Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-05-05@03:37:43 GMT

کارگردان «شهرزاد» چگونه وارد تلویزیون شد؟

تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۸۷۶۲۰

کارگردان «شهرزاد» چگونه وارد تلویزیون شد؟

خبرگزاری ایسنا:مستند «عاشق پیشه» از مجموعه مستند پرتره «رخ» به بررسی زنده و کارنامه «حسن فتحی» نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون اختصاص داشت که حاوی ناگفته‌هایی خصوصا درباره سریال‌هایی بود که این کارگردان برای تلویزیون ساخته است.

وی در این مستند گفت: من در چهار راه گلچین نظام آباد به دنیا آمدم و دوران کودکی را آنجا گذراندم و دوره نوجوانی به سمت خیابان پیروزی و نبرد کشیده شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کار نمایش را از ۲۰ سالگی و زمانی که دانشجوی دانشگاه ملی بودم، آغاز کردم و آن زمان استاد فردوس کاویانی سمت استادی بر من و تعدادی دیگر داشتند و نتیجه آن کلاس‌ها برای من خیلی پر برکت بود.

وی ادامه داد: فعالیت در حوزه تئاتر ادامه پیدا کرد و «مضحکه پهلوان پری» را نوشتم. یکسال بعد یک نمایش هندی روی صحنه بردم و چندسال بعد «در خیابان‌های سرد شهر» را ساختم. آن زمان در تئاتر وضعیت سختی داشتم، چون هم مقاله و مطلب درباره اوضاع تئاتر آن زمان می‌نوشتم و از طرفی می‌خواستم در فضای موجود فعالیت تئاتری داشته باشم. این اوضاع گرگ و میشی که داشتم مصادف شد با دعوت دکتر حسین سلیمی که آن موقع مدیر گروه ادب شبکه دو بود به تلویزیون رفتم.

فتحی اظهار کرد: ایشان علاقه‌مند به احیاء تله تئاتر در شبکه دو بود و در نتیجه این امکان فراهم شد که من هم تله تئاتر‌هایی را بسازم. این سیر و سفر من در حوزه تله تئاتر‌ها همچنان ادامه پیدا کرد و کار جدیدی که اتفاق افتاد این بود که من رفته رفته از استودیو خارج شدم و به فضای باز آمدم و تله تئاتر‌هایی در این شرایط ساختم. این سیر ادامه داشت تا رمضان سال ۷۲ که آقای عفیفه با فیلمنامه ۳۰ قسمتی به نام همسایه‌ها به سراغم آمد و سریال ماه رمضان پخش شد که با استقبال بی نظیری روبرو شد و تا اندازه‌ای بود که منشائی شد که ساخت آثار ویژه ماه رمضان به صورت یک امر همیشگی ادامه پیدا کرد.

وی درباره تولید سریال «پهلوانان نمی‌میرند» نیز توضیح داد: سریال پهلوانان نمی‌میرند کار آسانی نبود و سکانس‌هایی را در تهران و سکانس‌هایی را در نائین داشتیم؛ ضمن اینکه یک مجموعه گرانقدر سینما و تلویزیون در آن ایفای نقش می‌کردند.

فتحی در ادامه مستند «عاشق پیشه» به بیان خاطراتی از زمان ساخت سریال «پهلوانان نمی‌میرند» پرداخت و گفت: بسیاری از پهلوانان وسط سرشان را می‌زدند، چون روایاتی هست که حضرت علی (ع) جلوی سرشان ریخته بوده است و پهلوانان و علاقه‌مندان به شیوه ایشان نیز وسط سرشان را می‌زدند. به همین شیوه همه بازیگران وسط سرشان را تراشیده بودند، اما آقای عنایت بخشی که نقش خاکستری جذابی هم داشت، این موضوع را نپذیرفت که در نهایت استاد عبدالله اسکندری کم کم و یواش و یواش کار خودش را کرد و با ترفند ایشان گریم انجام شد.

در زمان پخش همه با هم قول حرفه‌ای دادیم که به کسی نگوییم قاتل پهلوان خلیل کیست و پایان سریال را لو ندهیم. همان زمان مادرم با من تماس گرفت که بداند قاتل کیست، ولی هرچه اصرار کرد، نگفتم و آخر هم به حالت قهر تلفن را قطع کرد.

