فاصله دستگاه اطلاعاتی و مردم
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۰۳۸۰۰
بجنورد - ایرنا - مردم، مهمترین کلیدواژه ای بود که در پس خاندان سالاری حاکم بر دربار پهلوی به فراموشی سپرده شده بود و تودرتوی هزار فامیل، اجازه باز شدن این حلقه تنگ نفس گیر را به ساکنان کوچه و بازار برای ورود نمی داد.
به همین میزان سازمان اطلاعاتی کشور، خصوصا ساواک نیز با حفظ فاصله از مردم چهره ای مخوف و همیشه مخفی از خود به جای گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انقلاب اسلامی اما یک بازگشت تمام عیار به مردم بود آنهم نه فقط در قول بلکه در عمل. از ابتدای حرکت نهضت تا انتهای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی حضرت امام (ره) مکررا بر نقش مردم تاکید کرده و همواره روی سخنشان با عموم بود.
پس از انقلاب نیز در همه امور، جماعات مردمی تعیین کننده و نقش آفرین بودند؛ از تایید قانون اساسی گرفته تا انتخاب مستقیم و غیرمستقیم همه مسئولین نظام تازه تاسیس شده.
شاید بتوان گفت علت اصلی شکست دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی شاهنشاهی که براساس متد روز جاسوسی و ضد جاسوسی از طرف موساد و دیگر دستگاه ها، آموزش دیده بود را نشناختن مردم ایران دانست.
ساواک تمام تلاش خود را معطوف به یکسری گروه چپ و مذهبی کرد و شبانه روز در تلاش پرونده سازی برای کسانی بود که در بین مردم محترم و محل رجوع بودند.
کارشناسان ساواک نفهمیدند که در برخورد با انتقاد از سیستمی که از مردم فاصله گرفته است؛ توبیخ، بازداشت، ایجاد هراس، زندان و ... نتیجه بخش نیست و فقط در کوتاه مدت می تواند این موج های کوچک را مهار کرده و اجازه بروز موج سهمگین را ندهد، غافل از اینکه اگر مساله ای در بین مردم ایران فراگیر شود و به نتیجه برسد دیگر روش های فوق پاسخگو نیست و باید راه دیگری اتخاذ کرد.
قطعاً داده های غلطی که وارد دستگاه تحلیل ساواک شد منجر به خروجی های غلط گشت و سیستم اطلاعاتی ای که باید چشم نظام شاهنشاهی می بود، نابینا شد و نتوانست درخواست های بحق مردم مذهبی ایران را ببیند، فلذا منجر به سقوط شد.
غرق شدن ماموران اطلاعاتی در امور اقتصادی و چنبره بر منابع طبیعی در آن سالهای سیاه سبب شد تا تحلیل امنیت ملی از دست برود و بیشتر مسابقه ای برگزار شود جهت چپاول بیشتر و در این میان مسئولین متمایل به غرب و شرق بر سر کار آمده و در هر دوره بخشی از منابع حیاتی ایران در تصرف قدرت های ظاهرا بزرگ قرار می گرفت و دست آخر شاید اهمال همین سیستم اطلاعاتی سبب شد تا بخشی از ایران شاه بخشی شود و بحرین از آن جدا گردد.
ضعف دیگر دستگاه ساواک عدم اتکال به خداوند متعال بود. گویی عمده نیروهای این دستگاه اطلاعاتی در خلال آموزش ها یاد گرفته بودند که وجدان مساله ای بدون تاثیر در بررسی های امنیتی است و هدف فقط و فقط باقی ماندن نظام شاهنشاهی است و اگر در این مسیر اقدامی برخلاف ابتداییات انسانی و الهی نیز ضامن بقای سیستم بود باید مرتکب شد تا شاه بماند و این یعنی اساسا محوریت با شاه بود نه خداوند متعال و قطعا خروجی چنین نگاهی، برونداد فاسدی است.
بطور مثال می توان به اقداماتی که پرویز ثابتی در کتاب خود برای زمین گیر کردن منبری های معروف تهران نقل می کند اشاره کرد. فارغ از اینکه این ادعاها صحت دارد یا خیر، همین که یک مامور ارشد امنیتی برای زمین گیر کردن مخالف خود در خصوصی ترین حریم های آن فرد ورود کرده یا به آن فکر می کند نشان می دهد که در ذهنش اساسا خدا وجود ندارد و تمام تلاشش مصروف باقی ماندن اعلی حضرت است.
