Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-05-03@22:47:02 GMT

مصدق و نهضت ملی ایران

تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۷۹۲۶۱

مصدق و نهضت ملی ایران

  روزنامه ایران در آخرین شماره خود در سال ۹۷ نوشت: در ارزیابی از نقش و عملکرد مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، غالب مواضع محققان تاریخ، علوم سیاسی و اقتصاد و جامعه شناختی درباره مصدق و نهضت ملی شدن نفت در ایران را می‌توان به دو گروه و رویکرد اصلی موافقت و دفاع از مصدق و نهضت ملی شدن نفت و مخالفت با مصدق و نهضت ملی شدن نفت ایران تقسیم کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


تأمل در آثار تاکنون پدید آمده درباره مصدق و نهضت ملی شدن نفت ایران و محدود شدن مواضع غالب پدیدآورندگان این آثار، به مخالفت یا موافقت با کلیت مواضع و عملکرد مصدق و این نهضت در قالب یک کلیت تجزیه‌ناپذیر، از این واقعیت خبر می‌دهد که از منظر روش شناختی و معرفت شناختی تاریخی، هنوز با یک درک عالمانه و منصفانه از شخصیت مصدق و رویداد تاریخی نهضت ملی شدن نفت در ایران فاصله داریم.
هر شخصیت و رویداد تاریخی یک کلیت تجزیه پذیر به وجوه متکثر و متفاوت و گاه حتی متضادی است که این وجوه چندگانه را باید در منحنی آن با همه فراز و فرود‌های تاریخی و همه وجوه سیاه و سفید و دستاورد‌ها و ناکامی‌هایش بررسی و ارزیابی کرد. وقتی از من می‌خواهید و انتظار دارید تا پاسخ و ارزیابی من درباره یک شخصیت از جمله مصدق و نقش و عملکرد او در نهضت ملی شدن نفت ایران را بشنوید یا بخوانید ابتدا باید بپرسیم کدام مصدق؟! چرا؟ زیرا مصدق در آستانه ملی شدن صنعت نفت ایران با مصدق همزمان با ملی شدن صنعت نفت و مصدق بعد از ملی شدن صنعت نفت ایران، الزاماً نه تنها یکی نیستند بلکه متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشند. از این‌رو داوری‌های ما نیز ممکن است و می‌تواند درباره او و هر شخصیت تاریخی یا رویداد تاریخی با توجه به منحنی فراز و فرود تاریخی و وجوه چندگانه و متفاوت و حتی متضاد آن شخصیت و رویداد تاریخی در کلیت خود، متفاوت و حتی متضاد باشد. از این منظر ما می‌توانیم هم موافق مصدق و نهضت ملی شدن نفت در ایران باشیم و هم مخالف او و آن نهضت. اما بسیار اهمیت دارد که بدانیم در کجا و چرا و با چه وجوهی از یک شخصیت یا یک رویداد می‌توان و باید موافقت و در کجا و چرا و با چه وجوهی از آن شخصیت یا رویداد می‌توان و باید مخالفت کرد.‌