وی همچنین درباره ساخت سریال «فردا دیر است» عنوان کرد: من روانشناسی خوانده‌ام و در آن مقطع مراکز مشاوره تازه فرهنگشان در جامعه ما اشاعه پیدا کرده بود. بر اساس آموزه‌های رشته خودم فکر می‌کردم چه خوب است که ما این تشویق را داشته باشیم و مبنای تصمیمم برای ساخت سریال فردا دیر است شد. همان زمان یک پیشنهاد وسوسه‌انگیزی در باب ساخت سریال زندگی ملاصدرای شیرازی به من شد. فیلسوفی که من از دوران دانشجویی با افکارش آشنا شده بودم و افکار مترقی و نویی در زمان خود در حوزه فهم فلسفی دین و شریعت کرده بود.

کارگردان «شهرزاد» افزود: در مقطعی آقای مهرجویی و ناصر تقوایی گفته می‌شد که قرار است این کار را بسازند. یک روز پیش آقای حیدریان رئیس وقت سیمافیلم رفتم و گفتم که شما سریالی می‌خواهید که فقط خواص ببینند و یا عوام هم ببینند؟ ایشان گفتند که همه مردم ببینند. همین دلیلی شد تا فرمول نوشتن فیلمنامه را تغییر دهم و دوران کودکی و نوجوانی زندگی ملاصدرا را در کنار زندگی شاه عباس تصویر کردم. آن سال ما در ۱۱ ماه توانستیم ۳۴ قسمت را بسازیم که کار آسانی نبود.

بخش‌های دیگری از مستند به علاقه حسن فتحی به فوتبال و ورزش اختصاص داشت و او تاکید کرد که ورزش در دوری از استرس کارگردان تاثیر فراوانی دارد. هر کسی که می‌خواهد جسم و جان همراهی داشته باشد باید ورزش را جدی بگیرد.

وی همچنین درباره «شب دهم» نیز توضیحاتی ارائه کرد و گفت: اواخر سریال ملاصدرا بود که فکر نوشتن شب دهم به فکرم زد و در ساعات فراغت مشغول قصه این سریال بودم. ابتدا به سینما فکر کردم، اما بعد‌ها در گفتگو‌هایی که با آقای بشکوفه داشتیم به این نتیجه رسیدیم که شاید سریال بهتر باشد. به ویژه اینکه آن سال ما تقارن عید و محرم را د.
اشتیم و آن زمان مدیران تلویزیون هم مستاصل بودند که برای مردم چه برنامه‌ای تدارک ببینند که هم شعائر را رعایت کرده باشد و هم مردم را سرگرم کرده باشد.

وی افزود: قصه به خاطر جذابیتی که داشت، پیش بینی می‌کردیم با استقبال مواجه شود، اما وقتی کار پخش شد، آن سطح از استقبال برای ما غیرمنتظره بود و خوشبختانه به حدی دیدگاه‌ها و قشر‌های مختلف با کار ارتباط برقرار کرده بودند که خستگی یک کار شاق و سخت از دوش ما برداشته شد.

به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از مستند «عاشق پیشه» فتحی به ساخت «مدار صفر درجه» نیز اشاره کرد و توضیح داد: قصه‌ای را طراحی کردم که بر مبنای آن فیلمنامه مدار صفر درجه نوشته و ساخته شد. خاطرم هست وقتی این سریال پخش شد، خیلی استقبال کردند آن هم به خاطر مواضع انسانی که نسبت به فرهنگ‌ها و ادیان دیگری که ما به آن پرداخته بودیم. در مدار ما یک مجموعه قابل اعتنا از بازیگران خوب و مطرح را داشتیم. آن زمان ما سکانس‌هایی داشتیم که یک بازیگر به زبان فارسی، دیگری عربی، یکی انگلیسی و دیگری فرانسه و آن یکی هم مجاری صحبت می‌کرد. اما چون ارتباط حسی و عاطفی خوبی با متن و کار برقرار کرده بودند این تفاوت‌های زبانی در تعامل روحی روانی و عاطفی که داشتند، آسیب و صدمه‌ای را وارد نکرد. فکر می‌کنم جزو معدود سریال‌هایی بود که بازتاب جهانی خوبی داشت و خیلی از رسانه‌ها در آن زمان به ایران آمدند و مصاحبه کردند. از این نظر مهم بود که در یک منظر فرا مرزی نشان می‌داد که ما ایرانی‌ها در طول تاریخ چه نگاه عمیق و انسانی به دیگر فرهنگ‌ها داشته‌ایم.

