ثروتمندترین مرد تاریخ که بود و چه کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۷۳۶۰۴
مانسا موسی با کاروانی متشکل از ۶۰ هزار مرد و ۱۲ هزار برده راهی مکه شد.
بنابر فهرستی که مجله اقتصادی فوربز به تازگی منتشر کرده، جف بیزوس، بنیانگذار شرکت آمازون ثروتمندترین فرد دنیا در سال ۲۰۱۹ است. بیزوس که ارزش داراییهایش ۱۳۱ میلیارد دلار (۹۹ میلیارد پوند) تخمین زده شده، شاید پولدارترین مرد تاریخ معاصر باشد اما به طور قطع ثروتمندترین فرد کل تاریخ نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش بی بی سی، ثروتمندترین فرد کل تاریخ مانسا موسی است که در قرن۱۴ میلادی بر غرب آفریقا حکمرانی میکرد و با دست و دلبازیهایش باعث شد اقتصاد کشور از هم بپاشد.
رودولف باچ ویر، استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا به بی بی سی گفت: "ارزش داراییهای موسی به نرخ امروز رقمی حیرتانگیز است و میزان ثروت و قدرت واقعیاش را نمیتوان اندازهگیری کرد."
سال ۲۰۱۵ جاکوب دیویدسن در وبسایت "مانی دات کام" (Money.com) در توصیف این پادشاه آفریقایی نوشت: " مانسا موسی بیشتر از آنچه بشود تصور کرد، ثروتمند بود."
در سال ۲۰۱۲، وبسایت آمریکایی "سلبریتی نت ورث" (Celebrity Net Worth) ثروت موسی را ۴۰۰ میلیارد دلار تخمین زد. این در حالیست که مورخان اقتصادی معتقدند ارزش داراییهای او را نمیتوان با یک عدد مشخص کرد.
۱۰ ثروتمند برتر تاریخ
- مانسا موسی (۱۳۳۷-۱۲۸۰، پادشاه امپراطوری مالی) ثروت نامحدود
- آگوستوس سزار (۱۴ قبل از میلاد تا ۶۳ بعد از میلاد، امپراطور روم) ۴ تریلیون و ۶۰۰ میلیارد دلار
- ژائو زو ( ۱۰۸۵- ۱۰۴۸، امپراطور شنزونگ از سلسله سونگ چین) ثروت غیرقابل محاسبه
- اکبرشاه (۱۶۰۵-۱۵۴۲، پادشاه سلسه گورکانیان در هند) ثروت غیر قابل محاسبه
- اندرو کارنگی (۱۹۱۹- ۱۸۳۵، کارخانهدار اسکاتلندی- آمریکایی) ۳۲۷ میلیارد دلار
- جان دی راکفلر (۱۹۳۷- ۱۸۳۹، سرمایهدار آمریکایی) ۳۴۱ میلیارد دلار
- نیکولای آلکساندروویچ رومانوف ( ۱۹۱۸- ۱۸۶۸، تزار روسیه) ۳۰۰ میلیارد دلار
- میر عثمان علی خان ( ۱۹۶۷-۱۸۸۶، یکی از پادشاهان هند) ۲۳۰ میلیارد دلار
- ویلیام فاتح ( ۱۰۸۷- ۱۰۲۸، نخستین پادشاه نورمنها در انگلستان) ۲۲۹ میلیارد دلار
- معمر قذافی ( ۲۰۱۱- ۱۹۴۲، رهبر پیشین لیبی) ۲۰۰ میلیارد دلار
منبع: وبسایت Money.com، سلبریتی نت ورث
پادشاه زرین
مانسا موسی در سال ۱۲۸۰ میلادی در خانوادهای از طبقه حاکم به دنیا آمد. برادرش، مانسا ابوبکر، تا سال ۱۳۱۲ بر امپراطوری حکم میراند؛ پیش از این که برای رفتن به یک سفر اکتشافی از سلطنت کنارهگیری کند.
به گفته شباب العمری مورخ سوری قرن ۱۴، ابوبکر کنجکاو بود بداند در پس آبهای اقیانوس اطلس چه چیزی قرار دارد. گفته میشود او با ۲ هزار کشتی و خیل عظیمی از مردان، زنان و بردگان راهی سفر اکتشافی به اقیانوس اطلس شد؛ سفری که هیچ بازگشتی نداشت.
