تفاوت دیدگاه ایران و آمریکا به خاورمیانه
تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۹۹۳۱۳
سیدحسین موسویان در مقالهای در پایگاه خبری - تحلیلی المانیتور نوشت: تا زمانیکه آمریکا صدای مردم را نادیده بگیرد، با جنبشهای مردمی مقابله کند و خواستهای بهحق ملتهای خاورمیانه مانند فلسطینیها را نادیده بگیرد، شاهد تشدید احساسات منفی در منطقه علیه خود خواهد بود.
به گزارش ایسنا، متن این مقاله به شرح زیر است: سردار جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مصاحبه اخیر خود اعلام کرد که ایران به آموزش صد هزار نیروی داوطلب مردمی در کشورهای عراق و سوریه در زمینه انتقال تجربه و دانش نظامی کمک کرده تا آنها بتوانند از ارتشهای ملی این دو کشور حمایت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی همچنین اظهار داشت که استراتژی ایران در مقابله با تروریسم داعش مؤثرتر از آمریکا واقع شده با وجودی که در این راستا آمریکا بودجه هنگفتی در مقایسه با ایران هزینه کرده است.
قدردانی از تلاش ایران در مبارزه با تروریسم داعش در سفر رسمی رئیس جمهور ایران به عراق که توجه جهانیان را جلب کرد، به وضوح قابل مشاهده بود. دیدار رئیس جمهور روحانی در عراق و استقبال کم سابقه مقامات عراقی از ایشان در قیاس با سفر اخیر ترامپ رئیس جمهور آمریکا به این کشور، قابل تأمل است. در پایان دسامبر ۲۰۱۸، رئیس جمهور ترامپ به صورت مخفیانه به عراق سفر کرد و هواپیمای وی در تاریکی شب در یکی از پایگاهای آمریکا در عراق فرود آمد بدون آنکه مقامات عراقی از او استقبال رسمی کنند. رئیس جمهور نخست وزیر و رئیس پارلمان عراق حاضر به دیدار با او نشدند.
از سوی دیگر، سفر رئیس جمهور روحانی به بغداد از پیش اعلام شد و هواپیما در روز روشن در بغداد فرود آمد و مقامات عالی رتبه عراقی از وی به گرمی استقبال کردند و با تمام مقامات عالی رتبه عراق و نیز بالاترین مقامهای مذهبی از جمله آیت الله العظمی سیستانی ملاقات داشت. علل این تفاوتهای آشکار در سفر دو رئیس جمهور ریشه در دو استراتژی متفاوت منطقهای این دو کشور دارد.
برخی از تحلیلگران در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن معتقدند انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران، نقطه عطفی است که بسیاری از تحولات خاورمیانه تحت تأثیر آن اتفاق افتاده است. شاید یکی از ویژگیهای برجسته ایران پس از انقلاب، روابط تلخ و متلاطم با آمریکا بوده است. بسیاری از تحلیگران جهانی استدلال کرده اند که شواهد کافی وجود دارد که در برخی موارد مهم، به طور سیستماتیک همگرایی و همسویی در منافع ایران و آمریکا وجود دارد. به عنوان مثال، رژیم طالبان در افغانستان و رژیم صدام حسین درعراق، هر دو دشمن مشترک آمریکا و ایران بودند. در حال حاضر نیز آنها مبارزه با داعش و شبکههای گسترده گروههای تروریستی مانند القاعده، النصره و بوکوحرام را به عنوان اولویتهای اصلی امنیت ملی میدانند.
با این وجود، این سوال مطرح میشود که چرا چنین همگرایی و همسویی در منافع امنیتی و ملی، زمینه ساز بهبود روابط دوجانبه ایران و آمریکا نشده است؟ به طور قطع یک پاسخ به این سوال مربوط میشود به کوته بینی و تنگ نظری در سیاستهای خارجی آمریکا نظیر حمایت مستمر از متحدانی در منطقه که باعث و بانی تروریسم در منطقه هستند. مستندات موثقی حاکی از حمایت مالی و تدارکاتی عربستان سعودی از سازمانهای تروریستی مانند القاعده، النصره و داعش است که باعث تقویت و گسترش افکار افراطی و تروریستی شده است. به عبارت دیگر منابع مالی و مغزشویی ایدئولوژیکی گروههای تروریستی مستقیماً از طرف متحدین خود آمریکا در منطقه صورت میگیرد. بنابراین حمایت نظامی و سیاسی آمریکا از متحدانی صورت میگیرد که با ایجاد جنگهای فاجعه بار مانند حمله به یمن مسئول ایجاد بی ثباتی در منطقه هستند.
اما دلیل مهمتر در مورد عدم بهبود روابط ایران وآمریکا این است که آمریکا منافع ملی خود را در سرمایه گذاری روی دولتهای متحد در خاورمیانه می بیند که به مخالفت با خواست ملتها منجر شده است. این نوع نگرش سابقه تاریخی نیز دارد. از تلاش در سرنگونی دولت منتخب دکتر مصدق در سال ۱۳۳۲ که صنعت نفت ایران ملی کرد، تا حمایت از رژیمهای دیکتاتوری در منطقه مثل شاه ایران، سران عربستان سعودی، حسنی مبارک مصر و بن علی در تونس، آمریکا پیوسته منافع ملی خود را در حمایت از دولتهای غیر دموکراتیک دانسته است.
