Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جهان نيوز»
2024-05-01@07:09:33 GMT

سیل هم که بیاید کلاس‌های درس را نمی‌برد

تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۷۰۷۹۲

سیل هم که بیاید کلاس‌های درس را نمی‌برد

به گزارش جهان نيوز، معلم که باشی سیل هم جلودارت نیست به‌خصوص اگر بدانی شاگردانت در سیلاب گرفتارشده‌اند. معلم که باشی نه‌تنها سیل بلکه پریشانی و بغض شاگردان کوچکت را می‌بینی که وقت حادثه بعد از صدا کردن کلمه مامان و بابا نام معلمشان را فریاد می‌زنند تا به کمکشان بیایند. معلم که باشی حال و اوضاع کودکانی را پیش‌بینی می‌کنی که ظرف چند روز بعد از حادثه سیل، دوباره در خودشان آوار می‌شوند و زبانشان بند می‌آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معلم‌های استان گلستان خیلی زود صدای شاگردانشان را شنیدند. حتی خیلی زودتر از امدادرسانی‌های مردمی و نهادهای اجتماعی؛ معلمانی که از همان روزهای شروع سیل، دست همت بر زانو گذاشتند و کار کمک‌رسانی را آغاز کردند، از جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیر نقدی به‌صورت خانه به خانه گرفته تا درخواست کمک از طریق شبکه‌های مجازی حتی خودشان توزیع اقلام در بین سیل‌زدگان را نیز بر عهده گرفتند. حتی سعی کردند در حد توانشان کوکان آسیب‌دیده را سرگرم کنند. باوجوداینکه در تعطیلات عید به سر می‌بردند بازهم از شاگردانشان غافل نشدند و در داخل کمپ‌ها به آن‌ها آموزش دادند و این آموزش‌ها همچنان ادامه دارد. آن‌ها از وسایل نقلیه خود در جابه‌جایی سیل‌زدگان استفاده کردند.

با سه نفر از معلمان داوطلب و جهادی گفت‌وگو کردیم تا از چندوچون فعالیت‌های آن‌ها بپرسیم. این در حالی است که مدارس شهرها و روستاهای سیل‌زده تا ۲۴ فروردین تعطیل است اما معلم‌های مدارس از همه روزها پرکارتر هستند.



فرش زیر پایشان را لوله کردند
بیش از ۱۵ سال از شهر و دیار خود دور بوده  و در این مدت در شهرهای تهران و قم درس طلبگی و حقوق خوانده است «امیر جلالیان» امسال اولین سالی است که در کسوت معلمی به شهرستان «گرمه» برگشته است و در مدارس راهنمایی دینی و عربی درس می‌دهد. در اولین روزهایی که خبر سیلاب در شهر گنبد به گوشش رسید به‌عنوان نماینده جمعی از معلمان، داوطلب شد تا کمک‌های دیگر معلمان شهر را به دست به سیل‌زدگان برساند، می‌گوید:«از اولین روز فروردین کارمان شروع شد ابتدا در بین اهالی می‌رفتیم و به‌واسطه اعتمادی که اهالی به جامعه معلمان دارند توانستیم کمک‌های نقدی و غیر نقدی قابل‌توجهی را جمع‌آوری کنیم. کمک‌های مردم بر اساس دارایی‌هایشان نبود من به چشم خود خانواده‌های کشاورزی را دیدم که به‌زحمت برای خودشان فرش خریده بودند؛ اما وقتی شرایط خاص سیل‌زدگان را دیدند فرش زیر پایشان را لوله کردند هدیه دادند. دیدن این صحنه‌ها حسابی ما را تحت تأثیر قرار می‌داد. وقتی برای خرید برنج یا کالایی به مغازه‌ای مراجعه می‌کردیم و قرار بود ۱۰۰ کیلو برنج بخریم. مغازه‌دار هم به کمک اهالی، همکاران و اقوام خود مقدار دیگری بر برنج خریداری‌شده اضافه می‌کرد بدون اینکه ریالی بگیرد. حتی یکی از هم‌وطن‌های ما برای کمک به سیل‌زدگان از «ونکوور» آلمان مبلغ یک‌میلیون و نیم به‌حساب ما واریز کرد، شاید مبلغ زیادی نبود اما این هم سویی و یکپارچگی همه ما را دلگرم می‌کرد. در همان چند روز اول ۸ کاروان از کمک‌های غیر نقدی را به شهرستان‌های سیل‌زده «مانه و سملقان» و همچنین روستاهای آق‌قلا رساندیم.



