Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-04-30@00:54:40 GMT

بردگان کوچک

تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۸۳۹۹۳

رکنا: سپیده‎دم، تیرگی روی سطح آب را شکافت. آدام، صفی متشکل از پنج پسر را از میان شاخسارهای طلایی رنگ کنار رودخانه ولتا در مرکز غنا عبور داد. این گروه قرار بود زیر تیغ آفتاب روی قایق کوچکی بنشینند و ماهیگیری کنند. اگرچه هر کدام از آنها از شهرهای مختلف و در زمان متفاوتی به اینجا آمده‎ بودند؛ اما همه‎شان در یک چیز مشترک بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همه آنها را مرد ماهیگیری آورده بود تا بیایند و به عنوان برده برای او کار کنند.

آدام می‎گوید: «ما هر روز قبل از طلوع خورشید از خواب بیدار می‎شویم و به رودخانه می‎رویم. روی قایق می‎نشینیم و پارو می‎زنیم و تورهایمان را توی آب می‎اندازیم. ساعت‎ها منتظر می‎مانیم و بعد تورها را بالا می‎کشیم. مسیر را برمی‎گردیم و ماهی‎ها را در سطل می‎اندازیم و تورها را برای فردا آماده می‎کنیم تا دوباره ساعت 4 صبح راهی رودخانه شویم».

آدام نمی‎داند چند ساله است اما ظاهرش نشان می‎دهد بیشتر از 12 سال ندارد. او تخمین می‎زند که سه سال است برای ساموئل که او را ارباب صدا می‎زند، کار می‎کند. آدام می‎گوید: «دوست ندارم اینجا باشم و برای ارباب کار کنم. می‎خواهم مانند همسن و سال‎هایم به مدرسه بروم و بازی کنم. اما مجبورم همین جا بمانم».

بر اساس گزارش سازمان جهانی کار، آدام با آرزوها و رؤیاهای کوچکش، تنها یکی از 20 هزار کودکی است که به دریاچه ولتا برده می‎شود تا برای اربابان خود کار کنند. بیشتر این کودکان از صدها مایل آن طرف‎تر به این رودخانه فرستاده می‎شوند. پدر و مادرانی که در فقر مطلق دست و پا می‎زنند در ازای دریافت مقداری پول که گاه از 250 دلار تجاوز نمی‎کند، آنها را به قاچاقچیان می‎فروشند. در این منطقه 250 دلار قیمت یک گاو است اما این رقم گاه آنقدر برای فقرا وسوسه‎انگیز است که می‎تواند رؤیاهای کودکی را نابود کند.

خبرنگار و عکاس سی‎ان‎ان، همراه با آدام و پنج بچه دیگر که همگی برده‎های ساموئل هستند راهی رودخانه شده‎اند تا شاهد یک روز کاملاً عادی برای این 6 کودک باشند. کار آنها از ساعات ابتدایی روز و قبل از سپیده‎دم آغاز می‎شود. این تیم جوان باید طناب قایق چوبی را از میله‎ای باز کنند و آن را به سمت دریاچه بفرستند. آدام که سه سال است مسیر خانه تا دریاچه را می‎رود و برمی‎گردد، حالا به امتیاز هدایت این گروه برای ماهیگیری رسیده است.

پسر جوانی که در دریاچه مشغول کار است، به خبرنگار سی‎ان‎ان می‎گوید، بیشتر از 24 ساعت است چیزی نخورده؛ او می‎گوید: مرد ماهیگیری مرا به ازای سالانه 75 دلار خریده است.

ساعت 9 صبح، در حالی که چند ساعتی است، روی قایق کار کرده‎اند، ناگهان صدای فریاد ساموئل به گوش می‎رسد. سپس سر آدام پایین می‎افتد. او تی‎شرتش را در می‎آورد و پاهایش را روی دیواره قایق می‎اندازد و بالاتنه‎اش را در آب پنهان می‎کند. آب مواج، تیره‎رنگ و مرموز است و به همین خاطر تشخیص دادن او در آن ممکن نیست.

آدام می‎گوید: «وقتی از ما می‎خواهد توی آب برویم، هیچ انتخاب دیگری نداریم و باید این کار را بکنیم. قسمت وحشتناک ماجرا این است که شاید هرگز نتوانی دیگر به بالا بیایی. این از همه‎چیز من را بیشتر می‎ترساند. ممکن است پایت سر بخورد و آن پایین گیر بیفتی و هرگز بالا نیایی. به همین خاطر است که من از این کار بشدت می‎ترسم و دوست ندارم دیگر روی دریاچه کار کنم».

