بردگان کوچک
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۸۳۹۹۳
رکنا: سپیدهدم، تیرگی روی سطح آب را شکافت. آدام، صفی متشکل از پنج پسر را از میان شاخسارهای طلایی رنگ کنار رودخانه ولتا در مرکز غنا عبور داد. این گروه قرار بود زیر تیغ آفتاب روی قایق کوچکی بنشینند و ماهیگیری کنند. اگرچه هر کدام از آنها از شهرهای مختلف و در زمان متفاوتی به اینجا آمده بودند؛ اما همهشان در یک چیز مشترک بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آدام میگوید: «ما هر روز قبل از طلوع خورشید از خواب بیدار میشویم و به رودخانه میرویم. روی قایق مینشینیم و پارو میزنیم و تورهایمان را توی آب میاندازیم. ساعتها منتظر میمانیم و بعد تورها را بالا میکشیم. مسیر را برمیگردیم و ماهیها را در سطل میاندازیم و تورها را برای فردا آماده میکنیم تا دوباره ساعت 4 صبح راهی رودخانه شویم».
آدام نمیداند چند ساله است اما ظاهرش نشان میدهد بیشتر از 12 سال ندارد. او تخمین میزند که سه سال است برای ساموئل که او را ارباب صدا میزند، کار میکند. آدام میگوید: «دوست ندارم اینجا باشم و برای ارباب کار کنم. میخواهم مانند همسن و سالهایم به مدرسه بروم و بازی کنم. اما مجبورم همین جا بمانم».
بر اساس گزارش سازمان جهانی کار، آدام با آرزوها و رؤیاهای کوچکش، تنها یکی از 20 هزار کودکی است که به دریاچه ولتا برده میشود تا برای اربابان خود کار کنند. بیشتر این کودکان از صدها مایل آن طرفتر به این رودخانه فرستاده میشوند. پدر و مادرانی که در فقر مطلق دست و پا میزنند در ازای دریافت مقداری پول که گاه از 250 دلار تجاوز نمیکند، آنها را به قاچاقچیان میفروشند. در این منطقه 250 دلار قیمت یک گاو است اما این رقم گاه آنقدر برای فقرا وسوسهانگیز است که میتواند رؤیاهای کودکی را نابود کند.
خبرنگار و عکاس سیانان، همراه با آدام و پنج بچه دیگر که همگی بردههای ساموئل هستند راهی رودخانه شدهاند تا شاهد یک روز کاملاً عادی برای این 6 کودک باشند. کار آنها از ساعات ابتدایی روز و قبل از سپیدهدم آغاز میشود. این تیم جوان باید طناب قایق چوبی را از میلهای باز کنند و آن را به سمت دریاچه بفرستند. آدام که سه سال است مسیر خانه تا دریاچه را میرود و برمیگردد، حالا به امتیاز هدایت این گروه برای ماهیگیری رسیده است.
پسر جوانی که در دریاچه مشغول کار است، به خبرنگار سیانان میگوید، بیشتر از 24 ساعت است چیزی نخورده؛ او میگوید: مرد ماهیگیری مرا به ازای سالانه 75 دلار خریده است.
ساعت 9 صبح، در حالی که چند ساعتی است، روی قایق کار کردهاند، ناگهان صدای فریاد ساموئل به گوش میرسد. سپس سر آدام پایین میافتد. او تیشرتش را در میآورد و پاهایش را روی دیواره قایق میاندازد و بالاتنهاش را در آب پنهان میکند. آب مواج، تیرهرنگ و مرموز است و به همین خاطر تشخیص دادن او در آن ممکن نیست.
آدام میگوید: «وقتی از ما میخواهد توی آب برویم، هیچ انتخاب دیگری نداریم و باید این کار را بکنیم. قسمت وحشتناک ماجرا این است که شاید هرگز نتوانی دیگر به بالا بیایی. این از همهچیز من را بیشتر میترساند. ممکن است پایت سر بخورد و آن پایین گیر بیفتی و هرگز بالا نیایی. به همین خاطر است که من از این کار بشدت میترسم و دوست ندارم دیگر روی دریاچه کار کنم».
برای کودکانی مانند آدام، غواصی در آب برای تعبیه تور ماهیگیری که به گیاهان زیر دریا گیر کردهاند کار بسیار مشکلی است. اما درست برعکس این خطر، بزرگسالان بیشتر از کودکان برای آزاد کردن تور استفاده میکنند، به دلیل جثه کوچک و انعطافپذیر آنها آزاد کردن تور از دست گیاهان دریایی به مراتب سادهتر است.
اما برای ماهیگیران غنایی دلیل دیگری نیز وجود دارد که کودکان را به بردگی خود درآورند. آنها از بزرگسالان کوچکترند و به همین خاطر هم به اتاق و فضای کمتری برای زندگی نیاز دارند و هم ارباب بر روی آنها کنترل بیشتری میتواند داشته باشد. این به آن معنا نیز است که اگر پول بسیار ناچیزی به آنها داده شود، هیچ اعتراضی نمیکنند. اتفاقی که همیشه میافتد.
