، علی اصغر ناصر بخت، فرماندار قدس، با اشاره به اهمیت انسجام و همبستگی میان مردم و مسئولین در جلسه شورای اداری شهرستان، اظهار داشت: سال 98 را با تدبیر مسئولان پیش خواهیم برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در سال ۹۷ بحران های ایجاد شده در کشور را سپری کردیم و اتفاقاتی هم در منطقه رخ داد مانند محو داعش در عراق و سوریه، صادرات مواد غیر نفتی از حیث حجم و ارزش در واردات تنزل پیدا کرد، بنیه دفاعی کشور تقویت شد و دو رخداد مهم راهپیمایی عظیم اربعین حسینی و ۲۲ بهمن را در عرصه دین و دفاع از انقلاب شاهد بودیم.

وی بیان کرد: در سال ۹۷، خروج غیر اخلاقی آمریکا از برجام را صورت گرفت، ظهور و بروز بحران های اقتصادی را در این مبحث تجربه کردیم و اقدامات تروریستی در مناطق مرزی کشور را که اتفاقات تلخ سال بود و منجر به شهادت هموطنانمان شد را شاهد بودیم. و محدودیت ها و نوسانات ارزی را تجربه کردیم و اقتصاد ما مورد هدف قرار دادند تا امنیت کشور را مختل کنند. و اختلال در امر واردات و صادرات از طریق تهدیدات کشتی رانی و آب های بین المللی به وجود آمد. این ها اتفاقاتی بود که پیش آمد و باید خود را برای موقعیت های سخت و پیچیده تر آماده کنیم.

ناصر بخت افزود: مدیران تامین کننده امنیت باید در شهرستان فعالیت ها و برنامه ریزی های خود را در جهت رفع موانع انجام دهند و با تدابیر اندیشیده شده در شهرستان قدس خوشبختانه تعطیلی شرکت های صنعتی را نداشتیم.
وی بیان کرد: تلاش آمریکا بر ایجاد شکاف و عدم انسجام میان سه قوه است اما با تیزهوشی و درایت رهبری این موضوع به مرحله بحرانی نرسیده است. آنچه که نهاد حاکمیتی به آن باید توجه کند، جلوگیری از ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت و حفظ انسجام است و در وهله بعدی اتحاد و یگانگی باید بین مردم و مردم بیشتر شود.

انسجام ملی در حل مشکلات مردمی

فرماندار قدس گفت: حفظ انسجام داخلی را باید در رأس امور قرار دهیم و در این شهرستان مسئولین و مردم همه با همدیگر در یک مسیر واحد حرکت می کنند و با عزم و اراده خود در حل مشکلات مردم پیش می روند.
وی با اشاره به مطالبه گری مردم گفت: مطالبات قشری اقتصاد پایه است، مانند کارگران مختلف مشاغل، فرهنگیان و رانندگان  همگی مطالبات آنها پایه اقتصادی دارد و یا پایه آن مربوط به مسایل مردم است. در بخش مدیریت امور باید مسئولیت پذیر باشیم و فقط به دادن شعار اکتفا نکنیم و باید در حفظ کیان جایگاه رهبری دفاع کنیم و خواسته های مردمی را مدیریت کنیم و اجازه حاد شدن مشکلی را ندهیم. به جای اینکه مسایل و اشتباهات را به گردن همدیگر بیاندازیم عواقب کارهایی را که انجام داده ایم را بپذیریم.

