آئین های نوروزی در هرمزگان/آغاز سال جدید در کنار خلیج فارس
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۰۳۴۶۳
خبرگزاری مهر - گروه استانها، سهراب سعیدی؛ در استان هرمزگان مانند سایر مناطق دیگر کشور آئینها و باورهای فراوانی رواج دارد که ریشه در تاریخ و فرهنگ این سرزمین دارد. در این نوشتار به استناد شواهد ادبی و فرهنگ عامه ریشههای کهن نوروز، این آئین باستانی در میان مردم هرمزگان نشان داده شده است.
در واقع موضوع سخن حاضر، معرفی عید باستانی نوروز در هرمزگان است که متأسفانه تاکنون پژوهشی جدی دربارهی آن صورت نگرفته است؛ از آنجایی که برخی بر این باورند که در استان هرمزگان آئین عید سال نو و نوروز باستانی وجود نداشته است، در این مقاله مختصر تلاش شده به استناد شواهد ادبی و مردمشناختی از جمله ضربالمثلهای بومی، باورهای نوروزی و آئینهای منحصر به فردی که در ایام نوروز در استان هرمزگان رواج دارد، این آئین باستانی معرفی گردد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوروز ما برنگن / گل نه میون شنگن
معنی ضرب المثل: نوروز ما با شکستن کوزهها و روئیدن گلها و پدیدار شدن شکوفهها بر درختان آغاز میشود.
توضیح ضرب المثل: در استان هرمزگان از گذشتههای دور به هنگام فرارسیدن نوروز و پدیدآمدن گل در میان خار و خاشاک و درختان، لیوانهای سفالی (برنگ) و اشیای کمارزش را میشکستند و به جای آنها اجناس نو تهیه میکردند. (ضربالمثل یادشده به موضوع نوروز اشاره دارد).
اما دردیار ماندگار ما هرمزگان کهن بر خلاف سایر مناطق، نوروز (اوایل فروردین) پیش قراول ودرآمد حضور پررنگ و آب بهار نیست؛ بلکه رویش گل و گیاهان و زایش زمین از نیمه دوم بهمن (بستگی به سرمای زمستان) هویدا میشود؛ دراینجا نوروزآغاز تدریجی بارش عرق ساز انوار خورشید است و زمین که برآن فرش سبزی که تار آن (گس تغ ::qastey نوعی گل و سبزی) و پود آن (شولکیŠolaki: نوعی گل و سبزی) است پهن شده وگاو وگوسفند با (گلک: گل سرخ: gelak) رنگ شده باید منتظر شروع بکارکورهی داغ روزگار باشند تاگیاهان بهاری خود راهمرنگ (جهله:jahle) ببینندو تخمهای خود را برای آینده در سیلوهای خاک نگه بدارند.
اصل پهلوی نوروز قبل از اسلام عبارت بوده از «نوک روج» یا «نوک روز» چنان که در برخی از فارسیات ابونواس هانی بن حسن اهوازی آمده است:
بحق المهرجان و نوک روز و فرخ روز ابسال / الکبیس
در عربی این ترکیب به صورت نیروز به کار میرفته، که به همان معنی روز نو است، قرائن نشان میدهد که تداخل فارسی در عربی قبل از اسلام اتفاق افتاده بود، چنان که دنبال آن به بعد از اسلام کشیده و در شعر و ادب عربی وارد شده است.
