7 باور نادرست درباره « آلبرت اینشتین » که نمیدانستید
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۱۲۶۸۲
به گزارش سرویس گوناگون جام نیـوز، آلبرت اینشتین یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان تاریخ است. با توجه به مکتب فکری وی، زمانی که در آن میزیسته و شخصیت بارز علمی و شهرتش عجیب نیست که افسانههای متعددی از زمان مرگش تاکنون دهان به دهان چرخیده باشد.
از کند ذهن بودن در زمان مدرسه گرفته تا چپدست بودنش، همه از این دسته خرافات فانتزی هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱. اینشتین به "ساخت بمب اتم" کمک کرده است
این یک باور غلط است که مدام تکرار میشود و این شایعه به احتمال زیاد به علت فعالیت پیشگامانه وی قبل از جنگ جهانی دوم ساخته شده است.اینشتین در سال ۱۹۳۹ متوجه شد که سوسیالیستهای ملی در آلمان موفق به تجزیه اتم اورانیوم شدهاند. این خبر که رژیم نازی ممکن است به توسعه چنین سلاح قدرتمند و مرگباری نزدیک باشد، او را وحشتزده کرد.
این خبر الهام بخش بسیاری از دانشمندان برجسته از جمله اینشتین برای نگارش یک نامه به روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا بود که هر کاری میتواند انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که اول آمریکا به این فناوری دست پیدا میکند."پروژه منهتن" پس از این نامه فیالفور طرحریزی و آغاز شد. دانشمندان برجستهای نظیر "انریکو فرمی"، "اوپنهایمر" و دیگران برای تسریع در توسعه تکنولوژی هستهای ایالات متحده استخدام شدند.
اما دیدگاههای سیاسی اینشتین که یک حامی آزاد سوسیالیسم بود باعث شد بسیاری در ارتش و دولت آمریکا به انگیزه و غرض اینشتین شک کنند. در حقیقت او از "ولادیمیر لنین" تعریف و تمجید میکرد. چنان که در جایی میگوید: من به لنین به عنوان مردی که به طور کامل از خود گذشته و تمام انرژی خود را به تحقق عدالت اجتماعی اختصاص داده است، احترام میگذارم. من روشهای او را عملی نمیدانم، اما از یک چیز مطمئن هستم و آن این که مردانی نظیر او نگهبانان و اعاده کننده وجدان بشریت هستند؛ بنابراین او قابلیت کسب مجوزهای لازم امنیتی مورد نیاز برای عضویت در "پروژه منهتن" را نداشت. اگرچه نقش مهم، اما غیر مستقیمی در این پروژه ایفا کرد، اما هیچ گاه به طور رسمی بخشی از این پروژه نبود.
۲. اینشتین دانشآموز کند ذهنی بوده است
اغلب ادعا میشود که اینشتین در مدرسه دانشآموز خوبی نبوده است. نه اینکه بد رفتار کرده باشد بلکه در واقع از دانشآموزان ممتاز کلاس نبوده است.
این موضوع شایعهای بیش نیست. ادعاهایی نظیر این که او دیر زبان باز کرده یا این که در امتحانات مختلف مردود میشده مطرح است که به نظر نمیرسد به واقعیت نزدیک باشد بلکه حقیقت این است که اینشتین به عنوان شاگرد اول از دبیرستان فارغالتحصیل شده است.وی در اولین ترم دانشگاه نیز بالاترین نمره ممکن را در هر درس کسب کرد.
یک نقطه ضعف دیگر که در مورد اینشتین گفته میشود این است او در امتحان ورودی دانشکده پلیتکنیک فدرال سوئیس رد شده است. اما باید توجه داشت که این آزمون به زبان فرانسه و نه به زبان مادری وی بود و اینشتین دو سال از اغلب دانشجویان کوچکتر بود.در حالی که او نابغه ریاضی بود، اما به نظر میرسید که با درسهای گیاه شناسی، زبان و زیستشناسی مشکل دارد.
