گام دوم به پرچمداری حضرت علی اکبر(ع)
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۶۱۰۹۳
مدیریت لیبرالی با تفکر خاص خود، سعی میکند دوراندیش و پر وسواس امور را در سطح کلان هدایت کند. احتیاط بیش از حد که منجر به خوف و واهمه در تصمیمگیری میشود باعث میگردد که در اِعمال تصمیمات، منفعل و پرحاشیه باشد. ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۳ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم به مدیریتهایی اشاره داشتند که در طول چهل سال انقلاب، «بیتوجه به شعارهای انقلاب و غافل از جریان انقلابی»، «گاه رویگردان از ارزشهای دینی» و «غافل از ظرفیتهای کمنظیر طبیعی و انسانی» بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این رویکرد که به تعبیر معظمله خسارتبار هم بوده است علاوه بر ایجاد مانع در تحقق آرمانهای انقلاب، باعث به وجود آمدن جریانی خاص در سطح کلان شد که از جایگاه طلبکارانه به ملت و کشور مینگریست و ایام مدیریت را نه فرصتی درخشان برای خدمت بلکه افتخار و منتی بر ملت میدانست. این نگاه خطرناک به جایی رسید که درصدی از خطا و به تبع آن بهرهبرداریهایی از رانت را طبیعی و حق مدیران میدانست!
در طول سالیان پس از انقلاب، مدیریت لیبرالی نگاه خویش را همواره به کارهایی دوخته که انجام داده است و نه انبوه کارهای مغفول و بر زمین مانده. مدیرانِ اینچنینی اگر کلنگی بر زمین زدند یا پروژهای را افتتاح کردند، معمولا با حواشی و هزینههای زیاد و تشریفات فراوان بوده که همه بر گُرده بیتالمال تحمیل شده است.
چرخه بسته مدیران لیبرال پس از گذشت چهار دهه، نه تنها کارنامه درخشانی نداشته که از خامه مقام معظم رهبری به عنوان چالش درونی نظام تراوش نموده: «چالش درونی عبارت است از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریتی» ایشان مهمترین این عیوب را اینچنین برمیشمرند: «وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیت داخلی، استفاده اندک از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، عدم ثبات سیاستهای اجرایی اقتصاد، عدم رعایت اولویتها و وجود هزینههای زاید و حتی مسرفانه.» این عیوب که پارهای از آن، روشهای مدیریت لیبرالی و برخی هم معلول این شیوه هستند، نتیجهای جز «مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه ضعیف و امثال آن نداشته است.» موضوعی که رهبری به آن اذعان فرمودهاند.
مدیریت لیبرالی با تفکر خاص خود، سعی میکند دوراندیش و پر وسواس امور را در سطح کلان هدایت کند. احتیاط بیش از حد که منجر به خوف و واهمه در تصمیمگیری میشود باعث میگردد که در اِعمال تصمیمات، منفعل و پرحاشیه باشد.
مدیران محافظهکار که آرد خود را بیخته و الک خویش آویختهاند، در دوران آسان تنی و دلخوشی به نوه و نتیجه، خواهان محیطی امن و فانتزی هستند که با هم سن و سالان خود گعدههایی جذاب و بیتنش داشته باشند! اما عزم در بحرانها و لحظات سخت و سرنوشتساز نیازمند شجاعتِ حکیمانه و سرعت عمل است. و بدیهی است که در شرایط حاد کشور و منطقه، انفعال و وسواس، فرصتهای ناب را از بین میبرد بلکه گاهی دشمن از تصمیمات دیرهنگام مسئولان سوءاستفاده و بهرهبرداری میکند و چه بسا با تصمیم نابهنگام، ابتکار عمل از دست رود و رفتار دشمن، الگوی رفتاری مسئولان شود.
از مضرات دیگر این نوع مدیریت، عدم اعتماد و بدبینی به جوانان است که سپردن مدیریتهای کلان به آنان را، آسیب زا و بدفرجام میداند. بر این اساس دولت لیبرالِ موقت که درکی از تفکر و عملکرد انقلابی نداشت، تسخیر لانه جاسوسی را برنتافت و استعفا کرد ولی امام بزرگوار که سرشار از روح انقلابی و مبارزه بود از اقدام دانشجویان حمایت کرد و آن را انقلاب دوم نامید.
