قتل همسر در ملاقات زندان
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۱۶۶۵۵
زن جوان هنگام ملاقات شرعی با همسرش درزندان از سوی وی به قتل رسید. شوهر این زن که محکوم به حبس ابد است پس از قتل میخواست خود را حلق آویز کند که با حضور بموقع مأموران ناکام ماند.
به گزارش مشرق، ساعت یک ظهر چهارشنبه ۲۱ فروردین مأموران زندان قزل حصار در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از قتل زن جوانی به دست شوهر زندانیاش خبر دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید:
سفارش قتل برای سرآشپز ویژه علت مرگ زن جوان مشهدی اعلام شد کشف جسد زن و مرد تحت تعقیب پلیس در انباریدر بررسیهای صورت گرفته مشخص شد یکی از زندانیان که محکوم به حبس ابد بوده هنگامی که با همسرش ملاقات حضوری داشته وی را به قتل رسانده و سپس اقدام به حلق آویزی کرده است. اما با حضور پرسنل زندان از مرگ نجات یافته است.بدین ترتیب تحقیقات از مرد جوان به دستور بازپرس دشتبان از شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران صورت گرفت و وی به قتل همسرش اعتراف کرد.
گفتوگو با متهم
۳۳ سال سن دارد، به جرم قاچاق هروئین محکوم به اعدام بوده اما ۷ ماه قبل مورد عفو قرار گرفت و اعدام او به حبس ابد شکسته شد. وی در رابطه با انگیزهاش از این جنایت میگوید.
به چه جرمی به زندان افتادی؟
۵ سال قبل به جرم حمل یک و نیم کیلو هروئین به اعدام محکوم شدم. اما ۷ ماه قبل مورد عفو قرار گرفتم و حکمم شکست و به حبس ابد تبدیل شد. البته سال ۸۵ هم به اتهام حمل مواد بازداشت شدم اما بعد از ۸ ماه حبس آزاد شدم.
چرا همسرت را کشتی؟
به خاطر بیمهریهایش. به خاطر اینکه هر کاری میگفتم انجام بده او مخالفش را انجام میداد. مثلاً به او گفتم در تهران بماند اما بدون اینکه به من حرفی بزند وسایلش را جمع کرد و به شهرستانی که خانوادهاش در آنجا زندگی میکردند رفت. برادرش همکار من بود ولی هیچ قدمی برای آزادی من برنداشت. زمانی که به اعدام محکوم شدم همسرم ناراحت نشد. من اگر خلاف کردم به خاطر او بود. میخواستم او و پسر ۱۰ سالهام در رفاه و آسایش زندگی کنند وگرنه خودم که نیاز به پول نداشتم.
در این مدت با همسرت ملاقات داشتی؟
خودم به او گفتم نیاید. از بس که رفتارهایش سرد بود. از دستش ناراحت بودم. من به خاطر او به زندان افتادم و روزهای سختی بر من گذشت ولی همسرم اصلاً این موضوع را درک نمیکرد. از او نفرت پیدا کرده بودم، باید او را میکشتم تا آرام میشدم. الان احساس آرامش دارم.
از کی تصمیم به قتل همسرت گرفتی؟
یک هفتهای میشد. به او گفته بودم که به ملاقاتم نیاید. اما برای اجرای نقشهام به همسرم زنگ زدم و گفتم از زندان خسته شدهام و میخواهم خودکشی کنم. از او خواستم به ملاقاتم بیاید. او هم پذیرفت. میخواستم او را خفه کنم اما زمانی که سوار اتوبوس حمل زندانیان شدم چشمم به یک تیزی افتاد. آن را برداشتم و زمانی که همسرم را دیدم او را با چند ضربه به قتل رساندم. برای اینکه صدایش را کسی نشنود دستم را روی دهانش گذاشته بودم.
چرا او را طلاق ندادی؟
طلاق نمیگرفت. چندسال قبل با همسرم دچار اختلاف شدم و درخواست طلاق داد ولی با وساطت فامیل و خانوادهها آشتی کردیم. این بار هر چه به او گفتم از بیمهریهایت خسته شدهام و طلاق بگیر قبول نمیکرد. نمیدانم هدفش از این کار چه بود.
