روایت تسنیم از مناطق سیلزده کشور؛ جوانانی که مانند سیلزدگان زندگی میکنند
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۵۹۱۰۵
وقتی صحبت از ویرانی به میان میآید دیگر فرقی نمیکند کجایی باشی، چه لباسی بر تن داشته باشی و در کدام نقطه ایران خدمت کنی، همه یکی میشوند و برای کاستن از آلام و سختیهای هموطنان خود به میدان میروند. ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۰:۰۰ استانها اصفهان نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، جوانی است و هزار شور و اشتیاق، کار و تلاش و همتی که برای ساختن فردایی بهتر در نظر دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جوانی دوران طلایی زندگی هر انسانی است و میتوان از آن بهترین بهرهها را برد. جوانان سرزمینم، ایران، جوانانی پر نشاط و فعال و تلاشگر هستند که نه تنها آینده را برای خودشان که برای تمام هموطنانشان میخواهند. آنها خوشحال بودن را در تنها لذت بردن از زندگی نمیدانند و تمام تلاششان برای این است که تمام مردم را خوشحال و با حالی خوب ببینند.
روز جوان است؛ به همین بهانه گزارشی پیرامون اقدامات جوانان اصفهانی در کمک به سیل زدگان ارائه خواهیم داد، جوانانی که میتوانستند در نقطهای امن و در کنار خانواده در آرامش به زندگی ادامه دهند اما غم هموطنان خود را تاب نیاوردند و به یاری شتافتند و خود را در شرایط سخت قرار دادند، شرایطی سخت که هر کسی را توان کمک و یاری نیست.
جوانان دانشجو، بسیجی، سپاهی، ارتشی و بسیاری جوانان دیگر در کنار هم یا علی گفتند و هر کدام به نقطهای برای کمک به سیل زدگان رفتند.
دانشجوی دانشگاه اصفهان که برای کمک به مناطق سیل زده ثبت نام کرده اما هنوز رهسپار نشده است، گفت: دوستان زیادی از ما برای کمک به خوزستان رفتند، من و بسیاری دیگر از بچهها هم ثبت نام کردهایم و در لیست انتظار قرار داریم. ما شرایط مردم را در استانهای لرستان و خوزستان درک میکنیم و خودمان را به جای آنها قرار میدهیم، مطمئنم اگر این سیل در هر جای دیگر ایران هم اتفاق میافتاد جوانان خوزستانی پیشتاز کمک میشدند مانند این روزها که برای نجات شهرشان از هیچ کوششی دریغ نمیکنند.
وی افزود: ما جوانان وظیفه خودمان میدانیم که به هموطنانمان کمک کنیم، هر روز با دوستانمان که به خوزستان رفتهاند در تماس هستیم، آنها خیلی کار میکنند اما اصلا از خستگی حرفی نمیزنند همه راضی از رفتن هستند و میخواهند تا جایی که میتوانند کمک کنند و این نشانه یک جوان با غیرت وطن است.
جوانان اصفهانی برای کمک به مردم سیل زده استانهای کشور هر کدام دست به انجام کاری زدهاند، برخی در ایستگاههای جمع آوری کمکها ایستاده و کمکهای مردمی را جمع آوری کرده و آنها را راهنمایی میکنند. برخی دیگر در موکبها شرکت کرده و در تهیه غذا و آذوقه یاری میدهند. بعضیها کارهای فرهنگی انجام میدهند و کمک جمع میکنند. عدهای دیگرهم به میدان رفته و از نزدیک به مردم سیل زده کمک میکنند.
جوانان وطن دست به دست هم دادهاند و هر کدام گوشهای از کار را گرفتهاند.
پیوستن ائمه جمعه غرب اصفهان به قافله امداد به لرستان
ائمه جمعه شهرستانهای غرب استان اصفهان هم از قافله کمک به مردم عقب نماندند و پا به پای گروههای جهادی برای جلوگیری از ورود سیل به شهرها و روستاهای استان خوزستان به منطقه اعزام شدند.
ائمه جماعتی که اکثر آنها را جوانان تشکیل میدهند نیز به یاری شتافتند و در کنار دیگر جوانان برای کمک به سیل زدگان قرار گرفتند.
حضور جهادگران اصفهانی در آققلا
جهادگران بسیج سازندگی اصفهان نیز پاکسازی، لایروبی و توزیع اقلام مورد نیاز 22 روستای شهرستان آققلا را به عهده داشتند و آن را به پایان رساندند.