اگرچه عمر بردهداری به قدمت تاریخ ثبت شده است، اما بردهداری در دریاچه ولتا تاریخچه طولانیای ندارد. این دریاچه سال 1965 یعنی پس از آنکه غنا با کمکهای مالی بانک جهانی، انگلیس و امریکا تلاش کرد سیستم انرژی آبی خود را توسعه بدهد، ایجاد شد. حالا با کمک این دریاچه و سدی که بر روی آن تأسیس شده، برق غنا تأمین میشود و حتی مازاد آن به کشورهای همسایه نیز فروخته میشود.
دریاچه ولتا بزرگترین دریاچه ساخت بشر در جهان است. پیش از این بیشتر بستر آن جنگل بود و زیر آبها هنوز برخی درختها باقی ماندهاند. یکی از فعالان حقوق کودکان درباره بردهداری این کودکان میگوید: «از همهچیز این ماجرا تلختر این است که وقتی کودکی را نجات و به خانوادهاش تحویل میدهیم، میفهمیم که واقعاً مراقب کودکشان نیستند و از دوباره از دست دادن کودکشان ابایی ندارند».
آچیبرا، فعال حقوق کودکان، پس از تقلای فراوان سرانجام موفق میشود با ساموئل گفتوگو کند. او درباره ساموئل میگوید: «ابتدا سعی کردم با ساموئل رابطهای دوستانه برقرار کنم. چون به خانوادهها پول داده بود و کودکانشان را خریده بود نمیتوانستم به زور آنها را از او پس بگیرم.ابتدا از او خواستم درباره اینکه چطور این بچهها را پیدا میکند توضیح بدهد. او گفت: من به خانههای بسیار زیادی سر میزنم. خیلی مهم است که اول با والدین بنشینی و با آنها گفتوگو کنی و درباره شرایط به توافق برسید. اغلب سر این توافق میکنیم که اگر پسربچهشان سه سال برای من کار کند، یک گاو به آنها بدهم. از او پرسیدم اگر بچهای حین کار کردن جانش به خطر بیفتد چه میشود. با خونسردی نگاهم کرد و گفت، با والدینش در این باره صحبت میکند و با یکدیگر دوباره توافق میکنند. هرچه بیشتر با او صحبت میکردم، امیدم برای آزاد شدن بردههایش کمتر میشد. ساموئل مانند اربابان دیگر فقط به پول فکر میکند، به همین خاطر است که من به سازمانهای بینالمللی مراجعه میکنم تا ساز و کار قانونی محکمی ایجاد شود و بیش از این جان کودکان به خطر نیفتد».
راجر پلنت، رئیس برنامه ویژه سازمان جهانی کار برای مبارزه با کار اجباری کودکان میگوید: «اگر فوراً تدابیری برای افزایش امنیت کودکان آسیب پذیر که در خانوادههای فقیر متولد و بزرگ شدهاند اتخاذ نشود، باید آماده باشیم که این بحران بزرگتر و خطرناکتر شود. اگرچه آمار بردهداری در برخی کشورها بشدت نگرانکننده است اما در میان آسیب پذیرترین گروهها، کودکان قرار دارند. تا 50 درصد از کسانی که مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، ممکن است زیر 18 سال باشند.هانس ون دگلیند کارشناس قاچاق کودکان سازمان جهانی کار نیز اعتقاد دارد: «بحران، به دلیل کاهش روند تجارت، نزولی شدن قیمت مواد اولیه، کاهش دسترسی به اعتبارات مالی، ارسال کمتر پول از سوی خانوادههای مقیم خارج از کشور و کاهش کمکهای خارجی، به کشورهای در حال توسعه بیشتر آسیب میرساند. بدیهی است که در این وضعیت، بعضی کشورها بیش از کشورهای دیگر آسیب ببینند.»
آفتاب کمکم پشت ابرهای بنفشرنگ آسمان پنهان میشود. آدام میگوید وقت برگشتن رسیده است. تور را از کف دریاچه بالا میکشد و ماهیها را روی کف قایق میاندازد. ساموئل فریاد دیگری میزند. آدام به حرکاتش شتاب بیشتری میدهد و تیم پنج نفره را مسئول جمع کردن تور میکند. صدای فریادهای پی در پی ساموئل اعصابش را متشنج کرده است؛ از خطوطی که روی پیشانیاش نقش بسته به سادگی میشود این را فهمید. انعکاس بارقههای قرمز و نارنجی آفتاب تمام سطح دریاچه را پر کرده است. آدام به دوردست خیره شده و قطعاً به رؤیایی فکر میکند که دیر یا زود به آن خواهد رسید.
