Web Analytics Made Easy - Statcounter

 به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران،  شلمچه سرزمین مقدسی که هر وجب آن با قطران خون شهیدان و قطعات گوشت و پوست و استخوان ابدان عزیزانی است که با شور زیارت کربلابرای یاری دین خدا و ناموس همچون قاسم بن حسن تا حبیب بن مظاهرجان بر طبق اخلاص گذاشته و در خاکهای داغ چشم به کربلا دوخته،  جان داده و در همانجا تا ابد بی نام ماندند تا نام و راهشان  جاودانه و درخشان چراغی برای نسل های پس از آن شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 راه و مکتب کسانیکه دست‌های قطع شده، یاد روایت تشنگی لحظه جان دادن در راه حق، سرزمینی به وسعت دلهای جوانان ما را متبرک کرد، براستی اگر اینان نبودند چه می‌شد؟

 در شلمچه یکی اسپند دود می‌کرد، خانواده‌ای با بچه خود گوشه‌ای خلوت کرده بود، مادری کنار همسر خسته اش که  بودیدن خاک متبرک شلمچه را بهانه ای برای خواب کرده فرزندش را در بغل نوازش می کرد.

 آن طرف تر و در کنار دیواره ای خاکی نمادین دروازه  سه خواهر به راز و نیاز و مناجات مشغول بوده و در گوشه ای زائری برخاکهای تفتیده گودال آن سر بر سجده نهاده و زار زار گریه و مناجات داشت، وقتی به سراغش رفتیم ، حال خوبی نداشت و حاضر به صحبت نشد و بیان کرد حالم درست نیست و بگذارید تنها از این فرصت با غروبش استفاده کنم.

 در غروب نوروز 98 و در سرزمین شلمچه زوج جوانی با اورکت پاسداری و مارک سپاه بر سینه را بر روی خاکریز دیدیم که همچون رزمندگان دفاع مقدس آرزو به دل به سوی سرزمین کربلا چشم دوخته بودند، سر صحبت را با آنها بازکردیم، اهل مازندران و شغلش معلمی بود، اما عاشق بسیج و سپاه بود و به رزمندگان و شهدا دلداه بود.

 جوانی مازنی که دوران نامزدیش به 6 ماه هم نمی رسید گفت: به اتفاق همسرم به سرزمینی آمدیم که نشان از غیرت، شهامت ، دلیری و خلوص دارد.

 آفتاب از مغرب غروب کرده و گرچه سرزمین شلمچه مملو از زائر و صدای راویان و بلندگوی حسینیه فضا را دگر گون می کرد اما هر لحظه هوای این سرزمین را غمناکتر و غریب تر می کرد، بطوری که حتی نمی شد ماهیت آدم هایی که دهها قدم دورتر نشسته یا رفت و آمد داشتند را تشخیص داد، کمی جلو رفتیم نوجوانی 14_15 ساله بر خاکریز نشسته و سر بر زانو گذاشته بود، به سراغش رفتیم از حال و هوای خلوتش پرسیدیم و از علت حضورش که در نوروز مازندران را رها کرده و به سرزمین برهوت آمده، سوال کردیم چرا نوروزت را خراب کردی؟ پاسخ داد: اگر این خرابی است بگذار حال همه خراب باشد.

 از او جدا شدیم از بالای خاکریز به سمت حسینیه حرکت کردیم، چند زائر که تعدای با چادر های رنگین و تعدادی سیاه بر سر داشته و البته پا برهنه بودند بر خاکریز نشسته و گریه و زاری می کردند، این صحنه برایمان جالب بود، به اتفاق حاج علی به سراغشان رفتیم، اجازه گرفتیم تا از حال معنوی خود بگویند، اهل شهر مرکزی مازندران بودند، مادر،  دو فرزند و خاله.

