شفافیت و پاسخگویی، گمشده سازمانهای رفاهی کشور-1
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۷۰۳۲۸
تهران -ایرنا - دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی و پژوهشگران دانشگاهی معتقدند: برای برقراری نظام رفاهی همه جانبه که توانایی حمایت جدی از اقشار آسیبپذیر را دارد باید شفافیت و پاسخگویی اولویت سازمانهای رفاهی کشور باشد، گمشدهای که به سختی میتوان آن را در سازمانها یافت.
چند وقتی است که برخی انجمنهای علمی - دانشجویی رفاه و برنامه ریزی اجتماعی کشور مجدانه به دنبال مساله شفافیت و پاسخگویی در کشور هستند و به دنبال آن هستند تا با معرفی شفافیت به عنوان یک رکن اصلی، نقش این موضوع را در بهبود اوضاع رفاهی کشور و سیاستگذاری برای جامعه تبیین کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین منظور با حضور جمعی از دانشجویان و مشارکت انجمن علمی رفاه و برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران، میزگردی تحت عنوان «تاثیر شفافیت و مقابله با فساد بر رفاه اجتماعی» در ایرنا برگزار شد.
«سعید هراسانی » فارغ التحصیل کارشناسی ارشد برنامه ریزی توسعه، «پیمان زینتی » دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی رفاه اجتماعی دانشگاه تهران و «عماد پاینده » دانشجوی کارشناسی ارشد جمعیت شناسی دانشگاه تهران میهمانان این نشست بودند. به دعوت ایرنا و انجمن علمی برنامه ریزی رفاه اجتماعی دانشگاه تهران، «میلاد وکیلی » از دانشجویان این رشته تحصیلی، برگزار کننده میزگرد بود
آنچه که از نظر میگذارنید، بخش اول این نشست است.
**وکیلی: در ابتدای بحث و با توجه به لزوم مشخص شدن مبانی بحث، از حاضران درخواست دارم به این سوال پاسخ بدهند که شفافیت به معنای واقعی چیست و به چه مکانیزمهایی نیاز است تا به شفافیت برسیم؟
* شفافیت برابر است با اطلاعات و امکان پایش
** هراسانی: شفافیت را مساوی با نور میدانم و این استعاره به منظور عبور از تعریف نیست. در ایران هر وقت از شفافیت صحبت میکنیم این موضوع با فساد سریعا جمع میشود اما واقعیت این است که کمترین تاثیر شفافیت مقابله با فساد است.
چرا میگویم روز؟ چرا میگویم نور؟ شما روز فرض را کنید، اگر نور را از آن بگیرید و شب بشود کمترین دغدغهای که هر شهروند دارد این است که فساد شکل میگیرد، دزدی شکل میگیرد. مهمترین قضیه این است که با از بین رفتن شفافیت یا ازبین رفتن این نور از صفحه این بازی، کلا امکان هر گونه فعالیت کارآمدی از بین میرود. همانند شب نمیشود کار کرد، حال وقتی این شفافیت نباشد، شرایط تبدیل به یک وضعیت ظلمات میشود که هیچکاری در آن نمیشود انجام داد.
