Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جام نیوز، ماجرای ایران کنترا (Iran–Contra affair) یا مک فارلین (McFarlane affair) واقعه ای است که در سال های پایانی جنگ تحمیلی (65) اتفاق افتاد.

گذشت زمان و کمرنگ شدن این واقعه در افکار عمومی باعث شد تحلیلگر ارشد بی بی سی «حسین باستانی» در گفتگو و یادداشت خود در این زمینه برخلاف وظیفه خبرنگاری و مدعای این شبکه عریض و طویل رسانه‌ای، روایت های شخصی خود را بعنوان حقیقت این ماجرا با توسل به شگردهای عملیات روانی به مخاطبان قالب کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای روشن‌تر شدن موضوع، مدعاهای او را در کنار اسناد منتشر شده آمریکا مورد بررسی قرار می دهیم. 

 

 

مک فارلین در رسانه های آمریکا

 

 

دوره های مذاکرات (مستقیم یا غیرمستقیم) آمریکا (غرب) با ایران از بدو انقلاب اسلامی

مذاکره اول: مذاکره ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت بازرگان با  زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران ریاست‌جمهوری جیمی کارتر که به بهانه تفهیم مواضع انقلاب اسلامی به آمریکا انجام شد.

موضوع اصلی این مذاکره قراردادهای ایران و آمریکا در قالب فروش تسلیحات نظامی بود که در ماه‌های آخر دوره پهلوی  انجام شده بود که در نهایت با شکست رو به رو و به یکی از عوامل سقوط دولت بازرگان منجر شد.

 

 

ابراهیم یزدی و  زبیگنیو برژینسکی

 

 

مذاکره دوم: بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان باز هم مذاکره ای میان ایران و آمریکا صورت پذیرفت. این حادثه که از سوی امام راحل «انقلاب دوم» لقب گرفت، در تاریخ انقلاب جایگاه ویژه ای داشته و دارد؛ به طوری که ابعاد مختلف آن همواره مورد توجه بسیاری از سیاستمداران داخلی و خارجی بوده است تا جایی که برخی رسانه های آمریکایی از این رویداد به عنوان 444 روز دردناک برای کاخ سفید یاد کرده اند.

«هرتزبرگ» نویسندۀ متن سخنرانی­‌های مهم کارتر در این باره اذعان می‌دارد: «با نگرانی احساس می­‌کنم در حال لغزیدن بر سراشیبی هستیم و حتی برخی چنین اظهارنظر می‌کنند که در "بن‌بست" گیر افتاده‌ایم.»

 

همچنین «پیر سالینجر» سناتور و عضو حزب دموکرات آمریکا در کتاب "آمریکا در بند" می‌نویسد: «بزرگ‌ترین قدرت جهان زیر منت کشوری که دچار بی­ نظمی انقلابی است، قرار گرفته است. چگونه امکان دارد کشوری که از چنان قدرت فنی برخوردار است که می‌تواند انسان‌ها را با فضاپیما به خارج از جو زمین بفرستد و دوباره بازگرداند، نتواند کسی را برای پاسخ­گویی به تلفن در تهران بیابد؟»

 

 

تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب دوم

 

پیگیری‌های پی در پی دولت آمریکا برای آزادسازی گروگان‌ها سر انجام به مذاکره غیرمستقیم ایران با آمریکا با وساطت الجزایر انجامید و آمریکا متعهد شد در قبال آزادی گروگان ها که طبق قانون در اختیار دولت قرار گرفته بودند، 12 میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران را آزاد کرده و همچنین ناوها، هواپیماها و زیردریایی‌های خریداری شده را تحویل دهد.

بعد از آزادی گروگان ها، آمریکا نه تنها به وعده خود عمل نکرد، بلکه تحریم های مختلف علیه ایران را آغاز کرد.

 

 

در سی‌ام دی‌ماه سال 1359 اعضای آزادشده سفارت آمریکا از فرودگاه مهرآباد تهران به مقصد الجزایر پرواز کردند.

 

مذاکره سوم: دو افسر آمریکایی در محدوده عملیاتی حزب‌الله لبنان جاسوسی می‌کردند و توسط حزب‌الله دستگیر شدند.