نمی‌توانم انکار کنم که غالب ارزیابی‌ها و تحلیل‌های رایج و موجود درباره شخصیت‌ها و رویداد‌های تاریخی، از آن رو که به ضرورت بازخوانی و فهم تاریخ در چارچوب توجه به وجود وجوه چندگانه در یک کلیت واحد، اما تجزیه پذیر به وجوه متکثر، بی توجه و بی‌اعتنا است، به بسیاری از بدخوانی‌ها و بدفهمی‌های مطلق گرایانه و جزم اندیشانه منتج به موافقت یا مخالفت با کلیت یک شخصیت یا رویداد تاریخی در یک نگاه مطلق انگارانه انجامیده است. حاصل این بدخوانی و بدفهمی آن است که در داوری‌های تاریخی خود به‌دنبال اثبات خادم بودن یک شخصیت یا خائن بودن یک شخصیت و ساختن قهرمان‌ها و ضد قهرمان‌هایی هستیم که یکسره یا سیاه مطلق یا سفید مطلق تلقی و معرفی می‌شوند. این بدفهمی و بدخوانی تاریخی، یک واقعیت تلخ برآمده از عادت‌های ذهنی دارای دیرینگی و قدمت تاریخی ریشه دار در اسطوره‌ها و باور‌های مذهبی و شبه مذهبی و سنتی مبتنی بر نظام فکری و باور‌های دو قطبی سیاه و سفید دیدن‌های مطلق‌اندیشانه و باز تولید آن در زمان کنونی است که نه تنها در میان بسیاری از عوام، بلکه در میان بسیاری از نخبگان جامعه حضور جدی و نیرومندانه‌ای دارد.
به اعتبار واقعیت وجوه چندگانه و متضاد در نقش و عملکرد مصدق و نهضت ملی شدن نفت در ایران نه نیازی به موافقت کامل با همه وجوه این شخصیت و آن رویداد تاریخی است و نه نیازی به مخالفت کامل با همه وجوه این شخصیت و آن رویداد تاریخی.
اگر بکوشیم تمرین فکری کنیم تا بتوانیم بیاموزیم که هرچه نزدیکتر شدن به واقعیت‌های تاریخی و ادراک و ارزیابی هرچه صحیح‌تر و عالمانه‌تر و منصفانه از یک شخصیت و رویداد تاریخی، مستلزم شناخت و فهم هرچند سخت، اما بسیار مهم از وجوه چندگانه و متفاوت و متضاد تفکر و مواضع و عملکرد یک شخصیت و رویداد تاریخی از جمله مصدق و نهضت ملی شدن نفت در ایران است، آن گاه است که می‌توان با اجتناب از یک سونگری‌های مطلق اندیشانه، از یک سو با پاره‌ای از تفکر و مواضع و عملکرد درست و پیش برنده مصدق و این نهضت موافق بود و از سوی دیگر با پاره‌ای از تفکر و مواضع و عملکرد نادرست و بازدارنده مصدق و کژتابی‌های این نهضت مخالف.