وی درباره سریال رمضانی «میوه ممنوعه» نیز تصریح کرد: در سال ۸۶ به سراغ میوه ممنوعه رفتم و همکاری خیلی خوبی با یک تیم خبره داشتم که علاقه‌مند به کار بودند. کار بسیار فشرده بود و زمانی که پخش می‌شد ما سکانس‌های روز‌های بعدی را می‌گرفتیم و شاید روزی ۱۶ ساعت کار می‌کردیم. آقای نصریان قبل از میوه ممنوعه چند سریال کار کرده بودند که خیلی موفق نبودند و من در بحث مقابل ایشان می‌گفتم که باید حساب یک بازیگر موفق را از کار ناموفق جدا کرد. زمان انتخاب بازیگران من روی آقای نصیریان و امیر جعفری خیلی پافشاری داشتم که همه شاهد بودند آن‌ها در این کار چه کردند. مخصوصا که امیر جعفری پیش از این مدام در کار‌های طنز کار کرده بود و این دلهره وجود داشت که آیا او می‌تواند از پس یک ملودرام بربیاید یا نه.

فتحی در این مستند به فیلم سینمایی «پستچی ۳ بار در نمی‌زند» نیز اشاره کرد و در این باره گفت: در میان آثار سینمایی که ساخته‌ام علاقه بیشتری به این فیلم دارم و چند جایزه گرفت حتی این امکان را داشت که به جشنواره برلین برود، اما به دلیل تعلل در کار‌های فنی، امکان حضور در جشنواره را از دست داد. چهارمین فیلم را با نام «یک روز دیگر در پاریس» ساختم که هنوز توفیق اکران را نیافته و امیدوارم زودتر امکان اکرانش فراهم شود. این فیلم فقط چند بازیگر ایرانی داشت. خانم هدیه تهرانی یک کودک و کسی که نقش دایی این کودک را ایفا می‌کرد و بقیه از ملیت‌های مختلف بودند. جز آقای کلاری هم بقیه عوامل از هنرمندان پاریس بودند.

او درباره حضور فرزندانش در عرصه هنر نیز عنوان داشت: سابقه گرایش پیدا کردن دو پسر من به بازیگری به هفت الی هشت سال پیش برمی‌گردد. به هر حال این دو از کودکی با من همراه بوده‌اند. بچگی‌هایشان خیلی شیطنت می‌کردند و کار را به هم می‌ریختند. وقتی جوان شدند سوای اینکه من گفت‌وگویی داشته باشم خودشان به این زمینه علاقه‌مند شدند.

وی در پایان گفت: مجموعه آثاری که ساخته‌ام ماحصل ۳۰ سال زندگی است که در تئاتر آغاز شد و در تلویزیون ادامه پیدا کرد و به سینما و نمایش خانگی رسید. طرح‌های زیادی در سر دارم، اما نمی‌دانم زندگی و تقدیر چقدر این امکان را فراهم خواهم کرد که بخشی از این طرح‌ها و ایده‌ها را در مابقی عمرم بسازم. اما اگر هم نتوانستم بسازم حسرت نمی‌خورم، چون می‌دانم که نسل جوان و قدرتمندی در راه است که در پرداخت به تاریخ ایران چه معاصر و چه گذشته حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

به گزارش ایسنا مجموعه پرتره «رخ» به تهیه کنندگی سیدمازیار هاشمی در ایام نوروز هر روز از شبکه مستند پخش شد و هر قسمت از این اثر به زندگی یک هنرمند اختصاص داشت.

منبع: فردا

کلیدواژه: شب دهم حسن فتحی کارگردان شهرزاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۸۷۶۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«شهر آفتاب مهتاب» اتفاقی آوانگارد در تئاتر دهه ۴۰

به گزارش خبرگزاری مهر، نهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» به نویسندگی علی حاتمی و کارگردانی عباس جوانمرد (محصول ۱۳۴۵) اختصاص داشت.

پس از نمایش این فیلم تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و سیدمحسن حسن‌زاده (منتقد تئاتر) برگزار شد.

عباس غفاری در این برنامه گفت: این نمایش جز اولین تجربیات علی حاتمی در ادبیات فارسی و شعر کهن است. او در ادامه نیز در آثار دیگر چنین تلاشی را پی می‌گیرد و آثار مهمی را خلق می‌کند. «شهر آفتاب مهتاب» از جمله آثاری است که فقط برای ضبط تلویزیونی آماده شده و روی صحنه نرفته است.