فصل کار برایشان فصل کمک رسانی شد
روستاهای سیل‌زده استان گلستان شبیه به جزایری شده بودند که دورتادور آن‌ها را آب‌گرفته بود، حتی نیروهای اعزامی و جهادی نیز کاری از دستشان برنمی‌آمد و کمک‌رسانی به مردم حادثه‌دیده بسیار مشکل شده بود. جلالیان به حضور جوان‌های داوطلب اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: «تعدادی از جوان‌هایی که قایق موتوری داشتند جانانه به کمک آمدند. از شهرهای شمالی قایق‌های خود را به محله حادثه رسانده بودند و قید درآمدزایی  در فصل بهار و ارائه خدمات به گردشگران را زده بودند و هرلحظه به تعداد این قایق‌ها اضافه می‌شد.»


مسابقه فوتبال در دل حادثه
گفته اند وقت حادثه و بلا برادری‌ها ثابت می‌شود مصداق همین اتفاق است، یکی از روستاهای سنی نشین مدرسه و حوزه علمیه‌اش را در اختیار نیروهای جهادی قرار داده بود و همه برای یک هدف و کمک به مردم سیل‌زده تلاش می‌کردند. جلالیان می‌گوید: «ازآنجایی‌که حرفه ما معلمی است همان‌طور که به حادثه دیدگان کمک می‌کردیم نگاهمان به دانش آموزان و جوان‌ها بود. می‌دانستیم که این گروه سنی آتش زیر خاکستر هستند و هرلحظه ممکن است ازلحاظ روحی طغیان کنند چند روزی را درمدرسه «بی‌بی شریفی» اتراق کردیم و برای آن‌ها برنامه‌های شاد و مسابقه برگزار کردیم تا حالشان بهتر شود، به چشم می‌دیدیم که حال‌وروز بچه‌ها و جوان‌ها روزبه‌روز عادی‌تر می‌شد. جوان‌ها از برگزاری مسابقات فوتبال استقبال می‌کردند و حس همبستگی و نوع‌دوستی آن‌ها در همین بازی‌ها بیشترمی شد. در حال حاضر دوستان گروهای جهادی در روستای «میرزاعلی» مستقرشده‌اند و بخش ساخت‌وساز را شروع کرده‌اند اما متأسفانه مصالح ساختمانی کافی در دسترس نیست.


روستاهایی که با سیل پیدا شدند
بی‌شک در گوشه و کنار کشورمان روستاهایی هستند که از چشم مسئولان و حتی شهرستان هم‌جوارشان نیز دورمانده است. بنا به گفته امیر جلالیان معلم و طلبه‌ای که به نقاط مختلف مناطق سیل‌زده شهرهای شمالی سرزده است: «روستاهایی در شهرستان‌های «مانه و سملقان» و «راز و جرگلان» در قسمت خراسان شمالی وجود دارد که قبل از وقوع سیل هیچ امکانات اولیه نیز در این روستاها وجود نداشته است و به کمک سیل این روستاها دیده‌شده‌اند. روستاهایی که از کم‌ترین امکانات بهداشتی هیچ بهره‌ای نبرده‌اند و حتی یک حمام در روستایشان وجود ندارد. مصالح ساختمانی ساخت خانه‌های آن‌ها از سنگ و گل است. این چند روز اخیر با بارش مداوم باران گل‌ها شسته شده و خانه‌های آن‌ها فروریخته است. سیل برای این چند روستای معدود برکت است، وقتی باوجوداین حادثه مسئولان شهری از وجود روستاهای دورافتاده مطلع شوند روستاهایی که لوله‌کشی آب هم ندارند امید است که با دادن تسهیلات به این روستاها سطح رفاه زندگی آن‌ها  افزایش پیدا کند. کودکان این چند روستا از کمترین امکانات آموزشی نیز برخوردار نیستند. حدود ۹۰۰ منزل مسکونی در این دو شهرستان تخریب‌شده‌اند.»