برخی از تاریخشناسان از جمله ایوان ون سرتیما این ایده را مطرح کردهاند که ابوبکر و همراهانش تا آمریکای جنوبی پیش رفتهاند. اما هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا وجود ندارد.
بعد از ابوبکر، تاج و تخت پادشاهی به مانسا موسی رسید. امپراطوری مالی تحت حکمرانی موسی به شکل چشمگیری گسترش یافت. او ۲۴ شهر از جمله تیمبوکتو را تصاحب کرد.
در دوره امپراطوری موسی، وسعت قلمروی مالی بیش از ۳ هزار کیلومتر افزایش پیدا کرد. از کرانههای اقیانوس اطلس تا منطقهای که امروزه کشور نیجر در آن واقع شده متعلق به این امپراطوی بود؛ قلمرویی که بخشهایی از سنگال، موریتانی، مالی، بورکینافاسو، نیجر، گامبیا، گینه بیسائو، گینه و ساحل عاج امروزی را در برمیگرفت.
منبع: موسسه اسمیتسونین
سلطه بر این قلمروی وسیع، به معنای دسترسی به حجم عظیمی از منابع طبیعی مختلف از جمله طلا و نمک بود.
بنابر اطلاعات موزه بریتانیا، در دوران فرمانروایی مانسا موسی، امپراطوری مالی نزدیک به نیمی از طلای جهان را در اختیار داشت و همه آن متعلق به شخص پادشاه بود.
کاتلین بیکفورد برزاک، متخصص هنر آفریقا در موزه بلاک دانشگاه نورتوسترن به بی بی سی گفت: " مانسا موسی به عنوان پادشاه دسترسی تقریبا نامحدود به با ارزشترین منابع ثروت در قرون وسطی را داشت. بزرگترین مراکز داد و ستد دنیا که مبادلات در آنها بر پایه طلا و سایر کالاها انجام میشد، در قلمروی او قرار داشتند و او از راه تجارت توانست ثروت هنگفتی کسب کند."
سفر به مکه
امپراطوری مالی با وجود داشتن منابع عظیم طلا، شهرت چندانی در دنیا نداشت. اوضاع اما با سفر مانسا موسی به مکه تغییر کرد. موسی که یک مسلمان معتقد بود تصمیم گرفت برای زیارت به مکه برود و در طول سفر خود از صحرای بزرگ آفریقا و مصر عبور کرد.
سفر به مکه باعث شد نام مالی و مانسا موسی در نقشه ثبت شود - نسخهای از نقشه اطلس کاتالان متعلق به سال ۱۳۷۵ میلادی
گفته میشود پادشاه به همراه کاروانی متشکل از ۶۰ هزار مرد مالی را به قصد مکه ترک کرد. مانسا موسی تمامی اعضاء دربار سلطنتی، همینطور فرماندهان، سربازان، قصه گویان دربار - که حکایتها را به شکل آواز روایت میکردند (Griot)- ، بازرگانان، ساربانان و ۱۲ هزار برده را با خود به این سفر برد. صف طویلی از بز و گوسفند هم به منظور تأمین خوراک آنها را همراهی میکرد.
کاروان مانسا موسی همچون شهری متحرک در دل بیابان حرکت میکرد. شهری که ساکنان آن، حتی بردگانش لباسهایی از پارچههای زربافت و مرغوبترین ابریشمهای ایران به تن داشتند. صدها شتر با باری سنگین از طلای خالص پشت سر هم حرکت میکردند و همه اینها منظرهای بسیار تماشایی را شکل داده بود. منظرهای که با رسیدن کاروان به قاهره زرق وبرق بیشتری هم پیدا کرد، جایی که آنها میتوانستند ثروت خود را به رخ بکشند.
ماجرای طلایی که در قاهره هدر شد
مانسا موسی خاطرهای به یاد ماندنی از خود در قاهره بر جای گذاشت. شباب العمری که ۱۲ سال بعد از پادشاه مالی به این شهر رفته، در نوشتههای خود به این نکته اشاره کرده که مردم قاهره به نیکی از او یاد میکردند.