اساساً به نظر می رسد همین گونه رفتارها سبب شد تا در حافظه تاریخی مردم فرد اطلاعاتی یک انسان مخوف و همیشه در سایه جلوه کند و فرد بیشتر از آنچه پوشش حفاظتی است علاقه داشته باشد که مخفی بماند و این مخفی ماندن او را در موضع قدرت قرار می داد.
حضرت امام (ره) با دریافتی صحیح از این ویژگی ها، و ده ها ویژگی دیگری که در این مقال نمی گنجد همه مردم را عضو دستگاه اطلاعاتی می دانستند. اینکه همه مردم در این امر دخیل باشند سبب می شود تا انحصاری که ساواک در دوران ستم شاهی برای برخی ایجاد کرده بود به وجود نیاید و امنیت دیگر گوی قدرتی در دست عده ای خاص نباشد و همه مردم خود را نسبت به آن مسئول بدانند.
مهمترین ویژگی این نوع نگاه این است که سیستم خود را در چارچوبی الهی می بیند نه عیب جوی مردم. خلق کلیدواژه سرباز گمنام امام عصر (عج) برای ماموران امنیتی از سوی ایشان دقیقا نشان می دهد که نگاه این رهبر عظیم پیرامون یک مامور اطلاعاتی تا چه میزان متفاوت از تعریفات مدرن و پست مدرن از دستگاه های امنیتی در دنیاست. به واقع ایشان با خلق این واژه می خواهند به جزء جزء افراد جامعه این پیام را منتقل کنند که تلاش در این مسیر باید معطوف به رضایت صاحب الامر (عج) باشد نه فقط ماندن سیستم به هر طریقی.
پس از ایشان، رهبری عزیز نیز بارها و بارها ماموران اطلاعاتی را خادمان مردم دانسته و همه مردم را دخیل در امنیت کشور می دانند. این نگاه سبب می شود تا هر فرد افق دید خود را وسیع تر از یک شهروند بی مسئولیت بداند و آن انحصاری که ساواک ایجاد کرده بود بشکند.
در هر سیستمی اگر مولفه مردم و خواسته هایشان در دستگاه تحلیل سیاسی – اقتصادی- فرهنگی- اجتماعی – امنیتی و... قرار نگیرد آن سیستم محکوم به شکست است. نکته ای که بارها و بارها رهبری عزیز بدان تاکید کرده اند و همه مسئولین را ملزم کرده اند که در میان مردم باشند و خواسته های ایشان را بشنوند.
باید گفت دستگاههای اطلاعاتی در ایران با توجه به تجربه ساواک سعی کردند تا فاصله عمیق میان خود و مردم را کاهش دهند و البته در برخی حوزه ها از جمله در حوزه ایجاد حس امنیت در منطقه ای آتشفشانی موفق هم عمل کردند اما هنوز تا آنجا که مردم این سیستم ها را در کنار خود ببینند نه بالای سر خود، فاصله باقی مانده است. البته این به معنای نفی زحمات شبانه روزی ماموران امنیتی این مرز و بوم نیست.
به نظر می رسد با بررسی دوباره رفتار ساواک می توان نقاط سیاه عملکرد این سازمان اطلاعاتی را استخراج کرده و همواره برای دوری از ابتلا به آن بلیه، بازخوانی کرد.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي وزارت اطلاعات خراسان شمالي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۰۳۸۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشار اسناد ساواک درباره بازرسی از همسر سیدمصطفی خمینی
فرزند آیتالله مرتضی حائری یزدی و نوه مؤسس حوزه علمیه قم، عروس رهبر انقلاب ۱۳۵۷ و همسر سیدمصطفی خمینی؛ هرکدام این نسبتهای خانوادگی کافی بود تا معصومه حائری یزدی تحتنظر و مراقبت ساواک باشد.