معلمان روانشناس به خط شدند
در اولین روزهای وقوع سیل تعدادی از معلمان ابتدایی با همه کمبودهایی که افراد سیل‌زده را تهدید می‌کرد به فکر آموزش و سرگرم کردن کودکان افتادند. آن‌ها با یکدیگر هم‌پیمان شدند تا هرکدامشان به یکی از کمپ‌ها بروند و از مدیران ساماندهی بحران درخواست کنند که بتوانند ساعتی را با خانواده‌های سیل‌زده بگذرانند. وقوع زلزله در استان کرمانشاه و بررسی وقایع حوادث آن‌ها را واداشته بود که از شرایط روحی کودکان و نوجوانان غافل نشوند. «سونا شیروانی» یکی از همین معلم‌ها می‌گوید: «من و همکارانم به‌صورت داوطلبانه و قبل از شروع تعطیلات نوروزی کارمان را شروع کردیم هنوز چند روزی از فعالیت ما نگذشته بود که آموزش‌وپرورش منطقه از معلمانی که دانش‌آموخته روانشناسی بودند دعوت کرد تا در «ستاد مداخله گران بحران» شرکت کنند. با چندین ساعت آموزش کارمان را به‌صورت جدی‌تر آغاز کردیم.»



دختربچه‌ای که زبانش بندآمده بود
یک‌شبِ خانه و کاشانه خود را گذاشته و به داخل کمپ‌ها آمده‌اند حتی برخی از خانواده‌ها به‌صورت جداگانه شب و روزشان را در چادر می‌گذرانند. پدرانی که برای محافظت از مال و اموالشان خانه‌های سیل‌زده خود و همسایه‌هایشان را رها نکرده‌اند؛ و شبانه‌روز روی سقف خانه‌ها و یا طبقه دوم برخی منازل نگهبانی می‌دادند. خانم «سونا شیروانی» بیش از ۲۰ روز است که روزها را با سیل‌زدگان داخل کمپ‌ها می‌گذراند و از نزدیک شاهد فشارهای روحی و روانی خانواده‌هاست می‌گوید:« طی این چند روز دختربچه ۱۰ ساله‌ای را در چادرهاثی بحران  دیدم که زبانش بندآمده و شب‌ها را با دادوفریاد می‌گذراند و حسابی بی‌قرار بود او را به چادر خودم بردم از او خواستم که گریه کند و در روشنایی روز فریاد بزند. تلاشم بی‌ثمر نبود دخترک بعدازاینکه ساعت‌ها گریه کرد زبانش به حرف زدن باز شد او تصور می‌کرد که پدرش را در سیل ازدست‌داده است و جرئت نداشت که از زنده‌بودن پدرش سؤال کند. پدر برای کمک به سیل زدگان  رفته بود و چند روز متوالی دخترک را ندیده بود. با پدرش تماس گرفتیم و دختر وقتی صدای پدرش را شنید جان دوباره گرفت و لبخند می‌زد.


