اقتصاد هوشمند ابر فرصت پیش رو
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۶۸۰۲۳
در زمان تنظیم برنامه برای وزارت اقتصاد، اقتصاد هوشمند را یکی از ستونهای برنامه خودم قرار دادم و اکنون آن را شخصا راهبری و پیگیری میکنم. اما چرا؟ حاصل سالها تحصیل و تدریس و مدیریت در عرصه اقتصاد من را به این جمع بندی رسانده است که ما باید به سمت اقتصاد هوشمند حرکت کنیم. ما عادت کرده ایم که از ابرچالشها و ابرمسالهها بگوییم، اما من ترجیح میدهم علاوه بر رسیدگی به مسائل و بحرانها و چالش، به ابرفرصتها نیز بپردازم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اقتصاد هوشمند نتیجه تکامل بخشی و ثمردهی اقتصاد دیجیتال است که در آن بازیگران بر پایههای اقتصاد دیجیتال، رفتارهوشمندانه از خود نشان میدهند. اقتصاد هوشمند نسبت به اقتصاد سنتی، نوآورتر، سبزتر، بهره ورتر، سریعتر و شفافتر است. در اقتصاد هوشمند؛ هوش مصنوعی در کنار هوش انسانی قرار میگیرد و کاغذ، تعامل حضوری، شعب فیزیکی، کارت فیزیکی و عامل انسانی و... به سمت حذف شدن میل میکند. بانکداری غیرحضوری، مالیات ستانی غیرکاغذی و غیرحضوری و مبتنی بر هوش مصنوعی انجام میشود. اقتصاد دیجیتال بیشتر روی فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان صنعت و زیرساخت
(ICT as a sector و ICT as Industry و ICT Infrastructure) تاکید دارد. اما اقتصاد هوشمند روی نتایج و دستاوردها (زندگی و کسب وکار) تاکید دارد.
ابرفرصت اقتصادهوشمند حاصل برهمکنش روندهای زیر است:
1- ظهور اینترنت اشیاء و اشیای هوشمند؛ تا پیش از این ما در جستوجوی انسان هوشمند، سازمان هوشمند و دولت هوشمند بودهایم، اکنون به لطف پیشرفتهای صورت گرفته، ما میتوانیم اشیاء هوشمند را به عنوان بازیگر چهارم به کنشگران اقتصاد اضافه کنیم. به عنوان مثال دیری نخواهد پایید که خود ماشینها، با شرکتهای بیمه مذاکره میکنند و بهترین بیمهنامه را خرید خواهند کرد و با اتصال به حساب بانکی، اقساط خرید بیمه را نیز پرداخت خواهند کرد.
2- کلان داده ها: %۹۰ از دادههای موجود در جهان نتیجه تولید روزانه ۲.۵ تریلیون بایت داده، فقط ظرف بیست سال گذشته است. این حجم از داده که معمولا کلان داده یا دادههای عظیم نامیده میشوند، نتیجه عملکرد عالی رایانهها در جمعآوری و ذخیره اطلاعات است. کلان دادهها را میتوان به دو دسته ساختاریافته یا ساختارنیافته تقسیم کرد. دادههای ساختارنیافته، اطلاعاتی هستند که سازماندهی نشده و در دستههای از پیش تعیین شده قرار نمیگیرند. دادههای جمعآوری شده از شبکههای اجتماعی از جمله دادههای ساختارنیافته هستند که سازمانها از آنها برای جمعآوری اطلاعات در مورد نیازهای مشتریان استفاده میکنند.
دادههای ساختاریافته، مرکب از اطلاعاتی هستند که در پایگاه داده سازمان طبقهبندی شدهاند. این حجم از تولید و توزیع دادهها در جهان، ما را قادر به تحلیلهایی میکند که تا پیش از این قادر به آن نبودهایم. همچنین تکنولوژیهای مرتبط با کلان دادهها، پاسخ طبیعی ماست به این انفجار اطلاعات! به خاطر وجود چنین حجم عظیمی از دادههاست که اگر اقتصادی بتواند این کلان دادهها را بهتر و بیشتر مدیریت کند هوشمندتر خواهد بود.
به عنوان مثال دولت میتواند با همین کلان دادهها، مالیاتها را با دقت یک ریال محاسبه و تایید کند و تمام پرداختهای حمایتی خود را مبتنی بر این کلان دادهها، سامان ببخشد و به هر خانوار دقیقا و با کمترین اشتباهی، یارانه عادلانه پرداخت کند.
3- هوش مصنوعی: هوش مصنوعی یکی از زیرشاخههای فناوری شناختی است و در جستوجوی ساخت رایانههایی است که بتواند کارهایی را انجام دهد که انجام آن توسط انسان نیاز به هوشمندی و شعور دارد؛ یادگیری، حل مساله، ادراک و پردازش زبان. هوش مصنوعی در کنار کلان دادهها، موجب میشود تا بتوانیم از طریق استخراج الگوهای خاص، رفتار و قیمت را پیشبینی کرده و در نتیجه تصمیمگیریهای انسانی را تقلید نماید و حتی به روزهایی نزدیک شویم که تصمیمات بهتری از انسان بگیرد. پیشبینیها نشان میدهد که در آینده به جای اعضای هیات مدیره، رباتهای هوشمند در نظام حکمرانی شرکتی قرار خواهند گرفت.