۳. اینشتین چپ دست بوده است
این شاید یکی از جالبترین شایعات در مورد اینشتین باشد. در یک برهه از تاریخ بدون هیچ دلیل روشنی باور به ارتباط بین چپ دستی و نبوغ بسیار فراگیر شد. در حالی که چپ دستی و راست دستی هیچ ارتباطی به توانایی فکری ندارند؛ بنابراین ترجیح داده شد تا از اینشتین نیز به عنوان یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان تمام دوران به عنوان یک فرد چپ دست یاد شود.
سند راست دستی اینشتین نیز در چند عکس که قلم را با دست راست نگه داشته و یا با دست راست ویولن مینوازد مشهود است. وی همچنین معمولاً در حال نوشتن و اشاره به تخته سیاه با دست راست دیده شده است.
۴. اینشتین انتخاب کرد گیاهخوار شود
باور اشتباه دیگر درباره اینشتین است که در سالهای اخیر رایج شده این ادعا است که اینشتین داوطلبانه تصمیم به نخوردن گوشت و تبدیل شدن به یکی از اولین گیاهخوارهای برجسته تاریخ در جهان شد.
این موضوع در واقع حقیقت ندارد. اینشتین در طول زندگی خود با مشکلات گوارشی روبرو بود. او اغلب از زخم معده، زردی، التهاب کیسه صفرا و درد روده رنج میبرد.به همین دلیل پزشکش به او توصیه کرد که خوردن گوشت را متوقف کند و احتمالاً همین موضوع منشأ پیدایش این شایعه شده است؛ بنابراین اینشتین به انتخاب خود رو به گیاهخواری نیاورده است.
البته اینشتین بعدها اذعان کرد که در هنگام خوردن گوشت احساس گناه میکرده و با استدلالهای اخلاقی در مورد گیاهخواری موافق است. اما با وجود این، او گیاهخواری را به طور داوطلبانه انتخاب نکرده بود، بلکه یک ضرورت پزشکی بود.
۵. اینشتین از سندرم آسپرگر رنج میبرده است
یک شائبه دیگر درباره اینشتین این است که او از سندرم آسپرگر (Asperger) رنج میبرده است.نشانگان آسپرگر یا سندرم آسپرگر (Asperger syndrome) یک نوع اختلال رشد عصبی است که با مشکلات قابل توجه در ارتباط بین فردی و ارتباط غیر کلامی مشخص میشود که معمولاً به همراه علایق و رفتارهای وسواسی و تکراری است. اولین بار در سال ۱۹۴۴ پزشک اتریشی به نام هانس آسپرگر با انتشار مقالهای آن را توصیف کرد.
سندرم آسپرگر به صورت شکل ملایمی از طیف اوتیسم شمرده میشود و وجه تمایز آن حفظ مهارتهای تکلمی و هوش (iQ) بسیار بالا و حافظه بلند مدت قوی است. هرچند بعضی از پژوهشها نشاندهنده تفاوت اساسی بین سندرم آسپرگر و اوتیسم با عملکرد بالا است.
در حالی که اینشتین به لذت بردن از شرکت خود مشهور بود و گاهی اوقات نیز خشن، بیادب و بیعاطفه به نظر میرسید، اما این بدان معنا نیست که او از سندرم آسپرگر رنج میبرده است.در کل با توجه به گزارشهای مختلف به نظر نمیرسد شواهد معتبری مبنی بر این که اینشتین در طول زندگی خود با مسائل اجتماعی و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران مواجه بوده است وجود داشته باشد.
او همچنین در طول دهه ۱۹۲۰ بسیار سفر کرد و خاطرات مفصلی از افرادی که ملاقات کرده و با آنها ارتباط برقرار کرده بود در دفتر خاطرات خود نوشته است. اینشتین در طول زندگی خود دارای روابط نزدیکی با پزشکان بوده و هیچ کدام از آنها هرگز گزارشی مبنی بر اختلال روابط اجتماعی در وی ندادهاند.