دستت را به من بده دردت را به من بگو
 روستاهای شمال آق‌قلا کاملاً زیر آب‌رفته بودند روستاهای تازه‌آباد، حکیم‌آباد، کل آباد و...بیشتر اهالی این روستاها خانواده‌های بی‌بضاعت و کم‌بضاعت بودند که اغلب خانم‌های این روستاها داخل زمین‌های کشاورزی و باغ‌ها کار می‌کردند و زندگی ساده‌شان را نیز به‌سختی مهیا کرده بودند. شیروانی می‌گوید: «وقتی وارد کمپ‌ها شدیم متوجه شدیم علاوه بر بچه‌ها مادرها نیاز به حمایت ویژه دارند هنوز هم پای درد دل‌ها و غم‌های آن‌ها می‌نشینیم. آن‌ها از گفتن غصه‌هایشان آرام‌تر می‌شوند. برای بچه‌ها ساعت‌های آموزش و تفریح برگزار می‌کنیم حتی بسیاری از اسباب‌بازی را از منزل خودم و دوستان و آشنایان جمع‌آوری کردیم و به کمپ‌ها بردیم به امید اینکه عواقب سخت این حادثه را کم کنیم.»

شیروانی می‌گوید:« مدارس شهرهای سیل‌زده تا ۲۴ فروردین تعطیل اعلام‌شده است اما من و همکارانم تلاش می‌کنیم در همین چند روز هم دانش‌آموزانی که تحت حوزه ما هستند را از تحصیل دورنگه نداریم و حتی کلاس‌هایی شبیه به رفع اشکال برایشان مهیا کنیم تا از محیط آموزشی دور نشوند.»


ما یک سال با شما هستیم
اکیپ روانشناسان و معلمان به این نتیجه رسیدند که حتی اگر همه خانه‌های سیل‌زده هم برپا شوند بازهم حدود یک سال زمان می‌برد که حادثه دیدگان به شرایط عادی روحی و روانی خود بازگردند شیروانی به نمایندگی از همکاران خود می‌گوید: «ما آمادگی داریم طی یک سال آینده خارج از وقت آموزش در مدارس همه افراد خانواده حادثه دیدگان به‌خصوص دانش آموزان را به‌صورت رایگان ویزیت کنیم.»


 
جابه جایی سیل زدگان کمترین کار است
«جلیل سن سبیلی» معلمی که از روز ۲۵ اسفندماه همراه با اکیپ معلمان جهادی و به‌صورت خودجوش به کمک آسیب دیدگان رفته است. او در مدارس فنی حرفه‌ای حسابداری تدریس می‌کند. در این چند روز از نزدیک درد و آلام مردم را شاهد بوده است می‌گوید: «ما تا مرز سیل و خشکی می‌رفتم و دوستانی که توسط قایق‌ها و تراکتورها سیل‌زدگان را به خشکی می‌رساندند را تحویل می‌گرفتیم و با ماشین‌های شخصی خودمان به منازل اقوام و کمپ‌های استقرار سیل‌زدگان می‌رساندیم خانواده‌هایی را دیدم که در ترس و اضطراب و سراپا خیس حتی نتوانسته بودند لباس‌هایشان را با خودشان بیاورند و داروندار و خانه‌شان را گذاشته و فرار کرده بودند. من شاهد شکرگزاری آن‌ها بودم که توانسته بودند از این اتفاق ناگوارجان سالم به درببرند. همچنان کمک‌های مردمی را به دست سیل‌زدگان می‌رسانیم و به‌صورت شخصی سعی می‌کنم به رفت‌وآمد سیل‌زدگان به آن‌ها کمک می کنیم. خیلی از اقوام حادثه دیدگان سعی می‌کنند پذیرایی از مهمان‌هایشان را بین خودشان تقسیم کنند وهمچنان  سیل‌زدگان در منازل اقوامشان جابه جا می شوند.»

معلمان استان گلستان به‌عنوان اولین پیشتازان پویش‌های مردمی وارد عمل شدند و بازهم به شاگردان خود درس انسانیت می دهند.

منبع:فارس

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۷۰۷۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معلمی که کلاس درس را به مسجد بُرد

به گزارش آخرین‌نیوز، وقتی صدای اذان به آسمان رسید، خانم معلم با چادر گُل‌دارش به نماز ایستاد. نور صلاهِ ظهر که از پنجره‌ی مسجد بر روی تخته‌ سفیدِ کنار محراب پهن شده بود، راه کج کرد و تابید بر گل‌های سرخ و نارنجی و زردِ چادر خانم معلم.