آمریکا تلاش های زیادی را برای آزادسازی آنها انجام داد ولی به نتیجه مطلوبی نرسید و این موضوع تبدیل به یک بحران سیاسی در میان حزب حاکم و حزب رقیب شده بود.

سرانجام ایالات متحده ناچار به استفاده از نفوذ ایران بر حزب الله می شود. در آن زمان، ایران سال های سخت دوران جنگ را پشت سر گذاشته بود و به خاطر تامین ادوات نظامی برای دفاع در مقابل رژیم بعثی که تا دندان توسط دولت های اروپایی و آمریکایی تجهیز شده بود، دشواری های زیادی را پشت سر می گذاشت.

آمریکا با ارسال پیام های متعدد به ایران گفت شما تلاش کنید جاسوسان ما آزاد شوند تا ما سلاح‌ها و مهمات آمریکایی را به شما بدهیم. برخی از دولتمردان ایرانی که مسئولیت تامین ادوات نظامی برای جنگ را داشتند، فریب پیشنهاد آمریکا را خورده و فعالیت‌های دیپلماتیک برای آزادسازی گروگان های مد نظر آمریکا را انجام دادند.

این کار انجام شد و حزب‌الله به احترام ایران، آمریکایی‌ها را آزاد کرد اما وقتی جاسوسان آمریکایی آزاد شدند، مقامات آمریکایی  اعلام کردند که هیچ سلاحی به ایران نمی‌دهیم!

 

 

جنایت های آمریکا علیه مردم ایران

 

 

مذاکره چهارم: وقتی در سال 1364 عملیات والفجر8 در بهمن ماه شروع شد و در اسفندماه شبه جزیره فاو فتح شد، آمریکا فهمید که سقوط صدام جدی بوده و ایران به‌طور گسترده در حال پیشروی است؛ لذا برای کنترل ایران دست به اقداماتی زد که از آن با نام جریان "ایران کنترا" یا "مک فارلین" یاد می‌شود.

شایان ذکر است که جریان یادشده در قالب کتابی 840 صفحه‌ای در جلد 44 روزشمار جنگ تحمیلی به‌صورت مفصل به رشته تحریر درآمده و خلاصه آن به شرح ذیل است:

 

 

روزشمار جنگ ایران و عراق جلد 44 ماجرای مک فارلین

 

 

در سال ۱۳۶۴ هـ.ش (۱۹۸۵م) گروهی از مقامات بلند پایه شورای امنیت ملی آمریکا همانند رابرت مک فارلین با همکاری سازمان سیا به سرپرستی ویلیام کیسی برای آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان، به دنبال بروز بحران ناشی از تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و گروگان گیری غربی ها و ناتوانی آمریکا در حل این مشکل و همچنین ربوده شدن هواپیمای TWA در خرداد ماه ۱۳۶۴ هـ.ش ( مه ۱۹۸۵) و بی نتیجه ماندن تلاش های سوریه در حل بحران هواپیما ربایی فراهم آمد. ریچارد مورفی در خاطرات خود می نویسد: در ماه می و ژوئن، ادارهٔ امنیت ملی ایالات متحده انبوهی از روش‌های مختلف سیاستگذاری تهیه کرد با این مضمون که چگونه از «چشم‌انداز مهیب» پیروزی ایران جلوگیری شود.بر اساس  نامهٔ ویلیام فرنچ اسمیت به ویلیام کیسی آمریکا برای جبران ناکامی های خود در ایران طرح فروش مخفیانه سلاح به ایران که از جنگ سرد الگو گرفته بود را به اجرا درآورد. ویلیام  عقیده داشت که بر اساس قانون، رئیس‌جمهور می‌تواند بدون آنکه به اطلاع کنگره برساند به کشورهای خارجی سلاح بفروشد.

 

 

بازتاب مک فارلین در نشریه تایمز

 

بدین ترتیب آمریکا با استفاده از ارتباطات داخل ایران علی هاشمی، قربانی فر، کنگرلو رضایت برخی  از دولتمردان  ایرانی را برای آزاد کردن جاسوس ها جلب کند و در مقابل قول فروش سلاح به ایران را داد. با اطلاع رژیم صهیونیستی از این جریان سیاستمداران آن برای ضربه زدن به مبازرات مرحوم امام خمینی در قبال اسرائیل تعدای موشک ساخت اسرائیل را برای استفاده تبلیغاتی در داخل سلاح های آمریکایی قرار دادند.