۶. اینشتین دچار خوانشپریشی بوده است
هستند کسانی که دوست دارند ادعا کنند که اینشتین دچار اختلال خوانشپریشی بوده است. این شایعه تا حدودی با ادعاهای قبلی مبنی بر این که او دانشآموز تنبلی بوده است یا در واقع از سندرم آسپرگر رنج میبرده مرتبط است. اما همانطور که مشاهده کردیم، هر دوی این ادعاها درباره اینشتین باطل است.
خوانشپریشی، دشخوانی یا دیسلِکسی (Dyslexia) یک اصطلاح عام برای تشریح معلولیت آموزشی است. این معلولیت موجب اختلال در روانخوانی یا درک مطلب میشود. این ناتوانی میتواند خود را به عنوان یک مشکل در رابطه با واجخوانی و رمزگشایی، دیکته، مهارت شنوایی، حافظه کوتاهمدت یا نامگذاری سریع آشکار کند.
خوانشپریشی اغلب به عنوان یک بیماری عصبی شناخته شده است که باعث میشود مشکلاتی در ترجمه زبان در ذهن و بالعکس به وجود بیاید. به همین علت افراد دیسلکسیک اغلب از مشکلاتی در خواندن، نوشتن، هجی کردن، صحبت کردن یا گوش دادن رنج میبرند.آیا واقعاً میتوان این اختلال را به اینشتین نسبت داد؟ او بر زبان آلمانی تسلط داشت و توانایی خود را در نوشتار و سخنرانی با مهارت بالا نشان داده بود.
۷. اینشتین فقط یک نظریهپرداز بوده است
اینشتین یک شخصیت چند وجهی داشته و برخلاف تصور عامه فقط یک نظریهپرداز نبوده است. در حالی که وی نزد جهانیان با کارهایش در فیزیک نظری شناخته میشود، اما او ظاهراً از اختراع نیز لذت میبرده است.
اینشتین بین سالهای ۱۹۰۲ و ۱۹۰۹ در دفتر ثبت اختراع سوئیس کار میکرد. در طول این دوره گاهی نیز شاهد متخصص آزمایش پروندههای ثبت اختراع بود.به نظر میرسد که این کار تأثیری طولانی بر این مرد داشته است و او بیش از ۵۰ اختراع ثبت شده در ۷ کشور جهان دارد.
برخی از اختراعات او خارج از نظریههای وی در فیزیک نسبیت هستند. اختراعات او عبارتند از: دوربین خود-تنظیم، دستگاه صوتی الکترومغناطیسی و معروفترین اختراع وی که یک یخچال بیصدا و کممصرف و سازگار با محیط زیست بوده است.این یخچال که با همکاری یکی از شاگردانش به نام "لئو زیلارد" ساخته شد، یک یخچال و فریزر جذبی بود که هیچ قسمت متحرکی نداشت و تنها از گرما به عنوان ورودی استفاده میکرد.
ایسنا
2025
منبع: جام نیوز
کلیدواژه: آلبرت اینشتین گوناگون دانشمندان جام نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۱۲۶۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
باور دانشمندان درباره میزان هوش «تیرکسها» دگرگون شد
به نظر میرسد تیرکسها سادهلوحتر از آن چیزی بودند که دانشمندان تصور میکردند.
به گزارش ایسنا، اگرچه تیرانوسوروس رکس ممکن است بازوهای کوچکی داشته باشد، اما دانشمندان تا به حال عموما فکر میکردند که این پادشاه دایناسورها مغز بسیار بزرگی دارد. مطالعات قبلی نشان میداد که تی رکس کاملا باهوش بوده و هوشی تقریبا معادل با میمونهای امروزی داشته است. اما اکنون محققان دانشگاه بریستول این باور را به چالش کشیدهاند. یک گروه بینالمللی متشکل از دیرینهشناسان، دانشمندان علوم رفتاری و عصبشناسان اکنون اعلام کردهاند که این گروه از دایناسورها به اندازه خزندگان باهوش بودهاند و هوش آنها با هوش پستانداران همخوانی نداشته است.
به نقل از اساف، محققان برای بررسی این موضوع، اندازه و ساختار مغز دایناسورها را دوباره بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این موجودات بیشتر شبیه کروکودیلها و مارمولکها رفتار میکنند.