اما اینکه مبدأ این عید کجاست در این مورد تنها به تاریخ داستانی ایران میتوان مراجعه نمود که فردوسی آن را به نظم آورده است، طبق این تاریخ داستانی مربوط به هنگامی است که جمشید پادشاه کیانی به سلطنت رسیده و چون بر امور کشور داری فراغت یافته است به شکرانهی این کامیابی از مردم خواست که به شادی برخیزند و جشن بزرگی در آغاز بهار بر پا دارند و آن جشن را نوروز یا روز نو نام گذاشتند چنانچه فردوسی در این باره سرودهای دارد:
به جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند
عید نوروز از آغاز تاریخ ایران تا کنون در کشور ما دوام یافته و با وجود تحولات زیاد تاریخی از میان نرفته است و با ظهور دین مقدس اسلام جنبهی مذهبی به خود گرفته است و برای آن دعاها و ذکرهایی ترتیب دادهاند که تا کنون معمول و پا برجاست و مردم بر سر سفرهی عید آنها را میخوانند که ترجمهی یکی از این دعاها عبارتست از: «ای پروردگار گردانندهی دلها، و ای گردانندهی شب و روز، حال ما را به بهترین حال برگردان»
در عید نوروز مردم هرمزگان پیشانی و شاخ گاو و گوسفندان و همچنین درِ منازل را با گلک (: گل سرخ) رنگین میسازند و در این کار براین باورند که زمین روی شاخِ گاوِ ماهی قرار دارد و نوروز روزی است که گاوماهی برای رفع خستگی زمین را از این شاخ به آن شاخ منتقل میسازد و احیاناً اگر زلزلهای در نوروز رخ میداد آن را دراثر جابجا شدن زمین از یک شاخ به شاخ دیگر گاو میدانستند.
در دوران گذشته در شب و روز فروردین وسایل منزل از جمله: کوزههای سرشکسته، حصیر و بوریا را که کهنه شده بودند دور میریختند و سپس به انتظار رؤیت رنگین کمان میماندند و براین باور بودند که هرگاه در آسمان رنگینکمان ایجاد شود، سال تحویل شده است و آنگاه به پیشانی حیوانات گلک (: نوعی گل سرخ رنگ) میزدند و پیرزنان و پیرمردان نیز سرِ خود را حنا میزدند و زنان جوان نیز دست وپای خود را با حنا نقش و نگار میانداختند و سپس لباس نو میپوشیدند، زنان نقاب (برکه) نو به صورت میبستند و مردان نیز لنگ (نوعی شلوار مردانه) میپوشیدند و همگی بر چشمان خود سرمه میکشیدند و به همدیگر مژدگانی میدادند.
در ایام نوروز در باغهای اطراف میناب (روستای محمودی و....) و دیگر روستاها، گلی به رنگ بنفش میروید که با نام بهارکو معروف است و معمولاً دختر خانمها و آقا پسرها آن گلها را به بند میکشند و به گردن میآویزند.
در گذشته، به هنگام تحویل سال، تمام اقوام و اهل طایفه در خانهی بزرگ فامیل و یا پدر و مادر برای شبنشینی جمع میشدند و کهنسالان مجلس نیز چیچکا (قصه) تعریف مینمودند و از خاطرات خوش خود و همچنین از گذر ایام و تجارت و سرگذشت خود سخن میراندند.
به هنگام تحویل سال نیز گلهای نوروزی را که در فصل بهار به صورت خودرو میرویند، میچینند و در خانههای خود میگذاردند و همینطور برگ درخت انبه و زیتون (گواما) را به درِ خانههایشان میزدند تا کهنگیِ آنها از بین برود؛ از آئینهای دیگر نوروزی در هرمزگان که توسط خانمها انجام میشد، رنگ کردن تخم مرغ با گِلَک (نوعی گِلِ سرخ) بود تا موقع تحویل سال به کودکان خود هدیه دهند؛ همچنین آنها بر روی آتش نمک میریختند و وسط ابروهای خود را با گِلک (گِل سرخ) رنگ مینمودند و به مانند خال هندیها زینت میدادند.
. مردم هرمزگان دو سه هفته پیش از نوروز، گندم، جو، ارزن، ذرت، لوبیا، نخود و ماش میکارند. در گذشته نیز با نزدیک شدن به سال نو هستهی خرما را درون خانههایشان میکاشتند تا جوانه بزند و سبز شود و در هنگام تحویل سال از آن استفاده کنند.
بیشتر مردم هرمزگان به پوشاک نوروزی اهمیت میدهند، گویی تا پوشاک آنها آماده نشود، نوروز نمیرسد. از این رو بازار پارچه فروشان و لباس فروشان و خیاطها داغ است چرا که به هنگام نوروز همه میخواهند لباسهای نو برتن داشته باشند و سال نو را با لباس نو آغاز نمایند؛ آن دسته از مردم که توانایی خریدن لباس نو را ندارند با خود این شعر را زمزمه میکنند:
عید ما نوروز ما / کهنه قبا هر روز ما
قبل از فرارسیدن سال نو، منازل سرشار از بوی خوش اسفند، کندر، گشته، بو ورسی و بو زعفرانی میشد.