امدادرسانی به روستاهای شهر آققلا به بسیج سازندگی استان اصفهان واگذار شد و از همان روزهای نخستین سیل در گلستان، سازمان بسیج سازندگی استان اصفهان با یکصد و پنجاه نفر نیروی جهادی وارد عمل شد.
22 روستای شهر آق قلا به جهادگران بسیج سازندگی اصفهان تحویل داده شد که پس از روزها تلاش حداکثری خدمت رسانی صورت گرفت و به پایان رسید.
بستن سیل بند در اهواز با همت جهادگران اصفهانی
دانشجویان جهادگر دانشگاه اصفهان نیز برای بستن سیل بند به اهواز عازم شدند. شرایط کاری بسیار سخت بود اما با توان جوانان دانشجوی وطنی این کارهای سخت نیز به سرانجام رسید و سیل بند ساخته شد.
فراخوانی برای کمک به سیل زدگان روز 21 فروردین در دانشگاه اصفهان زده شد که با استقبال فراوان دانشجویان مواجه شد
این فراخوان با حجم گسترده و غیر قابل باور دانشجویان مواجه شد و 2 اتوبوس ثبت نام قطعی و یک اتوبوس هم به صورت ذخیره نامنویسی کردند.
صبح جمعه یک اتوبوس از اصفهان به اهواز اعزام شد و افراد حاضر در گروه با نام گروه جهادی حضرت زهرا (س) متشکل از بسیج دانشجویی دانشگاه اصفهان و سایر دانشگاههای استان در قالب یک تیم با اخلاص و با انگیزه در سه شیفت کاری فعالیت شبانهروزی را ادامه میدهند.
اعزام تیم 15نفره پزشکی سپاه صاحبالزمان(عج) به لرستان
3 اکیپ 5 نفره پزشکی با تمام تجهیزات توسط سپاه صاحبالزمان(عج) اصفهان به روستاهای لرستان که راه ارتباطیشان قطع است با بالگرد اعزام شدند. برای کمک و درمان مردم روستاهای سیلزده لرستان که راههای مواصلاتی آنها هنوز قطع است، 3 اکیپ پنج نفره پزشکی با تمام تجهیزات و امکانات با بالگرد، راهی لرستان شدند.
مسئول قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه صاحبالزمان (عج) با بیان اینکه از همان روزهای ابتدایی، کمک به سیلزدگان، توسط سپاه آغاز شد، گفت: در مرحله نخست ارسال مواد غذایی با خودروهای کمکدار برای خانوادههایی که راه ارتباطی روستاهایشان باز بود، انجام شد.
همراهی طلاب اصفهانی با سیل زدگان
حوزه علمیه اصفهان از نخستین روزهای آغازین سال جدید و بازگشایی رسمی ادارات، اقدامات و تدابیر خود برای کمکرسانی به مناطق سیلزده را آغاز کرد و اعزام مبلغین و طلاب داوطلب به این مناطق کمترین کاری بود که میتوانست صورت گیرد.
صدای پای زندگی در آققلا شنیده میشود؛ جهادگران اصفهانی در سیل گلستان نمره عالی گرفتندمردم اصفهان 65 میلیارد ریال به سیلزدگان کمک کردنداصفهان|محرومیتزدایی و خدمت به مردم بالاترین حرکت در مسیر مبارزه با آمریکاستهماهنگیها با نهادها و ارگانهای متولی برای حضور روحانیون و حوزویان در مناطق سیلزده آغاز شد و از روز جمعه 16 فروردین ماه 98 اعزامها با ماشینهای سواری شخصی و یا اتوبوسها به صورت دستهجمعی به مناطق مختلف سیلزده کشور یکی پس از دیگری از حوزه علیمه اصفهان انجام میگرفت.
120 نفر از طلاب و روحانیون و 50 دانشجویی که از درب مسجد امام سجاد (ع) اصفهان بدرقه و راهی لرستان شدند.
پزشکان اصفهانی به کمک سیلزدگان شتافتند
با اعزام 3 تیم پزشکی به مناطق سیلزده شاهد تشخیص افسردگی و اضطراب، مسمومیت، عفونت، زخم و ضربخوردگی و سرماخوردگی در سیلزدگان بودیم. یک تیم 6 نفری متشکل از 4 پزشک و یک پرستار و یک دستیار پزشکی به گلستان اعزام شده و در 5 روز اقامت خدمات بهداشتی و درمانی را به بیش از600 نفر از سیل زدگان ارائه کردند.
یک اکیپ 13 نفری به لرستان نیز اعزام شدند. در این تیم یک پرستار، 5 پزشک و 3 دانشجوی پزشکی، 2 کارشناس اتاق عمل و یک اینترن به مدت 4 روز در پلدختر، معمولان و کوه دشت مستقر و 750 نفر از مردم این مناطق را ویزیت کردند.
