کارویژه احزاب فقط سیاسی و انتخاباتی نیست
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۲۸۵۱۱
گروه سیاسی / ایران کشوری است با جغرافیای وسیع و مستعد مواجهه با بحرانهای متفاوت؛ از سیل و زلزله تا خشکسالی و طوفان. گاه این بلایای طبیعی در مقیاسی بروز پیدا میکنند که مواجهه با آنها بی همراهی عمومی همه نهادها اعم از دولتی و غیر دولتی، نظامی و غیرنظامی ممکن نیست.
در چنین شرایطی توقع آن است که نهادهای مدنی خاصه آنها که با هدف مواجهه با چنین بحرانهایی تأسیس شده اند به یاری بشتابند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اغلب کارویژه احزاب را در حوزه سیاسی محدود میدانند، اما در مقابل دیگرانی معتقدند که احزاب سیاسی باید در مواجهه با بحرانها و حوادث غیرمترقبهای که گریبانگیر کشور میشود نیز به نوبه خود ایفای نقش کنند. شما با کدام یک از این دو عقیده همداستانید؟
متفکران در حوزه جامعهشناسی سیاسی کارویژههای مختلفی را برای احزاب قائلند، اما در کشور ما فقط روی کارویژه انتخاباتی احزاب تأکید و تمرکز شده است. حال آنکه احزاب میتوانند علاوه بر کارویژه انتخاباتی دارای کارویژههای اجتماعی، آموزشی، ارتباطاتی و نظارتی باشند و در بسیج اجتماعی و جامعه پذیری افراد نیز ایفای نقش کنند.
اگر به طور طبیعی احزاب ما بتوانند این کارویژهها را داشته باشند ایفای این کارویژهها از دو جهت مؤید نظام سیاسی است؛ هم از جهت بالا بردن کارآمدی نظام سیاسی و هم از جهت افزایش مشروعیت آن.
اما واقعیت این است که نوع نگاهی که در حال حاضر در جامعه ما به سیاست میشود یک نگاه تقلیلگرایانه است که سیاست را فقط در تصدی قدرت و کسب مناصب سیاسی خلاصه میکند. حال آنکه امروزه تلقی از سیاست یک تلقی عامی است که در «پابلیک پالیسی» یعنی سیاستگذاری عمومی در عرصههای مختلف اداره جامعه تعبیر میشود. سیاستگذاری عمومی دیگر تنها در انتخابات و رقابتهای سیاسی محدود نیست بلکه به سیاستگذاری در عرصه فرهنگ، اقتصاد و اجتماع نیز تسری پیدا میکند. تغییر تلقی ما از سیاست میتواند تلقی ما از کارویژههای احزاب را نیز تغییر دهد.
پیرو این دیدگاه شما باید گفت که اتفاقاً ما در جامعهای زندگی میکنیم که بسیاری از امور با سیاست پیوند خورده است. اما به نظر میرسد احزاب تمایل چندانی به فعالیت در حوزههای غیرسیاسی و نامرتبط با مقوله قدرت ندارند...
واقعیت این است که ما دستکم به نسبت کشورهای همسایهمان از سابقه طولانی شکلگیری مفهوم تحزب برخورداریم. از دوران مشروطه تاکنون بیش از 120 سال است که شاهد تأسیس و فعالیت احزاب گوناگون بودهایم اما به نظر میرسد اغلب این احزاب ناقصالخلقه متولد شدهاند و هیچ گاه نتوانستهاند به معنای واقعی کلمه آن حزبی باشند که به طور مثال در کشورهای غربی به عنوان خاستگاه اصلی احزاب دیدهایم.
به نظر میرسد دستکم سه عامل در این مسأله تأثیرگذار بودهاند. نخست آنکه در طول تاریخ فعالیتهای حزبی و مدنی در کشورمان رویکرد حاکمیت و ساختار حقوقی و قانونی نسبت به آنها رویکرد مناسبی نبوده است. نهادهای مدنی که شامل رسانهها، نهادهای مردمی و احزاب میشوند اغلب از سوی دولتها به عنوان موجوداتی مزاحم و نه مکمل تلقی شدهاند. مسألهای که تا حدود زیادی ناشی از ساختار رانتی و نفتی سیاست در ایران بوده است. ساختاری که سبب شده دولت خود را از نهادهای مدنی بینیاز ببیند و به جای آنکه آنها را بازویی برای کمک به خود بخواهد جایگاهشان را به زینتالمجالس تقلیل دهد.