سیدمحسن حسن‌زاده در ادامه این برنامه گفت: اگر بخواهیم درباره این نمایش صحبت کنیم باید در ۲ سطر بگویم که این اثر اتفاق بزرگ و سترگی در تاریخ نمایش ما است. زیرا پیشنهاد جدیدی در متن و کار گروهی در آن اتفاق می‌افتاد. البته اگر بخواهیم تنها با دیدن این نمایش، گروه هنر ملی را قضاوت کنیم، کم لطفی کرده‌ایم. زیرا این اثر تنها یکی از تجربیات گروه هنر ملی و از پیشنهادات آقای جوانمرد در آن زمان بوده است. در حقیقت پیشینه تشکیل گروه هنر ملی که به میانه دهه سی بر می‌گردد، اهمیت بیشتری دارد. زیرا اگر به این اتفاق از منظر تاریخی نگاه کنیم، باید بگوییم آنها در آن زمان پیشنهاد جدید، بدیع و حتی آوانگاردی را اراdه کرده‌اند و از همین رو باید مورد توجه قرار گیرند.

وی افزود: لازم است بگویم که شرایط هنرهای نمایشی ما تا پیش از سال ۳۲، خیلی نمود و گستردگی نداشته است. به هر حال همه این شکل از فعالیت‌ها در خیابان لاله‌زار و در تئاتر فردوسی، تئاتر دهقان و تماشاخانه‌های کوچکی چون تئاتر نصر با متون غربی و ترجمه شده‌ای که معمولا خود مرحوم نوشین (به عنوان چهره شاخص آن عصر که تئاتر فردوسی را پایه‌گذاری می‌کند)، آنها را آماده می‌کرده، جریان داشته است. بنابراین تمام آنچه که از آن زمان به ما ارث رسیده است، متون غربی ترجمه شده‌ای است که پیشنهاد اجرایی به آن صورت نداشته است. شاید بتوان گفت که متون ادبی هستند که انگار برای اجرا رفتن ترجمه نشده‌اند. آقای جوانمرد در مصاحبه‌ای می‌گوید: «نوشین خودش واژه‌ها را کمی صیقل می‌داد و باتوجه به تجربه و آگاهی که داشت آماده می‌کرد که در زبان بازیگر بگردد تا بتواند واژگان را به صورتی ادا کند که آن طمطراق و عصا قورت داده‌گی که آن زمان روی صحنه در بازی بازیگران نمود داشته، کمتر شود. البته او نیز به اینکه متون غربی مرجع اصلی فعالیت هنرهای نمایشی ماست، اعتقاد داشته است.» با این همه این اتفاق تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ادامه پیدا می‌کند.

این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: بعد از کودتای ۲۸ مرداد با آتش کشیدن تئاتر سعدی و تعطیلی کلی هنرهای نمایشی در آن مقطع زمانی، جمع کوچکی به صورت اتفاقی در منزل شاهین سرکیسیان جمع می‌شوند. اکثر این افراد در آن زمان هنرجویان هنرستان هنرپیشگی بودند که از بد اتفاق به کودتای ۲۸ مرداد برخورد کرده و تمام آموخته‌های آن‌ها بی‌ثمر و بی‌نتیجه مانده بود. در حالی که عطش کار کردن و تجربه کردن را داشتند. عباس جوانمرد، علی نصیریان، فهیمه راستکار، جمشید لایق، اسماعیل داورفر، خجسته کیا تعدادی از افراد حاضر در آن جمع بودند. وقتی امروز ما به تجربیات و اتفاقاتی که در آن منزل از سر گذرانده می‌شود، نگاه می‌کنیم، می‌توانیم بگوییم که آنجا یکی از جایگاه‌ها و پایگاه‌هایی است که بسیار در تاریخ هنرهای نمایشی ما اثرگذار است. زیرا از دل آن پیشنهادهایی بیرون آمده و اجرایی می‌شود که بعدها مشخصا می‌تواند اثرگذار باشد و جریانی را در هنر تئاتر ایجاد کند.

حسن‌زاده در ادامه گفت: آنچه که از عباس جوانمرد نقل می‌شود و ما به استناد آن می‌توانیم به واژگانی چون تئاتر مردمی و ملی برسیم؛ سال‌هاست بر سر زبان‌ها بوده و از سوی دولت‌های مختلف با آن بازی می‌شود تا به تعریفی برسند ولی اساسا شاید رسیدن به یک تعریف بزرگ‌ترین اشتباهی است که در این زمینه در حال رخ دادن است. در واقع این واژگان ماحصل تلاشی است که در این چند سال در منزل شاهین سرکیسیان اتفاق می‌افتد. البته شاهین سرکیسیان هم بسیار به متون غربی اعتقاد داشته است و از همین رو شروع به کار کردن این متون می‌کند اما آنها جایی برای اراdه آنچه که تجربه کرده‌اندT ندارند. بنابراین همان منزل کوچکی را که در خیابان رشت با مادر خود زندگی می‌کند، تبدیل به محفل تمرین، گعده و گفت‌وگو و صحبت می‌کند. اما این تجربیات بی‌نتیجه بوده و به صحنه ختم نمی‌شود.