برای کودکانی مانند آدام، غواصی در آب برای تعبیه تور ماهیگیری که به گیاهان زیر دریا گیر کرده‎اند کار بسیار مشکلی است. اما درست برعکس این خطر، بزرگسالان بیشتر از کودکان برای آزاد کردن تور استفاده می‎کنند، به دلیل جثه کوچک و انعطاف‎پذیر آنها آزاد کردن تور از دست گیاهان دریایی به مراتب ساده‎تر است.

اما برای ماهیگیران غنایی دلیل دیگری نیز وجود دارد که کودکان را به بردگی خود درآورند. آنها از بزرگسالان کوچک‎ترند و به همین خاطر هم به اتاق و فضای کمتری برای زندگی نیاز دارند و هم ارباب بر روی آنها کنترل بیشتری می‎تواند داشته باشد. این به آن معنا نیز است که اگر پول بسیار ناچیزی به آنها داده شود، هیچ اعتراضی نمی‎کنند. اتفاقی که همیشه می‌افتد.

اگرچه عمر برده‎داری به قدمت تاریخ ثبت شده است، اما برده‎داری در دریاچه ولتا تاریخچه طولانی‎ای ندارد. این دریاچه سال 1965 یعنی پس از آن‌که غنا با کمک‎های مالی بانک جهانی، انگلیس و امریکا تلاش کرد سیستم انرژی آبی خود را توسعه بدهد، ایجاد شد. حالا با کمک این دریاچه و سدی که بر روی آن تأسیس شده، برق غنا تأمین می‎شود و حتی مازاد آن به کشورهای همسایه نیز فروخته می‎شود.

دریاچه ولتا بزرگ‎ترین دریاچه ساخت بشر در جهان است. پیش از این بیشتر بستر آن جنگل بود و زیر آب‎ها هنوز برخی درخت‎ها باقی مانده‎اند. یکی از فعالان حقوق کودکان درباره برده‎داری این کودکان می‎گوید: «از همه‎چیز این ماجرا تلخ‎تر این است که وقتی کودکی را نجات و به خانواده‎اش تحویل می‎دهیم، می‎فهمیم که واقعاً مراقب کودکشان نیستند و از دوباره از دست دادن کودکشان ابایی ندارند».

آچیبرا، فعال حقوق کودکان، پس از تقلای فراوان سرانجام موفق می‎شود با ساموئل گفت‌و‌گو کند. او درباره ساموئل می‎گوید: «ابتدا سعی کردم با ساموئل رابطه‎ای دوستانه برقرار کنم. چون به خانواده‎ها پول داده بود و کودکانشان را خریده بود نمی‎توانستم به زور آنها را از او پس بگیرم.ابتدا از او خواستم درباره این‌که چطور این بچه‎ها را پیدا می‌کند توضیح بدهد. او گفت: من به خانه‎های بسیار زیادی سر می‎زنم. خیلی مهم است که اول با والدین بنشینی و با آنها گفت‌و‌گو کنی و درباره شرایط به توافق برسید. اغلب سر این توافق می‎کنیم که اگر پسربچه‎شان سه سال برای من کار کند، یک گاو به آنها بدهم. از او پرسیدم اگر بچه‎ای حین کار کردن جانش به خطر بیفتد چه می‎شود. با خونسردی نگاهم کرد و گفت، با والدینش در این باره صحبت می‎کند و با یکدیگر دوباره توافق می‎کنند. هرچه بیشتر با او صحبت می‎کردم، امیدم برای آزاد شدن برده‎هایش کمتر می‎شد. ساموئل مانند اربابان دیگر فقط به پول فکر می‎کند، به همین خاطر است که من به سازمان‎های بین‎المللی مراجعه می‎کنم تا ساز و کار قانونی محکمی ایجاد شود و بیش از این جان کودکان به خطر نیفتد».