در سازمان بینالمللی شفافیت میگویند شفافیت مساوی با این است که هر سازمانی اطلاعاتی بدهد که به مددش امکان پایش آن سازمان با آن اطلاعات فراهم شود. به عبارتی شفافیت مساوی است با اطلاعات و امکان پایش. اینکه چه چیزی کجا هزینه میشود؟ توسط چه کسی هزینه میشود و چه نتایجی به بار میآورد؟
*همبستگی شفافیت و پاسخگویی
**پاینده: به نظر من اگر شفافیت را به عنوان یکی از عناصر اصلی حکمرانی خوب در نظر بگیریم به نظر میآید فساد میتواند یک بخش کوچکی از آن را تشکیل بدهد. اگر بخواهم تعریف دقیقتری ارائه بدهم که با تاریخچه طرح شده در بحث شفافیت هم پیوند بخورد، باید بگویم زمانی که ما مردم را، جامعه مدنی را به عنوان یک عنصر اثرگذار و مهم و پایهای برای حکمرانی در نظر بگیریم و به رسمیت بشناسیم آن موقع در واقع هر سازمان رسمی، دولتی، حاکمیتی و حتی هر سازمانی که به نمایندگی از مردم (مجلس، پارلمانها و انجمنهای مدنی) تشکیل شده است، خودشان را ملزم و موظف به این میدانند که اطلاعات و جزئیات فعالیتشان را که صرفا جزئیات مالی و اقتصادی نیست و به طور وسیعتر هر کنشی را که انجام میدهند، برای مردم و یا جامعه هدف خودشان باورپذیر بکنند یا منطق پشت آن را توضیح بدهند.
به عبارت دیگر شفافیت تعبیر دیگری از پاسخگویی است اما پاسخگویی که به صورت گزینشی انجام نمیشود بلکه به صورت موسع و سیستماتیک انجام میشود.
وقتی بحث پاسخگویی را مطرح میکنیم، همه در ذهنشان میآید تریبونی باشد که مسئولان بیایند و پاسخگو باشند در مورد کارهایشان. این یک تعبیر تقلیل یافته از پاسخگویی است. اینکه جامعهی هدف آن نهاد و با تعبیر گستردهتر مردم بتوانند هر زمانی که خواستند بفهمند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، یعنی بتوانند ناظر بر اتفاقات در کشور و نهادهای مختلف باشند و این میتواند از طریق اطلاعات و آمارهای دقیق و درست انجام بشود، از طریق پایش میتواند انجام شود، میتواند از گزارشهای تفصیلی و عامه فهم انجام شود.
من بیشتر شفافیت را مترادف با پاسخگویی میدانم و معتقدم حتی به صورت گستردهتر، امکان رصد کل فرآیند برای افراد بیسواد جامعه هم ممکن باشد وآنها هم بتوانند متوجه بشوند که چه در آن سازمان میگذرد. نیاز نیست اطلاعات پیچیدهای در اختیار همه قرار بگیرد، اینکه همه بدانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است مهم است.
*سطوح چهارگانه شفافیت
**زینتی: من ترجیح میدهم در مورد مثالها و ابعاد شفافیت و پاسخگویی صحبت کنم. ببینید در سازمانهایی که در حوزه رفاه فعالیت میکنند به نظر میآید این شفافیت و پاسخگویی باید در چهار سطح حداقل اتفاق بیفتد.
در سطح اول باید در مورد «وضعیت» توضیح بدهند، اینکه در حالت کنونی اوضاع به چه قرار است؟ به طور مثال در مورد فقر در ایران، ما سالهاست که اطلاعات موثقی نداریم. سطحی از شفافیت و پاسخگویی در مورد وضعیت مورد نظر است که توسط ارگانهای مسئول این حوزه میتواند پیگیری شود.
سطح بعدی، «فعالیت سازمانها» است که به امور سازمانها در مورد آن وضعیت ارتباط دارد، اینکه برای وضعیت پیشرو چه برنامهها و فعالیتهایی طراحی کردند، در پیش گرفتهاند یا در پیش خواهند گرفت.
در مرحله بعدی «اقدامات» مطرح است. اینکه تاکنون این سازمانها چه اقداماتی بر اساس این برنامهها و فعالیتهایی که تعریف کردند، (از جمله ماموریت و چشم اندازشان) داشتهاند و انجام میدهند و این اقدام باید به خوبی، با دقت و با جزئیات فراوان همراه باشد. به عنوان مثال در بحران سیل اخیر میبینیم که سازمانهای مختلفی وارد مدیریت بحران شدهاند و اطلاعات خیلی کلی در مورد اقداماتشان وجود دارد ولی این اطلاعات اصلا جزئی نیست. مثلا میگویند ما هزار تخته پتو گرفتیم ولی اینکه این پتوها کجا رفت، معلوم نیست.