وی ادامه داد: عباس جوانمرد، به این پیشنهاد فکر کرده و به سراغ یکی از متون هدایت می‌رود و متن داستان «درد و دل‌های آ میز یدالله» را تبدیل به نمایشنامه «محلل» کرده و آن را با علی نصیریان شروع به تمرین می‌کنند. در حقیقت در آنجا این تلنگر که ما در متن نمایشی به زبان جدیدی برسیم که بتواند با گستره بیشتری از مردم عادی ارتباط برقرار کند، زده می‌شود. بنابراین تلاش برای رسیدن به این زبان در مقابل زبان ترجمه‌ای که در آن زمان وجود داشته، نقطه‌ای می‌شود که تحول اولیه را ایجاد می‌کند.

وی افزود: عباس جوانمرد می‌گوید که برای رسیدن به این زبان و در حین تمرین‌ها، با علی نصیریان به مناطق جنوب شهر می‌رفتند تا ببینند که مردم عادی چطور صحبت می‌کنند و متوجه شوند که چطور می‌شود آنها را به کلام نمایشی یا دیالوگ درآورد. در نهایت فرجام این اتفاق تبدیل به اجرایی می‌شود که به دعوت مرحوم خانلری در دانشگاه تهران روی صحنه می‌آید. جوانمرد می‌گوید وقتی اجرا تمام شد، کل سالن فردوسی دانشگاه تهران در حیرت فرو رفته بود. چون آن مراسم مربوط به بزرگداشت صادق هدایت بود و قسمتی از آن به اجرای متن «محلل» اختصاص داشت. جوانمرد می‌گوید بعد از این سکوت، وقتی نور روی ما آمد، تماشاگران بدون درنگ ایستادند و شروع به تشویق ما کردند. حتی آقای سرکیسیان هم بعد از دیدن این تشویق باور کرد که ما می‌توانیم به سراغ زبان و کاراکترهای دیگری در متون نمایشی خود برویم.

این منتقد تئاتر در پایان صحبت‌هایش بیان کرد: آنها در موقعیتی این کار را انجام می‌دهند که هیچ پیشنهاد جدید و زبان متفاوتی غیر از آن زبان ترجمه‌ای روی صحنه نرفته بوده است. به این ترتیب روشنفکران آن زمان ناگهان با شکل تازه‌ای از اجرا و زبان مواجه می‌شوند. در واقع این نقطه شروعی بوده است که علی نصیریان و عباس جوانمرد تصمیم می‌گیرند تا فاز خود را از گروهی که سرکیسیان دور خود جمع کرده بود، جدا کنند و روی نمایش‌هایی کار کنند که قرار است تصویری از جامعه و مردمان خودشان ارایه دهد. این جسارت در آن مقطع زمانی به قدری اهمیت داشته است که باید بگویم شاید همین اتفاق سبب شده تا ما به مرور زمان با نمایشنامه‌نویسان و گروه‌هایی مواجه شویم که از دل این تجربه اعتقاد پیدا کردند که می‌شود اتفاق دیگری را رقم زد.

کد خبر 6095470

دیگر خبرها

  • (عکس) آخرین تصویر از بازیگر پایتخت پیش از فوت
  • آخرین تصویر از بازیگر پایتخت پیش از فوت/ عکس
  • آیا سلبریتی‌ها جای کسی را در تئاتر تنگ کرده‌اند؟
  • بازیگری متفاوت عمو پورنگ؛ منتظر این سریال در نمایش خانگی باشید
  • ساخت سریال‌های جدید «الف ویژه» در دستور کار تلویزیون
  • مستندی نیم‌‎ساعته که ساختش ۱۶ سال زمان برد
  • آخرین تصویر ملوک طلوع‌نژاد پیش از فوت/ عکس
  • «شهر آفتاب مهتاب» اتفاقی آوانگارد در تئاتر دهه ۴۰
  • دست پر تلویزیون برای بهار و تابستان پیش رو / سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟
  • سریال‌های جدید آنتن را پررونق می‌کنند؟