گل‌های رنگارنگ زیر نور درخشیدند، جان گرفتند و شکوفاتر شدند.مدت‌هاست که شبستان مسجد، مدرسه‌ بچه‌ها شده است و دانش‌آموزانی که از پس هزینه‌ی ثبت‌نام در کلاس‌های تقویتی و جبرانی برنمی‌آیند، میهمانِ کلاس درس خانم معلم در مسجد امام علی (ع) هستند.

کلاسی که به بچه‌ها "درس و بندگی" و "علم و ایمان" را با هم می‌آموزد. خانم معلم چند روز در هفته بعد از تمام شدن ساعت کاری‌اش در مدرسه‌ ریحانه، به مسجد می‌آید تا به دانش‌آموزان محروم ریاضی درس بدهد.

مادرِ معلم

او مادر هم هست. مادرِ دو فرزند و از زمانی که به عنوان معلم قدم به مدرسه گذاشت، حس مادری در وجودش با جانِ معلمی آمیخته شده است. حسی وصف‌ناشدنی که در دل یک انسان عشقی عمیق را پرورش می‌دهد، عشقی که توانایی این را دارد تا مقدس‌ترین و مستحکم‌ترین رابطه جهان هستی را بر پایه‌ی "دانستن و دانش" در کلاس‌های درس بنیان نهد.

وقتی خانم معلم با همان شوق همیشگی به دانش‌آموزان نگاه می‌کند و به اسم؛ صدای‌شان می‌کند، گُل از گل بچه‌ها می‌شکفد. حرف که می‌زند مهربانی می‌ریزد در نگاه دخترها. صدا و چشمان خانم معلم پر است از حس‌ِ دل‌انگیز دوستی و صمیمت، و بچه‌ها اُنس دارند به این رفتار و کلام.

کبری فریدونی‌زاده(شگرد) دارای بیست سال سابقه کار در آموزش‌و‌پرورش و معلم ریاضیِ ناحیه سه اهواز است.

او در گفت‌وگو با فارس اظهار کرد: دانش‌آموزان را مثل بچه‌های خودم می‌دانم و سعی می‌کنم در حد توانم برای یادگیری آنها وقت بگذارم. به دلیل علاقه‌ی وافری که به تدریس درس ریاضی دارم، امسال پس از ۸ سال معاونت دوباره به تدریس برگشتم.

تدریس ریاضی به دانش‌آموزان محروم

خانم فریدونی‌زاده درباره آموزشِ دانش‌آموزان در مسجد محله گفت: در ابتدای سال، وقتی شروع به تدریس ریاضی کردم، متوجه شدم که وضعیت درسی برخی از بچه‌ها در این درس مطلوب نیست. چون در دوران کرونا کلاس‌ها مجازی بود و آنها از پایه‌ دارای ضعف بودند. گویا از کلاس سوم ابتدایی پرت شده بودند به پایه‌ی هفتم متوسطه اول! از این رو تصمیم گرفتم در مسجد امام علی(ع) که در محله ما در پادادشهر اهواز است، برای آنها کلاس جبرانی برگزار کنم.

او ادامه داد: خوشبختانه این کار با استقبال خادمان مسجد و پایگاه مقاومت بسیج روبه‌رو شد و خانم فاضلی مسوول پایگاه بسیج مسجد و خانم کهزاد از خادمان مسجد امام علی(ع) در برگزاری این کلاس‌ها به من کمک کردند و دربِ مسجد را برای آموزش درس ریاضی به روی بچه‌ها باز کردند.

خانم معلم اهوازی گفت: در حال حاضر این کلاس‌ها برای دانش‌آموزان بی بضاعت و تحت پوشش نهاد‌های حمایتی رایگان است و قصد داریم بعد از برگزاری امتحانات و پایان سال تحصیلی نیز جلسات مهدوی را برقرار کنیم و در حوزه‌های عفاف و حجاب به دختران دانش‌آموز آگاهی و آموزش بدهیم.