به گزارش ایسنا به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، معصومه حائری یزدی پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ۸۶ سالگی درگذشت و هشتم اردیبهشت پس از تشییع در حرم حضرت معصومه (س) در بقعه شیخ فضلالله به خاک سپرده شد. محل دفن او از این جهت نمادین است که بقعه شیخ فضلالله نوری در سالهای دور محل ملاقات امام راحل و آیتالله مرتضی حائرییزدی بود که بهجز همکاری در هیئت مصلحان حوزه، هرروز هنگام غروب آنجا باهم گفتوگو میکردند.[1]
ازدواج سیدمصطفی و معصومه در سال ۱۳۳۳، پیوند دو خاندان خمینی و حائری یزدی بود؛ این زندگی مشترک پس از ده سال با تبعید سیدمصطفی خمینی همراه پدر، وارد مرحله تازهای شد و تا زمان شهادت همسر در اول آبان ۱۳۵۶، معصومه حائری بارها برای دیدارش به نجف رفت و برگشت.
یکی از سندهایی که در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود دارد (شماره پرونده ۳۹۲) ، موافقت اداره کل سوم ساواک با درخواست معصومه حائری برای صدور گذرنامه جهت مسافرت به عراق را نشان میدهد.
طبق این اسناد، شهربانی کل کشور در نامهای محرمانه از ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور درباره تقاضای صدور پروانه خروج از کشور استعلام میگیرد:
«شهربانی کل کشور
تاریخ ۴۶/۶/۱۳
از شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)
به تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
درباره معصومه حائری یزدی فرزند مرتضی شناسنامه ۶۹۲۳۵ قم متولد ۱۳۱۷
نامبرده بالا طی تسلیم شرحی اعلام نموده مدتی قبل برای دیدار بستگان خود از عراق به ایران مراجعت و جهت بازگشت به کشور مزبور به منظور ملحق شدن به همسرش حاج سیدمصطفی خمینی تقاضای صدور پروانه خروج نموده است. خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به انجام درخواست مشارالیها نظریه اعلام دارند.
رئیس شهربانی کل کشور . سپهبد مبصر از طرف سرتیپ صمد پاکپور»
اداره کل امنیت داخلی ساواک در گزارشی خیلی محرمانه دستور میدهد که ضمن موافقت با عزیمت عروس آیتالله خمینی در موقع خروج او بازرسی بدنی شود:
«سازمان اطلاعات و امنیت کشور
تاریخ: ۴۶/۶/۱۹
گزارش
درباره: بانو معصومه حائری یزدی (همسر مصطفی خمینی فرزند آیتالله خمینی)
محترماً به عرض میرساند شهربانی کل کشور صلاحیت مشارالیها را جهت صدور پروانه خروج به مقصد کشور عراق از ساواک استعلام نموده است.
با توجه به اینکه همسر مشارالیها در عراق بسر میبرد و قبلاً هم با عزیمت او موافقت گردیده در صورت تصویب ضمن موافقت با عزیمتش در موقع خروج او از مرز ضمن بازرسی وسائلش توسط بانوئی بازرسی بدنی هم انجام شود.»
در نهایت اداره کل سوم ساواک با سفر او به عراق موافقت میکند:
«سازمان اطلاعات و امنیت کشور
از اداره کل سوم
به مدیریت کل اداره نهم (۹۱۱)
درباره: معصومه حائری یزدی فرزند سید مرتضی
بازگشت ۹۱۱/۷۸۶۹-۴۶/۶/۱۸
عزیمت مشارالیها به کشور عراق از نظر این اداره کل بلامانع است.
مدیرکل اداره سوم. مقدم۴۶/۷/۱»
رفتوبرگشت همسر سیدمصطفی خمینی به ایران در سالهای بعد هم از سوی ساواک تحت نظر بود؛ یکی در سال ۱۳۵۵ گزارش ساواک قم درباره سفر بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) با معصومه حائری یزدی (همسر مصطفی خمینی) و نوههای ایشان از عراق به تهران و قم به منظور دیدار اقوام.