مسأله دیگر فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه است که در آن مردم فعالیت حزبی و فعالیت در نهادهای مدنی را به عنوان یک فضیلت اجتماعی برای خود تلقی نمیکنند و اگر هم به سمت این نهادها کشیده بشوند، بیشتر ناشی از تمایل به کسب نفع شخصی است. این فرهنگ البته در چند دهه اخیر با افزایش آگاهیها در حال بهبود است. اما هنوز در میان نهادهای مدنی احزاب چون بار سیاسی و امنیتی دارند با اقبال کمتری از سوی مردم روبهرو هستند.
وجه دیگر مسأله نیز خود احزابند. زیرا در درون خود احزاب هم تلقی درستی نسبت به سیاست و جایگاهی که میتوانند در اداره جامعه داشته باشند، وجود ندارد. نگاه احزاب به کارویژهشان یک نگاه فصلی است و اینکه چگونه میتوانند در کوتاه مدت بیشترین بهره را ببرند و بدون ارائه آموزش و سرمایهگذاری اجتماعی سازمان و تشکیلات ایجاد کنند.
اما برخی فعالان حزبی معتقدند که حزب چنین کارویژهای ندارد که در مواجهه با بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی ایفای نقش کند. برخی از آنها حتی معتقدند که ورود احزاب به این مسائل میتواند برخلاف قانون باشد یا در احزاب رقیب ایجاد حساسیت کند...
بله همان طور که گفتم، چه در درون حاکمیت و چه در درون احزاب تلقی درستی از کارویژههای احزاب در چنین شرایطی وجود ندارد. در مورد احتمال سوءاستفادههای سیاسی از این شرایط هم ممکن است سوابقی وجود داشته باشد. مثلاً در سالهای نخست انقلاب سیلی در خوزستان آمده بود و گروههایی مانند مجاهدین خلق و چریکهای فدایی بر بستههایی که وظیفه توزیعش را برعهده گرفته بودند، مهر خودشان را میزدند و این برای حاکمیت قابل تحمل نبود. به هر حال ما نمیتوانیم به دلیل احتمال وقوع سوءاستفاده اصل موضوع را نفی کنیم. اگر یک حزب به معنای واقعی حزب باشد و دارای تشکیلات، سازماندهی و نیروی انسانی؛ چطور میتواند نسبت به بلایای طبیعی بیتفاوت بماند و بگوید ما فقط فعالیت سیاسی میکنیم. این نشانه نگاه تقلیلگرایانه به امر سیاست است. حال آنکه سیاست چیزی نیست جز مدیریت امور جاری شهروندان. پس ما در هر جامعه چه با بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی مواجه شویم و چه با بحران اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی، احزاب میتوانند براساس گستردگی و توانایی تشکیلاتی خود در کنار دیگر نهادهای مردمی ایفای نقش کنند.
دقیقاً آن نقشی که معتقدید احزاب میتوانند پیش از بحران، در میانه بحران و پس از آن ایفا کنند چیست و به نظرتان باید روی چه نقاطی تمرکز کنند؟
در مقطع پیش از بحران احزاب و نهادها باید دستور کار و سیاست عمومی را به حاکمان نشان دهند و بگویند این موضوعی است که باید دربارهاش فکر و چارهاندیشی شود. در حقیقت احزاب میتوانند به عنوان نماینده بخشهایی از مردم بیان کننده مطالبه عمومی برای تأمین پیشگیریهای لازم برای مقابله با بلایای طبیعی باشند. چنانکه در ایران به عنوان یک کشور زلزلهخیز سازمانها و نهادهایی هستند که وظیفه ذاتیشان پیشگیری، مقابله و مواجهه با بحرانهای ناشی از زلزله است. اما ممکن است این نهادها وظیفه ذاتی خودشان را بخوبی انجام ندهند؛ نظارت و مطالبهگری در این مقوله از وظایف احزاب است و آنها میتوانند این مطالبات را تا مرحله تبدیل به تصمیم، قانون و اجرا پیگیری کنند. هنگام بروز بحران نیز احزاب میتوانند نقش مؤثری در سازماندهی و بسیج نیروها ایفا کنند. زیرا به هر حال هر کدام از این احزاب بخشی از جامعه را نمایندگی میکنند. اگر احزاب واقعی با خاستگاه طبقاتی و اجتماعی و اقتصادی مشخص باشند، میتوانند قدرت بسیج کنندگی زیادی داشته باشند.