 از علت زاریشان پرسیدیم، فرزند بزرگتر که لیسانس علوم اجتماعی داشت گفت: ما به شهدا مدیونیم، به ایثارگری هایشان که از خراسان و مازندران و سیستان و ... آمدند، به خونهایی که برای امنیت و بقای اسلام و میهن ریختند و به ابدانی که برای حفظ دین و تاریخ اسلام هرگز بازنگشتند و در این خاک آرمیدند تا ما با خیال راحت هزاران کیلومتر آنطرف تر آرام باشیم و اسلام حفظ بماند.

 از او پرسیدیم قرابتی با شهدا دارید که اینگونه زاری کرده و اشک میریزید؟ همگی گفتند مگر قرار است برادر، پدر و یا فرزند خونی ما باشد تا بگوئیم قرابتی داریم؟ چه قرابتی بهتر از اینکه دلداه به آنه و رسم و جوانمردیشان وجود دارد، برادران و فرزندان و پدرانی که در 4دهه ی گذشته  برای ما جنگیدند، خون دادند و برای امنیت مرزهای ایمانی و میهن حاضر نشدند برگردند تا برای ابد از سرزمین اسلام دفاع کنند.

 با شنیدن ندای الله و اکبر اذان مغرب چهارمین روز فروردین، از همدیگر جدا شدیم با التماس دعا، نماز مغرب و عشا و مستحبی را از بلندای خاکریز برخاکهای تفتیده شلمچه اقامه کردیم و راهی دروازه ورودی شدیم، صحنه ای بی نظیر از جوانان کثیری که خادم شلمچه بودند هر چه گشتیم کسی را نیافتیم که سن و سالی داشته باشد، دو طرف زائران با ردیفی منظم ایستاده و با پرکهای رنکین خدامی با سر دادن شعائر حماسی صحنه دفاع مقدس و شور و حال آنرا تداعی کردند، زائران به حماسه خوانی که در وسط میدان و سنگر تعبیه شده از گونی های مملو از خاک  ایستاده سلام می دادند و خواستار یاد شهیدانشان می شدند.

 خواستم من هم کار زائران را در حق شهدای خود که دینی بر گردنم  دارند تکرار کنم،  اولش گفتم شاید ریا باشد و همکارانم آنرا به دور از   شخصیت  شغلم بدانند، اما کمی بعد انگار که کسی گفت: پس چه زمانی می خواهی از خودت برای شهدا هزینه کنی؟ این بود که با نوشتن نام شهیدان سید عبدالمجید تقوی دانشجوی ممتاز رشته الکترونیک دانشگاه تهران و سید علی تقوی ای که در سال 65 در شلمچه به شهادت نائل شدند خواستار معرفی و زنده نگه داشتن یادشان شدم و نامشان بار دیگر پس از سی و اندی سال در شلمچه از بلندگو طنین انداز شد. 

 

منبع: بسیج نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۵۳۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طنین دانشجویان بین المللی کیش در محکومیت سرکوب دانشجویان در آمریکا

به گزارش خبرگزاری صداوسیما کیش، شرکت کنندگان در این تجمع با شعار‌های مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس به جنبش دانشگاهی آمریکا و اروپا در نفی ظلم و کشتار مردم بی دفاع غزه و فلسطین پرداختند.

هم اکنون بیش از ۱۵۰ دانشجویی بین المللی در پردیس بین الملل کیش دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول به تحصیل هستند.

دیگر خبرها

  • توسعه پارکینگ اربعین در شلمچه
  • زنگ سپاس معلم در مدارس خراسان شمالی طنین انداز شد
  • کریدور شلمچه بصره با اهمال مدیریت راه آهن زمین خورد
  • مراکز فرهنگی کشور معطل خرابی مهر وزارت ارشاد!
  • طنین دانشجویان بین المللی کیش در محکومیت سرکوب دانشجویان در آمریکا
  • چرا کابل otg وصل نمیشه؟
  • نام مبارزان و مجاهدان شهید بوشهری در جهان طنین‌انداز است
  • عزیمت ۳ کاروان از مازندران به عمره مفرده
  • سقف کاذب کناف برای پوشاندن سقف خراب
  • کشف پیکر مطهر ۸ شهید دوران دفاع مقدس در شلمچه +فیلم