مطلع شدن مرحوم امام از این جریان باعث شد که ایشان موضع گیری های تندی را بر علیه آمریکا و اسرائیل بگیرند و سلاح های ارسال شده به همراه دیپلمات های آمریکایی و اسرائیلی با پاسپورت های جعلی بعد از توقف چند روزه بدون حتی یک لحظه دیدار رسمی به کشور های خود باز گردند. حضرت امام در بیانات تاریخ 29/08/1365مصادف با سالروز میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امام جعفر صادق علیه السلام  در دیدار با مردم می فرمایند: یک امر مهمی که در این روز عید باید به همه تبریک عرض کنم این انفجار عظیمی است که در کاخ سیاه واشنگتن رخ داد  و این رسوایی بسیار مهمی که بران سران کشور آمریکا پیدا شد.... رئیس جمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد...... اونی که ادعا می کند اگر من به شوروی رفته بودم رئیس شوری سه مرتبه به دیدن من می آمد؛ گمان می کند اینجا هم شوروی ست.

 

 

صحنه ای از مستند واقعه مک فارلین منتشر شده در وب سایت تاریخ آمریکا

 

شکست دیپلماسی مک فارلین در قضیه ایران گیت رسوایی بزرگی را برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا به دنبال آورد. تا حدی که برخی تحلیل گران سیاسی آن را واترگیت دوم نامیدند. افشای این ماجرا کاخ سفید را با بحران عظیم داخلی و بین المللی مواجه ساخت.

 

کتاب ماجرای مک فارلین از جمله کتاب های منتشر شده در باره این موضوع در آمریکا


سرالدون گریفیث، نمایندۀ سابق پارلمان انگلستان در کتابی با عنوان «ایران پرتلاطم» ماجرای حضور تیم آمریکایی در ایران را چنین روایت می‌کند:«سرهنگ نورث در پی تعهد خود به آزادی گروگان‌های آمریکایی، به همراه رئیس خود بادی مک فارلین، به قول یک دلال اسلحه‌ ایرانی به نام منوچهر قربانی‌فر اعتماد کردند و با گذرنامه و نام جعلی راهی ایران شدند.»
وی در ادامه می‌نویسد: «ده‌ها کتاب و برنامه‌های تلویزیونی شرح جزئیات این مأموریت تراژدی-کمیک را نوشتند که به‌نوبه‌ خود باعث بی‌آبرویی آمریکاییان شد. گفتنی است که این جریان  در قالب  41 هزار صفحه سند با نام ایران گیت در آمریکا به چاپ رسیده و قابل دسترسی برای عموم است.

 

 

41 هزار سند منتشر شده در قالب کتاب های متعدد

 

 همانطور که ملاحضه می شود این جریان به عنوان یک عملیات از سوی آمریکا برای شکست ایران به کمک برخی از عوامل نفوذی انجام شده بود و هیچ ارتباطی به سپاه نداشت. ولی باستانی با هدفی قبلی به صورت  ناشیانه و نادرست  از این واقعه تاریخی به عنوان ارتباط مخفی سپاه با آمریکا یاد می کند.

 

 

مذکراه پنجم: در بین سال های 65 و 66 اتفاق افتاد. آن زمانی که آمریکا سلاح شیمایی در اختیار صدام قرار داد. با این وجود پیشروی های ایران ادامه داشت. پیشرفت ایران در این عرصه برای قدرت های اروپایی مخصوصا آمریکا گران تمام می شد. لذا سیاستمدارن آمریکایی با برنامه ای از پیش تعیین شده با پیغام های پی در پی توانستند. بار دیگر برخی از شخصیت های سیاسی بدنه دولت وقت را فریب دهند و این فریب به نوشیدن جام زهر منجر شد.

 

 

مذاکره ششم:  بعد از روی کار آمدن دولت موسوم به سازندگی اتفاق افتاد و برخی از مسئولین آن دوره در بدنه دولت با گرایش به آمریکا اصرار به مذاکره داشتند که نتیجه آن تصویب قوانین، داماتو(Libya Sanctions Act)، هلمز برتون(helms burton act) علیه ایران شد. با بهانه این قوانین آمریکا تحریم های شدیدی را بر علیه ایران انجام داد و وضعیت اقتصاد تا بدان جایی پیش رفت که کشور تورم پنجاه درصدی را در آن دوره تجربه کرد.