سطح بعدی «نتایج» این اقدامات است که حالا ما با این کارهایی که انجام دادیم در این وضعیت و بر اساس آن فعالیتهایی که برای خودمان تعریف میکردیم، بالاخره به چه نتایجی تا الان دست پیدا کردیم و انتظار میرود دست پیدا کنیم.
سازمانها باید در این سطوح به طور کلی نه فقط اطلاعات بدهند بلکه باید پاسخگویی فعالانه داشته باشند و به نحوی این پاسخگویی مشارکتی باشد. یعنی به طور مثال خیّری وجود دارد و در انجام فعالیتی به شما کمک میکند. شما فقط نمیآیید به ایشان بگویید این کمک را کردید و مجموع کمکهای شما و کمکهای دیگران فلان مقدار شده. ایشان باید این حق را داشته باشد که به صورت رو در رو و فعال از شما پیگیر اوضاع کمکی که کرده است باشد. من این سطح از شفافیت مدنظرم است همراه با مشارکت فعال کسانی که هم کمک میکنند و هم کسانی دارند کمک میگیرند این میتواند در مورد سازمان با سازمان، افراد با سازمان یا فرد با فرد باشد.
**وکیلی: رفاه را چه تعریف میکنید؟
*دولت بازیگر اصلی در زمینه رفاه
**زینتی: اگر بخواهیم پذیرش عمومی را در نظر بگیریم، رفاه به طور خاص به نیازهای ابتدایی انسانها مربوط میشود. علیالخصوص در جوامع در حال توسعه این نیازها را میتوان به طور واضحی در سطوح سلامت و حق بقای شرافتمندانه تعریف کرد. مثلا در سطوح مسکن، بهداشت؛ اشتغال و تامین اجتماعی و حمایتهای اجتماعی. در این حوزهها به نظر میرسد انسانها باید بتوانند حداقلهای مورد نیازشان را تامین کنند و به نظر من تامین عمومی چنین خدماتی به صورتی که شهروندی اجتماعی مردم را تضمین کند، «رفاه» نامیده میشود.
به طور خاص رفاه توسط دولتها به عنوان اصلیترین بازیگرهای حوزه اجتماعی تولید میشود اما در سالهای اخیر با گسترش حوزه جامعهی مدنی، سازمانهای غیردولتی و سازمانهای عمومی دیگر مثل بیمه اجتماعی هم نقش پر رنگتری دارند.
در کشورهای در حال توسعهای مثل ایران که دولت نقش خیلی پررنگتری ایفا میکند، به نظر میرسد همچنان این وظیفه بر عهده دولت است که رفاه را به صورت عمومی تامین کند.
*بازتوزیع و نقش آن در رفاه
**پاینده: به نظر من رفاه در معنای اساسی خودش که بیشترین کاربرد این معنا هم در کشورهای در حال توسعه است، با مفهوم «بازتوزیع» گره میخورد. یعنی بازتوزیع منابع برای تحقق یا تامین کیفیت زندگی مطلوب که این مطلوب هم کاملا به صورت اجتماعی برای اقشار آسیب پذیر اجتماع، تعریف میشود. البته این فقط محدود به اقشار آسیبپذیر اجتماع نمیشود و فقط هم وظیفه این بازتوزیع برعهده دولت نیست اما بهتر است که بگوییم در اینجا اصلیترین بازیگر دولت و اصلیترین گروه هدف هم اقشار آسیبپذیر هستند.
**وکیلی: آقای هراسانی این اقشار آسیبپذیر در حوزه رفاه را برای ما بیشتر باز کنید.
*رفاه در پناه حقوق اجتماعی
**هراسانی: قبلش من تکملهای بر حرف دوستان بزنم. ما وقتی میخواهیم مفاهیم را تعریف کنیم، جدای از معنایی که خود مفاهیم به ذات دارند، این مفاهیم معمولا در یک سنت فکری رشد میکنند. یعنی وقتی ما میخواهیم بگوییم رفاه چیست، این را باید در سنت فکری که سیاست اجتماعی به آن شکل داده، بررسی کنیم.