به رغم این نگاه نادرست، بررسی هشت سال دفاع مقدس نشان میدهد جوانانی رشید، مدیر، مدبر، کارآمد و شجاع با دست خالی جنگ را مدیریت کردهاند. آن روزها فرماندهان بزرگ در عملیاتهای سرنوشتساز، حماسهآفرینانی بودند که در عنفوان جوانی و در دورهای که شاید هنوز محاسنشان بهطور کامل سبز نشده بود جبهههای نبرد را از بنبستهای سخت و بحرانی بیرون میآوردند. و صدالبته جانفشانیها و فداکاریهای این جوانان در پرتو امدادهای غیبی راز و رمز موفقیتها بوده است.
امروزه همگان باید این باور را داشته باشند که جوانان قابل اعتمادند. و جوانانی که تفکر انقلابی دارند و به اصول انقلاب معتقدند میتوانند بار دیگر پای به عرصه مدیریت بگذارند و در جنگ اقتصادی به تعبیر رهبری، دشمن را تا پشت خاکریزهای «بازدارندگی» عقب برانند.
تأکید پیوسته رهبر معظم انقلاب بر مدیریت جهادی است. ایشان در بیانیه گام دوم و سخنرانی اول فروردین در حرم مطهر رضوی بر این موضوع اصرار داشتهاند که راه برونرفت از مشکلات، نگاه انقلابی، تفکر انقلابی و سپردن سررشته امور به جوانان است.
از خصوصیات جوان، بیحرص و آز بودن اوست. وی که هنوز ریشهای در حب دنیا قوی نکرده بهراحتی از همه چیز میگذرد و تمام نیروی خود را متمرکز در مسئولیتی میکند که برعهده دارد. همین امروز این رفتار ایثارگرانه را از جوانانی مشاهده میکنیم که در استانهای سیلزده عاشقانه به امداد هموطنان مظلوم خود شتافتهاند.
ویژگی دیگر جوان اخلاص اوست. او که درنگ کمی در این دنیا داشته هنوز به جاذبههای آن دل نبسته و ریاکاری را نیاموخته و اگر نگوییم آنقدرها مؤمن است که کار را خالصانه برای خدا انجام میدهد، حداقل آن است که عمل را برای دل خود میکند و به خوش آمد و بد آمد دیگران اعتنایی ندارد. و از آنجا که هنوز به حب دنیا دل نیالوده خیلی زود جذب حب الهی میشود.
سرعت عمل، نشاط در کار، قدرت و توان و خستگیناپذیری از ویژگیهای دیگر جوانان است که در برابر مدیریت ناتوان و منفعل قابل مقایسه نیست.
اینک که وارد دهه پنجم انقلاب شدهایم رهبر معظم، مسیر گشایشها و فتوحات را به ملت معرفی کردند. ایشان در بیانیه گام دوم از جوانان خواستهاند وارد میدان شوند و با سلاح علم و پژوهش و با توسل به معنویت و اخلاق و با تکیه بر توان داخلی و اقتصاد مقاومتی، مدیریت کشور را به دست بگیرند. آینده کشور در گرو بهرهبرداری از ظرفیت عظیم جوانان است.
امروز تأسّی و اقتدای جوانان ما به جانِ جهان، نور دیدگان پدر، آرام جانِ عمه، قوّت قلب عموی علمدار، نازدانه مادر، روح و قرار خواهران، ریحان خوشبوی بنیهاشم، استوانه لشکر؛ یعنی حضرت علی اکبر(ع) است که جان جهانی فدایش باد. امروز پرچم بر شانههای اوست.
یادداشت: سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
منبع:کیهان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R41383/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۶۱۰۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شناساندن حضرت حجت(عج) به جهانیان؛ اولین گام ظهور
اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی مینشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان (عج) هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمیشناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمیکشند اما کسانی که او را میشناسند و ارزش او را میشناسند و مقام او را میدانند منتظر او میمانند.