همان گونه که مواضع موافقان مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران با درجات متفاوتی در بردارنده پاره‌ای درست اندیشی و بعضی از غلط‌اندیشی‌ها است، مخالفان مصدق و نهضت ملی شدن نفت در ایران نیز با درجات متفاوتی، باوجود پاره‌ای درست اندیشی‌ها، از بعضی از غلط اندیشی‌ها دور نمانده است. تلقی و پندار محققانی، چون موسی غنی‌نژاد برای محدود کردن تفکر و رفتار‌های مصدق به خاستگاه پوپولیستی و نیز محدود کردن هدف نهضت ملی کردن صنعت نفت به مدیریت آن به دست ایرانی‌ها و ادعای شکست خوردن این نهضت؛ ادعا و نتیجه‌گیری چندان دقیق و درستی نیست.
اشتباه غنی‌نژاد و هم اندیشان او درباره محدود دانستن نهضت موسوم به ملی کردن نفت ایران به هدف مدیریت نفت ایران به دست ایرانیان، ریشه در درک نادرست از ماهیت و ابعاد گسترده و مختلف این نهضت دارد.
برخلاف پندار رایج و البته نادرست موجود در میان بسیاری از محققان، نهضتی که مصدق آن را رهبری می‌کرد، محدود به ملی شدن نفت ایران نبود؛ نهضت ملی شدن نفت در ایران، بخشی از یک نهضت بزرگ‌تر و با ابعاد گسترده به‌نام نهضت ملی ایران بود. تلاش مصدق و مقصد نهضت ملی ایران محدود به ملی کردن نفت ایران نبود، بلکه فراتر از آن، رو سوی مطالبات ناسیونالیستی معطوف به اهداف ضد استبدادی و ضد امپریالیستی داشت.
وانگهی برخلاف پندار رایج، باوجود پاره‌ای انتقادات به مصدق و وجود پاره‌ای ضعف‌ها و ناکامی‌ها در نهضت ملی ایران در مفهوم عام آن و نهضت ملی شدن نفت ایران در مفهوم خاص آن؛ نمی‌توان اهداف نهضت ملی ایران و جنبش ملی شدن نفت در ایران را به صرف سقوط دولت مصدق، شکست خورده تلقی کرد.
این ادعای منتقدین مصدق و سیاست‌های او برای ملی کردن نفت ایران که اگر اقدام برای ملی شدن نفت در ایران شکست نخورد پس چرا مصدق مجبور و نیازمند به طرح و پیگیری تز اقتصاد غیرنفتی گردید، تفسیر همه جانبه نگری را ارائه نمی‌کند. درست است که تفکر و هدف مصدق برای اینکه همه امور نفت ایران باید تحت مدیریت و اداره ایران درآید، از یک سو به سبب پاره‌ای مشاوره‌های غلط مشاوران مصدق و نیز پاره‌ای تصمیم‌گیری‌های غلط او در مذاکرات بین‌المللی و از سوی دیگر در نتیجه آماده نبودن شرایط مناسب در آن روزگار و نیز فقدان ساز و کار‌های مناسب برای چنین اقدامی، تا حدود زیادی ناکام ماند، اما ملی کردن نفت ایران و تحقق هدف خلع ید از انگلستان در حوزه نفت ایران و انحلال شرکت نفت ایران و انگلیس و تأسیس شرکت ملی نفت ایران، که از واقعیت پایان بخشیدن به تداوم سلطه جهانی و بویژه بریتانیا بر صنعت نفت ایران خبر می‌داد؛ در واقع گامی استقلال طلبانه و رو به جلو در راستای منافع ملی ایران و ایرانیان و متضمن ضربات سنگین و آسیب جدی به منافع نامشروع قدرت‌های سلطه گر خارجی بویژه انگلستان و آمریکا بود، که اگر نبود، انگلستان و آمریکا مجبور و نیازمند به طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه مصدق و برانداختن او نبودند.
این قول رایج و مشهور منتقدین مصدق که او نفت را ملی نکرد بلکه در واقع نفت را دولتی کرد نیز گرچه با مفهومی که امروزه از ملی کردن نفت به‌عنوان واگذاری آن به بخش خصوصی و غیردولتی داریم درست است؛ اما این نتیجه‌گیری که این اقدام مصدق را مغایر منافع ملی ایران بدانیم، بویژه در بستر شرایط و ظرف زمانی مصدق، نادرست است. منتقدین مصدق و مدعیان دولتی کردن نفت ایران از سوی مصدق و کاربرد آن علیه مصدق به این پرسش پاسخ نداده‌اند که مصدق نفت ایران را به کدام بخش خصوصی ایرانی در آن روزگار واگذار می‌کرد؟ آیا در اقتصاد ایران آن روزگار اصلاً چنین بخش خصوصی که قادر به سرمایه‌گذاری و دارای دانش و تکنولوژی و امکانات و تجهیزات لازم و کافی برای برعهده گرفتن مدیریت نفت ایران از تولید تا بازاریابی بین‌المللی و حمل و نقل و توزیع در سطح جهانی باشد وجود داشت؟! لذا می‌توان با همایون کاتوزیان هم عقیده بود که منظور مصدق از ملی کردن نفت در آن روزگار، خارج کردن مالکیت و منافع آن از اراده و انحصار قدرت‌های خارجی بویژه انگلستان و در آوردن آن به مالکیت ایران و عموم ملت ایران با نظارت دولت بود. اتفاقی که در مقایسه با انحصار پیشین انگلستان در تسلط بر حوزه نفتی ایران، گامی استقلال طلبانه و منطبق با منافع ملی ایران و ایرانیان بود. تأکید می‌کنم، به همان اندازه که پاره‌ای از تفکر و مواضع و عملکرد مصدق خالی از اشتباه و بی‌نیاز از نقد نیست؛ نقد موجود و رایج در میان منتقدان مصدق نیز با درجات متفاوتی درخور نقد و بازنگری محققانه به دور از افراط و تفریط است.