 

 

امضای قانون داماتو بر علیه ایران

 

مذاکره هفتم: در دوره اصلاحات عده ای از مسئولین با شعار اصلاحات سیاسی خواستار نزدیک شدن به غرب و آمریکا را داشته و رئیس دولت اصلاحات با شعار گفتگوی تمدن ها سعی در جذب کشورهای اروپایی و آمریکایی داشت. نگرش گفتگوی تمدن ایران برای برقراری ارتباط با جنگ تمدن های آمریکا جواب داده شد و کشور ایران در آن دوره از طرف رئیس جمهور آمریکا محور شرارت در منطقه نامیده شد. این رفتار آمریکایی زمانی اتفاق افتاد که دولت وقت بیشترین گرایش و چراغ سبز را به آمریکا نشان می داد.

 

سخنرانی رئیس جمهور وقت در سازمان ملل با موضوع گفتگوی تمدن ها

 

 

مذاکره هشتم: هشتمین دوره مذاکرات زمانی اتفاق افتاد که برخی از منافقین با ساخت سند های جعلی ادعا کردند که ایران اسلامی مبادرت به ساخت بمب اتمی کرده است. با مداخله سازمان ملل ایران وارد مذاکره دو ساله با سه کشور اروپایی، انگلیس، فرانسه و آلمان شد. این سه کشور اروپایی در اصل از طرف آمریکا هدایت می شدند. نتیجه مذاکرات در آن زمان به تعلیق بخش اعظمی از تحقیقات صلح آمیز هسته ای ایران شد و بازرسان سازمان ملل تاسیسات هسته ای ایران را پلمپ کردند این تعلیق و پلمپ نیز نتیجه مذاکره با اروپا و آمریکا بود.

 

تاسیسات هسته ای اراک

 

 

مذاکره نهم: برای نهمین بار برخی از مسئولین کشور که اتفاقا در طول مذاکرات قبل سهم عمده ای داشتند برای چندمین بار اصرار به مذاکره با آمریکا کرده و کلید حل  همه مشکلات کشور از اقتصاد گرفته تا آب خوردن را در گرو مذاکرات داستند. این گروه بعد از صرف 4 سال وقت و انرژی کشور به توافق جامع مشترک موسوم به برجام(Joint Comprehensive Plan of Action) رسیدند. همان توافقی که  نه تنها تحریم ها را از میان نبرد بلکه به راحتی از طرف آمریکا زیر پا گذاشته شد و نتیجه آن نیز قرار گرفتن سپاه در لیست گروه های تروریستی و به صفر رسیدن صادرات نفت ایران شد.

 

توافقنامه برجام

 

 

 همانطور که ملاحظه می شود، در هیچکدام از مذاکرات ذکر شده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقشی در آن نداشته بلکه مورد حمله طرفداران مذاکره در داخل و دشمنان  خارجی قرار می گرفت.

 

 

نکات مورد توجه در یادداشت حسین باستانی

 نکته اول: با ادعایی کاملا غیرواقعی ارتباط مخفیانه سپاه با آمریکا را مطرح می کند. ادعایی که با کمترین اطلاعات سیاسی غیرواقعی بودن آن کاملا عیان است و تاکنون هیچ تحلیلگر سیاسی از دوره های مذاکرات ایران ـ مخصوصا واقعه مک فارلین ـ برداشت ارتباط سپاه با آمریکا را نداشته است که این از شاهکارهای تحلیل باستانی به‌شمار می‌رود.

 

 

یاداشت حسین باستانی در وب سایت بی بی سی

 

 

نکته دوم: باستانی مدعی می شود که سپاه تعاملاتی با آمریکا داشته که در بخش اعظم روایت های "رسمی" حکومت از تاریخ سپاه، به دقت سانسور شده اند!

در حالی که برای پرونده مک فارلین فقط از طرف آمریکایی ها 41 هزار صفحه سند منتشر شده که قابل دسترسی بوده و به زبان فارسی نیز کتاب ها و مقالات متعددی از سوی موافقان و مخالفان مک فارلین منتشر شده است که هیچ‌کدام از آنها این واقعه تاریخی را "ارتباط مخفیانه سپاه با آمریکا" ندانسته‌اند.

