لایحه دولت روحانی بهخاطر یک زن
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۲۷۸۹۵
نقش گوساله سامری در فتنه آینده؛ «مستان خیابان» در ستاد اصلاحات چه میخواهند؟! جنوب نیوز - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
ابتکار: اصلاحطلبان پیشرفتهایی مثل "کنسرت" را به مردم بگویند!
«معصومه ابتکار»، فعال اصلاحطلب و معاون رئیسجمهور روحانی در اظهاراتی که روزنامه دولتی ایران آنها را منتشر کرده است، اظهار کرد:
«جریانات اصلاحات در عین حال که نقدهای منصفانه خود را درباره کارهایی که باید انجام میشد و نشد، بیان میکنند، باید درباره محدودیتها و مشکلات دولت حرف بزنند و دستاوردها و پیشرفتهای این دوره را برای مردم بگویند.بگویند چه شرایطی قبل و بعد از دولت یازدهم در دانشگاهها بود، وضعیت روزنامهها و رسانهها چهطور بوده و الان چه طور شده و فضای عمومی جامعه، برگزاری کنسرتها و ایجاد نشاط فرهنگی چه تغییراتی کرده است ؟»[۱]
*علل دورافتادگی اصلاحطلبان از ساحت عمومی جامعه ایرانی در این صحبتهای خانم ابتکار به روشنی مشهود است.
به سخن دیگر اینکه برای ستاد جریان چپ مقولاتی مثل گرانی گوشت، گرانی خودرو، خرابی آسفالت خیابانها، مالیات زباله، گرانی مسکن و اجاره و غیره مسئله نیست.
بلکه دغدغه اصلی آنها کنسرت و وضعیت روزنامهها و دانشجویان ستارهدار و غیره است.
البته هر دوی این جریانات در بخشهایی با یکدیگر متداخل میشوند اما بحث بر سر رویه اصلی است.
و همین رویه اصلی بود که اصلاحطلبان را واداشت که دولتی را بر سر کار بیاورند که در عین برداشتن لجام از کنسرتها و البته از قیمتها؛ وضع موجود را برای مردم و نظام اسلامی پدید بیاورد!
ما هم همانند خانم ابتکار حتماً توصیه میکنیم که اصلاحطلبان درباره اوضاع کنسرتها و روزنامهها با مردم صحبت کنند تا سره از ناسره بازشناخته شود و در انتخاباتهای بعدی کسی نتواند در حال گوش دادن به موسیقی و با تَکرار میکنم، گوشت ۱۰۰ هزار تومانی را در دامان مردم بگذارد...
***
نقش گوساله بسته سامری در فتنه آینده
«مستان خیابان» در ستاد اصلاحات چه میخواهند؟
«مصطفی درایتی»، فعال اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، در یادداشتی که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد، نوشته است: ریشه چالشهای اجتماعی را در بحران اعتماد بین مردم و حاکمیت باید جستجو کرد. آثار بیاعتمادی در بخشی از گرانیهای موجود قابل مشاهده است، زیرا برخی از افزایش قیمتها جنبه روانی دارد.
او همچنین میافزاید: این نوع بیاعتمادی در گذشته در شکلهای متعدد همچون اعتراضات گسترده مدنی و صنفی نمود پیدا کرد و اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، امکان مواجهه با حوادث غیر مترقبه و اتفاقات غیرقابل پیش بینی دور از ذهن نیست.
*با رصد ما، درایتی نفر پنجم از لیست تئوریپردازان اصلاحطلبی است که طی روزهای اخیر، گزینه «اعتراضات گسترده» (بخوانید خیابانی) را در پیش پای مردم میگذارد.
قبل از او کسان دیگری مثل حجاریان، ربیعی، جلاییپور و محمدرضا تاجیک نیز در اشاره به گرانیهای موجود و مشکلاتی که دولتِ اصلاحطلبان پدید آورده از تعابیری مثل احتمال بروز خشونت فیزیکی، شرایط عامالبلوی، دلیلی برای صبر بیشتر مردم وجود ندارد، کشتی تایتانیک و سال ۹۸ سال بیثباتی است استفاده کرده بودند.
نکته این اظهارات که در حالت تأنی و خوشبینانه بایستی آنها را "ناجوانمردی" خواند در حالی است که اولاً صاحبان این حرفها هرگز حاضر به تقبیح کارای حرکت خیابانی نشدهاند و دائماً از آن با عنوان گزینه پیش روی مردم صحبت میکنند.
و ثانیاً این افراد ولو به قاعده یک ذره هم حاضر نیستند بیان کنند که وضع موجود و خاصّه گرانیهای فعلی تماماً اثر وضعی «تَکرار میکنم» و حمایتهای همین افراد از رئیسجمهور روحانی است.