کسانی که امام زمان را نمیشناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند.
البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاریخی وجود آن حضرت است مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسی نیست و ظرفیت و لیاقت زیادی میخواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناختهاند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود. همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است میتواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
در عصر غیبت امام عصر(عج) هم طبق سفارش آن حضرت باید به مجتهد عادل جامع الشرایط که حافظ دین خداست و امور را نظام می بخشد رجوع کرد که تبعیت از چنین فردی تبعیت از امام عصر(عج) شمرده میشود. چنانکه امام عصر(عج) در یکی از توقیعات خود می فرماید: «و اما در رویدادهایی که پیش میآید، به راویان حدیث مراجعه کنید، زیرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان».
آن جا که رهبر معصوم وجود دارد و رهبریِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از این رو پیروی کردن از مدعیان رهبری در برابر رهبری معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زیرا با وجود رهبر معصوم، پیروی از رهبران غیر معصوم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست.
حجتالاسلام علی الوندی، کارشناس مهدویت و پژوهشگر مؤسسه کلامی احیا در همدان اظهار کرد: نشانههایی در خصوص ایام قیام و ظهور در روایات بیان شده است، تطبیق دادن جنگ اسرائیل و غزه با روایات پیش از ظهور کار درستی نیست، چرا که ممکن است تا سالهای سال هم ظهور رخ ندهد و آن زمان ممکن است که جامعه نسبت به قضیه ظهور دلسرد شود، لذا باید بدانیم که ظهور باید مراحل خود را طی کند.
همانطور که مطابق با گفته رهبر انقلاب نزدیک بودن ظهور، نزدیک بودن زمانی نیست بلکه معنوی میباشد، یعنی اگر جامعه جهانی از لحاظ معنوی به آمادگی برسد، ظهور اتفاق میافتد.
پیرامون یک سری تطبیقات و گره زدن نشانهها به یکدیگر باید دقت کنید که علائم حتمی ظهور حضرت قائم(عج) ۵ علامت است نه بیشتر نه کمتر و سایر نشانهها و علامتها اگر اعتبار داشته باشند، نهایتاً علائم غیر حتمی میشوند لذا در این زمینه دقت داشته باشیم که خیل علائمی که برای ظهور بیان میشود و برخی نادانسته یا دانسته به آن دامن میزنند، علائم غیر حتمی است، ثانیاً تطبیقش بسیار کار دشوار و محتاطانهای است و به راحتی نمیشود هر پدیدهای را به روایاتی هر چند صحیح تطبیق داد که متأسفانه در عموم مذهبیها و عموم سرورانی که مطالعات تخصصی و دقیق در مباحث مهدویت ندارند، این موضوع به وفور به چشم میخورد.
بر اساس دکترین انقلاب و اندیشههای امام(ره) و مقام معظم رهبری، هدف انقلاب مهیاسازی مقدمات ظهور امام زمان(عج) است، لذا حتی اگر ناخواسته توجه مردم فلسطین به مهدویت هم نباشد، این دلگرمی مردم فلسطین به انقلاب اسلامی آنها را به سمت قضیه مهدویت هدایت میکند چرا که خمیر مایه و غایت انقلاب اسلامی، جریان مهدویت است.
اینجاست که جریانات فلسطین با مهدویت و ظهور و قیام حضرت حجت(عج) گره میخورد و این انقلاب اسلامی است که نقش گره را ایفا میکند. از آنجایی که اسرائیل دشمنی است که از نگرش و بینش صحیح نسبت به مباحث معرفتی و دین حق به دور است طبیعتاً نابودی آن زمینهسازی قوی برای ظهور خواهد بود. البته علاوه بر روایات همچنان که گفته شده در ابتدای سوره اسراء وعده نابودی یهودیان در آستانه ظهور و یا همراه با ظهور مهدی موعود داده شده است.