یک پروژه تحقیقاتی منتشر شده در سال ۲۰۲۳ ادعا کرد که دایناسورهایی مانند تیرکس تعداد بسیار زیادی نورون داشتهاند و بنابراین، هوشمندتر از آنچه تصور میشد هستند. در آن زمان، محققان گفتند که این تعداد بالای نورونها میتواند مستقیما بر هوش، متابولیسم و تاریخ زندگی آنها تأثیر بگذارد و دانشمندان در نهایت به این نتیجه رسیدند که تیرکس در برخی از عاداتش تقریبا شبیه میمون بوده است. این محققان انتقال فرهنگی دانش و همچنین استفاده از ابزارها را به عنوان نمونههای بالقوه ویژگیهای شناختی که دایناسورها ممکن است داشته باشند، ذکر کردند.
با این حال، در آخرین تحقیق که در آن هیدی جورج(Hady George) از دانشگاه بریستول، دکتر دارن نیش(Darren Naish) از دانشگاه ساوتهمپتون، دکتر کای کاسپار(Kai Caspar) از دانشگاه هاینریش هاینه، دکتر کریستین گوتیرز-ایبانز(Cristian Gutierrez-Ibanez) از دانشگاه آلبرتا دکتر گرانت هورلبرت(Grant Hurlburt) از موزه سلطنتی انتاریو حضور داشتند نگاهی دقیقتر به روشهای مورد استفاده برای پیشبینی اندازه مغز و تعداد نورونها در مغز دایناسورها انداخته شد. این رویکرد باعث شد تا محققان به این نتیجه برسند که فرضیات قبلی در مورد اندازه مغز دایناسورها و تعداد نورونهای موجود در مغز آنها تا حد زیادی غیرقابل اعتماد بوده است.
این یافتهها پس از دههها تجزیه و تحلیل به دست میآیند که هم دیرینهشناسان و هم زیستشناسان به طور کامل اندازه و آناتومی مغز دایناسورها را بررسی کردند. نتایج به دست آمده به محققان کمک کرد تا رفتار و سبک زندگی این جانوران ماقبل تاریخ را استنباط کنند. اطلاعات مربوط به مغز دایناسورها علاوه بر اشکال خود حفرهها، از مواد معدنی درون حفره مغز، به نام اندوکاست، به دست آمده است.
نویسندگان مطالعه خاطرنشان میکنند که اندازه مغز دایناسورها، به ویژه لوب جلویی، بیش از حد در نظر گرفته شده است، به این معنی که تعداد نورونها نیز بیش از تصور شده است. علاوه بر این، مطالعه جدید نشان میدهد که به هر حال تخمین تعداد نورونها راهنمای قابل اعتمادی برای میزان هوش نیستند.
نویسندگان مطالعه استدلال میکنند که برای بازسازی قابل اعتماد زیستشناسی گونههای منقرض شده، دانشمندان باید به شواهد متعددی از جمله آناتومی اسکلتی، بافت شناسی استخوان، رفتار خویشاوندان زنده و رد فسیلها نگاه کنند.
هیدی، توضیح میدهد: تعیین هوش دایناسورها و سایر حیوانات منقرض شده به بهترین وجه با استفاده از چندین رشته شواهد از آناتومی ناخالص گرفته تا ردپای فسیلی به جای تکیه بر تخمین تعداد نورونها انجام میشود.
دکتر اورنلا برتراند(Ornella Bertrand) میگوید: تعداد نورونها پیشبینیکنندههای خوبی برای عملکرد شناختی نیستند، و استفاده از آنها برای پیشبینی هوش در گونههای منقرض شده میتواند منجر به تفسیرهای بسیار گمراهکننده شود.
دکتر نیش نتیجه میگیرد: این احتمال که تی رکس به اندازه یک میمون بابون باهوش بوده باشد، جذاب و ترسناک است. اما مطالعه ما نشان میدهد که چگونه تمام دادههایی که در اختیار داریم با این ایده مخالف هستند. آنها بیشتر شبیه کروکودیلهای غول پیکر هوشمند بودهاند و این نیز به همان اندازه جذاب است.