نقشهای روزگاران
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۵۷۰۸۱
باستان
از زمان مادها برابر متون تاریخی، نقوش برجسته و مجسمههاى ما قبل میلاد، پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و پوششی شبیه چادر بین زنان رایج بوده است. «در تختجمشید حتی تصویر یک زن به چشم نمیخورد. اگرچه با مشاهده لباسهای مردان که در نظافت و آراستگی و وقار و شکوه کمنظیر بود، میتوان حدس زد که لباس زنان نه تنها دست کمی از مردان نداشته، بلکه نجیبانهتر و آراستهتر نیز بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
لباسها در اوایل دوره صفویه هنوز سبک دوره تیموری معمول بود. صنعت و هنر صفویان پیشرفت زیادی داشت که در این میان پوشاک مردم را نیز شامل میشد. پیراهنها، اغلب رنگارنگ و گلدار و زربفت و ابریشمی بود و روی آن قبای جلو باز بلندی تا مچ پا به پا میکردند و کمربندی به کمر میبستند بهصورتی که محکم روی کمر قرار نگیرد، کلاه کوچک، چارقد، شلوار پنبهدوزی شده، جوراب ساقه کوتاه پارچهای از جمله پوشاک و لباس فصل زمستان بود. معمولا زنان در ملأعام مستور بودند. «پوشاک ایرانی قد و قامت را بلندتر از لباسهای ما اروپاییان نمودار میسازد. لباس زنان از بسیاری جهات مانند پوشاک مردان است. (شاردن،۱۳۳:۲۲۲).دوران شاهعباس اول لباسها مجلل است. زنان انواع جامههای راهراه یا چهارخانه نازک به تن میکردند. «در این زمان روسری زنان شبیه پارچهای است که زنان بغداد هم بهکار میبردند. چند رشته مروارید، به طول چهار انگشت به بند پیشانی آنان آویزان است.»(دلاواله، ۱۳۷۰:۱۴۷).در زمان سلطنت شاهسلیمان نیز پوشاک زنان تغییر اساسی نکرد، مگر آنکه به مراتب زینتیتر و مرصعتر شده بود. «زمان شاهسلیمان، شاهزاده خانمها میتوانند خنجر بر کمر خویش ببندند.» (شاردن، ۱۳۳۵:۲۱۸).«ایرانیان نوروز را بهطور باشکوهی برگزار میکنند. این عید را نوروز سلطانی مینامند.
توپخانه و ساخلوی سه بار شلیک کردند و به این طریق حلول سال نو را اعلام داشتند... و صدای آلات موسیقی: طبل و شیپور، نای و نقاره در هوا طنینانداز میشود. از جمله آن را عید لباس نو میخوانند.» (شاردن)«زنان ایرانی لباسهای خیلی جذاب میپوشند و رنگ آن خصوصا سبز و قرمز و زرد یا بنفش است (تاورنیه، ۱۳۶۱:۶۲۴).« با دستهای از طلا و نقره با چسب صمغ روی تافته،گل و بوته بسازند و زنها این تافتهها را به مصرف پیراهن و زیرشلواری میرسانند. (تاورنیه، ۱۳۶۱:۵۹۹).زنان کلاه کوچکی به شکل برج به سر میگذارند و هرکس به اندازه بضاعت و شأنش، کلاه خود را به جواهرات، زینت میدهد و بعضی از زیر کلاه مقنعهای ابریشمی بهطرف پشت آویخته دارند... زنان ارامنه مخصوصا نیمتنه چسبانی بیآستین، شبیه نیمتنه مردان در بر مینمایند. (تاورنیه، ۱۳۶۱:۶۲۷)«لباس زنان ساده است، منتها از پارچههای قیمتی ابریشمی با تار و پود طلایی بافته شده است و دارای نقشهای زیبایی است.» (دلاواله، ۱۳۷۰:۱۴۷).