شرکت فناوری " اسمارتاست" (SmartAsset) آمریکا تخمین زده که به دلیل استهلاک طلا، سفر مانسا موسی در خاورمیانه نزدیک به ۱ میلیاد و ۵۰۰ میلیون دلار ( یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون پوند) خسارت به همراه داشته است.
در مسیر بازگشت به خانه، موسی یک بار دیگر از مصر عبور کرد و به گفته عدهای، برای کمک به اوضاع اقتصادی این کشور بخشی از طلا را به منظور قرض دادن به آنها از چرخه خارج کرد و دوباره با سود گزاف آن را از وامدهندگان مصری قرض گرفت. عدهای دیگر میگویند او آنقدر خرج کرد که دیگر هیچ طلایی باقی نماند.
لوسی دوران، استاد مدرسه مطالعات آفریقایی و شرقی (سواز) لندن میگوید به خصوص قصه گویان دربار از دست پادشاه بسیار ناراحت بودند: " موسی در طول مسیر خود به اندازهای طلا از دست داد که آنها دیگر میلی به ستایش او در داستانهای خود نداشتند. چون معتقد بودند او منابع طبیعیشان را در خارج از قلمروی امپراطوری بر باد داده است."
قلب آموزش دنیا
هیچ شکی نیست که مانسا موسی، در جریان سفر طولانی خود مقدار زیادی طلا را خرج کرد یا به عبارت دیگر هدر داد. اما همین سخاوتمندی بیش از حد بود که چشم دنیا را به او خیره کرد.
مانسا موسی با این کار خود عملا نام خودش و امپراطوری مالی را در نقشه به ثبت رساند. در نسخهای از اطلس کاتالان که به سال ۱۳۷۵ میلادی تعلق دارد، بالای تیمبوکتو نقاشی یک پادشاه آفریقایی دیده میشود که یک قطعه طلا در دست گرفته و روی تختی زرین نشسته است.
تیمبوکتو به الدورادوی ( سرزمین طلا) آفریقا تبدیل شد و مردم از دور و نزدیک برای دیدن این شهر به آن سفر میکردند.
در قرن نوزدهم، این شهر همچنان جایگاهی اسطورهای داشت و از آن به عنوان سرزمین طلای گمشده واقع در انتهای دنیا یاد میشد، شهری که مدتها هدف نهایی جویندگان طلا و جهانگردانی بود که از اروپا میآمدند و همه اینها تا حد زیادی به کارهای بزرگی که مانسا موسی ۵۰۰ سال پیش از آن انجام داده بود، برمیگشت.
مانسا موسی سال ۱۳۲۷ دستور ساخت مسجد معروف جینگاریبر را صادر کرد.
مانسا موسی در بازگشت از مکه چندین دانشمند اسلامی را با خود به مالی برد. از جمله نوادگان مستقیم (حضرت) محمد، پیامبر اسلام و یک شاعر و معمار اهل آندلس به نام ابو اسحاق الساحلی که با طراحی مسجد جینگاریبر اعتبار زیادی به دست آورد.
گفته میشود پادشاه ۲۰۰ کیلوگرم طلا به او دستمزد داد که با نرخ امروز ۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار ( ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار پوند) ارزش دارد.
موسی علاوه بر تشویق و ترغیب هنر و معماری، روی ادبیات سرمایه گذاری کرد و چندین مدرسه، کتابخانه و مسجد ساخت. خیلی زود تیمبوکتو به مرکز آموزش تبدیل شد و مردم از سراسر دنیا برای درس خواندن در جایی که بعدها دانشگاه سانکوره نام گرفت، راهی این شهر میشدند.
پادشاه ثروتمند به دلیل پایهگذاری سنت آموزش در غرب آفریقا اعتبار زیادی کسب کرد، هر چند در خارج از این منطقه هنوز هم اطلاعات چندانی در مورد دوران پادشاهی او وجود ندارد.
وینستون چرچیل، نخست وزیر بریتانیا در جنگ جهانی دوم گفت: " تاریخ را فاتحان مینویسند."