با این حجم از مستندات، ادعای سانسور، ادعایی سخیف و از روی عجز تحلیلگر بی بی سی است که در ازای آن دستمزد می‌گیرد.

 

 

کتاب گزارش مک فارلین چاپ شده در آمریکا

 

 

نکته سوم: در مطلب منتشر شده بی بی سی آمده است: در روایت‌های حکومت ایران از ماجرای مک فارلین، این تصویر نادرست به مخاطبان ارائه می شود که با ناکام ماندن نسبی سفر رابرت مک فارلین مشاور اسبق امنیتی ملی آمریکا به تهران، تعامل مخفیانه دو طرف به پایان رسید.

در حالی که این موضوع با مدیریت هوشمند مرحوم امام راحل خنثی شد و این ناکامی به اندازه ای برای آمریکا سنگین بود که در اسناد تاریخی از آن به افتضاح مک فارلین یاد می شود.

اسناد این واقعیت با جستجوی ساده اینترنتی در خبرگزاری‌ها و رسانه ها از دائره المعارف بریتانیکا و نشریه تایمز گرفته تا سایت های خبری محلی قابل دسترسی است.

 

 

کتاب گزارش کنگره آمریکا از واقعه مک فارلین در ایران

 

 

نکته چهارم: باستانی ادعا می‌کند بعد از ماجرای مک فارلین کانال جدیدی در روابط محرمانه دو کشور فعال شد که این بار در یک سوی آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار داشت.

در حالی که دولت ریگان و جمهوری‌خواهان در این زمان درصدد بودند که مسئله‌ گروگان‌گیری در لبنان و بحران ناشی از آن را هرچه سریع‌تر حل کنند تا افکار عمومی ایالات متحده را که در آستانه‌ انتخابات کنگره قرار گرفته بود، آرام کنند.

ریگان امیدوار بود که با ارسال تسلیحات به ایران که درگیر جنگ با عراق بود، روابط آمریکا و ایران را التیام بخشد و از این طریق، ضمن بهبود روابط با لبنان و آزادی گروگان‌های آمریکایی، باعث تقویت جایگاه آمریکا در خاورمیانه شود.

شخصیت های محوری این واقعه تاریخی از طرف ایران مرحوم هاشمی رفسنجانی و افرادی مثل دکتر هادی نجف‌آبادی و دکتر روحانی بودند که هیچکدام از آنها ارتباطی به سپاه نداشته و در داخل از جمله منتقدین آن هستند.

برای آشنایی بیشتر با ابعاد این موضوع، مخاطبین محترم می توانند از جدیدترین کتاب «مالکوم برن» معاون آرشیو امینت ملی ایالات متحده که در اکتبر ۲۰۱۴ منتشر شده استفاده کنند.

با این توضیحات و با این حجم از مستندات، دروغ پردازی باستانی آشکار می شود.

سنگینی مک فارلین در بین سیاستمدران آمریکایی به اندازه ای بود که دولت وقت برای برگرداندن ایران به مذاکره (کیک، انجیل امضا شده، کلت و کلید برای باز کردن مشکل ارتباط از طرف آمریکا) برای ایران ارسال می کند.

حسین باستانی در روایت این واقعه می گوید: «فریدون وردی نژاد از مسئولین وقت سپاه، انجیل امضاء شده را تحویل مرحوم هاشمی رفسنجانی می دهد.»

این در حالی است که اولا: از تحویل هدیه ارسالی آمریکا به مرحوم هاشمی ادامه مذاکرات مخفیانه با آمریکا توسط سپاه فهمیده نمی شود.

دوما: آقای فریدون وردی نژاد از جمله مسئولینی است که بلافاصله از سپاه جدا شده و با چهره رسانه ای وارد بدنه دولت مرحوم هاشمی می شود. مذاکرات کشوری مثل آمریکا با ایران در این سطح از مسئولیت نه برای آمریکا پذیرفتنی است و نه برای طرف ایرانی.

بنابراین نتیجه گیری باستانی غیرواقعی و با هدف تشویش اذهان عمومی است.