یک زمانی توسعه شکل گرفت، آن زمانی که توسعه شکل گرفت، همه میگفتند که توسعه مساوی است با یک تولید ناخالص داخلی که هرچقدر نرخ رشد یک کشور بیشتر باشد آن کشور توسعهیافتهتر است. آرام آرام این انگارهها از بین رفت و به سمت این رفتیم که خب رشد اقتصادی صرف تمام افراد جامعه را از فقر نمیرهاند. از این مسیر به همان بحث «بازتوزیع» که آقای پاینده گفت رسیدیم. یعنی بحث بازتوزیع منابع به این منظور که تمام آحاد جامعه از مزایای توسعه بهره ببرند و رفاه در این مسیر حرکت کرد و تا آن جا رسید که الان بحث رفاه حتی دیگر با بحث بازتوزیع گره نمیخورد و با حقوق اجتماعی گره میخورد.
در فلسفهای که در غرب شکل گرفت آرام آرام برای انسان سه لایه حقوق در نظر گرفته شد، حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی که هر شهروندی حق آموزش دارد، هر شهروندی حق بهداشت دارد و هر شهروندی حق مسکن و سایر چیزها را دارد. در پاسخ به سوال شما باید گفت که تعریف اقشار آسیبپذیر در همین منظومه تعریف میشود. یعنی افرادی که به دلایلی که یا از سنت گرفته شده یا ویژگیهای ژنتیکی که قبلا تاثیرگذار بود و الان نیست، عقبتر از بقیه قرار گرفتهاند. اینها اقشار آسیبپذیر را ترجمه میکنند. مثلا کودکان افرادی هستند که بیصدا هستند و چون صدایشان در نمیآید کسی هم به فکرشان نیست. هم چنین زنان به صورت پایدار در طول تاریخ همیشه یک موضع پایینتر از مردان داشتهاند. اکثرا هم به این دلیل که زنان در مناسبت اجتماعی خصوصا بازار نقش آفرینی نمیکنند و صدایشان شنیده نمیشود، در دولت هیچ کسی را ندارند. یا همان طور پیش برویم مثل کودکانی که شناسنامه ندارند و دیده نمیشوند. به عبارتی وقتی ما از اقشار آسبپذیر صحبت میکنیم در رابطه با کسانی صحبت میکنیم که به صورت سیستماتیک در این جامعه نمیتوانند صدای خودشان را به گروههای قدرت برسانند تا به آن چیزی که در حقوق اجتماعی گفتیم، برسند.
*پایش وضعیت سازمانهای رفاهی کشور
**وکیلی: رابطه بین شفافیت و رفاه چیست و شفافیت چگونه منجر به رفاه بیشتر میشود؟
**زینتی: همانطور که من در بخش اول در مورد شفافیت گفتم اگر ما شفافیت را در ارتباط با پاسخگویی فعال در حوزههای تحلیل وضعیت، گزارش فعالیتها، اقدامات و ارزیابی نتایج ببینیم، این را باید بازنماییاش را در سازمانهای مداخلهگر در حوزه اجتماعی پیدا کنیم.
دولت نقش آفرین اصلی در حوزه رفاه است در ایران به طور ویژه سازمانهای حکومتی که به طور عمومی در ایران تحت عنوان بنیادهای حکومتی شناخته میشوند نقش پر رنگ دیگری دارند. سازمانهای عمومی دیگری مثل سازمان تامین اجتماعی و شهرداریها هم چنان نقش پر رنگی را دارند . بعد حوزه عمومی که شامل سمنها و خیریههاست که آنها هم نقش پر رنگی را ایفا میکنند.