لباس زنان خیلی تنگ و خوش طراز است و زنان هم مانند مردان شلوار و جورابهای مخمل گلی میپوشند (شرلی، ۱۳۶۲:۸۷).زنان موقعی که بیرون میروند تمام بدن و چهره خود را به نحوی که در سوریه مرسوم است، با پارچه سفیدی میپوشانند (دلاواله، ۱۳۷۰: ۱۴۶).کفشهای مرد و زن چرمی و به رنگهای مختلف است. میخهای ریز بسیاری به تخت آنها زده شده است. (دن گارسیا،۱۳۶۳:۱۵۷).زنان در بیرون از خانه خود را به متقال نازکی میپیچند. (کاتف، ۱۳۵۶:۸۴).زمان شاهصفی لباس زنان، نازکتر از مردان و مانند آنها گشاد است و به بدن نمیچسبد. آنان مانند مردان، پیراهن و شلوار میپوشند. جورابهایشان از پارچه نازک قرمز یا سبزرنگ است (اولئاریوس، ۱۳۶۹:۶۴۳).« پیشانی خانمها از نواری که سه انگشت پهنا دارد، پوشیده شده است. این نوار با طلای مینا کاری شده، زینت یافته است. (سانسون، ۱۳۴۶:۱۲۲).دختران و زنان جوان نوار پارچهای از پشتسر آویزان میکنند که به کیسهای مخملی منتهی میشود و گیسوان خود را داخل آن کیسه جای میدهند و روی دوش میاندازند.(کارری، ۱۳۴۸:۱۳۵).در سفرنامه برادران شرلی آمده است «زنان ایرانی در مجموع زیبا هستند چادر و روبند بر سر دارند بهطوریکه آفتاب هیچوقت بر صورت آنها نمیتابد.» اولئاریوس، مینویسد «زنان موقعی که از خانه خارج میشوند چهره خود را نشان مردها نمیدهند، بلکه چادر سفیدی روی سر میاندازند که تمام بدن آنها را تا مچ پا میپوشاند.»
افشاریهدر دوره افشاریه از تجملات لباسها کاسته و جامهها سادهتر شد. دامن پیراهنها (بلوز) و قبا کوتاه شد. فرم شلوار (تنگ یا گشاد) و جنس و تزئینات آن اهمیت بیشتری پیدا کرد.
زندیهدر دوره زندیه پوشاک خانمها شامل پیراهنی تنگ از جنس نخ و ابریشم بود. یقه گرد (بدون یقه) که در وسط آن چاکی به وسیله روبان یا دکمه در زیر گلو بسته میشد. زنان این دوره مانند مردان، شلوار گشاد و بلندی از پارچههای راه راه که بهطور مورب دوخته میشد به پا میکردند و روی آن دامن گشاد و نسبتا بلندی میپوشیدند که تا وسط ساق پا میرسید و روی سرخود توری یا پارچه زیبایی را بهطور آزاد انداخته و با زیور وزینت، موهای خود را میآراستند. کفش آنها نعلین یا ساغری نوک برگشته بود.
قاجاریهپوشاک زنان در دوره قاجاریه شبیه لباسهای زندیه بود و خیلی کم تغییر کرد. پیراهنهای چاکدار آستین بلند دوره قبل با دامنهای گشاد و پرچین بلند که لبه دامن را به وسیله یراق و گلابتون و... حاشیه داده تزئین میکردند، کمربندی طلا و نقره یا جواهر نشان به کمر میبستند. پوشاک در این دوره مانند دوره زندیه تور و کلاهک زینت سر بوده و چادر نماز و چارقد هنوز معمول نشده بود. از زمان آقا محمدخان تا اواسط پادشاهی ناصرالدینشاه بیشتر البسه اشراف و درباریان با لباس عامه مردم مشابه بود و فقط جنس قماش آن تفاوت داشت. طرح لباس زنان در این دوره دنباله همان لباس عهد زندیه بود.مردان شلوار، پیراهن و قبا میپوشیدند که به لحاظ ظاهری شبیه قبا و پیراهن زنان بود. عموما زنان پیراهن تنگی بر تن میکردند که پارچه آن بیشتر از نخ و ابریشم بود. دروویل: «زنان به هنگام خروج از خانه چکمههایی پارچهای به پا میکنند.» مقصود او از چکمه پارچهای، چاقچور بوده است. دالمانی مینویسد «زنان ثروتمند معمولا در خانه عرقچین گلدوزی شده و جواهرنشان بر سر میگذارند و جقههای طلای مرصع به جواهر بر سر میزنند. کفشها متحدالشکل و بدون پاشنه بارویهای از مخمل یا ماهوت است.»آگوست بنتان مینویسد: «زنان ایرانی اکثرا زیبا هستند بهخصوص درخشش و درشتی چشمانشان جلب توجه میکند. جامههای ظریفی نمیپوشند. شلوار بسیار گشاد و پنبهدوزیشده، اندام رعنای آنان را میپوشاند.»