 

 

وب سایت منتشر کننده منابع(کتب) دست اول واقعه مک فارلین

 

 

نکته پنجم: باستانی می نویسد: وقتی برادرزاده اش خبر ملاقات با آمریکایی ها را به او داده، به علی هاشمی نهیب زده که "چرا مذاکره کردی"، ولی برادرزاده، ماجرا را به محسن رضایی هم اطلاع داده و رضایی به او گفته "ادامه بده، ما به سلاح احتیاج داریم". علی هاشمی در همین کتاب روایت می کند: "به دیدار آقای رضایی رفتم.... گفت فقط سرنخ هایت را به بچه هایی که من معرفی می کنم وصل کن تا کار ادامه پیدا کند. از این مقطع به بعد من دیگر شخصا مداخله ای نداشتم و فقط سفری به خارج داشتم تا افرادی را که سپاه معرفی کرده بود به آمریکایی ها وصل کنم."  این درحالی است که برخی از مسئولین در آن دوران از جمله (سرلشگر محسن رضایی) به دنبال تهیه سلاح برای دفاع در جنگ تحمیلی بودند. اگر این ادعا صحیح هم باشد دلیلی برای مذاکره مخفیانه با آمریکا به حساب نمی آید. زیرا صراحت نیاز مبرم ایران به اسلحه برای جنگ کاملا آشکار است. که هیچ ارتباطی به مذاکره ندارد، زیرا مذاکره همانطور که از نامش پیداست با مسئولین طراز اول دو طرف یا نمایندگان آنها صورت می گیرد و همچنین دیدگاه مسئول طراز اول ایران یعنی مرحوم امام در قبال آمریکا کاملا روشن و مبرهن است و مذاکره  مخفیانه سپاه با موضع گیری های صریح ایران در قبال آمریکا گزافه گویی ست که تحلیلگران انجام می دهد.

 

 

کتاب روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی

 

نکته ششم: باستانی می گوید: دیوید کریست، کار‌شناس ارشد تاریخ در پنتاگون، در کتاب "جنگ گرگ و میش" در مورد "تاریخ سری مناقشه ٣٠ ساله آمریکا با ایران" نوشته در ادامه مذاکرات، در ۲۸ شهریور ۱۳۶۵ علی هاشمی بهرمانی و دو نفر از مسئولان سپاه پاسداران برای مذاکرات محرمانه به واشنگتن می روند. وی یکی از دو مسئول سپاهی را "مهدی‌نژاد" -نام مستعار "فریدون وردی نژاد" معاون وقت اطلاعات سپاه- معرفی کرده است.  به نوشته دیوید کریست، نمایندگان سپاه در زمان اقامت در واشنگتن، حتی برای بازدید از کاخ سفید -و البته نه ملاقات با رئیس جمهور آمریکا- وارد این ساختمان می شوند.

 

 

کتاب دیوید کریست

 

کتاب مد نظر باستانی از جدیدترین کتاب های «دیوید کریست» سرهنگ تفنگدار نیروی دریایی ایالات متحده و کار‌شناس ارشد تاریخ در پنتاگون است.

این کتاب حاوی سیصد مصاحبه و مستندات نظامی است که دیوید کریست در جولای 2013 آن را منتشر کرده است و از نگاه آمریکایی ها مناقشات ایران و آمریکا را توضیح می دهد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم: «وین‌دکستر و ریگان آبان ماه در مورد افتضاح ماجرای انتقال سلاح‌های اسرائیلی‌ با همدیگر حرف زده بودند. جفتشان متفق‌القول بودند که اسرائیلی‌ها سر آن محموله گند زده بوده‌اند. برای ایالات متحده راه‌حل این بود که نقشی فعال‌تر ایفا کند. صبح روز ۱۶ آذرماه که هم روز پرل‌ هاربر و هم نیروی دریایی ارتش بود، ریگان دوباره با مک‌فارلین، شولتز، واینبرگر، پوین‌دکستر و جان مک‌ماهون، قائم‌مقام رئیس سی‌آی‌ای که به جای کیسی آمده بود که داشت در نیویورک سرطانش را مداوا می‌کرد، جلسه گذاشت. جلسهٔ خیلی وخیمی شد و به جر و بحث‌های صریح رئیس‌جمهور، شولتز و واینبرگر انجامید.»