اگر بخواهم در این حوزهها صحبت بکنم میشود گفت پاسخگویی به طور سازمان یافته، بهرهوری این سازمانها را افزایش میدهد و از آن طرف به رفاه بیشتر دامن میزند، همچنین اگر ما به طور فعالانهای این فرصت را به گروههایی که دریافتکننده یا تامینکننده این خدمات هستند مثل پزشکان یا بیماران که صدای خودشان را در عرصه سیاستگذاری بازتاب بدهند حتما به طراحی دوباره سیاستهای بهتری کمک میشود. یعنی شواهد را در سیاستگذاری تقویت میکنند و ازاین طریق به بازتولید سیاستهای بهتر کمک میکنند.
اگر من بخواهم به صورت جزئی و خلاصه به این نکات بپردازم به طور مثال دولت به نظر من در حوزهی گزارش وضعیت بسیار ضعیف عمل میکند، مثلا ما سالهاست که دیگر گزارشهای سازمان یافته در مورد ابعاد فقر در ایران نداریم که قبلا این گزارشها را وزارت رفاه تهیه میکرد.
خیلی وقتها هم اگر این گزارشها موجود باشد به صورت محرمانه است. اکثرا این اطلاعات علاوه بر اینکه طبقهبندی شدهاند، اطلاعات قابل اتکایی نیستند، چون یا نمونه کافی ندارند یا از راههایی گرفته شدهاند که داده برای دسترسی به آنها موجود نبوده است.
ما نمیدانیم در ایران هر فرد چند مسکن دارد. از دهه چهل قانونی وجود دارد به اسم کاداستر که قرار است معلوم کند در ایران هرکس چه چیز دارد. هنوز پس از دهههای متمادی این تکمیل نشده و چراییاش را هم باید متخصصان بگویند.
بنیادهایی حکومتی نظیر کمیته امداد، بنیاد مستضعان، ستاد فرمان اجرایی امام، بنیاد مسکن انقلابی نقش بسیار پر رنگی دارند. به عنوان مثال در سیل اخیر بنیاد مسکن در مناطق روستایی اولویت مداخله دارد. بخش حمایت اجتماعی از مددجوها در کشور به صورت گستردهای بر عهده کمیته امداد است ولی متاسفانه این سازمانها هم از طریق قانون یعنی ماده 18 قانون ساختار نظام تامین اجتماعی از پاسخگویی به نهادهای مردمیتر مثل دولت و مجلس تا حدود زیادی مستقل شناخته شدهاند و فقط به رهبری طی گزارشهای سازمانیافتهای پاسخگو هستند اما این گزارشها عمومی نمیشوند و دسترسی به این گزارشها نه تنها برای عموم مردم بلکه برای پژوهشگران هم امکان پذیر نیست.
گروه بعدی شهرداریها و سازمانهای عمومی غیردولتی مثل تامین اجتماعی و هلال احمر هستند که به عقیده من بهتر عمل میکنند. اما آنها هم در توضیح اینکه دقیقا چه اقداماتی را در پیش میگیرند و چه نتایجی به بار میآورند اصلا خوب عمل نمیکنند. به طور مثال شهرداری تهران یکی از این سازمانهاست که معلوم نیست مداخلاتش در طول این سالها چه بهبودی در فقر شهری در تهران داشته است.
در نهایت بحث بر روی خیریهها و سمنها خواهد بود. خیلی وقتها این سازمانها به عنوان جایگزینی برای سازمانهایی مثل دولت یا بنیادهای حکومتی در ایران معرفی میشوند، اما متاسفانه بر خلاف انتظاری که مطابق با تجارب بینالمللی از این سازمانها میرود، اصلا سازمانهای شفافی نیستند. اصلا گزارشهای خوبی از وضعیت ندارند، فعالیت خودشان را منظم، مستدل و مستند نکردهاند. خیلیوقتها هیئتی عمل میکنند و نمیدانند اقداماتشان بر اساس چه نیازسنجیای، بر اساس چه برنامهای یا به سمت چه اهدافی با چه ابزارهایی است. اقدامات آنها به صورت پراکنده و در خیلی از مواقع با پیروی از مد روز است. یعنی مثلا اینکه ما برویم کودکان کار را هدف قرار دهیم. برویم به کودکان کار آموزش بدهیم ولی گروههای دیگری دور از چشم آنها میمانند.