در مرحله پس از بحران نیز ما به اینکه چگونگی مواجهه خودمان با بحران را مورد ارزیابی قرار دهیم، نیاز داریم. این ارزیابیها که فقط نباید توسط کسانی که خودشان مجری بودهاند انجام شود. احزاب میتوانند به عنوان ناظران بیرونی سیاستها و عملکردهای دستگاههای مختلف را در دوره بحران ارزیابی کنند. البته که این ارزیابیها باید دلسوزانه، مبتنی بر منافع ملی و منصفانه باشند.
هرچند ممکن است در این مرحله نیز عدهای سوءاستفاده کنند و بخواهند ماهی خودشان را از آب گل آلود صید کنند اما نمیتوانیم به دلیل احتمال سوءاستفاده منکر کارکرد احزاب شویم. در صورتی که احزاب ماهیتی واقعی داشته باشند، حاکمیت هم آنها را رقیب خود نداند میتوان از ظرفیت آنها در همه این مراحل بهره گرفت. در مقابل سوءاستفادههای احتمالی هم این دستگاههای امنیتی و انتظامی هستند که باید هوشیار باشند و نباید به جای حل مسأله صورتمسأله را پاک کرد.
با تمام آنچه اشاره کردید، یک پرسش باقی میماند و آن اینکه آیا نمونه مشخصی از عملکرد احزاب در مواجهه با حوادث غیرمترقبه طبیعی مانند سیل، زلزله و طوفان در کشورهای دیگر وجود دارد؟
اگر بخواهم مستند سخن بگویم، شاهد مثال مشخصی برای پاسخ به شما در اختیار ندارم. آنچه در این گفتوگو مطرح شد، برآمده از دیدگاهها و مطالعات شخصیام است.
جای خالی احزاب در بحرانهای ملی
آذر منصوری
قائم مقام دبیر کل حزب اتحاد ملت
مشکلاتی که در مواجهه با بحرانهایی که ناشی از بلایای طبیعی وجود دارد، در دو مرحله نیازمند بررسی است. اول پیشگیری از افزایش خسارات احتمالی ناشی از این بحرانها و دوم نحوه مدیریت آن به این معنی که نیروهای کشور به شکلی بسیج شوند تا از این بحران بدون مشکل عبور کنند. به نظر میرسد که ما در هر دو بخش مسأله، به صورت کلان با مشکل مواجه هستیم. البته مسأله اصلی به فقدان جدی انسجام مدیریت در کشور بازمیگردد که آثار و پیامدهای آن را در سیل ویرانگر اخیر هم به وضوح دیدیم و شاهد بودیم نیروهایی که باید همافزایی داشته باشند در بخشهایی حتی انرژی همدیگر را هم خنثی کردهاند. در این میان آن بخشی که مربوط به احزاب کشور میشود به همین مسأله برمیگردد. اینکه تا چه حد ظرفیت انسجامبخشی بین نیروهایی که در دولت و حاکمیت تعریف میشوند و نیروهای غیردولتی اعم از احزاب و نهادهای مدنی، وجود دارد هنوز مورد بحث جدی است. با توجه به اینکه رویکرد احزاب در سمت و سوی قدرت سیاسی در کشور قرار دارد، کمک به بسیج ظرفیتهای کشور در مقطع بحران از جمله وظایف آنان است. اعتمادافزایی، ایجاد انسجام و همدلی بین ظرفیتهای موجود اعم از نهادهای دولتی به معنای قوه مجریه و مجموعهای که تحت امر آن هستند و نهادهای حاکمیتی از اقداماتی است که انجام آن از سوی احزاب طلب میشود. وجه مهمتر موضوع، پیشگیری از وقوع چنین حوادثی است. اینکه احزاب تا چه حد در برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلند مدت خود موضوع اقلیم ایران، ظرفیتهای موجود و فرصتهای پیش رو را مد نظر قرار دهند از اهمیت بسزایی برخوردار است. بخصوص با توجه به مجموعه آسیبهایی که اقلیم کشور را تهدید میکند، احزاب باید بگویند که چه برنامهای برای بهبود اوضاع و ایجاد ظرفیتهای بیشتر با توجه به میزان گستردگی منابع طبیعی در ایران در راستای آمایش سرزمینی، بهبود مشارکت مردم در فرآیندهای پیشگیری و مواجهه با بحران و تابآوری جامعه در برابر آسیبهایی که کشور را تهدید میکند، دارند. این موارد متأسفانه در برنامه هیچ یک از احزاب گنجانده نشده است. چرا که محیط زیست ایران موضوعی است که نهادهای مدنی هم در پیگیری آن با محدودیتهایی مواجه هستند و به نظر میرسد که به همین دلیل احزاب هم از ورود به این حوزه خودداری میکنند.