فتحعلیشاه«... از نوروز سلطانی تا سیزدهم عید خاقان جنت مکان با تمام اهل حرمخانه و تمام شاهزادگانی که در تهران بودند و شاهزاده خانمهایی که شوهر کرده و در دارالخلافه حاضر بودند میهمان تاجالدوله میشدند. در این سیزده روز در خدمت حضرت خاقانی تماما به عیش و استماع ساز و نواز و بازی مشغول بودند.» (تاریخ عضدی. ص۲۶). «... شب تحویل حَمَل، عروسی این خانم بود. در آن سال اتفاقا به حضرت خاقانی خوش گذشته بود. تا آخر عمر حتما باید شب تحویل را مرحوم خاقان در خانه طرلان خانم میهمان باشد.» (همان. ص۵۱).«... در سیزدهم عید نوروز تمام اهل حرمخانه باید در باغ پادشاهی حاضر شوند و باغ قرق شود...این دو خانم در حضور حضرت خاقانی دو ظرف از آن خوانچهها را برمیداشتند و میان باغ انداخته میشکستند. بعد از آن تمام اهل حرمخانه آن ظروف را باید بشکنند و اسباب هفت سین را یغما کنند...» (همان. ص۵۴).عباس میرزا در این دوره سعی کرد لباس سربازان را کاربردی و مناسب جنگیدن تغییر دهد و اقداماتی کرد ولی در نهایت مغلوب مخالفان شد و شکست خورد. محصلان اعزامی عباسمیرزا در بازگشت لباس «انگریزی» داشتند.
محمدشاهاوژن فلاندن در زمان محمد شاهقاجار نوشته: «زنان ایرانی در کوچهها هم با چادری که سر تا پایشان را مستور میکند. ساقه پا را در شلواری گشاد یا چاقچور مینمایند، کفششان یک نوع پاپوش زرد یا سبزی است که نوکش برگشته و پاشنهاش باریک است.» نخستین بار محمدشاه کت کوتاه به تن کرد و به درباریان نیز توصیه میکرد لباس بلند را ترک گویند. (پتر اول در صدر اصلاحاتش لباس نظامیان را با الگو برداری از اروپا کوتاه کرد.)
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۵۷۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توهین در آزادی، فرصتی دوباره برای احیای حقوق زنان در ورزشگاهها
توهین یک مرد به خانمهای حاضر در ورزشگاه آزادی، فرصت اعتراض دوبارهای به مخالفان حضور زنان در استادیومها داده است.
به گزارش خبرورزشی، حواشی دیدار پرسپولیس و سپاهان کماکان ادامه دارد و بیش از همه حول توهینهای مردی میگذرد که سخنان او هیچ خریداری نداشت.
اما اگر از حکم کمیته انضباطی (ممنوعیت ۱۰ ساله برای ورود به ورزشگاهها) و اینکه چهقدر قابلیت اجرایی دارد بگذریم، موضوع از ابعاد دیگری نیز قابل بررسی است:
اول اینکه چرا صحبتهای یک تماشاگر پای دیگر تماشاگران و حاضران نوشته میشود؛ مگر در برخورد با راننده متخلف باید شرایط را برای دیگر رانندگان تنگ کرد یا جُرمِ ورزشکار خاطی را همه ورزشکاران گردن میگیرند که حالا برای این خطا و بیحرمتی، عدهای دوره افتادهاند که مسئله را با محوریت هوادار و تماشاگر و کلیت فوتبال بررسی کنند؟
دوم آنکه مگر حرمت و کرامت انسانی محدود به زنان است که بسیاری برای پیشبرد اهداف و دغدغههای خود، جایگاه زن را بهانه کردهاند و بهطور هماهنگ مسئله را از این زاویه بررسی میکنند؟ مگر توهین وابسته به جنس و نقش توهیندیده است که عدهای به اسم حمایت از زن و حراست از جایگاه او، جلو افتادهاند و تازه برای همین بهانه هم به فکر حذف زنان از استادیوم هستند؟ یعنی اگر بیحرمتیِ مشابهی بهجای زن، به گروه عظیم دیگری مثلن قشر کارگر اتفاق افتاده بود، دلواپسان ابتدا غم نان کارگر را به سینه میزدند و در مرحله چارهجویی، حذف کارگران از استادیوم را تجویز میکردند؟ هرچهقدر واکاوی اتفاق پیشآمده با محوریت «توهیندیده» عجیب است، جستوجوی راهحل در همین سمت ماجرا عجیبتر و چه بسا خندهدار به نظر میرسد! من خطا کنم و تو مجازات شوی در کدام عدالتخانهای تعریف شده؟
