«مبانی نظری تقریب از دیدگاه مرحوم آیتالله بروجردی» کتاب شد
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۶۹۳۰۱
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «مبانی نظری تقریب از دیدگاه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی» تألیف آیت الله سیدمحمدجواد علوی بروجردی توسط انتشارات مجد اسلام منتشر شد.
این کتاب شامل شش فصل با عناوین ضرورت شناخت اسلام راستین، پیامدهای منع تدوین حدیث، بازگشت به اسلام راستین، ضرورت عرضه اسلام راستین، پیام اندیشه تقریب مذاهب اسلامی و مبنای نظری تقریب مذاهب اسلامی در کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استاد باسابقه حوزه علمیه قم در این اثر، با نگاهی گذرا به تاریخچه تدوین سنت نبوی، به تشریح دو طریق نقل سنت پیامبر اسلام (ص)؛ یعنی، عترت و غیر عترت پرداخته و با استناد به احادیث معتبر که از طریق شیعه و اهل سنت درباره مرجعیت دینی عترت وارد شده است، حدیث شریف ثقلین را که همه صحاح اهل سنت – غیر از صحیح بخاری – آن را از پیامبر نقل کردهاند و در کتب روایی شیعه نیز بهصورت متواتر نقل شده است، از همه مذاهب اسلامی خواسته تا آن را محور شناخت سنت و در نتیجه شناخت اسلام راستین قرار دهند.
مؤلف پس از بیان مقدمه بحث، با الهام از اندیشه آیتالله بروجردی (ره) به طرح مبنای نظری تقریب مذاهب اسلامی پرداخته است و با اشاره به شئون سهگانه عترت پیامبر (ص)؛ (شأن امامت و ولایت، شأن حجّیت قول و فتوا و شأن نقل سنت پیامبر (ص)) حدیث ثقلین را قابل استدلال برای اثبات این سه شأن دانسته است و برای رسیدن همه مذاهب اسلامی به نقطه مشترکی که عامل وحدت امت اسلامی میشود، تصریح میکند: «اگر طبق دیدگاه شخصی، دلالت این حدیث شریف بر شأن امامت و ولایت عترت پیامبر (ص) تمام نبود، هیچ مانعی برای استناد به آن در مرحله دوّم؛ یعنی حجّیت فتوای عترت (ع) وجود ندارد و بر فرض عدم پذیرش این دلالت، بیتردید اعتبار قول عترت (ع) برای نقل سنت پیامبر (ص) به دلیل وجود ادله معتبر در منابع حدیثی، حجیت این شأن برای هیچیک از مذاهب اسلامی قابل انکار نیست.»
بر اساس این مبنای نظری، تقریب به معنای دست برداشتن یک مذهب از باورهای خود نیست، بلکه هر مذهب بر پایه طریق و مبنای استدلالی خویش راهی بهسوی یکی از این مراحل مییابد و با شناخت اسلام راستین از طریق دو منبع اصیل اسلام؛ (قرآن و سنت) که از طریق متقن عترت پیامبر (ص) به مسلمانان رسیده است و با عمل به آن، در دنیا و آخرت به فرجام نیک خواهند رسید.
مبانی نظری تقریب از دیدگاه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی زمستان ۱۳۹۷ توسط انتشارات مجد اسلام منتشر شده است.
کد خبر 4579103منبع: مهر
کلیدواژه: آیت الله بروجردی معرفی کتاب تازه های نشر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۶۹۳۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیدگاه یک استاد دانشگاه درباره تعطیلی جمعه و شنبه
تبدیل تعطیلی هفتگی ایرانیان مسلمان به جمعه و شنبه حرکتی برخلاف سنت فرهنگی، تاریخی و تمدنی ماست که یک نماد اسلامی، یعنی آدینه را به حاشیه میراند و تمدن ایرانی ـ اسلامی را ناخواسته به زیر بلیت و نمادهای دیگران میکشاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدرضا ترکی استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در یادداشتی درباره اختلاف نظرها درباره تعطیلی پنجشنبه یا شنبه نوشت: «تعطیلات هفتگی در دنیا و در میان مذاهب مختلف موضوعی هویتی و نمادی تمدنی است. چنانکه میدانیم، در جوامع یهودی «شنبه» روز تعطیل است و یهودیان اگر بخواهند روزی را، بهجز شنبه، تعطیل کنند، روز قبل از شنبه، یعنی «جمعه» را تعطیل میکنند. شنبه براساس اساطیر یهودی روزی است که خداوند از آفرینش فارغ شد و به استراحت پرداخت.