 

نکته مسلم این است که در آن دوران دولت موظف به تامین تجهیزات نظامی برای جنگ بود و به دلیل حمایت کشور های اروپایی و آمریکایی از عراق، ایران مجبور به تهیه تجهیزات از بازار سیاه بود.

همچنین در داستان فوق نیز اشخاص مورد اشاره به دنبال تامین تجهیزات بودند. در بخشی دیگر از کتاب می خوانیم: «(طرف ایرانی) فهرستی بلند بالا از سلاح‌ها و قطعات درخواستی با خودش آورده بود. این فهرست از جمله شامل قطعات موشکی آن زمان پُرطرفدار هاوک و ده هزار توپ برای استفادهٔ توپخانهٔ خمپاره‌انداز پیشرفته و دوربردشان می‌شد که ساخت آمریکا هم بود.»

 

مشخص است که هیچ منصفی از تلاش برای تامین تجهیزات جنگی در آن دوران سخت، تعبیر به ارتباط محرمانه سپاه با آمریکا نمی کند زیرا کتاب مورد استناد باستانی، بر محور مناقشات ایران و آمریکا نوشته شده است، نه اثبات وجود رابطه محرمانه سپاه با آمریکا!

 

در ادامه، حسین باستانی مثال های متعددی را مبنی بر همکاری های مستقیم یا غیرمستقیم سپاه با آمریکا برمی‌شمرد که در مجالی فراغ تر به بررسی جزئی آنها خواهیم پرداخت.

ولی در یک پاسخ کلی برای شاهد مثال‌های ادعا شده باید گفت:

اگر سپاه با آمریکا روابط محرمانه داشت. مهم ترین ویژگی آن دشمنی با آمریکا نمی شد!

اگر سپاه با آمریکا روابط محرمانه داشت، امروز در لیست گروه های تروریستی قرار نمی گرفت!

اگر سپاه با آمریکا روابط محرمانه داشت به جدی ترین معضل آمریکا در اعمال نفوذ در منطقه غرب آسیا تبدیل نمی شد!

اگر سپاه با آمریکا روابط محرمانه داشت، آمریکا مجبور نبود برای کنترل نفوذ آن با صرف وقت و هزینه های زیاد برجام دیگری را پیشنهاد کند!

اگر سپاه با آمریکا روابط محرمانه داشت، به بی بی سی و امثال باستانی ماموریت تخریب آن به هر نحو ممکن داده نمی شد!

 

منبع: جام نیوز

کلیدواژه: ایران گیت ایران کنترا حسین باستانی رونالد ریگان مک فارلین جام آمریکا بی بی سی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۴۵۳۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیهان: مذاکره با آمریکا به نفع آمریکا است نه ایران

روزنامه کیهان تاکید کرده که نیازی به مذاکره ایران و آمریکا نیست.

بخش‌هایی از این مطلب را در ادامه می‌خوانید:

اکنون تحولات به گونه‌ای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.

یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجه‌ای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و، چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.

نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هسته‌ای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هسته‌ای بتن ریخته شد و هم تحریم‌ها دو برابر شد.

افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال می‌کنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کرده‌اند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنباله‌رو‌های آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد... اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»

حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگو‌های دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهره‌مندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت می‌گیرند؟!

ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقه‌ای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاورد‌های بزرگی را در پی داشته است.

دیگر خبرها

  • ادعای پلوسی درباره پوتین، توهین به آمریکایی‌ها و دموکراسی است
  • واکنش مداخله جویانه آمریکا به صدور حکم بدوی برای خواننده رپ زیرزمینی | ادعای مقام آمریکایی برای اعمال فشار بر ایران
  • «تا اطلاع ثانوی تعطیل»، نگاهی متفاوت به انقلاب فرهنگی!
  • ادعای بی‌اطلاعی آمریکا از طرح حمله خطرناک اسرائیل به رفح
  • آمریکا: مذاکره مستقیم برجامی با ایران نداریم
  • پخش مستند «نیمه شب ۲۴ آوریل» از شبکه دو سیما
  • کیهان: مذاکره با آمریکا به نفع آمریکا است نه ایران
  • آمریکا: در حال مذاکره مستقیم با ایران درباره برجام نیستیم
  • تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران
  • ادعای عجیب اسنایپر برتر آمریکایی: سلاح‌های زمان شوروی بهتر هستند!