چرا دست به خودکشی زدی؟
خسته شده بودم. میدانستم که به خاطر کاری که انجام دادهام اعدام میشوم. به همین خاطر با کش شلوار خودم را حلق آویز کردم.
چطور با همسرت آشنا شدی؟
دختر خالهام بود. سال ۸۳ باهم ازدواج کردیم. آن موقعها زندگی خوبی داشتیم و من برای بهتر شدن زندگیام خیلی تلاش میکردم. شغلم آزاد بود اما وقتی دیدم که درآمدم کفاف زندگیام را نمیدهد تصمیم گرفتم در کنارش مواد فروشی کنم. خودم هم گاهی اوقات تریاک مصرف میکردم.
منبع: روزنامه ایرانمنبع: مشرق
کلیدواژه: رونق تولید گام دوم انقلاب وعده های روحانی اخبار سیل اخبار حوادث اعدام زندان قتل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۱۶۶۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این زن شوهرش را با چاقو کشت
صبح ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ فریادهای کمک خواهی زن جوانی به نام مینا در یکی از خیابانهای پاکدشت پیچید. همسایهها که هراسان از خانه شان خارج شده بودند با زن پریشان روبه رو شدند که میگفت شوهرم را کشتم.
همسایهها پلیس را با خبر کردند و وقتی ماموران به خانه زن جوان رسیدند با جسد خونین همسر ۴۲ ساله اش به نام محمود روبه رو شدند که با ضربه چاقو به سینه اش کشته شده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و همسرش تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف به قتل شوهر
زن جوان در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: ۴ سال پیش با محمود ازدواج کردیم. اما از همان روزهای اول زندگی مان با هم اختلاف داشتیم.
تااینکه خانوادههای مان توصیه کردند بچه دار شویم تا اختلافهای مان کمرنگ شود. ۲ سال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی مرا به باد کتک میگرفت.
وی ادامه داد: صبح خواب بودم که بار دیگر همسرم عصبانی شد و مرا کتک زد. او از من خواست تلفنم را به او بدهم که مخالفت کردم و او هم من را روی زمین انداخت و با دستانش گلویم را فشار داد. برای چند لحظه چشم هایم سیاه شده بود و دست و پا میزدم. نفسم بند آمده بود. در حالی که تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد که روز زمین قرار داشت. من برای نجات جانم چاقو را برداشتم و ضربهای به شوهرم زدم. محمود مرا رها کرد و خونین روی زمین افتاد. من که ترسیده بودم با جیغ و فریاد از همسایهها کمک خواستم تا او را به بیمارستان برسانند، اما وقتی اورژانس به محل آمد شوهرم جان باخته بود.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد. برای مینا کیفرخواست صادر و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خودشان و نوه خردسالشان درخواست قصاص را مطرح کردند.
پدر محمود به قضات گفت: عروسم برای تبرئه خودش دروغ میگوید. پسرم هرگز او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که در درگیری چه اتفاقی افتاده که این زن با بی رحمی پسرمان را به قتل رسانده است. ما حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص داریم.
وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد گفت: آن روز خواب بودم که با شوک از خواب بیدار شدم. محمود یکباره شروع به داد و فریاد کرد و مرا به باد کتک گرفت. او گلویم را گرفت تا خفه شوم. او مرد تنومندی بود و من توان آن را نداشتم که خودم را از دستش نجات دهم. نفسم بند آمد و چشم هایم سیاهی رفت که یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را به طرف همسرم گرفتم. باور کنید میخواستم او را
بترسانم تا رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. او او روی زمین افتاد و من خودم را نجات دادم. ولی متوجه شدم محمود غرق خون است. آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. من شروع به داد و فریاد کردم و از همسایهها کمک خواستم.
قاضی گفت: چاقو را برای ترساندن همسرت جلوی قفسه سینه اش گرفتی یا برای دفاع از خودت؟
که زن جوان پاسخ داد: من برای ترساندن همسرم چاقو را مقابلش گرفتم. محمود با دو دستش گلویم را گرفته بود و آرنج هایش را هم روی قفسه سینه ام گذاشته بود. نفسم بند آمده بود و هر لحظه فکر میکردم دیگر زنده نمیمانم. من برای دفاع از خودم چاقو را به دست گرفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