منبع: پارسینه

کلیدواژه: مصدق نهضت ملی شدن نفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۷۹۲۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علت ممنوعیت سریال مصری حشاشین؛ تحریف تاریخ ایران

«حشاشین» سریالی است که این روزها هم درباره محتوا و نوعِ ساختش صحبت می‌شود، هم کم‌کاری‌های مسئولین ذیربط برای ساخت اینگونه سریال‌ها و هم حذف از پلتفرم‌های نمایش‌خانگی که به واسطه ورود ساترا اتفاق افتاد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها سریالی به نام‌ «حشاشین» در کانون توجه منتقدان داخلی و خارجی قرار گرفته که در وهله اول نشان می‌دهد کشورهای منطقه  تأثیرگذاری تجاری، مالی و اجتماعی و فرهنگیِ ساخت سریال و فیلم را به خوبی درک کرده‌اند و شکل‌گیری برخی فستیوال‌ها و جشنواره‌های مرتبط در این زمینه و البته سرمایه‌گذاری گسترده در ساخت شهرک‌های سینمایی برای تولید پروژه‌های مشترک با کشورهای پیشرفته در صنعت سینما مشهود است.

البته نکته جالب توجه اینجاست که این کشورها ساخت سریال  با محور تاریخ کشورهای مختلف همسایه خود علاوه بر ساخت سریال براساس اسطوره‌های تاریخی خود را دستور کار  قرار داده‌اند و جای تردید نیست تمدن کشورمان ایران نیز دستمایه برخی از این تولیدات شده است، روزی غربی‌ها با فیلم «300» دست به کار می‌شوند و تاریخ ایران را به گونه‌ای دیگر (تحریف‌آمیز) روایت می‌کنند و امروز هم «حشاشین»  متولد می‌شود. 

این سریال چند نکته انتقادی را به وجود آورد؛ اول کم‌کاری مسئولین امر را نشان می‌داد که همتی برای سااخت سریال‌های تاریخی و پرتره وجود ندارد و سال‌ها باید منتظر بمانیم تا سریالی اصطلاحاً‌ در قالب الف ویژه به سرانجام برسد حال آنکه کشورهای دیگری در جهان عرب همچون دست‌اندرکاران «حشاشین» با کمترین زمان چنین سریال با کیفیت ساختاری را ارائه دادند. در وهله دوم اما این سریال به تحریف تاریخی پرداخته که اگر کماکان مسئولین امر به وعده و وعید ادامه دهند و خبری از کار عملیاتی نباشد این تحریفات در ذهنِ نسل جدید به واقعیت‌های تاریخی تبدیل می‌شود. 

شاید وقت آن رسیده  که ساخت سریال‌های فاخر درباره میراث ملموس یا ناملوس ایران را برنامه‌ریزی کنیم تا مبدأ این شخصیت‌ها با چهره‌ای غیرواقعی در ذهن مخاطبان خارجی یا حتی داخلی کشورمان تثبیت نشوند.

زیرسوال بردن تاریخ با "حشاشین"، تلنگر جدی به سریال‌سازان

نکته دیگر انتشار گسترده آن در کشور ایران که به واسطه پلتفرمِ در نمایش‌خانگی و شبکه‌های اجتماعی اتفاق افتاد نیازمند ورودِ ساترا بود که چند روزی است هیاهوی آن برپا شده است. پس از ورودِ ساترا و حذف آن از پلتفرم‌های نمایش‌خانگی برخی ساترا را به خاطر این ورود محکوم و بخش عمده‌ای دیگر این ورود را تحسین کرده‌اند. 