4- قراردادهای هوشمند و زنجیره بلوکی: قرارداد هوشمند یک پروتکل جدید برای تنظیم قراردادها است. قراردادهای هوشمند معاملات و فرایندها را به صورت کاملا تضمینی و بدون اشخاص ثالث انجام میدهند. فعالیت و ثبتهای قرارداد هوشمند قابل پیگیری و غیر قابل برگشت هستند. پرداخت خودکار خسارت با قراردادهای هوشمند در شرکتهای بیمه فقط یک مثال ساده از قراردادهای هوشمند است.
5- اقتصاد اشتراکی: در دوران جدید میتوان از طریق اینترنت همه وسایل از ماشین چمنزنی گرفته تا دوچرخه و کیف مهمانی را بهراحتی اجاره داد و اجاره کرد، به اشتراک گذاشت و یا تهاتر کرد. خانه مشارکتی، فضای کاری مشارکتی، مبادله خانه، معاوضه کتاب، معاوضه لباس، به اشتراکگذاری پارکینگ مثالهایی از این دست هستند. هر چیزی که شما مالکیت آن را بر عهده دارید، در ازای پرداخت مبلغی میتواند در اختیار دیگران قرار بگیرد. اقتصاد اشتراکی شامل اشتراک در تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میشود. کالاها یا خدماتی که دارای مالکیت خصوصی هستند از طریق بازارهای نظیر به نظیر برای مصرف به اشتراک گذاشته میشوند یا اجاره داده میشوند. در مورد خانه، ماشین و دوچرخه اینها را دیدهایم اما اکنون روند به سمت آن است که تمام داراییها از جمله زمان، فضا، مهارتها و پول را با هم به اشتراک بگذارند. اینکه چرا اقتصاد اشتراکی هر روز و هر روز بیشتر فراگیر میشود شاید ریشه در نهاد انسان و حس اجتماعی شدنش دارد. اما از آن گذشته به اشتراک گذاشتن داراییها فواید زیر را به همراه دارد:
افزایش بهرهوری و کاهش مصرف منابع با آثار منفی بر محیط زیست (مثل گازهای گلخانهای و کاهش منابع طبیعی)
صرفهجویی در هزینهها با قرض گرفتن و بازیافت .
دسترسی افراد به کالاهایی که توان خرید آن را ندارند یا تمایل به استفاده طولانی مدت از یک کالا را ندارند.
افزایش انعطافپذیری و تنوع در انتخاب، چون لازم نیست بخرید بلکه میتوانید استفاده کنید، برگردانید و در نوبت بعدی گزینه دیگری را انتخاب کنید.
تبدیل سرمایه بلااستفاده به منبع درآمد (مثل ماشین، ابزار و فضای اضافه در منزل)
ما اکنون در حال ترسیم نقشه راه اقتصاد هوشمند هستیم. از نظر من اقتصاد هوشمند شش پایه اصلی دارد:
1- هویت دیجیتال
2- سواد دیجیتال
3- امنیت دیجیتال
4- دسترسی دیجیتال
5- دارایی دیجیتال
6- قانون زیست و کسب وکار دیجیتال.
وزارت اقتصاد در دو حوزه دارایی دیجیتال (شامل هرگونه پول الکترونیکی، توکن و سایر داراییهای دیجیتال) و همچنین قانون زیست و کسب وکار دیجیتال باید نقش آفرینی کند. این پایههای شش گانه بر رفتار و تراکنش چهار بازیگر اقتصاد هوشمند موثرند:
1- دولت هوشمند
2- سازمان هوشمند
3- انسان هوشمند
4- اشیاء هوشمند.
این چهار بازیگر ده نوع رابطه با یکدیگر دارند: G2C, T2G و .... وظیفه ما در وزارت اقتصاد، همکاری با دیگر دستگاهها برای فراهم کردن زیرساختها و سپس تاثیرگذاری بر این روابط ده گانه است. بدیهی است که اقتصاد هوشمند در این دوره و این دولت به پایان نمیرسد. اما وظیفه من به عنوان وزیر اقتصاد آن است که این افق را باز کنم و فضا را برای تبدیل یک ابرفرصت به منفعت ملی فراهم کنم. در این راه دست همه نخبگان و مجریان و اندیشمندان را میفشارم.