اغلب غذاهای مورد استفاده در نوروز، البته در گذشته پیاز و سوراغ (نوعی چاشنی) و همچنین نان گندم و یا جو بوده است؛ همینطور شیر و دوغ گاو و چنگال (نوعی شیرینی محلی) نیز تهیه میشد. مردم هرمزگان بر این باور بودند که در سال نو باید از غذای تازه استفاده کرد؛ برا ین اساس گندم از قبل مانده را استفاده نمیکردند؛ به مزرعه میرفتند و از نو گندم میچیدند و با آسیاب آرد کرده و مورد استفاده قرار میدادند زیرا بر این عقیده بودند که تا سال دیگر سفرهشان پراز دسترنج خودشان خواهد شد.
مردم هرمزگان بر این باور بودند که در روز یا شب نوروز نباید با شکم خالی بخوابند چراکه مادر نوروز شکمشان را وارسی میکند و اگر ببیند که سیر هستند، در تمام طول سال سیر خواهند ماند و روزی شأن افزون میگردد، ولی اگر شکمشان خالی و گرسنه باشد، رزق و روزی شأن در آن سال کم میشود، به طوری که در آن سال در بیشتر ایام گرسنه خواهند بود.
هرگاه مردم در نوروز رنگینکمان مشاهده میکردند بر این باور بودند که سال تحویل داده است. مردم هرمزگان معتقدند که نوروز مادر دارد بههمین خاطر در روز عید نوروز خوشههای تازهی گندم و پیاز را بر سردرِ خانه میگذاشتند و معتقد بودند که سهمیهی مادر نوروز است. مینابیها در شبهای نوروزی تاب میخوردند و بر این باور بودند که تاب خوردن در این ایام موجب ریزش گناهان میشود.
اگر در نوروز انسانی به سرای باقی میشتافت، هفت زن به رودخانه میرفتند و سنگ جمع میکردند و قبر را میبستند. اگر کسی چند روز قبل از نوروز به وادی خاموشان میپیوست و در آرامستان ابدی آرام میگرفت، به هنگام رسیدن نوروز، برایش عزا نمیگرفتند و بر این باور بودند که یک سال از آن ماجرا گذشته است.
اعتقاد بر این است که هوای دام زا، ده روز قبل از نوروز یا ده روز بعد از آن حادث میشود. در این ایام هوا ابری و گرفته است، ولی باران کمتر میبارد. این روزها زمان زایش حیوانات کوهی نظیر آهو، قوچ و پازن است. بازی «جوکو نوروزی» در فصل بهار و در ایام نوروز برگزار میشود. این بازی به «بادمور» (badamor) نیز معروف است و در بین دختران و پسران جوان مشترک است. از دیگر بازیهایی که در ایام نوروز برگزار میشود، بازی کستی (کشتی) است که داورانش، پدربزرگها و مادربزرگها هستند.
در هرمزگان کودکان به هنگام فرا رسیدن نوروز، سرود نوروزی میخوانند تا به دستاویز آن از بزرگترها عیدی بگیرند: «نوروز نو باز آمده / بلبل به آواز آمده / فرزند به صد ناز آمده / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / مادر به حقِ شیر تو / در گردنم زنجیر تو / شبها بخوردم شیر تو / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / نوروزیم دَه شاهی است / کمتر کنی یک شاهی است / گر ند هی رسوایی است /
بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / ای بیبیِ نیکوسرشت / جای تو باشد در بهشت / طفلان دهندم سرزنشت / بیبی بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / ای خاله¬ام ای باوفا / باشد خدا از تو رضا / جای تو باشد کربلا / خاله بده نورزویم / مادر بکن دلسوزیم / عمو به حق لااله / حق باشدت پشت و پناه / باشد خدا از تو رضا / عمو بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / خالو تو هستی خال من / هستی تو پرّ و بال من / فکری بکن بر حال من / خالو (دایی) بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم».
