تروریسم راست افراطی محصول ناکامی سوسیالیسم- علی بیگدلی*
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۲۶۰۴۱
تهران- ایرنا- استرالیا و نیوزیلند از معدود کشورهایی هستند که توانستهاند به یک وفاق دینی و همگرایی ملیتهای مختلف دست یابند. اما رویداد غمانگیزی که روز جمعه رخ داد و باعث شهادت 49 مسلمان شد، محصول چند جریان فکری است. اولین جریان مربوط به تفکر راست افراطی میشود که توانسته تمام غرب و بخشی از جهان را در بر بگیرد و هر روز شاهد گسترش این تفکر در سطح جهان هستیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای مکرون در حاشیه مراسم صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول در پاریس بدون اینکه ذکری از نام ترامپ ببرد، با حمله به افکار و ایدههای رئیسجمهوری امریکا که باعث رشد تمایلات راست افراطی در جهان شده است، به وی هشدار داد و گفت، جریان راست افراطی که برخی رهبران کشورها از آن حمایت میکنند، میتواند روزی نه چندان دور تبدیل به بلایی ناگهانی شده و بر سر اروپا و غرب نازل شود و از درون آن چیزی به صورت فاشیسم مدرن ظهور کند. او از این رهبران خواهش کرد، دست از حمایت این گونه افکار بردارند تا دنیا را به جهنم دومی تبدیل نکنند.
اما متأسفانه کشورهای غربی بخصوص از جنگ جهانی دوم به این سو از سوسیالیسم بهره چندانی نبردند و این نوع تفکر نتوانست آمال و آرزوهای مردم را آنطور که انتظار داشتند، برآورده کند. از دهه 1980 و 1990 به این سو هر قدر ناسیونالیسم از وعدههای خود دور ماند، راست افراطی قدرت و قوت بیشتری گرفت.
با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات 2016 امریکا و حلقه یاران او در کاخ سفید که متشکل از سیاستمداران تندرویی چون جان بولتون است، روند رشد تمایلات راست افراطی، شتابی کمسابقه گرفت و تحت حمایت آنها از این تفکر بسیار خطرناک که میتواند تبعات سهمگینی داشته باشد، امروز شاهد اشاعه تفکر راست افراطی در سراسر جهان هستیم.
مداخلهجویی دونالد ترامپ و جان بولتون در امور اخیر ونزوئلا و حمایت آن از جناح راست این کشور که میتواند به دیگر کشورهای سوسیالیستی هم گسترش یابد، از جمله حمایتهای آنها از تفکرات افراطی است که میتواند پیامدهای خطرناکی چون رشد مهارنشدنی راست افراطی را در پی داشته باشد. افزایش تمایلات راست افراطی در غرب که استرالیا و نیوزیلند هم شامل آن میشوند، بویژه در دو سال اخیر در همین راستا بوده است.
در اینجا نباید از بحث اسلامهراسی هم که دستگاههای تبلیغاتی غربی هر روز بیش از قبل به آن دامن میزنند، غافل ماند. همین مسأله نیز میتواند تبدیل به یک عامل تهدیدکننده برای غرب شود. زیرا راست افراطی عمدتاً چند هدف را دنبال میکند: خودخواهیها و تمایلات تبعیضنژادی، خودبرتربینی، بیگانهستیزی و در نهایت اسلامهراسی و اسلامستیزی. این عناصر هر روز به شکل سازماندهی شده، در حال گسترش یافتن در غرب است.
آنچه در نیوزیلند رخ داد نیز ماحصل دو عنصر از جمله این عناصر یعنی بیگانهستیزی و اسلامهراسی است. در استرالیا تعداد چشمبادامیهای شرق آسیا مرتب در حال افزایش است، ولی بهدلیل اینکه دستگاههای تبلیغاتی روی آنها متمرکز نیستند، راستهای افراطی دست به هیچ اقدامی علیه آنها نمیزنند.
علاوه بر این در حالی که هر روز شاهد بازرسیهای گسترده نهادهای مذهبی مسلمانان در این کشورها هستیم، هرگز مشاهده نمیشود که نهادی قانونی، رسانهها و سازمانهایی که اسلامهراسی را در غرب ترویج میکنند، زیر نظر بگیرد.
آنچه روز جمعه در نیوزیلند رخ داد، حاصل همین بیتوجهی است. اخبار و اطلاعات نشان میدهد کسانی که مرتکب این کار شدند از دو سال پیش تمایلات خود برای چنین حملاتی را که ریشه در افراطگرایی آنها دارد، از طریق شبکههای اجتماعی نشان داده بودند. بنابراین تفکر سازمانیافتهای در دو تا از آرامترین کشورهای دنیا داشتهاند.
بنابراین اگر جهان ترور را در هر شکلی از آن تقبیح میکند و باور دارد هیچ کس از طریق ترور نمیتواند به خواستههای خود دست یابد، باید در نظامی بینالمللی به بررسی آن بپردازد و ریشههای آن را شناسایی کند. البته در این بین برخی کشورهای اسلامی هم باید نظارت دقیقی بر تمایلات افراطی سلفیها و سایر گروههای تندروی خود که ممکن است تبدیل به القاعده و داعشی دیگر شوند، داشته باشند. زیرا رشد این گروههای تروریستی و حملات آنها در غرب باعث رشد انتقامجویی در گروههای افراطی غربی همچون راستهای افراطی در غرب میشود.
*کارشناس مسائل بینالملل
منبع: روزنامه ایران، 25/12/1397
پژوهشم**1197**
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي استراليا نيوزيلند علي بيگدلي خارجي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۲۶۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترور برای بقا
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
به گزارش ایسنا، به نقل از جام جم، رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهراتمردم وتجمعدانشجویان جهان علیه صهیونیستهامنجرشد.گزارشهای ارسالی ازدانشگاههایآمریکا یکیاز شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند.
سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
می سال ۱۹۴۸ بود که اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتوگو درباره طرح قیمومیت بودند اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند. بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هرتقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
انتهای پیام