ورود احزاب به بحرانهای طبیعی، آسیبزا است
محمدجواد حق شناس
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
بحث بحرانهای طبیعی و یا بحرانهایی که عوامل انسانی خیلی در پیدایش آن دخیل نباشند، نوعی رویکرد مدیریتی و بیشتر از آن تکنیکال و تخصصی است. البته در دنیای امروز، برای رویارویی با بحرانها میبینیم که جدای از مباحث تکنیکال، ساماندهی و آموزشهای عمومی است که نقش جدی را در مقابله با بحرانها برعهده گرفته و این حوزه را ساماندهی میکند. این نقش در مورد جایگاه احزاب متفاوت است. چرا که احزاب در قالب اداره کشور که قالب بزرگتری از مدیریت بحران است، ایفای نقش کرده، با هم رقابت میکنند و برای این کار برنامه دارند. در ذیل این برنامه، برنامهای هم برای مدیریت بحران تعریف میشود و مورد توجه قرار میگیرد. متأسفانه از آنجایی که در کشور ما به لحاظ ساختاری، نقشی برای حضور احزاب در حوزه اداره کشور تعریف نشده و در چارچوب ستاد مدیریت بحران به عنوان یکی از حوزههای زیر مجموعه مدیریتی کشور نقش و کارکردی برای احزاب ذکر نشده است. بنابراین میتوانیم بگوییم که نقش احزاب آنقدرها هم جدی نیست که بتواند ایفای نقش و تعهدی را برعهده بگیرد و در آن حوزه پاسخ مناسبی را هم بدهد. اگر ما بخواهیم به عنوان احزاب، ورود منطقی به بحرانهای ملی همچون سیل، زلزله و... داشته باشیم، باید اساساً بتوانیم در ساختار مدیریت کشور ورود پیدا کنیم، اتفاقی که هیچ گاه رخ نخواهد داد. احزاب علیالقاعده در کشور ما کارکرد سیاسی دارد. فردا اگر احزاب بنا به هر دلیلی وارد مقوله بحرانهای طبیعی و چه اجتماعی بشوند در منطقه سیل زده حضور داشته باشند اولین اتفاقی که میافتد این است که احزاب رقیب ممکن است این اقدام را به یک برداشت سیاسی تقلیل دهند و بگویند که سیل و زلزله و سونامی و هر چه که هست به جایی تبدیل شده که برخی بیایند و برای رسیدن به قدرت از چنین اتفاقاتی بهره بگیرند و سوء استفاده کنند. در این صورت ممکن است که کار کمک رسانی هم کاملاً تحتالشعاع فعالیت احزابی قرار بگیرد که ذاتاً به عنوان یک نهاد سیاسی درگیر با قدرت تعریف میشوند. در حالی که در حوزه بحران های طبیعی و اجتماعی مسألهای که نباید خیلی پررنگ شود، بحث رقابتهای سیاسی و مباحثی است که به ذات نهاد حزب و تحزب برمیگردد. این نوع حضور حتی ممکن است آثار منفی داشته باشد و به بحث کمکرسانی هم آسیب بزند.
کمک به مردم و افزایش سرمایه اجتماعی
حمیدرضا ترقی
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه
در زمان وقوع بحرانهایی همچون سیل، زلزله و سایر بلایای طبیعی و در کنار سازمانها و نهادهایی که وظایف آنان در قوانین مختلف به منظور کمک به مردم آسیب زده تعریف شده است، میتوان برای احزاب نیز نقش مستقلی قائل شد. احزاب مختلف در چنین شرایطی، اولاً میتوانند انتقالدهنده مشکلات و پیامهای مردم خسارت دیده در سیل به مسئولان کشور باشند و درثانی خواهند توانست با پیشنهادات خود در جهت پیشگیری از اینگونه حوادث در آینده دیدگاههای کارشناسی خود را به مسئولان محلی و کشوری ارائه دهند و ثالثاً خواهند توانست در تشویق مردم به کمکرسانی به سیل زدگان و حضور برای خدمترسانی و کمک به آسیب دیدگان هم مردم را تشویق کنند و هم خود حضور فعال داشته باشند.
