Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛‌ در رابطه با تبهکاری زنان و آسیب‌های اجتماعی که مربوط به زنان است تحقیقات زیادی انجام شده است؛ بسیاری از افرادی که با پدیده روسپی‌گری، فقر و اعتیاد روبرو بوده‌اند از خانواده‌هایی هستند که در کودکی مجبور به ازدواج شده‌اند یا چنین تفکری در بین آنها وجود داشته است که باید زود ازدواج کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ماده 1041 قانون مدنی مصوب 1313 سن قانونی ازدواج برای دختران 15 سال تمام و برای پسران، 18 سال تمام مقرر و تعیین شده بود. اما در ماده 23 قانون حمایت خانواده مصوب 1353 مفاد ماده 1041 به شرح زیر تغییر نموده است: «ازدواج زن قبل از رسیدن به سن 18 سال تمام و مرد قبل از رسیدن  به 20 سال تمام ممنوع است. مع‌ذلک در مواردی که مصالح اقتضا کند استثنائاً در مورد زنی که سن او از 15 سال تمام کمتر نباشد و برای زندگی زناشوئی استعداد جسمی و روانی داشته باشد و به پیشنهـاد دادستان و تصویب دادگاه شهرستان ممکن است معافیت از شرط سن اعطاء شود. زن یا مردی که بر خلاف مقررات این ماده با کسی که هنوز به سن قانونی برای ازدواج نرسیده مزاوجت کند حسب مورد به مجازات‌های مقرر در ماده 3 قانون ازدواج مصوب سال 1316 محکوم خواهد شد.

در اوایل انقلاب، ماده 23 قانون حمایت مصوب سال 53‌ لغو و سن قانونی ازدواج، ‌برای دختران 15 سال تمام قمری و برای پسران 18 سال تمام قمری تعیین شد. اما این پایان ماجرا نبود و هنوز این مسئله ادامه دارد؛ بنابراین ما را بر آن داشت تا ابعاد این نوع ازدواج‌ها را بررسی کرده و به مسئله کودک همسری و رابطه آن با بی‌سوادی یا کم‌سوادی بپردازیم.

نیره توکلی، جامعه‌شناس، در گفت‌‍وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا درباره ارتباط کودک همسری با کم‌سوادی یا بی‌سوادی والدین و افراد  مطرح کرد: اگر بخواهیم کودک همسری را از لحاظ کم سوادی زن و مردی که درگیر این نوع ازدواج‌ها هستند بررسی کنیم، بدیهی است، کسی که کودک است نمی‌تواند تحصیلات خود را تمام کند؛ علاوه بر اینکه این کودک تحصیلات آکادمیک و آموزشگاهی سطح مدرسه و دبیرستان را ندارد، مسلم است که مهارت‌های دیگر زندگی را نیز نتواسته کسب کند.

این جامعه‌شناس در پاسخ به این سوال که آیا کم‌سوادی والدین باعث کودک همسری می‌شود اظهار کرد: نظر والدین تنها عنصر نیست، زیرا معمولا آسیب‌های دیگری که خانواده را تهدید می‌کند، در کودک همسری موثر است؛ ارتباط مستقیمی بین بی‌سوادی والدین و کودک همسری در اکثر مواقع وجود دارد اما ممکن است در اثر اعتیاد، فقر شدید و از هم گسیختگی خانواده باعث شود کودک همسری را تشدید کند. ما شاهد بوده‌ایم که هر پدر و مادر بی‌سواد یا کم‌سواد، تا زمانی که بتوانند فرزند خود را در معرض سن ازدواج کمتر از بلوغ قرار نمی‌دهند.

نیره توکلی با بیان اینکه کودک همسری در بعضی جوامع مختص دختران اما در جوامعی نیز شامل مردان می‌شود اذعان کرد: در ایران، بیشترین کودک همسری، مربوط به دختران خردسال است؛ در تحقیقاتی که در مورد تبهکاری زنان و آسیب‌هایی که با آن سر و کار دارند انجام شده است؛ زنانی که زندانی شده و یا با پدیده روسپی‌گری، فقر و اعتیاد روبرو هستند.

او درباره آسیب‌های روحی که یک کودک همسر متحمل می‌شود بیان کرد: در رابطه با تبهکاری زنان و آسیب‌های اجتماعی که مربوط به زنان است تحقیقات زیادی انجام شده است؛ بسیاری از افرادی که با پدیده روسپی‌گری، فقر و اعتیاد روبرو بوده اند از خانواده هایی هستند که در کودکی مجبور به ازدواج شده‌اند یا چنین تفکری در بین آنها وجود داشته است که باید زود ازدواج کنند.

توکلی افزود: بر اساس تحقیقاتی که انجام شده است نزدیک به 90 درصد موارد کودک همسری با آسیب‌هایی مثل طلاق، جرایم سنگین و روسپی‌گری همراه بوده است؛ تمام آسیب‌ها و ضربه‌های شدید روحی که با تعرض به یک فرد رخ می‌دهد در این نوع ازدواج‌ها نیز مصداق دارد؛ ضربه شدیدی که یک کودک به دلیل اینکه هنوز وارد بلوغ جنسی نشده است و قدرت اینکه با اراده خود رابطه جنسی برقرار کند را ندارد، به اندازه تجاوز برای آن کودک دردناک است.

وی اضافه کرد: کسانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‌اند این فشار روحی را تا پایان عمر خود احساس می‌کنند ضمن اینکه در بعضی از موارد ممکن است که آثار سوی این ضربه‌ها از خود تجاوز نیز بدتر باشد چراکه تجاوز در عرف اجتماعی و در قانون به صورت امری غیر عادی و آسیب شناخته می‌شود؛ که بعد از آن به کمک مشاور و یا خانواده می‌توانند این درد را کمی التیام بخشند اما کسی که به عنوان کودک همسر وجود دارد از انواع مشاوره‌ها و کمک‌های خانواده بی‌بهره است؛ او به همان اندازه که قربانی این نوع ازدواج بوده و کسی به او فکر نکرده است به همان نسبت نیز کمک کمتری را تجربه می‌کند.

این جامعه‌شناس درخصوص نقش نهادهای مدنی تشریح کرد: نهادهای مدنی می‌توانند به صورت پیشگیرانه و آگاه بخش عمل کنند و سازمان‌هایی را که به وجود می‌آورند هرکدام یک نوع فعالیت را انجام دهد؛ ما به نهادهای جبرانی نیز نیاز داریم، این نهادها باید قربانیان را جذب کنند تا از چرایی آسیب‌ها باخبر شوند و تاثیری روی نهادهای قانون‌گذاری داشته باشند تا این مشکلات به صورت ریشه‌ای حل شوند.

خبرنگار: محمد جلائی

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: ازدواج اعتیاد خانواده زنان فقر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۴۲۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198

دیگر خبرها

  • بحران کودک‌همسری در آمریکا
  • پرداخت قسطی خلافی خودرو ۱۴۰۳: رهایی از بار سنگین جرایم رانندگی
  • نسل کنونی جامعه در جنگ تمام عیار رسانه ای قرار دارند
  • تهران بیشترین زندانی غیرعمد را دارد
  • ماجرای گازگرفتگی کودک کرجی چه بود؟
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • مهرداد با وزنه سنگین آماده بازی با تراکتور (عکس)
  • تمام اتفاقات منطقه بی ارتباط با خلیج فارس نیست
  • کارگروه ویژه پیشگیری از طلاق در راور تشکیل شد
  • جمع‌آوری ۱۱۹۶ کودک کار در طرح مقابله با کلونی‌های آسیب‌پذیر