اما بعد از نوروز ممکن است که هوا با سرعت گرم شود و سبزهها خشک شوند. با این وجود اعتقاد عمومی بر این است که پس از نوروز تغییرات غیر منتظرهای ممکن است در هوا ایجاد شود، به همین جهت گفتهاند:
«پس از نوروز سلطانی / پدید آید زمستانی / یا باد است یا باران / یا شرطه بی پایان»
کد خبر 4574652منبع: مهر
کلیدواژه: عید نوروز بندرعباس هرمزگان تعطیلات نوروزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۰۳۴۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روز خلیج فارس با شهنواز
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: حبیب احمدزاده نویسنده و پژوهشگر به تازگی یادداشتی را به بهانه روز خلیج فارس و یک عکس یادگاری، با عنوان «روز خلیج فارس با شهنواز» نوشته است.
مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید:
این عکس را اواخر دهه هفتاد، امیرواحدی رفیقم از ما رفقای جنگش و استاد همایون شهنواز کارگردان دلیران تنگستان گرفت دم دهانه ورودی خلیج فارس به اروند رود روبروی شهر فاو عراق در سفری که نتیجه اش شد عاشق شدن استاد شهنواز به دریاقلی سورانی و نجات ابادان با دوچرخه.
از راست اسدالله، قبصه چی که جز لج و لجبازی با ما دیدبانها بلد نبود، وقتی بالای دیدگاه بودیم و ازش درخواست شلیک روی دشمن میکردیم، میگفت: باز این فرعون ها صبحونه شون را تو بهترین هتل دنیا خوردند رفتن بالا فکر میکنن ما قبضه چی ها نوکر و بردشون هستیم و تو این گرما دست به سینه دستوراتشون، وقتی هم اولین شلیک کردی بعد فرمایشاتشون تازه شروع میشه حالا شلیک بعدی پنجاه تا بالا بیست به راست دومی از راست پرویزه که بخاطر کفتراش تو جنگ مونده و هشت سال ماند و ماند و هشت بار مجروح شد یکبار شش گلوله تیربار، یک بارش سی و شش تا ترکش، یک بار دیگه چشم راستش و یک بار هم که روی تخت بیمارستان جنگی با ان خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا میگفت:
دیگه به من نگید پرویز بگید پروین
و جراحش غش کرده بود از خنده
و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، اقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه ها) وقتی فهمیدن بعثی ها، تو جاده خروجی شهر ابادان مینی بوس و اتوبوس و سواری مردم بیگناه را میگیرند و هرکس ریش داره را پیاده و به اسارت برده و یا اعدام صحرایی میکنند قسم خوردند تا ابادان از محاصره در نیاد ریششون رو نزنند و ریششان بلند شد و بلند شد و و بلند شد تا انکه شانسشون زد و محاصره شهر یک سال نشده شکسته شد وگرنه حالا حالاها هرسال رکورد جدیدتر ریششون تو کتاب رکوردهای گینس جابجا و قیافه هردویشون هم طوری ثبت میشد که تا حالااینقدر گمنام نمونند.
ولی یک سال کمتری بعد، قاسم با برادر کوچکترش رضا که همسن من بود تو مرحله سوم عملیات خرمشهر با هم مجروح شدند وقاسم داغان و مجروح روز ازادی خرمشهر و وسط غریو شادی مردم تو خیابونا بود که ننه قاسم نتوست تحمل کنه و زد زیر گریه و خبر شهادت رضا را وسط شادی اون همه مردم به قاسمش داد.
این عکس را امیر گرفت، که با هم مهمات های خمپاره اسدالله را میدزدیم و بعد به خودش میدادیم که برامون شلیک کنه برای همایون شهنواز اشنایی با این بچه ها اون روز تو دهنه خلیج فارس طوری بود که انگار همرزم های رییسعلی دلواری رو پیدا کرده به هر حال برای من روز خلیج فارس با تمام جغرافیای داخل و بیرون این عکس همگی از این جور آدم ها هستند و بس!
کد خبر 6095029 فاطمه میرزا جعفری