کاری که ما در مؤتلفه انجام دادهایم در راستای همین وظایف بوده است. ما در حزب توانستهایم همه نیروها را طی اطلاعیهای، برای کمکرسانی به آسیب دیدگان بسیج کنیم و تاکنون هم کمکهایی را که این نیروها توانسته اند در این چند روز جمع کنند، به مراجع ذیصلاح تحویل دهیم. این اقدامات و این نوع فعالیتهای اجتماعی از سوی حزب مؤتلفه، برای اعضا تعریف شده است. تأکید ما همواره بر این بوده که تنها نباید در فعالیت سیاسی و در گرفتن قدرت فعال باشیم، بلکه باید در خدمترسانی به مردم، پیگیری مطالبات آنان و انتقال آن به مسئولان ایفای نقش کنیم تا مردم احساس کنند که حزب میتواند نمایندگی آنان را در مراجع قانونی کشور برعهده داشته باشد. طبیعتاً حضور احزاب در چنین حوادثی، سرمایه اجتماعی آنان را افزایش داده و پایگاه مردمیشان را تقویت خواهد کرد.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۲۸۵۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موافقت اکثر صهیونیستها با استعفای فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی
براساس تازهترین نظرسنجی انجام شده در فلسطین اشغالی، بیش از نیمی از صهیونیستها معتقدند زمانش رسیده که کلیه فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی مسوولیت شکست امنیتی ۷ اکتبر را بر عهده بگیرند و استعفا کنند.
به گزارش ایسنا، مطابق با این نظرسنجی که در روزنامه «معاریو» منتشر شد، ۶۳ درصد صهیونیستها پس از استعفای «آهارون هالیوا» رئیس واحد اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی (آمان)، تاثیرگذارترین سازمان بر سیاست دفاعی رژیم صهیونیستی به دلیل شکست در هفتم اکتبر، بر این عقیده هستند که وقتش رسیده بقیه فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی مسوولیت شکست امنیتی را بپذیرند و استعفا کنند. ۱۸ درصد از شرکتکنندگان هم گفتند با استعفای فرماندهی مخالفند.
این نظرسنجی نشان داد که بین مواضع رأی دهندگان به احزاب رژیم صهیونیستی تفاوتی وجود ندارد.
به نقل از سایت خبری «عرب۴۸»، ۳۹ درصد از پاسخدهندگان پیشبینی میکنند که ارتش رژیم صهیونیستی با ادعای بازگرداندن صهیونیستهای ساکن شهرهای مرزی، عملیات نظامی بزرگی را در لبنان آغاز کند. ۶۱ درصد از رایدهندگان احزاب راستگرا گفتند که انتظار دارند عملیات نظامی بزرگی در لبنان انجام شود، در حالی که در میان رایدهندگان حزب چپمیانه، ۳۴ درصد انتظار چنین عملیات نظامی را دارند.
براساس این نظرسنجی، محبوبیت فراکسیون «اردوگاه اصلی» به رهبری «بنی گانتس» کاهش یافته است و اگر اکنون انتخابات کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) برگزار شود، ۲۹ کرسی در مقایسه با ۳۱ کرسی در نظرسنجی هفته گذشته به دست میآورد. حزب لیکود به رهبری «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم تعداد کرسیهایی را که در نظرسنجی هفته گذشته به دست آورده بود، یعنی ۲۱ کرسی را حفظ میکند.
در این نظرسنجی حزب «یش عتید» به ریاست «یائیر لاپید» رهبر اپوزیسیون رژیم صهیونیستی ۱۳ کرسی، حزب «اسرائیل بیتنا» به ریاست «آویگدور لیبرمن» ۱۱ کرسی به دست آوردند. همچنین حزب «شاس» ۹ کرسی، حزب «عوتسما یهودیت» به ریاست «ایتامار بن گویر» وزیر امنیت ملی رژیم صهیونیستی ۹ کرسی، فراکسیون «یهودیت تورات» ۷ کرسی و جبهه «عرب برای تغییر» ۵ کرسی به دست آوردند.
این نتایج نشان میدهد که در صورت برگزاری انتخابات پارلمانی، احزاب ائتلاف فعلی ۵۰ کرسی و در مقابل احزاب مخالف از جمله اردوگاه اصلی که پس از جنگ غزه به کابینه پیوستند، ۶۵ کرسی کسب خواهند کرد.
۴۵ درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی گانتس و ۳۶ درصد هم نتانیاهو را برای تصدی پست نخست وزیری مناسبتر دانستند.
انتهای پیام