مسیحیان نیز که میراثدار آیین مهر هستند، و روز «یکشنبه» را که روز خورشید است روز مقدّس خود میشمارند، اگر بخواهند روز دیگری را تعطیل کنند، روز قبل از آن یعنی شنبه را بر تعطیلات هفتگی میافزایند.
هیچکدام از پیروان این مذاهب هرگز روز بعد از روز آیینی خود را بهعنوان روز تعطیل برنگزیدهاند، چون این اقدام روز مقدس آنان را به حاشیه میبرد و از میزان اهمیت نمادهای فرهنگی و تمدنی آنان میکاهد، لذا هرگز دیده نشده که یهودیان روزهای «شنبه و یکشنبه» و مسیحیان روزهای «یکشنبه و دوشنبه» را بهعنوان تعطیلات هفتگی بپذیرند.
روز تعطیل و جشن هفتگی مسلمانان هم، براساس متون و اسناد و سنت مقدس اسلامی روز «جمعه» است. روز جمعه چون روز اجتماع و جشن مسلمانان بوده، آن را در عربی جمعه، بهمعنی روز اجتماع و در زبان فارسی «آدینه» بهمعنی روز جشن و سرور نامیدهاند.
مردم ایران معمولاً روز پنجشنبه را به برگزاری آیینهای خاصی چون زیارت اهل قبور و رفتوآمدهای خانوادگی و امثال آن میپردازند.
بنابرآنچه گذشت تبدیل تعطیلی هفتگی ایرانیان مسلمان به جمعه و شنبه حرکتی برخلاف سنت فرهنگی، تاریخی و تمدنی ماست که یک نماد اسلامی، یعنی آدینه را به حاشیه میراند و تمدن ایرانی ـ اسلامی را ناخواسته به زیر بلیت و نمادهای دیگران میکشاند.
اخیراً شاهد جوسازیهای رسانهای شدیدی برای حذف تعطیلی شنبه به جای پنجشنبه هستیم. بهانه طرفداران شنبه به جای پنجشنبه پارهای منافع اقتصادی و همگامی با تعطیلات جهانی و در واقع تن دادن به هنجارهای جهانیسازی است. این زمزمه نغمهای است بدآهنگ و ناموافق با سنت تاریخی مسلمانان و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و حرکتی است نسنجیده و خام، زیرا هماهنگی با تجارت و تعطیلات جهانی که تنها به بخشی از شرکتها و بازرگانان ایرانی ربط دارد، هرگز اقتضا نمیکند تعطیلات ملی بیش از هشتادوچند میلیون ایرانی که براساس سنتهای کهن و اصیل شکل گرفته، دستخوش تغییری مخرّب واقع شود. برای رفع این مشکل کافی است بخشهای مرتبط با تجارت خارجی را، در حد لازم و ضروری، در وزارتخانهها و بخشهای اقتصادی در روزهای پنجشنبه فعال نگهداریم.
سروده تازه محمدرضا ترکی برای مردم غزه؛ سرقت سیاهی از کلاف گیسوی زنان، قتلعام خواب کودکاناین استدلال که برخی، یا بیشتر کشورهای عربی چنین تغییری را در تعطیلات هفتگی کشورشان اعمال کردهاند هم استدلال کاملی نیست، زیرا این کشورها الگوی ما نیستند و اگر بنا باشد ما در همهجا پاجای پای آنها بگذاریم، باید تقویممان را هم، مثل آنها، به میلادی تبدیل کنیم و...!
و سرانجام، موضوع تعطیلات هفتگی امری صرفاً اقتصادی نیست که چند انجمن اقتصادی بتوانند درباره آن ابراز نظر کنند و بخواهند بر اساس جوسازی و تبلیغات رسانهای سرنوشت آن را رقم بزنند. اساساً موضوعات فرهنگی در حوزه درک و تخصص این انجمنها و محافل نیست. چنین تغییراتی دارای ابعاد و دامنههای تاریخی و تمدنی و فرهنگی ریشهدار است.
انتهای پیام/