راجر پلنت، رئیس برنامه ویژه سازمان جهانی کار برای مبارزه با کار اجباری کودکان می‎گوید: «اگر فوراً تدابیری برای افزایش امنیت کودکان آسیب پذیر که در خانواده‎های فقیر متولد و بزرگ شده‎اند اتخاذ نشود، باید آماده باشیم که این بحران بزرگ‎تر و خطرناک‎تر شود. اگرچه آمار برده‎داری در برخی کشورها بشدت نگران‎کننده است اما در میان آسیب پذیرترین گروه‎ها، کودکان قرار دارند. تا 50 درصد از کسانی که مورد بهره‎برداری قرار می‎گیرند، ممکن است زیر 18 سال باشند.هانس ون دگلیند کارشناس قاچاق کودکان سازمان جهانی کار نیز اعتقاد دارد: «بحران، به دلیل کاهش روند تجارت، نزولی شدن قیمت مواد اولیه، کاهش دسترسی به اعتبارات مالی، ارسال کمتر پول از سوی خانواده‎های مقیم خارج از کشور و کاهش کمک‎های خارجی، به کشورهای در حال توسعه بیشتر آسیب می‎رساند. بدیهی است که در این وضعیت، بعضی کشورها بیش از کشورهای دیگر آسیب ببینند.»

آفتاب کم‎کم پشت ابرهای بنفش‎رنگ آسمان پنهان می‎شود. آدام می‎گوید وقت برگشتن رسیده است. تور را از کف دریاچه بالا می‎کشد و ماهی‎ها را روی کف قایق می‎اندازد. ساموئل فریاد دیگری می‎زند. آدام به حرکاتش شتاب بیشتری می‎دهد و تیم پنج نفره را مسئول جمع کردن تور می‎کند. صدای فریادهای پی در پی ساموئل اعصابش را متشنج کرده است؛ از خطوطی که روی پیشانی‎اش نقش بسته به سادگی می‎شود این را فهمید. انعکاس بارقه‎های قرمز و نارنجی آفتاب تمام سطح دریاچه را پر کرده‎ است. آدام به دوردست خیره شده و قطعاً به رؤیایی فکر می‎کند که دیر یا زود به آن خواهد رسید.

منبع: رکنا

کلیدواژه: پسر رودخانه مرد غنا آب عکس فیلم زن دختر سیل ایران پلیس یک زن تصاویر یک مرد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۸۳۹۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا نمی‌توانیم همه زباله‌های‌مان را داخل آتشفشان‌ها بسوزانیم؟

درست است که گدازه آنقدر داغ است که می‌تواند مقادیری از زباله‌های ما را بسوزاند اما همه گدازه‌ها دمای یکسانی ندارند و فارغ از دما، موارد دیگری همچون خطرناک بودن، اعتقادات و کمبود آتشفشان وجود دارد که اجازه انجام چنین کاری را نمی‌دهد.

به گزارش ایسنا،  هنگامی که آتش‌فشان کیلاویا(Kilauea) در جزیره بزرگ هاوایی در سال ۲۰۱۸ فوران کرد، جریان گدازه داغ‌تر از ۲۰۰۰ درجه فارنهایت(۱۱۰۰ درجه سانتیگراد) بود. این دما از دمای سطح سیاره زهره نیز بیشتر است و به اندازه‌ای داغ است که بسیاری از سنگ‌ها را ذوب می‌کند. همچنین به اندازه کوره‌های زباله‌سوزی که معمولا زباله‌ها را در دمای ۱۸۰۰ تا ۲۲۰۰ فارنهایت(۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ درجه سانتیگراد) می‌سوزانند، داغ است.

به نقل از کانورسیشن، با این وجود همه گدازه‌ها دمای یکسانی ندارند. فوران‌ها در هاوایی نوعی گدازه به نام بازالت تولید می‌کنند. بازالت بسیار داغ‌تر و سیال‌تر از گدازه‌هایی است که در آتشفشان‌های دیگر فوران می‌کنند. به عنوان مثال، فوران سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ در کوه سنت هلن یک گنبد گدازه‌ای با دمای سطحی کمتر از حدود ۱۳۰۰ فارنهایت(۷۰۴ درجه سانتیگراد) ایجاد کرد.

به غیر از دما، دلایل دیگری برای نریختن زباله‌هایمان در آتشفشان‌ها وجود دارد.