سوم و مهمترین، بررسی موضوع در بعد کلان و از زاویه فرهنگی و اجتماعی است؛ اینکه چرا مردی چنین افکار و ادبیاتی دارد، جدای آنکه از مسئولیت او در این بیحرمتی ذرهای نمیکاهد، برگرفته از فرهنگ مردسالار و زنستیزی است که متاسفانه کماکان در جامعه وجود دارد. البته که ارتقای فرهنگی در مسئله برابری زن و مرد، نه آسان است، نه در کوتاهمدت قابل انجام و نه موضوع این نوشتار، اما نقش ورزش، فوتبال و استادیومها در همین فقره قابل بررسی است؛ وقتی مردان در استادیوم سهم بیشتری دارند، جایگاه بهتری دارند و نزدیکتر مینشنیند، بدون حسابوکتابِ خاصی مشمول شرایط بهتری شدهاند که در ادامه همان تفکر جنس دوم(!) است.
هرچهقدر بدبینیمان نسبت به بهانه تازهمتولدشدهای به نام «مشکلات زیرساخت» را کاهش دهیم، باز هم میتوان در همین شرایط تفکیکِ جایگاه زنان، وضعیت برابر و بهتری برای آنان بهوجود آورد. اگر خانوادهها نمیتوانند کنار یکدیگر تماشاگر مسابقه موردعلاقهشان باشند، میتوان لااقل سهم یکسانی برای زن و مرد در نظر گرفت. اینکه از یک ورزشگاه مثلن ۵۰هزار نفری، ۴۸هزار بلیت را به مردان تخصیص دهیم و فقط ۲هزار بلیت برای خانمها آزاد کنیم و ایشان را در بدترین سکوها بنشانیم، جز اینکه ادعا کنیم مجوز حضور زنان را صادر کردهایم چه حاصلی داشته است؟
یادآور میشود استقبال پرتعدادتر مردان برای تماشای فوتبال حق بیشتری برای آنان ایجاد نمیکند. در وضعیت تفکیکشده فعلی، تصمیمگیرندگان باید با شمالی و جنوبی (یا شرقی و غربی) کردن استادیوم و ورودیها، مساوات را برای زنان در فرصت و حق انتخاب فراهم کنند تا هم برای تهیه بلیت با مشکلات عدیده کنونی مواجه نباشند و هم همانند مردان امکان انتخاب بلیت با توجه به جایگاه و فاصله از زمین داشته باشند.
و در پایان؛ این تاکیدِ یادداشت روزنامه کیهان که شرایط ورزشگاهها به گونهای است که بسیاری از خانوادهها نه خود به ورزشگاه میروند و نه اجازه حضور فرزندانشان را میدهند، نکته دقیقی است که چارهاش نه در حذف زنان یا گوشهنشینیِ آنها، که اقدام فوری جهت فراهم کردن فرصت برای همین خانوادههای علاقهمند مورداشاره کیهان است. اینکه میگویند مگر نگفتید ورود زنان جو ورزشگاه را بهتر میکند اما دیدید که نکرد و گفتیم که نمیکند، ماهیگرفتن از آب گلآلودی است که فدراسیون فوتبال با مدلی که برای حضور زنان در پیش گرفته مسبب آن است. فراموش نکنیم آنهایی که مدعی بودند حضور زنان میتواند موجب بهبود وضعیت فرهنگی استادیومها شود، سینما و شهربازی و بازار و دهها مثال دیگری را نشان میدادند که روش کنونی جانمایی زنان هیچ شباهتی به آن مثالها ندارد! البته که ورزشگاهها بهخاطر چنددهه مردانه بودن شرایط متفاوتی دارند، اما راه اصلاح، در استمرار این وضعیت یا تغییر معیوب آن نیست.
کانال عصر ایران در تلگرام