متأسفانه ما هنوز در بدیهیات گفتمانسازی جهانی مهدویت ماندهایم که یک هدف جهانی هم است، اولین وظیفه فضای نخبگانی ما این است، در شرایط ناآرامی جهانی و بریدن ملتها از نظام لیبرال، مهدویت را به گونهای در جهان ترویج دهند که جهانیان بدانند ما یک حضرت مهدی(عج) داریم، یعنی اولین گام برای پیشبرد قضیه مهدویت، شناساندن حضرت به مردم جهان است که اصلا بفهمند حضرت مهدی(عج) هست، او چه کسی است و چه شاخصههایی دارد؟ و بدانند ما در عصر غیبت قرار داریم و باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم.
متأسفانه ما نتوانستیم پایهایترین مباحث مهدویت را در ذهن مردم جهان تثبیت کنیم، یعنی ابتدا باید گفتمانسازی وجود حضرت را در ذهن جهانیان تبیین کنیم، تا وقتی مردمان جهان اسم آن حضرت را میشنوند سؤال در ذهن آنها ایجاد شود که اصلاً حضرت مهدی کیست.
بر طبق آیات موجود در قرآن، تعبیری وجود دارد که میگوید دشمنان اسلام میخواهند نور دینی که خداوند روشن کرده است را خاموش کنند، اما اراده خدا بر این است که این نور به اتمام برسد، ولی دشمنان ممکن است که ازین قضیه خشنود نشوند و بخواهند سدسازی کنند؛ «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»(صف، آیه۸)؛ آنان تصمیم دارند که نور خدا را با دهانهای خود خاموش کنند، در حالی که خداوند کامل کننده نور خویش است، هرچند کافران ناخشنود باشند.
این آیه شریفه نشان میدهد که قبل از ظهور نوری وجود خواهد داشت که خداوند اراده کرده تا به نقطه تاریخی خودش برسد لذا این تعبیر بدان معنا نیست که آن جورها باید به سر حد نهایی خود برسند تا ظهور اتفاق بیفتد، درست است که ممکن است ظلم و فساد در جهان گسترش یابد، اما در کنار گسترش ظلم و فساد، نوری وجود دارد که در دالان تاریخ توأم با ظلم، رو به صعود خواهد بود. به همین سبب قبل از ظهور صلاح و خیر به نقطه صفردرصدی نخواهد رسید بلکه با تفکیک دو جبهه حق و باطل، جبهه نورانیت نیز پیوسته شدت خواهد یافت.
انقلاب اسلامی در نقطهای ظهور کرد که نظریهپردازان غربی به این نتیجه رسیده بودند که دین دیگر کارایی خود را از دست داده است و بشر نمیتواند با دین به سعادت خود برسد، اما انقلاب اسلامی این نگاه را به طور کلی عوض کرد و به مردم جهان ثابت کرد که نگاه اشتباهی به آنها القا شده است.
انقلاب اسلامی همان نوری است که در در اوج ناامیدی مردم دنیا به ظهور رسید و آن دینگرایی خالی از تحریف حول محور جمهوری اسلامی به جهان تزریق شد، ناگفته نماند مقاومتها و بیداریهایی که برای مقابله با ظلم و جور به وجود میآیند، تحت تأثیر آن نوری (انقلاب اسلامی) که در وسط قرار گرفته به وجود آمدهاند و اگر نبود این تکیهگاه معرفتی و معنوی و مقاومت پویا و زنده در میدان، مقاومتی در سطح کلان در مقابله با نظام سلطه غرب شکل نمیگرفت.
لذا مهمترین وظیفهای که میتوان برای عموم مردم بیان داشت اولاً آشنایی کامل با گفتمان انقلاب اسلامی و ثانیاً صدور انقلاب اسلامی به هرکس که در توانشان هست. شاهد این هستیم مقام معظم رهبری برخی کلیدواژهها را مورد استفاده قرار میدهند مثل آتش به اختیار، جنگ روایتها، جهاد تبیین و ...؛ اینها همه ناظر به این موضوع میتواند تعریف خاص داشته باشد و وظیفه خاصی را به دوش رهروان قرار بدهد.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)