از سوی دیگر، ایران سرمایه گذاری روی ملتها و نه فقط دولتها را به عنوان استراتژی مؤثر خود تعریف کرده، همان سیاستی که از اوایل انقلاب در داخل خود کشور آغاز و اجرا کرد. در جنگ تحمیلی رژیم صدام که در ابتدا با کمبود منابع انسانی در ارتش ملی ایران توأم بود، به دستور امام خمینی (ره)، نیروهای مردمی بسیج به عنوان ارتش ۲۰ میلیونی مردمی به دفاع از تمامیت ارضی کشور به پا خواستند.
ایرانیان از تمامی طبقات اجتماعی و ادیان و مذاهب مختلف اما با گرایشهای ملی، داوطلبانه برای دفاع از کشور خود علیه متجاوز برخاستند. در طی چهار دهه گذشته، این مدل نیز در سایر نقاط منطقه تکرار شده است. در اوایل دهه ۶۰ حزب الله لبنان با کمک و آموزش نیروهای ایرانی برای حفظ تمامیت ارضی لبنان ومقابله با تجاوزات اسرائیل شکل گرفت. در عراق نیز بعد از ظهور یک گروه تروریستی و اشغالگر بنام داعش، بر اساس فتوای مرجع عالی قدر آیت الله سیستانی، نیروی بسیج مردمی حامی دولت متشکل از دهها هزار نفر از مردم عادی شکل گرفت. از این رو، تکیه به نیروهای مردمی برای مقابله با تهدیدهای امنیت ملی در منطقه، از مدل بسیج در ایران الهام گرفته شده است.
اکنون آمریکا در روابط خود با بغداد و نیروی بسیج مردمی عراق مشکل دارد زیرا آنها روابط خوبی با ایران دارند. با وجودی که آمریکا نقش مؤثر نیروی بسیج مردمی عراق در باز پس گیری خاک عراق از داعش را مورد تحسین قرار داده، در عین حال آنها را تهدیدی برای خود تلقی میکند. پنتاگون تصریح کرده که بنای مقابله با نیروی بسیج مردمی عراق را ندارد و لذا بنظر میرسد که آنها را مورد حمله قرار نخواهد داد چون پایگاه مردمی در عراق داشته و از امیدهای آینده عراق هستند.
مطمئناً حمایت ایران از گروههای مردمی تشکیل دهنده مبارزه با تروریسم در منطقه تنها به شیعیان محدود نمیشود. ایران همچنین از گروه مقاومت سنی مذهب مثل حماس در فلسطین نیز حمایت میکند. ایران حتی در قضیه فلسطین، که بزرگترین منبع بحرانهای خاورمیانه است، خود را با مردم فلسطین متحد کرده است که همچنان به مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل ادامه میدهند. مقاومت مردمی فلسطین به عنوان یک موضوع انسانی در دنیا مطرح است و از حمایت مردم نه فقط در جهان اسلام بلکه درسراسر دنیا برخوردار است.
متحدان ایالات متحده در منطقه یعنی اکثر کشورهای عربی خلیج فارس و مصر به ظاهر از فلسطین حمایت میکنند، اما در پشت صحنه، روابط پنهان و نزدیکی با اسرائیل برقرار کرده اند. به تازگی گزارشهای معتبر و مستند ابعاد وسیعی از روابط مخفی آنها با اسرائیل را فاش کرده است. در عین حال گروههای محبوب مردمی یعنی حماس فلسطین، حزب الله لبنان و نیروهای بسیج عراقی از حمایت بسیاری از کشورهای منطقه و خارج از منطقه برخوردارند.
به طور خلاصه، ایران و آمریکا دو استراتژی متفاوت در خاورمیانه را دنبال میکنند. آمریکا فقط سرمایه گذاری روی دولتهای منطقه را در دستور کار داشته در حالی که ایران علاوه بر تلاش برای حفظ روابط حسنه با دولتها، تعامل با ملتها را در دستور کار داشته و سعی نموده که نیرویهای مقاومت مردمی از دل ملتها شکل گیرند. این دو استراتژی مختلف پیامدهای مهمی در روابط آمریکا و ایران درمنطقه داشته و موجب عدم روابط دیپلماتیک بین دو کشور شده است. تا زمانی که آمریکا صدای مردم را نادیده بگیرد، با جنبشهای مردمی مقابله کند و خواستهای به حق ملتهای خاورمیانه مانند فلسطینیها را نادیده بگیرد، شاهد تشدید احساسات منفی در منطقه علیه خود خواهد بود.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: سیدحسین موسویان خاورمیانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۹۹۳۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تمرکز ایران برای تبدیل شدن به بازیگر اصلی گازی منطقه/ از تمدید قرارداد گاز عراق تا تکمیل ساخت خط لوله صلح
به گزارش تابناک اقتصادی؛ پتانسیل ایران برای تبدیل شدن به هاب گازی در منطقه توسط چندین عامل کلیدی پشتیبانی می شود. اولا، ایران دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد که آن را به یک بازیگر کلیدی در بازار جهانی انرژی تبدیل می کند. ایران با داشتن منابع گازی فراوان، ظرفیت تامین گاز طبیعی کشورهای همسایه خود را دارد و در نتیجه همکاری و یکپارچگی منطقهای را افزایش میدهد.
علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران، آن را به عنوان پلی بین کشورهای غنی از انرژی در آسیای مرکزی، مانند ترکمنستان، و بازارهای تشنه انرژی در جنوب آسیا و خاورمیانه قرار می دهد.
این موقعیت منحصربهفرد به ایران اجازه میدهد تا نقش مهمی در تسهیل ترانزیت گاز طبیعی از تولیدکنندگان به مصرفکنندگان ایفا کند و در نتیجه همکاریهای منطقهای و امنیت انرژی را تقویت کند.
در همین رابطه با فرشاد جامع کارشناس انرژی به گفتگو پرداختیم که در ادامه خواهید خواند؛
فرشاد جامع کارشناس انرژی در گفتگو با تابناک اقتصادی با اشاره به پتانسیل ایران برای تبدیل شدن به هاب گازی در منطقه اظهار کرد: در سالهای اخیر، ایران گامهای فعالانهای برای تقویت همکاریهای منطقهای خود در بخش گاز برداشته است. تمدید قرارداد گاز عراق، از سرگیری سوآپ گاز با ترکمنستان و ساخت خط لوله صلح، همگی نشان دهنده تمرکز ایران به تقویت همکاری های انرژی با همسایگان خود است. ایران با تقویت روابط خود با کشورهای همسایه، نه تنها جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در بازار گاز منطقه ای تثبیت کرده است، بلکه زمینه را برای همکاری های آتی در این بخش فراهم کرده است.
علاوه بر این، ایران از روابط خود با بازیگران کلیدی انرژی مانند روسیه برای تحکیم بیشتر موقعیت خود به عنوان یک هاب گاز در منطقه استفاده کرده است. تحریم گاز تحمیل شده توسط روسیه و همچنین محدودیت هایی که برای صادرات گاز ترکمنستان به اروپا ایجاد شده است، فرصتی را برای ایران فراهم کرده است تا تجارت گاز خود را گسترش دهد و مشارکت های انرژی خود را متنوع کند. ایران با باز کردن خطوط واردات گاز با ترکمنستان و کاوش در مسیرهای جدید برای صادرات گاز به هند از طریق روسیه، آمادگی خود را برای سرمایه گذاری بر پویایی بازار و ایجاد اتحادهای استراتژیک در بخش انرژی نشان داده است.
وی ادامه داد: ایران علاوه بر تقویت همکاری های منطقه ای خود، بر توسعه زیرساخت های گاز داخلی خود نیز برای حمایت از اقدامات خود جهت تبدیل شدن به هاب گازی در منطقه تمرکز کرده است. سرمایهگذاری در تأسیسات ذخیرهسازی گاز، خطوط لوله و پایانههای گاز طبیعی مایع (LNG) ایران را به زیرساختهای لازم برای رسیدگی به تجارت و فعالیتهای ترانزیتی گاز مجهز کرده است. ایران با مدرنسازی زیرساختهای گازی خود، نه تنها امنیت انرژی خود را بهبود بخشیده، بلکه خود را به عنوان یک مرکز ترانزیتی قابل اعتماد برای جریان گاز طبیعی در منطقه قرار داده است.
با نگاهی به آینده، چشم انداز ایران برای تبدیل شدن به هاب گازی در منطقه به توانایی این کشور برای حفظ و گسترش تلاش های همکاری منطقه ای خود در بخش گاز بستگی دارد. ایران با تعمیق مشارکت با کشورهای همسایه، تقویت زیرساختهای انرژی و بهرهگیری از مزیتهای استراتژیک خود، میتواند جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در بازار گاز منطقه مستحکم کند. از آنجایی که ایران همچنان به دنبال هدف خود برای تبدیل شدن به یک هاب گازی است، این پتانسیل را دارد که چشم انداز انرژی در منطقه را متحول کند، یکپارچگی اقتصادی بیشتر را تقویت کند و توسعه پایدار را در آن سوی مرزها ترویج دهد.
این کارشناس انرژی در پایان گفت: توسعه همکاریهای منطقهای ایران در بخش گاز در تلاش آن برای تبدیل شدن به یک هاب گازی در منطقه مؤثر است. ایران با بهره گیری از منابع فراوان گاز طبیعی، موقعیت جغرافیایی استراتژیک و روابط دیپلماتیک قوی با کشورهای همسایه، پایه محکمی برای تقویت همکاری و یکپارچگی انرژی در منطقه ایجاد کرده است. از آنجایی که ایران به تقویت موقعیت خود به عنوان یک بازیگر کلیدی در بازار گاز منطقه ای ادامه می دهد، این پتانسیل را دارد که فرصت های جدیدی را برای رشد اقتصادی، امنیت انرژی و توسعه پایدار در منطقه باز کند.