آیا آقایان فراموش کردهاند روزی را که میگفتند ما «فدائیان روحانی» هستیم، ما تضمین روحانی هستیم، ما به راهی میرویم که روحانی بگوید و ما هیچ پیششرطی برای حمایت از روحانی نداریم؟
بدیهیست که صاحبان این حرفها در یک نگاه جوانمردانه امروز بایستی ضمن اعتراف در پیشگاه مردم و نظام سیاسی به ناکارآمدی و اشتباه بودن تحلیلهای سیاسی خود؛ به مثبتات رقیب خاصّه در بحث کارآمدی و «مدیریت جهادی» اشاره کنند نه اینکه دائماً بر گزینه «خیابان» اصرار کنند و جالبتر آنکه مدعی باشند قصدی برای ایجاد فتنه اقتصادی ندارند!
گفتنیست، «احمد زیدآبادی» از فعالان اصلاحطلب به تازگی در واکنش به مطالب وبلاگ مشرق پیرامون «فتنه اقتصادی» و اصرار ستاد جریان چپ بر حضور مردم در خیابان، طی مطلبی نوشته است: گویا بخشی از جناح اصولگرا اصرار دارد که در هر وضعیتی، فقط اصلاحطلبان را تهدید اصلی خود معرفی کند چراکه آنان را هدفی سهل و آسان و دمدستی برای برخورد و توابسازی و دستاویز مناسبی برای بسیج هواداران خود میداند.
او تصریح میکند: تهدید به انتقام از "گوسالۀ بسته" گمان نمیکنم علامت خوبی از اعتماد به نفس لازم برای رویارو شدن با تحولات عینی باشد!
***
لایحه دولت روحانی بهخاطر یک زن
«اسحاق جهانگیری»، فعال اصلاحطلب و معاون اول رئیسجمهور روحانی، روز دوشنبه گذشته طی اظهاراتی در جشنواره ملی زن و علم در دانشگاه تهران گفته است: خوشحالم شادروان پروفسور میرزاخانی توجه همه دستگاههای اجرایی و نهادهای علمی را به موضوع علم جلب کرد. او افقهای جدیدی در دانش ریاضیات ایجاد کرد.
به گزارش ایسنا، او سپس با بیان اینکه دولت شنیده بود که شادروان میرزاخانی اصرار داشت فرزندش تابعیت ایرانی داشته باشد، افزود: بنابراین دولت قانون قدیمی تابعیت که فرزند از پدر تابعیت میگرفت را تغییر داد و لایحهای به مجلس فرستاد تا فرزند بتواند از مادر هم تابعیت بگیرد، این لایحه در مجلس است. [۲]
*جدای از اینکه میزان عقلانیت این درخواست و این اقدام عجیب کابینه دولت اعتدال مبنی بر دادن تابعیت از جانب مادر به فرزند، مشخص نیست! اما میتوان در اینجا از آقای جهانگیری خواست که به جای توجه به درخواست یک خانم ایرانی_آمریکایی؛ ایکاش به درخواست اکثریت مردم ایران برای «نظارت بر قیمتها و مبارزه با گرانی» توجه میکردند.
بدیهیست که همین نحو رفتارهای آقای جهانگیری است که موجب میشود این سؤال به ذهن خطور کند که معاون اول اصلاحطلب دولت، نمیتواند یا نمیخواهد بر قیمتها نظارت کند ؟![۳]
ما قضاوت درباره اقدام دولتِ اصلاحطلبان برای لایحه دادن بر اساس درخواست یک تبعه آمریکا با تبار ایرانی و اینکه کدامین مقولات در دولت ضریب بیشتری از توجه میگیرند را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم.
در اشاره به صحبتهای جهانگیری مبنی بر اینکه «خوشحالم شادروان پروفسور میرزاخانی توجه همه دستگاههای اجرایی و نهادهای علمی را به موضوع علم جلب کرد!» نیز لازم به اشاره است که توجه دستگاههای اجرایی و علمی ایران به موضوع علم پیش از خانم میرزاخانی صورت گرفته بود؛ خاصّه اینکه خانم میرزاخانی دانشجوی ریاضی دانشگاههای ایران بودهاند و ایران اسلامی صاحب مدارج بزرگی از پیشرفت علمی در منصههایی مثل نانو، هوافضا، فیزیک، فناوریهای نفتی، ساخت زیردریایی و غیره نیز هست.
***
1_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/508607
2_ https://www.isna.ir/news/98020200427/
3_ mshrgh.ir/951782
منبع: جنوب نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۲۷۸۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب میدانند
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است.
وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است.
البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.
اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت، ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.
حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.
من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول، چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و...، ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.