در وهله اول اگرچه گدازه در دمای ۲۰۰۰ درجه فارنهایت می‌تواند بسیاری از مواد درون سطل‌های زباله ما از جمله ضایعات غذا، کاغذ، پلاستیک، شیشه و برخی فلزات را ذوب کند اما به اندازه کافی داغ نیست که بسیاری از مواد رایج دیگر از جمله فولاد، نیکل و آهن را ذوب کند.

علاوه بر این آتشفشان‌های زیادی روی زمین وجود ندارند که دریاچه‌های گدازه‌ای یا دهانه‌های کاسه‌مانند پر از گدازه داشته باشند که بتوانیم زباله‌ها را در آن‌ها بریزیم. از میان هزاران آتشفشان روی زمین، دانشمندان تنها هشت مورد را با دریاچه‌های گدازه فعال می‌شناسند. بیشتر آتشفشان‌های فعال دارای دهانه‌های پر از سنگ و گدازه‌های سرد شده هستند.

مشکل سوم این است که ریختن زباله در آن هشت دریاچه گدازه فعال کار بسیار خطرناکی است. دریاچه‌های گدازه با پوسته‌ای از گدازه‌های خنک کننده پوشیده شده‌اند، اما درست در زیر آن پوسته مذاب و به شدت داغ قرار دارد. اگر سنگ‌ها یا مواد دیگر روی سطح دریاچه گدازه‌ای بیفتند، پوسته را می‌شکنند، گدازه زیرین را مختل می‌کنند و باعث انفجار می‌شود.

این اتفاق در کیلاویا در سال ۲۰۱۵ افتاد. بلوک‌های سنگ از لبه دهانه به درون دریاچه گدازه سقوط کرد و باعث انفجار بزرگی شد که سنگ‌ها و گدازه‌ها را به بالا و بیرون از دهانه پرتاب کرد. هر کسی که زباله را به دریاچه گدازه می‌اندازد باید فرار کند و از زباله‌ها و گدازه‌های شعله ور دور شود.

اما فرض کنید می‌شد زباله‌ها را با خیال راحت در یک دریاچه گدازه ریخت. در آن صورت برای زباله‌ها چه اتفاقی می‌افتاد؟ وقتی پلاستیک‌ها، زباله‌ها و فلزات می‌سوزند، گازهای سمی زیادی آزاد می‌کنند. آتشفشان‌ها در حال حاضر تُن‌ها گاز سمی از جمله گوگرد، کلر و دی اکسید کربن منتشر می‌کنند.

گازهای گوگرد می‌توانند مه اسیدی ایجاد کنند که ما آن را «وُگ» یا مه آتشفشانی می‌نامیم. این گازها می‌تواند گیاهان را از بین ببرد و باعث مشکلات تنفسی برای افراد نزدیک به آن شود. مخلوط کردن این گازهای آتشفشانی خطرناک با گازهای دیگر ناشی از سوزاندن زباله‌های ما، بخار حاصل را برای مردم و گیاهان نزدیک آتشفشان مضرتر می‌کند.

در نهایت، بسیاری از جوامع بومی، آتشفشان‌های مجاور را مکان‌های مقدسی می‌دانند. به عنوان مثال، دهانه‌ای در کیلاویا خانه پله Pele، الهه آتش بومی هاوایی در نظر گرفته می‌شود و منطقه اطراف دهانه برای بومیان هاوایی مقدس است. پرتاب زباله در آتشفشان‌ها توهین بزرگی به آن فرهنگ‌ها خواهد بود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • چرا نمی‌توانیم همه زباله‌های‌مان را داخل آتشفشان‌ها بسوزانیم؟
  • 5 چالش اصلی کسب و کارهای کوچک
  • تصاویر| تفریح در بخش پرآب دریاچه ارومیه
  • فیلم| حال خوش مردم در جوار دریاچه ارومیه
  • آخرین وضعیت دریاچه ارومیه
  • تصاویری از تشکیل چندین دریاچه‌ شیرابه در تهران؛ وعده مسئولان دروغ شد! | فیلم
  • نمایی از دریاچه طبیعی کیو خرم آباد + تصاویر
  • ببینید | تصاویری از ایجاد دریاچه‌ای از زباله در اطراف تهران؛ بی‌توجهی مسئولان به وعده‌ خود!
  • بوی نامتبوع پسماند در منطقه آرادکوه
  • آب چه رودخانه‌هایی از کردستان به دریاچه ارومیه سرازیر می‌شود؟