اما مشخص نیست چرا عده‌ای  اصرار دارند چنین سریال‌هایی در سطح گسترده‌ای پخش شود و نسل جدید خصوصاً نظاره‌گر چنین تحریفات تاریخی در آثار نمایشی باشد. البته نباید این انتقادها را هم نادیده بگیریم که چرا به جای این همه سریالِ آپارتمانی، زودبازده و حتی تاریخی معطوف به دوران قاجاریه، به فکرِ ساخت آثار نمایشی که بتواند تاریخ ایران را روایت کند،‌ نیستیم که «حشاشین‌ها» جزو برنامه‌های کشورهای خارجی است حتی تاریخ و قهرمانان و واقعیت‌هایش را از آنِ خود کنند و روایتگرِ اصلی این اتفاقات، آنها باشند.

به دنبال اعلام ممنوعیت پخش سریال «حشاشین» در پلتفرم‌ها و حذف این مجموعه نمایشی از نمایش‌خانگی، پیمان جبلی رئیس صداوسیما هم درباره پخش نشدن این سریال در ایران واکنش نشان داد: «ساترا مسئولیت دارد تا جلوی پخش محتوای تحریف شده که به درک اجتماعی لطمه می‌زند و افکار عمومی را منحرف می‌کند را بگیرد. سریال حشاشین براساس واقعیت نیست، بلکه تحریف تاریخ است و ساترا برای پخش آن به سکوها تذکر داده و سکوها هم حذف کردند.»

چرایی ممنوعیت را البته چند روزِ گذشته مسئولین ساترا هم اعلام کردند که «پخش سریال های خارجی در پلتفرهای داخلی پس از انتشار مورد بررسی قرار می‌گیرند و اصطلاحاً سریال‌های خارجی مشمول ممیزی پسینی هستند، به همین دلیل انتشار سریال مصری «حشاشین» از امروز توسط معاونت پایش و نظارت ساترا براساس رای و نظر شورای صدور مجوز ساترا ممنوع اعلام شد.

سریال «حشاشین» محصول کشور مصر است و روایت آن از تاریخ اسلام متضمن تحریف‌های فراوانی است که به نظر می‌رسد با رویکرد سیاسی مغرضانه تولید شده است. بر همین اساس طبق نظر شورای صدور مجوز ساترا انتشار سریال «حشاشین» (The Assassins)، در رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر ایران مورد تأیید نیست.»

هرچند این سریال در نگاه اول سعی کرده روایتی از زندگی حسن صباح و ترکان سلجوقی و فرقه اسماعیلیه را به تصویر بکشد، اما به شکلی ناشیانی این روند تاریخی را بدون درنظر گرفتن فواصل معنادار میان دوران زندگی شخصیت اصلی با برخی شخصیت‌های مطرح شده  مثل عمر خیام و خواجه نظام الملک را بهم  مرتبط کرده که می‌تواند نقطه عطف شکل‌گیری سئوالی باشد که اصولاً؛ چرا باید کشور دیگری تاریخ ما را آنهم کاملاً ناشیانه روایت کند؟

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ساخت فیلم تاریخی جدید در ایران
  • (ویدئو) توصیه تاریخی پادشاه عربستان به صدام حسین درباره جنگ با ایرانی‌ها
  • (تصاویر) روستای تاریخی فهرج؛ گنجینه‌ای از جلال و شکوه ایران
  • مسجد کبود تبریز؛ معماری زیبا و تاریخی ایران
  • جاذبه های دیدنی نیاسر کاشان، کهن باغشهر ایران
  • کاریکاتور/ خلیج فارس بخشی‌ از هویت تاریخی و فرهنگی ایران
  • توصیه تاریخی پادشاه عربستان به صدام حسین درباره ایرانی‌ها
  • علت ممنوعیت سریال مصری حشاشین؛ تحریف تاریخ ایران
  • رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
  • فرجام نماینده‌ای که «نخست‌وزیر» شد