او ادامه داد: بچه‌ها محیط مسجد را خیلی دوست دارند و بنا داریم که اولین دورهمی دختران را در سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختر برگزار کنیم و با همکاری پایگاه بسیج به آنها هدیه بدهیم.

خاطره‌های خانم معلم از مدرسه

خانم فریدونی‌زاده بهترین خاطره‌ی دوران خدمتش را دیدن شاگردان قدیمی می‌داند، او در این باره بیان کرد: وقتی پس از چندین سال یکی از شاگردان قدیمی را می‌بینم و مشاهده می‌کنم که چگونه قد کشیده و برای خودش خانمی شده است، سرشار از شادی می‌شم. در دیدار با دانش‌آموزان سابق آن چیزی که به من روحیه می‌دهد این است که بچه‌ها معلمان خود را فراموش نمی‌کنند و با اشتیاق به سمت ما می‌آیند.معلم اهوازی سخت‌ترین خاطرات مدرسه را مربوط به زمانی دانست که باردار بود و در کلاس‌های شلوغ به بچه‌های دبستانی درس می‌داد.

او گفت: سخت‌ترین دوران معلمی من روزهایی بود که باردار بودم و در کلاسی که فضای کافی نداشت، ۳۸ دانش‌آموز پایه اول ابتدایی را به زور جا داده بودم.

او گفت: میزونیمکت بچه‌ها تا کنار صندلی من چیده شده بود و حتی فضا برا نفس کشیدن نبود اما وقتی به چهره‌های معصوم بچه‌ها نگاه می‌کردم، انرژی می‌گرفتم و با جان و دل تدریس می‌کردم. هر دانش‌آموزی از نظر روحی ظرافت خاصی دارد و معلم باید با درک این ابعاد روحی، با آنها‌ برخورد کند که این از کار‌های بسیار سخت و پیچیده‌ی معلمان است.خانم فریدونی‌زاده از شوخی و خنده‌ی سرکلاس‌های درس هم برایمان گفت.

او اظهار کرد: در زمان استراحت بچه‌ها خاطره تعریف می‌کنند و گاه این خاطره‌ها شعر می‌شوند در قلبِ کلاس. قلبِ کلاس‌های درس با نفس‌های دانش‌آموزان می‌تپد. آنها که نباشند این میز و نیمکت‌ها سرد و بی‌روح‌اند.

داستان فداکاری خانم معلم اهوازی نیز همانند ازخودگذشتگی‌های دیگر معلمان این سرزمین در سطر سطر تاریخ تعلیم و تربیت به یادگار می‌ماند. تاریخی که سرشار از صبوری و مهرِ بی‌نهایت معلمانی است که فرشته‌وار ایثار می‌کنند تا خون در شاهرگ‌های تعلیم و تربیت از جریان نیفتد.

دیگر خبرها

  • از معلم‌بلاگری تا عجیب‌ترین هدیه‌ برای روز معلم!
  • سیل‌زدگان بلوچستان در معرض خطر بیماری مالاریا
  • ادامه ارسال کمک‌های امدادی سپاه‌ به مناطق سیل زده جنوب سیستان وبلوچستان
  • معلمی که کلاس درس را به مسجد بُرد
  • اعلام زمان برگزاری کنکور برای سیل‌زدگان خراسان جنوبی
  • تا رفع مشکل سیل‌زدگان، خدمات‌رسانی نیروی دریایی ارتش انجام می‌شود
  • ۷۰ کیلومتر راهِ روزانه تا رسیدن سرِ کلاس درس روستا
  • ارسال کمکهای مردمی از شاهین شهر و میمه به سیل زدگان جنوب شرق
  • تا رفع مشکل سیل‌زدگان، خدمات‌رسانی نیروی دریایی ارتش انجام می شود
  • حضور ۷۷۰ امدادگر برای امدادرسانی به سیل‌زدگان ۱۳ استان/ اسکان اضطراری ۳۴۴ نفر