موکب عشاق الحسین (ع) اصفهان
یکی از موکبهایی که در شهر معمولان در حال فعالیت است موکب عشاق الحسین (ع) است که این روزها با توزیع روزانه 5 هزار غذای گرم بین سیل زدگان به آنها خدمت رسانی میکند.
مسئول موکب عشاق الحسین (ع) پیرامون فعالیت موکب خود در شهر معمولان با بیان اینکه مجوز فعالیت خود ر از ستاد عتبات کشور دریافت کردیم، به خبرنگار تسنیم گفت: تیم اعزامی نیروهای بسیج با عنوان موکب عشاق الحسین (ع) فعالیت خود را در شهر معمولان آغاز کردند.
وی افزود: پس از سیل استان گلستان با استقرار در شهر آق قلا و 14 روستایی که نیروهای سپاه در آنجا مستقر بودند با هماهنگی سپاه اصفهان خدمات صورت گرفت.
سپاه و ارتش و بسیج در کنار مردم
وقتی صحبت از ویرانی به میان میآید دیگر فرقی نمیکند کجایی باشی، چه لباسی بر تن داشته باشی و در کدام نقطه ایران خدمت کنی، همه یکی میشوند و برای کاستن از آلام و سختیهای هموطنان خود به میدان میروند.
ما سختیهای بسیاری را در کشور پشت سر گذاشتیم و جوانان ایرانی نشان دادند که در مصیبتها و سختیها در کنار هم قرار دارند و دست از یاری یکدیگر برنمیدارند. سیلی که آمد به برخی استانهای کشور خسارات بسیاری وارد کرد، بسیاری از خانوادهها بی خانمان شدند و برخی عزیزان خود را از دست دادند.
اما چیزی که کمی از این دردها را کاست حضور جوانان ایرانی در میان سیلزدگان بود، مردم همدلی جوانان را دیدند و آرامتر شدند. دیدند که سپاه برای آسایش آنان چه کرد، ارتش برای راحتی آنها چه کرد، بسیجیان و دانشجویان چه کردند.
دیدند که سربازان وطن، چه سپاهی، چه ارتشی و چه دیگر جوانان بدون هیچ چشم داشتی مانند سیلزدگان زندگی میکنند، روزها و شبها را مانند خودشان سپری میکنند و این یعنی مردم ایران در کنار هم قرار دارند.
بسیاری از مردم سیل زده در مصاحبههای رسمی و غیر رسمی خود که در فضاهای مجازی منتشر شده است از همراهی سپاه و ارتش و کمکهای خیرخواهانه آنها قدردانی کردهاند و حتی برخیها عنوان کردهاند که آنها مانند خودمان در بیرون از چادر میخوابند و مانند ما زندگی میکنند.
مردم سیل زده با وجود تمام مشقات و سختیها و مصیبتها هرگز این حضور و مهربانی جوانان وطن اعم از سپاهی و بسیجی و ارتشی و ... را فراموش نمیکنند و هر بار که با آنها صحبتی به میان میآید از تواضع و کمک همین جوانان حرف میزنند و دعای خیر خود را بدرقه راهشان میکنند.
روز جوان بهانهای شد تا یادآوری کنیم که جوانان وطن در تمام روزهای خوشی و ناخوشی کشور در کنار هم قرار دارند و هیچ دستی نمیتواند این یکدلی و اتحاد را از آنها جدا کند.
انتهای پیام/ش
R41346/P4001/S6,51/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۵۹۱۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمیافتد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمیافتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمیگذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.
زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتیهای سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.
ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنهای، یا علیاصغر و عکسهایی از شهیدان خرازی، همت، زینالدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آنها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب میخواندیم، با همسفریها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت میکردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.
پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنهای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده میشدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیهها را سر میکردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشتسر هم مینشستیم. خادمان پرچمهایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دستمان میدادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.
همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار میدادیم و میگفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنهای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمیگذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه میزنند.
آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده میشدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم میرویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیادهروی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بینمان موج میزد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق میریخت، خیابانها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...
به بیتالزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور همزمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.
پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر میرسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوسها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیبمان شد؛ چه مهمانیای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظهای از این زیباتر؟!ته دلم میگفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجرهای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»
در بین برنامهها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریههایش و چه خاطراتی مرور شد...
دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما بهدنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی میگشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنهای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانوادهاش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…
کد خبر 750958