منبع: رکنا
کلیدواژه: پسر رودخانه مرد غنا آب عکس فیلم زن دختر سیل ایران پلیس یک زن تصاویر یک مرد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۸۳۹۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا نمیتوانیم همه زبالههایمان را داخل آتشفشانها بسوزانیم؟
درست است که گدازه آنقدر داغ است که میتواند مقادیری از زبالههای ما را بسوزاند اما همه گدازهها دمای یکسانی ندارند و فارغ از دما، موارد دیگری همچون خطرناک بودن، اعتقادات و کمبود آتشفشان وجود دارد که اجازه انجام چنین کاری را نمیدهد.
به گزارش ایسنا، هنگامی که آتشفشان کیلاویا(Kilauea) در جزیره بزرگ هاوایی در سال ۲۰۱۸ فوران کرد، جریان گدازه داغتر از ۲۰۰۰ درجه فارنهایت(۱۱۰۰ درجه سانتیگراد) بود. این دما از دمای سطح سیاره زهره نیز بیشتر است و به اندازهای داغ است که بسیاری از سنگها را ذوب میکند. همچنین به اندازه کورههای زبالهسوزی که معمولا زبالهها را در دمای ۱۸۰۰ تا ۲۲۰۰ فارنهایت(۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ درجه سانتیگراد) میسوزانند، داغ است.
به نقل از کانورسیشن، با این وجود همه گدازهها دمای یکسانی ندارند. فورانها در هاوایی نوعی گدازه به نام بازالت تولید میکنند. بازالت بسیار داغتر و سیالتر از گدازههایی است که در آتشفشانهای دیگر فوران میکنند. به عنوان مثال، فوران سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ در کوه سنت هلن یک گنبد گدازهای با دمای سطحی کمتر از حدود ۱۳۰۰ فارنهایت(۷۰۴ درجه سانتیگراد) ایجاد کرد.
به غیر از دما، دلایل دیگری برای نریختن زبالههایمان در آتشفشانها وجود دارد.
در وهله اول اگرچه گدازه در دمای ۲۰۰۰ درجه فارنهایت میتواند بسیاری از مواد درون سطلهای زباله ما از جمله ضایعات غذا، کاغذ، پلاستیک، شیشه و برخی فلزات را ذوب کند اما به اندازه کافی داغ نیست که بسیاری از مواد رایج دیگر از جمله فولاد، نیکل و آهن را ذوب کند.
علاوه بر این آتشفشانهای زیادی روی زمین وجود ندارند که دریاچههای گدازهای یا دهانههای کاسهمانند پر از گدازه داشته باشند که بتوانیم زبالهها را در آنها بریزیم. از میان هزاران آتشفشان روی زمین، دانشمندان تنها هشت مورد را با دریاچههای گدازه فعال میشناسند. بیشتر آتشفشانهای فعال دارای دهانههای پر از سنگ و گدازههای سرد شده هستند.
مشکل سوم این است که ریختن زباله در آن هشت دریاچه گدازه فعال کار بسیار خطرناکی است. دریاچههای گدازه با پوستهای از گدازههای خنک کننده پوشیده شدهاند، اما درست در زیر آن پوسته مذاب و به شدت داغ قرار دارد. اگر سنگها یا مواد دیگر روی سطح دریاچه گدازهای بیفتند، پوسته را میشکنند، گدازه زیرین را مختل میکنند و باعث انفجار میشود.
این اتفاق در کیلاویا در سال ۲۰۱۵ افتاد. بلوکهای سنگ از لبه دهانه به درون دریاچه گدازه سقوط کرد و باعث انفجار بزرگی شد که سنگها و گدازهها را به بالا و بیرون از دهانه پرتاب کرد. هر کسی که زباله را به دریاچه گدازه میاندازد باید فرار کند و از زبالهها و گدازههای شعله ور دور شود.
اما فرض کنید میشد زبالهها را با خیال راحت در یک دریاچه گدازه ریخت. در آن صورت برای زبالهها چه اتفاقی میافتاد؟ وقتی پلاستیکها، زبالهها و فلزات میسوزند، گازهای سمی زیادی آزاد میکنند. آتشفشانها در حال حاضر تُنها گاز سمی از جمله گوگرد، کلر و دی اکسید کربن منتشر میکنند.
گازهای گوگرد میتوانند مه اسیدی ایجاد کنند که ما آن را «وُگ» یا مه آتشفشانی مینامیم. این گازها میتواند گیاهان را از بین ببرد و باعث مشکلات تنفسی برای افراد نزدیک به آن شود. مخلوط کردن این گازهای آتشفشانی خطرناک با گازهای دیگر ناشی از سوزاندن زبالههای ما، بخار حاصل را برای مردم و گیاهان نزدیک آتشفشان مضرتر میکند.
در نهایت، بسیاری از جوامع بومی، آتشفشانهای مجاور را مکانهای مقدسی میدانند. به عنوان مثال، دهانهای در کیلاویا خانه پله Pele، الهه آتش بومی هاوایی در نظر گرفته میشود و منطقه اطراف دهانه برای بومیان هاوایی مقدس است. پرتاب زباله در آتشفشانها توهین بزرگی به آن فرهنگها خواهد بود.
انتهای پیام