بعد از مرگ مانسا موسی در ۵۷ سالگی در ۱۳۳۷ میلادی، تاج و تخت پادشاهی به دو پسرش رسید که نتوانستند امپراطوری را سر پا نگه دارند. سرزمینهای کوچکتر جدا شدند و امپراطوری مالی فروپاشید. ورود اروپاییها به این منطقه هم آخرین میخ را بر تابوت این امپراطوری کوبید.
لیزا کورین گرازیوسه، مدیر موزه بلاک در دانشگاه نورتوسترن در رابطه با این که چرا دوران حکمرانی موسی چندان شناخته شده نیست، میگوید: " تاریخ قرون وسطی هنوز هم تا حد زیادی به عنوان تاریخ غرب در نظر گرفته میشود."
رودولف باچ ویر میگوید:" اگر اروپاییها به جای چند قرن بعدتر، در دوران حکمرانی موسی که مالی از نظر قدرت نظامی و اقتصادی در اوج بود، به این منطقه پا میگذاشتند، احتمالا همه چیز طور دیگری رقم میخورد."
منبع: فرارو
کلیدواژه: اقتصاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۷۳۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پادشاهی که دستورات عجیب صادر می کرد | گفت و گو با پادشاه عجیب را از دست ندهید
همشهری آنلاین ؛ حوادث: تصویر تاجی را روی بدنش خالکوبی کرده و میگوید که سردسته یک باند سرقت است. همه او را پادشاه صدا می زنند چون عاشق دستور دادن است. گفتوگو با او را میخوانید.
جرمت چیست؟
سند نمره کردن. تا حالا چنین اصلاحی شنیده اید؟ اجازه بدهید توضیح بدهم. کار من این است که ماشین های تصادفی را می خرم و بعد به اعضای باند سفارش همان مدل را می دهم تا سرقت کنند. مثلا اگر 206 سفید تیپ دو تصادفیبخرم به همدستانم سفارش همان مدل را می دهم. به بعد از سرقت، شماره شاسی و موتور خودروی تصادفی را با دستگاه هک روی خودروی سرقتی می زدم. سپس ماشین جدید را با مدارک خودروی تصادفی به فروش می رساندم. به این پروسه می گویند سند نمره کردن.
چه شد که پایت به دنیای سارقان کشیده شد؟
ماجرایش جالب است. چند سال قبل عاشق یک دختر بودم. به من گفتند فلانی مثلا اصغر آقا به دختر موردعلاقه ام متلک پرانده است. رفتم سراغش اما او قسم خورد که متلک نگفته است. همین موجب شد تا با اصغر آقا دوست شوم. او گفت سارق است اما متلک پران نیست. بعد که فهمید مکانیکم پیشنهاد سرقت داد. این شد که با او و دوستانش آشنا شدم و پایم کشیده شد به دنیای سارقان خودرو.اما حالا سابقه ام زیاد شده و دیگر کمتر سرقت می کنم. سرکرده گروهم و برای خودم نوچه هایی دارم. به من می گویند پادشاه.
برای همین است که روی دستت تاج خالکوبی کرده ای؟
درسته. من عاشق قدرت و سلطنت هستم.فقط روی دستم نیست، همه جای بدنم را تاج تتو زده ام. همه دیگر از من حساب می برند و ریاست باند را به عهده دارم.
نوچه هایت چطور سرقت می کنند؟
با شاه کلید. گاهی هم شیشه می شکنند. مابقی هم فوت و فن های ما سارقان است که نمی توانم عنوانش کنم. البته اغلب 206 و ال 90 سرقت می کنند. مشتری های زیادی هم دارد و بازارش خوب است.
از هر خودرو چقدر گیرت می آمد؟
کف قیمت خرید خودروی تصادفی 50 میلیون تومان است و خودروی 50 میلیونی را حدود 250 میلیون تومان می فروشم. اما چون با سارق شریک هستم تقسیم بر دو می کنیم. از هر سرقت 100 میلیون گیرم می آید.
با پول های سرقتی چه کردی؟
خرج عشق و صفا می کنم. پول دزدی که برکت ندارد، اصلا نمی فهمم چطور خرج می شود.