در سطح نتایج هم همین قدر بد عمل میکنند و اصلا ارزشیابی منظمی از این که چه کردهاند و چه اثری گذاشتهاند وجود ندارد. میشود گفت این شک وجود دارد که بتوان گفت این سازمانها مثال خوبی برای شفافیت برای سایر ارگانها باشند.
متاسفانه به صورت کلی میتوان گفت سازمانهای تولید رفاه اجتماعی در ایران در حوزه شفافیت، نامناسب عمل میکنند.
ادامه دارد
**9221**1601**
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اجتماعي شفافيت جامعه مدني رفاه اجتماعي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۷۰۳۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک میلیون روستایی و کشاورز در دولت سیزدهم بیمه شدند
دو مادر خانهدار روستایی دهه هشتادی که دارای ۳ فرزندند تقدیر و تجلیل شد توسط مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان و استاندار زنجان تجلیل و تقدیر شد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، بیتالله برقراری، مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان روستائیان و عشایر و نماینده تام الاختیار وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی امروز در سفر یک روزه وارد استان زنجان شد. وی در برنامه نخست با محسن افشارچی استاندار زنجان دیدار کرد.
نکته قابل توجه دیدار امروز این دو مسئول با یکدیگر اینجا بود که در این جلسه در راستای تشویق سیاستهای فرزندآوری از دو مادر خانهدار روستایی دهه هشتادی که دارای 3 فرزند هستند تقدیر و تجلیل شد.
بیش از یک میلیون روستایی و کشاورز در دولت سیزدهم بیمه شدند
بیتاله برقراری در دیدار با استاندار زنجان اظهار داشت: پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر یک میلیون و 300 هزار نفر بیمه شده داشت ولی در این دولت تاکنون یک میلیون و 13 هزار نفر عضو جدید زیرپوشش این صندوق قرار گرفتند.
وی با بیان اینکه بیمههای فراگیر نقش مهمی در فراهم کردن زمینههای لازم برای رفاه شهروندان است، اظهار کرد: در این حوزه با شتاب بیشتری در حال حرکت هستیم.
مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان روستائیان و عشایر و نماینده تام الاختیار وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی خاطرنشان کرد: یکی از راههای تحقق اجتماعی گسترش شرایط بیمهای است، با گسترش این بخش ما میتوانیم در این حوزه به تحقق عدالت اجتماعی نزدیک شویم و این درحالی است که با استقرار دولت مردمی سیزدهم اقدامات بسیار موثری انجام شده است.
وی با بیان اینکه در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت مردمی اقداماتی قابل توجهی انجام شده که نیاز به تبیین دارد، تصریح کرد: ایجاد یک میلیون شغل در سال بر اساس مستندات و طرح کالا برگ الکترونیکی از جمله این اقدامات شاخص است.
درد کارگران را درد خودمان میدانیم
محسن افشارچی استاندار زنجان نیز در این دیدار با بیان اینکه درد کارگران را درد خودمان میدانیم، گفت: حل مسائل کارگران از دغدغههای اصلی مدیریت استان است.
وی با بیان اینکه استان زنجان در شاخصهای مرتبط به حوزه کار و تولید رتبه های بالای کشور را به خود اختصاص داده است، افزود: زنجان در زمینه احیای واحدهای راکد رتبه دوم کشوری و در زمینه نرخ بیماری رتبه سوم کشور را از آن خود کرده است.
استاندار زنجان به گرهگشایی از مسائل تعاونی های مشکلدار استان اشاره کرد و ادامه داد: در این خصوص نیز با همراهی مسئولان کشوری اقدامات مطلوبی تا کنون انجام شده است.
انتهای پیام/