هفتمین عنوان رمانژانر با نام«آدمنما»چاپ شد/وقتی آدمها نمیمیرند
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۵۱۴۳۹
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «آدمنما» نوشته ضحی کاظمی بهتازگی توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب هفتمین عنوان از مجموعه «رمانژانر» است که توسط این ناشر چاپ میشود.
«مرداد دیوانه»، «جمجمه جوان»، «خاک آدم پوش»، «کاجها وارونهاند»، «بیتابوت» و «اقامت ابدی» ۶ عنوانی هستند که پیش از این در قالب مجموعه «رمانژانر» چاپ شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هدف اصلی مجموعه «رمان ژانر» آن گونه که شهسواری میگوید، نوشتن و انتشار رمانهایی متناسب با فرهنگ ایرانی و احترام به احساس، شعور و سلیقه فرهیخته نسل جدید مخاطبان است. در ایران نویسندگان از دیرباز، در ژانر رمانس (عاشقانه) می نوشته و بازار و مخاطبان خود را داشته اند. چاپ این مجموعه، تابستان سال ۹۶ با چاپ «مرداد دیوانه» نوشته محمدحسن شهسواری آغاز شد.
«خاک آدمپوش» رمانی از ضحی کاظمی است که در ژانر فانتزی نوشته و پیشتر در قالب این مجموعه چاپ شد. «آدمنما» هفتمین عنوان مجموعه مذکور و دومین کتابی است که کاظمی در این مجموعه دارد و در ژانر علمیتخیلی نوشته شده است. مهمترین تفاوت دو ژانر علمیتخیلی و فانتزی در این است که امر فراواقعی (که نقطه اشتراک این دو ژانر است) در ژانر علمیتخیلی بر مبنای نظریهای علمی شکل میگیرد که لزومی هم ندارد این نظریه در عالم واقع اثبات شده باشد.
کاظمی در کتاب «آدمنما» سراغ زیرژانر «پادآرمانشهری» بهعنوان یکی از زیرژانرهای پرطرفدار ژانر علمیتخیلی رفته است. این رمان دنیای خودبسندهای را در آینده تصویر میکند که در آن انسانها با پیشرفت تکنولوژی سلولهای بنیادی از مرگ رها شدهاند. نویسنده در این کتاب، ژانر علمیتخیلی را با ژانرهای تریلر و معمایی تلفیق کرده است. بستر زمانی داستان این رمان هم، ۳۰۰ سال آینده است.
رمان «آدمنما» در ۴۳ فصل نوشته شده است. در قسمتی از این رمان میخوانیم:
میگویم: «بازش کن!» میدانم کمد حسگر دیانای دارد و به غیر از تینا هیچ کسی نمیتواند بازش کند.
تینا مردد است و دنبال فرصتی که از دستم فرار کند. تیزی را دوباره به گردنش نزدیک میکنم و فشار میآورم. دردش آمده و خون به پایین گردنش و لای موهای سرخرنگش راه باز میکند. اما نمیخواهد خودش را ضعیف نشان دهد. دم نمیزند. حاضر نیست کاریرا که میگویم انجام دهد. دستش را میگیرم و به زور جلوی حسگر کمد نگه میدارم. دستش را با تمام توان پس میکشد. در کمد باز میشود. تینا خودش را از من جدا میکند و میدانم میخواهد به پلیس گزارش بدهد. تیزی چوب را دوباره به سمتش میگیرم.
میگویم: «تکون بخوری زخمی روی صورتت میندازم که نتونی از آپارتمانت بیرون بیای! به خصوص حالا که عمل بهبودی هم در کار نیست! البته اگه زخم گردنت رو عمیقتر نکنم که همینجا جون بدی!»
رنگش پریده و گریه میکند. با تقلا میگوید: «تو که اینطوری نبودی اتوود؟!…»
میگویم: «بودم! تو خبر نداشتی! فکر کردی برای چی حافظهم رو دستکاری کردهن؟ اما خب بیفایده بوده!»و نیشخند میزنم.
با یک دست چوب تیز را به سمت تینا نشانه رفتهام. چشم از تینا برنمیدارم. با دست دیگر توی کمد را میگردم و ماگم را برمیدارم. همانطور که چوب را به سمتش نشانه گرفتهام به سمت در اتاق کنترل میروم.
این کتاب با ۳۴۴ صفحه، شمارگان ۹۹۰ نسخه و قیمت ۲۹ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 4570558 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: ادبیات ایران انتشارات ققنوس رمان ایرانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۵۱۴۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«چشمها تنها برای دیدن نیستند»
کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» از مصطفی عظیمیفر منتشر شد.
به گزارش ایسنا، این کتاب در ۱۰۶ صفحه با شمارگان ۲۰۰ نسخه و با قیمت ۲۵۰ هزار تومان در انتشارات سیب کال راهی بازار کتاب شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: «مصطفی عظیمیفر در کتاب «چشمها تنها برای دیدن نیستند» از ورای روزمرگیهای زندگی، دغدغههای اجتماعی خویش را نسبت به دنیای اطراف در قالب کوتاهترین داستانها و نوشتههای ادبی به تصویر کشیده است.
از دیگر آثار این نویسنده میتوان به «هزار سال پس از پاییز و هر خودی همیشه تنهاست» (انتشارات کتاب هرمز) و «من نویسنده این کتاب نیستم» (انتشارات سیبکال) اشاره کرد.
در برشی از کتاب میخوانیم: نزدیک ظهر به محله خودمان میرسم. جوانی با ماشین شیک و گرانقیمتی از کنارم عبور میکند و ردی از غبار روی موها و لباسهایم به جا میگذارد. خیلی زود شروع به مقایسه داشتههای خود با آن شخص میکنم. نگاهی به کفشهایم میاندازم! غبار گرفته و خسته به نظر میآیند. یک سالی از فروش دوچرخهام برای خرید یک ماشین اصلاح مو میگذرد. از آن روز به بعد تنها وسیله نقلیهای که دارم، پاهایم هستند و این بسیار دردآور است.
حسرت که شرایط را مهیا میبیند، شروع به بیدار کردن حسادت میکند. ولی خیلی زود با اخطاری روبهرو میشود که میگوید: به داشتههای مادی دیگران حسادت نکن. زیرا آنها و گذشتگانشان یا زیاد تلاش و قناعت کردهاند و یا شرافت خود را زیر پا گذاشتهاند. اکنون که چنین است یا زیاد تلاش کن و یا...
خوشبختانه حسرت هشدار را میپذیرد و من... »
انتهای پیام