ناصر بخت ادامه داد: سال ۹۸ سال سختی نیست اگر مدیران توانایی و لیاقت و شایستگی کاری را که بر عهده دارند را به خوبی بتوانند مدیریت کنند و از جریانات و مسائلی که عواقب آن معلوم است، دوری کنند.
فرماندار قدس با اشاره به خواسته رهبری، تاکید کرد: سال ۹۸، سال پاسخگویی به مطالبات مردم از جانب مسئولین باید باشد. این موضوع در شورای تأمین نیز به عنوان خط قرمزی مطرح شده که در مرحله اول اهتمام جدی با کارشکنی های که در ارتباط با مردم ایجاد می‌شود را داشته باشیم تا بتوانیم رضایت مردم را در راس امور قرار دهیم.
وی ادامه داد: بعد از ۴۰ سال از پیروزی انقلاب که بسیاری از مدیران اجرایی از نسل انقلاب هستند باید با بصیرت و جدید امورات مردمی را پی گیری کنند. خط قرمز دیگری که در شورای تأمین مورد توجه است، صدور اسناد مالکیت و مسئله وقف و تبدیل به احسن کردن آن است که مقام معظم رهبری(مدظله )در این مورد تذکراتی داشتند، که باید به صورت جدی در سال جدید انجام شود و محور اصلی ما در سال پیش رو خواهد بود.
ناصر بخت ادامه داد: در سال 98، مسئله بافت فرسوده است که شهردار در هفته آینده گزارشی در این امر ارائه خواهد کرد. در بحث آموزش نیز آشنایی مردم با حقوق خود وظیفه اصلی که آموزش و پرورش در زمینه آموزش کارکنان و مردم اقداماتی در نظر گرفته اند.

ناصربخت با اشاره به حوزه بهداشت و درمان افزود: اعتبارات بیمارستان شهرستان قدس تامین شده است و در نیمه سال 98 شاهد بهره برداری آن خواهیم بود. فرمانداری در این زمینه مسئول انشعابات آب، برق، گازو مخابرات بوده و معاونت عمرانی پیگیر این موضوع را پیگیری می کند.
وی به حوادث چهارشنبه آخر سال اشاره داشت و تأکید کرد: دستگاه های اجرایی مسئله حفاظت و امنیت در چهارشنبه آخر سال را جدی بگیرند.

ناصر بخت با اشاره به پیشگیری از احتمال وقوع برخی اقدامات نادرست در تعطیلات نوروزی گفت: به تعطیلات نوروزی و امور مردم باید توجه شود. موضوع برخورد با ساخت و سازهای غیر مجاز، حوادث غیر مترقبه، تنظیم بازار شب عید، استمرار تهیه ارزاق مورد نیاز شهروندان و بحث تسهیلات سفر نوروزی توسط کمیته های تشکیل شده به نحو احسن انجام شود.

فرماندار قدس در ارتباط با انتخابات سال 98، تصریح کرد: انتخابات سال 98 را باید به عنوان فرصتی در جهت اهداف نظام اسلامی مورد توجه قرار دهیم و از امکانات دولتی، جانب داری آشکار از کاندیداها و مسائل حاشیه ای دیگر دقت بسیار داشته باشیم تا انسجام مردمی حفظ شود.

 

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۲۲۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته

می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در یادداشتی در مشق نو نوشت:

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.

مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند.

در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگرساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌وگو و نقد در عرصه عمومی را به‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌وگو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد.

سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

دیگر خبرها

  • مسئولان تلاش کنند معلمان دغدغه‌ای به جز آموزش نداشته باشند
  • اسلامی: ما در چارچوب پادمان و ان‌پی‌تی حرکت می‌کنیم
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • آغاز عملیات گازرسانی به مجتمع دامپروری شهر کیان
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • لزوم انسجام روحانیت و نیروهای انقلابی/ آینده روشنی پیش رو داریم
  • نقش برخی مدیران ‌در آتش‌سوزی هولناک شفت ‌
  • برخورد با مدیران مقصر در آتش سوزی شهرک امام زاده ابراهیم شفت
  • درخواست انتخاباتی عضو دفتر رهبری از مردم /انتخاب هیات رئیسه مجلس دوازدهم در انحصار نمایندگان تهرانی نخواهد بود
  • قدردانی از تلاش جامعه مامایی در اجرای سیاست‌های جوان سازی جمعیت