در این گزارش با موضوع «ورود همسر و عروس خمینی به ایران» آمده است: « روز پنجشنبه ۳۵/۴/۳ همسر خمینی به اتفاق عروسش (همسر مصطفی) و نوههایش از بغداد وسیله هواپیما وارد تهران شدند. همسر خمینی به منزل پدرش رفته و چند روزی برای دیدن خویشاوندانش در تهران خواهد ماند ولی همسر مصطفی (عروس خمینی) به قم آمده و به منزل آقا مرتضی حائری وارد شده است. همسر محمدعلی موسوی که دختر آقای بنابی است و در نجف با عروس خمینی سابقه دوستی داشته در قم به ملاقات ایشان رفته بود و از قول وی نقل میکرد که آقای خوئی اخیراً که خواست درس شروع کند کسی را نزد آقای خمینی فرستاد و از ایشان صلاح کرد و به صلاح آقای خمینی درس را شروع کرده است لکن خود خمینی تاکنون درس شروع نکرده و از وضع آنجا بسیار ناراحت است. وی افزوده بود که وضع آخوندها در نجف فعلاً تا حدودی خوب است و افرادی که از طرفداران خمینی هستند به هیچ وجه مورد تعرض حکومت واقع نمیشوند بلکه از دیگران آزادتر زندگی میکنند ولی حوزه نجف بسیار محدود شده است و اضافه کرده بود که محمدعلی منتظری هم در نجف است و اکثراً به مسافرت میرود.
نظریه شنبه - نظری ندارد.
نظریه یکشنبه - مفاد گزارش صحیح است. همسر مصطفی خمینی دختر آقای مرتضی حائری است که به منطور دیدن والدین و خویشاوندانش به ایران مراجعت کرده و به قم آمده. ضمناً همسر خمینی هم دختر ثقفی است و والدینش در تهران سکونت دارند. نامبرده مسلماً پس از مدتی طبق معمول به منظور دیدن فرزندانش به قم خواهد آمد.
نظریه دوشنبه - نظریه یکشنبه مورد تایید میباشد. ضمناً دو برگ فتوکپی نامه خمینی و همسرش که برای دخترشان به آدرس قم ارسال شده جهت مزید استحضار به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه سهشنبه - مفاد گزارش خبر و نظرات داده شده مورد تائید است.»
چند ماه پس از شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، اداره کل سوم ساواک در ۲۲ تیر ۱۳۵۷ از ساواک اراک برای تحقیق در زمینه بازگشت فرزند و همسر او به قم استعلام کرد: «طبق اطلاع نوه خمینی به نام حسین مصطفی خمینی فرزند مصطفی به اتفاق مادرش به ایران عزیمت و گویا در قم سکونت دارد. سریعاً در این زمینه تحقیقات لازم معمول نتیجه اعلام - ثابتی
گیرنده - سازمان قم جهت اقدام لازم و اعلام نتیجه»
سه ماه بعد نمایندگی ساواک در کویت در گزارشی خیلی محرمانه، منشأ تأیید نگرانی آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی و علمای تهران و قم از محاصره منزل امام خمینی توسط دولت عراق را «همسر مصطفی مرحوم» عنوان کرد:
«موسویان ضمن یک تماس تلفنی با شیخ فتوت در کویت به او گفته آقایان نجفی مرعشی و چند تن از علماء در تهران و قم اطلاع پیدا کردهاند که منزل آقا (خمینی) را دولت عراق محاصره کرده و آقایان ناراحت هستند. شما تحقیق کنید و نتیجه را به ما بگوئید. شیخ فتوت هم کوشش کرد که مستقیما با منزل خمینی تماس بگیرد ولی نتوانست و سپس به منزل پسرش مرحوم مصطفی تلفن کرد و عروس خمینی موضوع را تأیید و اضافه نمود که آقا برای نماز و زیارت به حرم میروند ولی خیلی از این وضع ناراحت هستند و دولت عراق تحت عنوان محافظت از آقا این کار را میکند اما چون اعتراض کردهاند قرار است تا فردا مأمورین را بردارند و لذا فردای روز بعد شیخ نامبرده تلفن کرده و متوجه شده که منزل از محاصره خارج شده است.
نظریه منبع - زمانیکه مصطفی خمینی زنده بود شیخ فتوت به لحاظ روابط و آشنایی قبلی با او از قم به منزل آنان در عراق میرفت و با این لحاظ عروس خمینی او را کاملا میشناسد و مطالبی را که میگوید صحت دارد.
نظریه ۱ - مفاد گزارش و نظریه منبع صحت دارد.
نظریه ۲- نظریه ۱ مورد تأیید است.»
پینوشت:
1- زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی، علی دوانی، ص 313
انتهای پیام