منبع: اتاق خبر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.otaghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اتاق خبر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۶۸۰۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا عمده مردم از دریافت وام بانکی محروم اند؟/سو استفاده بانک ها
به گزارش خبرنگار مهر، بهروزرسانی فهرست ابر بدهکاران بانکی از سوی بانک مرکزی را شاید بتوان بزرگترین اقدام در راستای شناسایی عوامل وضعیت ناترازی بانکها و خلق نقدینگی در اقتصاد کشور دانست، این فهرست حکایت از آن دارد که اغلب ابر بدهکاران بانکی، همان بانکها در قالب یک نام دیگر هستند؛ به بیانی دیگر بانکها با تأسیس شرکتهایی، تسهیلات کلان را بهراحتی دریافت میکنند.
آمار و اطلاعات موجود نشان میدهد؛ بانکها بهسهولت به شرکتهای زیر مجموعه خود تسهیلات کلان پرداخت میکنند، بهعنوان نمونه یکی از شرکت های زیر مجموعه یکی از بانک های خصوصی ۵۷ هزار میلیارد تومان تسهیلات دریافت کرده است.
این در حالی است که مطابق با آییننامه تسهیلات و تعهدات کلان بانک مرکزی، مجموع خالص تسهیلات و تعهدات اعطایی و ایجادشده به هر ذینفع واحد که میزان آن حداقل معادل ۱۰ درصد سرمایه پایه مؤسسه اعتباری باشد، تسهیلات و تعهدات کلان محسوب میشود.
همچنین مطابق با همین آییننامه، حداکثر مجموع تسهیلات و تعهدات کلان به هر ذینفع واحد نباید از ٢٠ درصد سرمایه پایه آن مؤسسه اعتباری تجاوز کند. هر چند آییننامه فوق خالی از اشکال نیست، اما همین مفاد قانونی نیز دور زده میشود.
درواقع بانکها در یک تعامل جالب، به شرکتهای زیرمجموعه سایر بانکها تسهیلات پرداخت میکنند، در واقع شاهد تسهیلات ضربدری میان بانکها هستیم.
البته پرداخت تسهیلات بهمنظور فعالیت اقتصادی مولد برای هر نظام اقتصادی قابلپذیرش است، اما در نظام بانکی کشور، شاهد شرکتهای غیرمولدی هستیم که تسهیلات کلان را تنها به سبب زیرمجموعه بودن یک مؤسسه اعتباری و مالی دریافت میکنند.
از آنجایی که بانکهای ناتراز یکی از علل اصلی افزایش نقدینگی هستند، لذا هر گونه تغییر در پرداخت تسهیلات کلان، به تغییر مولفههای اقتصادی کشور منجر میشود، اما شرایط فعلی، تغییر رویکردی را پیرامون پرداخت تسهیلات کلان بانکها به شرکتهای زیرمجموعه خود و کاهش خلق نقدینگی نشان نمیدهد.
شکلگیری فساد نتیجه پرداخت تسهیلات کلان از سوی بانکها به شرکتهای خودی
مرتضی افقه، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با خبرنگار مهر، در خصوص پرداخت تسهیلات کلان به شرکتهای زیرمجموعه خود بیان کرد: بانکهای خصوصی در ابتدا برای مشارکت در فعالیتهای مولد در جهت پیشرفت اقتصادی کشور مجوز دریافت کرده بودند؛ اما متأسفانه برخی از ساختارها، زمینه سوءاستفاده و فساد را در این حوزه فراهم کرده است.
وی با بیان اینکه اطلاعی از منع قانونی بابت پرداخت تسهیلات کلان به شرکتهای زیرمجموعه بانکها ندارد، ادامه داد: بانکها سپردههای مردم را جمعآوری کرده؛ اما در جهت منافع خاص خود یعنی پرداخت تسهیلات به شرکتهای زیرمجموعه بانکی که حتی عمده سهامداران اصلی آن نیز بانکها هستند، به کار میگیرند و این مسئله یکی از مظاهر فساد است.
تراکم ثروت و فساد با پرداخت تسهیلات کلان به شرکتهای بانکی
به گفته افقه پرداخت تسهیلات کلان به شرکتهای زیرمجموعه باعث تراکم ثروت، فساد و محروم شدن توده مردم از تسهیلات بانکها میشود. وی ادامه داد: چراکه تمرکز تسهیلات بانکها به شرکتهای خاص و وابسته به بانکها یا حتی شرکتهای محدود، توده مردم را از اخذ تسهیلات بانکی برای مشارکت در فرایندهای اقتصادی محروم میکند.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: برخی از اقتصاددانها با تقلید از کشورهای موفق دنیا، بانکداری خصوصی و فشار برای بهرهبرداری از بخش خصوصی را بدون فراهمکردن زمینه و زیرساخت به کشور آوردند؛ اما متأسفانه شواهد نشان میدهد بانکداری خصوصی بسترساز بسیاری از فسادهای انجام شده در کشور بوده است.
وی در پایان با اشاره به تراکم ثروت پدیدآمده در بانکداری خصوصی گفت: به دلیل فراهم بودن زمینه فساد، اینگونه سرمایهگذاریها موجب تشدید نابرابریها و سوءاستفاده عدهای از منابع کشور میشود.
کد خبر 6092788 محمدحسین سیف اللهی مقدم