بیش از نیم میلیون نفر کمپین «بخوان» را دیدند
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۶۹۴۰۹
به گزارش ایکنا به نقل از ستاد خبری سیوششمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم، محمد حمیدیا، دبیر کمپین «بخوان» از بازدید بیش از نیم میلیون نفر از این کمپین در فضای مجازی خبر داد و گفت: کمپین بخوان در قالب مسابقه از ۱۰ تا ۲۴ فروردینماه در سطح شهرهای تهران، مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، قم و کرج با هدف انتشار مفاهیم قرآنی با استفاده از طرحهای گرافیکی در فضای مجازی و اطلاعرسانی زمان و مکان مسابقات بینالمللی قرآن کریم اجرا شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: شاید برای بسیاری عجیب بود، دو نفر آقا و خانم در مترو، پارکها و یا کنار خیابانی از شهر، با طرحی گرافیکی ترجمه شده به انگلیسی به سراغ مردم بروند و از آنها بخواهند به سلیقه خود یکی از طرحهای مفهومی قرآن را انتخاب کنند، با آن عکس سلفی بگیرند و در صفحه اینستاگرام خود انتشار دهند اما این کار اتفاق افتاد.
حمیدیا ادامه داد: بیش از نیم میلیون نفر کمپین ما را دیدند و حدود ۱۵ هزار نفر در آن شرکت کردند. اتفاقی که دلیل اصلی انجام آن یکپارچهسازی ظرفیتهای فرهنگی سازمانها و نهادهای مختلف دولتی بود.
وی تصریح کرد: سالهاست که سازمانهای فرهنگی کشور با موازی کاری در انجام امور فرهنگی، طرحی یکسان را بارها و بارها با صرف مبالغ هنگفت در سازمانهای متبوع خود اجرا کردهاند و نتیجه آن طرحی ناقص، با ابعادی کوچک، اثربخشی کم و صرف هزینه زیاد بود.
دبیر کمپین «بخوان» اضافه کرد: تلاش کردیم در این کمپین با استفاده از ظرفیتهای شهرداری، مترو، سازمان اوقاف و امور خیریه، امامزادگان، فرمانداری و ... و با بهرهگیری از شیوههای نوین تبلیغات چهره به چهره ـ که معمولا در استارت آپها از آن استفاده میشود که فردی به عنوان راهنمای تبلیغاتی(پروموتر) با افراد به صورت رو در رو صحبت و مخاطب را ترغیب و تشویق به عملی در فضای حقیقی یا مجازی کرده و کاربر بر اساس فعالیت خود هدیهای دریافت میکند ـ مشارکت مردمی را در این کمپین بالا ببریم.
حمیدیا اظهار کرد: مسابقهای که در فضای اینستاگرامی افراد را با طرحهای گرافیکی درگیر و آنها را با هشتگهای مفید فضای مجازی آشنا میکرد، نوعی بازاریابی فرهنگی دیجیتال (cultural digital marketing) محسوب میشود.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن ایکنا فعالیت های قرآنی مؤسسات قرآنی قرآن مسابقات قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۶۹۴۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
محمود اکرامی فر درباره برنامه «سرزمین شعر» که از شبکه چهارم سیما پخش شد، گفت: این برنامه شعر را به یک گفتمان عمومی و از یک گزاره محفلی به یک گزاره عمومی تبدیل کرد، به طوریکه شعر را در جامعه رواج داد و توانست دوباره به زندگی عمومی، گفتگوها و ارتباطات کلامی مردم برگرداند.
وی افزود: موسی عصمتی یکی از شاعرانی بود که بخاطر جاذبه رسانهای و شعر خوبش از او استفاده کردم و در گروه من قرار داشت. اشعار او را در صفحه مجازی ام منتشر کردم و بازخوردهای زیادی از آن گرفتم.
این شاعر و داور برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» گفت: بیش از صد هزار نفر از این صفحه من بازدید کردند و شعر این شاعر حدود ۱۰ میلیون نفر بازدیدکننده داشت. خیلیها برای ما نوشتند که با این شعر زندگی کردند و حتی به گریه افتادند. میتوانم بگویم سرزمین شعر برنامه خوبی بود و میتواند بهتر هم شود.
برنامه «سرزمین شعر» در ادامه هجدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر از ۲۶ اسفند پارسال در قالب مسابقه شعر به روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و فرصتی شد برای شنیدن اشعار جشنواره و انتخاب شاعران برتر بود. در قسمت اول این برنامه غزلی از موسی عصمتی درباره پدر و کارگران معدنعلاوه بر اینکه حضار برنامه را تحت تاثیر قرار داد، با اقبال عمومی هم همراه شد.
(پدر)
پدرم را خدا بیامرزد، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را، کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه، عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت! سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود، کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش، یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا، از درون مخوف تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد، پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد، کارگر بود، اهل معدن بود
منبع: صداوسیما
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات