Web Analytics Made Easy - Statcounter

تهران - ایرنا - با رشد راست افراطی در برخی کشورهای جهان, رجوع به واژگان خانواده فاشیسم برای توضیح وضعیت فعلی رشد یافته است. با این وجود برخی معتقدند در استفاده از این واژگان باید احتیاط و دقت داشته باشیم.

مقاله زیر به قلم 'نانسی فریزر' استاد دانشگاه 'نیواسکول' نیویورک که در تارنمای 'پابلیک سمینار' منتشر شده، با زبانی ساده تلاش کرده است توضیح دهد استفاده از این واژگان به چه معنا رواست؟
وی معتقد است، در مقطعی بسر می بریم که دیگر مردم اعتقادی به عقل سلیم حاکمیت ندارند و مایل به اندیشیدن در خارج از این چارچوب هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


فریزر می نویسد، ترکیب و درآمیختن سه عنصر روانشناسی توده ها، فاشیسم نوین و تاثیر بازارهای مالی(financialization)، منجر به ایجاد ساختاری می شود که شفاف نیست و درک آن نیازمند جهشی فوق تصور است.
درواقع، عنصر چهارمی به نام بحران، آنها را به هم پیوند می دهد. بحران مالی و سایر بحران ها اعم از آب و هوایی، اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی.
نویسنده در مقاله خود می نویسد: من به بحران عمومی در کل جامعه فکر می کنم؛ این به معنای پیدایش ناگهانی زلزله ای عمیق در چنین جامعه ای خواهد بود. چنین بحرانی؛ بی ثباتی اقتصادی را نیز در جامعه ای که ماهیت خود را از دست داده، به دنبال خواهد داشت.
این استاد دانشگاه براین باور است که باید از دو سطح مختلف به این نوع بحران نگریست و از آنها به عنوان بحران های ساختاری و هژمونیک(سلطه) یاد می کند.
اختلاف این سطوح باعث اختلال در ترکیب عبارات روانشناسی توده ها، فاشیسم جدید و افزایش حجم و تاثیر نهادها و بازارهای مالی می شود که مربوط به سطح هژمونیک است.
نویسنده با تاکید بر ضرورت و اهمیت اندیشیدن پیرامون بحران های ساختاری و هژمونیک؛ می نویسد: انجام این کار به هیچ وجه آسان نیست اما به یقین درک این ترکیب، لازم و ضروری است.
فریز در تحقیقات و بررسی های پژوهشی خود پیرامون این موضوع اشاره کرده و می نویسد: یکی از یافته های این بررسی این بود که افزایش حجم و تاثیر نهادها و بازارهای مالی، کانون این نوع از جامعه سرمایه داری است. در این جامعه، مسایل مالی نقش بیشتری از آنچه در اشکال قبلی وجود داشت، دارد.
مسایل مالی در ابتدا نقش کمکی برای سرمایه صنعتی ایفا و اعتباری را فراهم می کرد که اجرای طرح های هزینه بر تکنولوژیک را که باعث افزایش تولید می شد، ممکن می ساخت.
برخلاف گذشته، امروزه، مسایل مالی مسیر سرمایه گذاری و توسعه را تعیین می کند. در واقع، امروزه، مسایل مالی همه بخش های یک جامعه را متاثر از خود کرده و به همه امور تسری پیدا کرده است.
از این رو، باید گفت، افزایش حجم و تاثیر نهادها و بازارهای مالی، با وجود آنکه منبعی برای سرمایه گذاران است، اما عاملی به شدت مخرب و بی ثبات کننده نیز به شمار می رود.
بنا به این دلایل، منطقی است همانگونه که دوره های گذشته را سرمایه داری استعماری یا تحت اداره دولت می خواندیم، امروزه مرحله فعلی سرمایه داری را باید سرمایه داری افزایش حجم و نفوذ نهادها و بازارهای مالی بنامیم.
نکته حایز اهمیت در مرحله کنونی سرمایه داری این است که سرمایه در امتناع از هزینه های لازم جایگزین پشتیبانی ها و تولید- نیروی کار، انرژی و مواد خام، حاکمیت سیاسی و کالاهای مربوط به بخش عمومی، موضعی سخت تر از معمول اتخاذ کرده است.
درواقع، سرمایه هیچگاه هزینه های کامل جایگزینی این موارد را پرداخت نکرده است.
به عنوان مثال، دستمزد نیروی کار دیگر شامل هزینه های مورد نیاز تولید نیست. بیکاری گسترده و حقوق پایین نوعی سوء استفاده و بهره برداری از نیروی کار است. این امر در مورد هزینه های عناصر تولید مثل اجتماعی؛ آموزش، بهداشت، مسکن و حمل و نقل عمومی، که در گذشته به عنوان هزینه های عمومی محسوب می شد، نیز صادق است.
علاوه بر این، سرمایه مالی، این باور را که باید برخی هزینه های کاهش تغییرات اقلیمی را تقبل کند و انرژی های فسیلی را کنار بگذارد، رد می کند. سرمایه داری افزایش حجم و تاثیر نهادها و بازار مالی، در این عرصه هم غارتگر است و سیستمی است که آماده تولید بحران چند لایه ای است که بحران عمومی در'دی ان ای'(DNA) آن حک شده است.
نویسنده در ادامه مقاله به سطح هژمونیک پرداخته و می نویسد: بحران هژمونیک به فروپاشی ناگهانی چارچوب ها، ارزش ها و توانایی های روحی و روانی برمی گردد که برای پر کردن شکاف ها و خلاهای اجتماعی- سیاسی با هم همکاری می کنند.
در این سطح، بحران مربوط به عدم ارتباط و وابستگی و شامل خروج از احزاب، نهادها و ایدئولوژی رایج است. روانشناسی توده های بحران هژمونیک شامل بروز بی ثباتی، عدم تمایل و ارتباط است. این بحران، دوره گذار و راهی به سوی سیستمی جدید، ایدئولوژی جدید، یکسری از ارتباطات و وابستگی های جدید، وفاداری های سیاسی و توانایی های وجودی جدید است.
این بحران حاصل سوالاتی درباره متحدان، دشمنان، اعتقادات، امیدها، جامعه و هواداران ما است. در لحظات بحران هژمونیک، این سوالات مطرح می شود اما، پاسخ این سوالات یک کاسه نیست.
مردم علاقه مند به دنبال کردن یک رفتار تجربی هستند. آنها ابتدا در زمینه ای تلاش می کنند اما بعد، در عمل، کار دیگری انجام می دهند.
شاخص ها، بی ثبات و متغیر است. این مساله را می توان در زمان انتخابات شاهد باشیم. مردم انگلیس ابتدا به برگزیت و سپس به 'جرمی کوربین' رای دادند. آمریکایی ها اول برای 'سندرز' تلاش کردند و سپس به 'دونالد ترامپ' رای دادند.
به نظر می رسد قهقرا، پوپولیسم و فاشیسم جدید به عنوان یک نماد، همپیوند عمل می کنند. فاشیسم یک تاکتیک هراس و ترساندن است. از فاشیسم برای گفتن مسایلی مانند این استفاده می شود که امور به قدری تیره و تار و به هم ریخته است که نمی تواند مبنای رفتار تجربی باشد.
سندرز و رویاهای دوران کودکی تان را فراموش کنید. به کانون لیبرال بازگردید، با بزرگ ترها ارتباط برقرار کنید و با والدینی که می توانند شما را در برابر افراد شر محافظت کنند، پیوند برقرار کنید.
قهقرا نیز چنین کارکردی دارد و حتی پوپولیسم نیز که برای مشخص کردن مرحله قبل فاشیسم استفاده می شود، دارای شیب منتهی به سقوط است.
نویسنده با اشاره به سوالات 'الی زرتسکی' درباره ارتباط بین پوپولیسم و مسایل مالی نوشت، یکی از برداشت های رایج از این سوالات این است که پوپولست های آمریکا در اواخر قرن 19 مسایل مالی را شیطانی تصور می کردند و گمان می کردند مشکلات مالی شان را می توانند با جایگزین کردن نقره به جای طلا حل کنند اما، من اینگونه فکر می کنم که با وجود جایگزینی نقره به جای طلا، غرایض ذاتی آنها همچنان پابرجا بود و شرکت ها، بانک ها و راه آهن ها واقعا عامل نابودی زندگی کشاورزان کوچک شدند.
به گفته نویسنده، نئولیرالیسم مترقی، جناح هژمونیکی است که پیش از ترامپ به جهان سیاسی پیوست. این هژمونی فروریخت و این مساله تعجبی ندارد. این جناح نئولیبرالیسم مترقی (در قالب کلینتونیسم) بود که ناظر تغییر به سمت سرمایه داری افزایش حجم و تاثیر نهادها و بازارهای مالی بود. در جایی که آنها افزایش حجم و تاثیر بازارهای مالی را ایجاد نکردند، آنها با آن ادغام شدند. در جایی که آنها نئولیبرالیسم را اختراع نکردند، آنها آن را به عنوان 'ترقی' دوباره بسته بندی و به آن مشروعیت دادند.
سوال این است که آیا سقوط هژمونی نئولیبرالیسم مترقی، قهقرای بزرگ است؟ آیا لازم است برای ایجاد شرایطی بهتر، در این مسیر قدم برداریم؟ چه کسی از تثبیت معنای دوره ما قبل آخر کنونی از طریق عباراتی مانند قهقرا، فاشیسم جدید و پوپولیسم سود می برد؟
نویسنده در پایان مقاله به تلاش برای سازگاری دوباره حزب دمکرات با سوسیالیسم دمکرات، شکست کسانی که به دنبال احیای نئولیبرالیسم مترقی و تقویت وضعیت موجود اشاره کرد و نوشت، مرحله ما قبل آخر صحنه مبارزه برای هژمونی(برتری) منطق آنتونیو گرامشی است.
افزایش حجم و تاثیر بازارهای مالی به افت و خیز خود ادامه می دهد اما، مشروعیت ایدئولوژی آن نخ نما شده است و نتیجه آن ظهور مقطع بی سابقه تاریخی عدم ارتباط سیاسی و تجربه گرایی روانشناسی توده هاست.
این مقطعی است که دیگر مردم اعتقادی به عقل سلیم حاکمیت ندارند و مایل به اندیشیدن در خارج از این چارچوب هستند. البته، نامیدن آنها به عنوان مترقی یا فاشیست، زودهنگام است.
..................

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي فاشيسم نئوليبراليسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۲۰۵۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تاثیر باور‌های فراشناختی بر میزان سازگاری فردی و اجتماعی

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، وقتی می‌گوییم فردی سازگار است که پاسخ‌هایی که او را به تعامل با محیطش قادر می‌کنند آموخته باشد و به نحو قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شوند. در رابطه با این موضوع پژوهشگران مطالعه‌ای انجام داده‌اند که در آن به بررسی رابطه‌­ بین باورهای فراشناختی با میزان سازگاری فردی و اجتماعی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی ایران است. 

* رابطه بین سازگاری فردی با متغیرهای باورهای مثبت

این پژوهش به این مهم اشاره می‌کند که بین سازگاری فردی با متغیرهای باورهای مثبت در مورد نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، خودآگاهی شناختی رابطه­‌ منفی هست. اما با متغیر کنترل افکار، ارتباط مثبت بوده و هیچ ارتباطی با متغیر اطمینان شناختی گزارش نشد.

این پژوهش توضیح می‌دهد که ارتباط بین سازگاری اجتماعی با متغیرهای کنترل­ ناپذیری و خطر، اطمینان­‌شناختی، کنترل افکار مثبت بوده و هیچ ارتباطی بین سازگاری اجتماعی و باورهای مثبت در مورد نگرانی دیده نشده است. سازگاری اجتماعی با خودآگاهی شناختی ارتباط منفی دارد.

افزایش متغیر باورهای مثبت در مورد نگرانی باعث کاهش سازگاری فردی شده و بر سازگاری اجتماعی بی ­تاثیر است

* راهکارهای سازگاری افراد برای بهبود یافتن زندگی

از دیدگاه نویسندگان این پژوهش؛ امروزه با مشکلاتی که در جوامع وجود دارد مطالعه و پژوهش در زمینه‌های سازگاری افراد برای بهبود یافتن زندگی آنها از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد و بدین جهت یکی از راهکار‌های مهم در این زمینه پرداختن به باور‌های فراشناختی در آنهاست.

این پژوهش مطرح می‌کند که سازگاری یک فرایند روانشناختی است که بر اساس آن فرد با تمایلات و چالش‌های زندگی روزمره، مقابله می‌کند و یا آنها را درکنترل خود درمی‌آورد، سازگاری این است که فرد با دیگران طوری رفتار کند که هیچگونه مشکل و درگیری با آنان نداشته باشد.

* تعریف سازگاری از دیدگاه باتلر (Battler) 

در این پژوهش می‌نویسند باتلر اظهار می‌دارد که در همه‌ دوران زندگی خود در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستیم که خود نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنیم. فعالیت‌های شخصی و شغلی در حقیقت چیزی جز عمل سازگاری با خود و دیگران نیست؛ اساسا شخص سازگار، شخصی است که میان خود ومحیط مادی و اجتماعی‌اش ارتباط سالم و درست برقرار کند.

در ادامه آمده است که سازگاری یک مفهوم عام بوده و به همه راهبرد‌هایی گفته می‌شود که فرد برای اداره کردن موقعیت‌های استرس زای زندگی اعم از تهدید‌های واقعی یا غیرواقعی به کار می‌برد.

* سازگاری در کتابداران کتابخانه‌های دانشگاه علوم پزشکی ایران

بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که کتابخانه‌های دانشگاه علوم پزشکی ایران با توجه به تعداد زیاد دارندگان مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد رو به تخصص‌گرایی پیش می‌رود و دانشگاه علوم پزشکی ایران در این زمینه بسیار خوب عمل کرده، و با توجه به اینکه بیش از سه چهارم این کتابداران دارای رشته تحصیلی کتابداری و اطلاع رسانی سابق و علم اطلاعات و دانش شناسی هستند.

اطلاعات کلی مربوط به باورهای فراشناختی و سازگاری و فردی کتابداران 

* سازگاری اجتماعی

این پژوهش بیان می‌کند که سازگاری اجتماعی یک عامل متأثر از راهبرد‌های شناختی می‌باشد که می‌توان آن را به دیدگاه‌های شناختی موجود در این زمینه ربط داد. هسته اصلی دیدگاه‌های شناختی درباره اختلالات روانی ناسازگاری چگونگی پردازش اطلاعات در ذهن فرد است.

این پژوهش به این مهم اشاره می‌کند که اگر نظام باور‌های فرد کارامد باشد، اطلاعات به گونه‌ای دقیق در ذهن او پردازش می‌شوند که نتیجه‌ آن رفتار مطلوب است، اما اگر در پردازش‌ها و ادراک‌های فرد مشکلی وجود داشته باشد، نتیجه‌ای به‌جز رفتار مخرب نخواهد داشت.

افزایش متغیر کنترل ­ناپذیری و خطر، منجر به کاهش سازگاری فردی و افزایش سازگاری اجتماعی می­‌شود

به لحاظ کاربردی یافته‌های این پژوهش می‌تواند تأثیرات عملی مهمی بـر تغییر باور‌های فراشناختی مرتبط با سازگاری داشته باشد و در پرتو این یافته‌ها، مدیران و مشاوران می‌توانند با برگزاری برنامه‌های آموزشی و تهیه بروشور‌های مربوط با هدف اصلاح و تغییر باور‌های فراشناختی ناکارامد، از بروز و تداوم رفتار‌های ناسازگار که آسیب‌های روانی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی جدی در پی دارد، پیشگیری کنند.

* کاهش سازگاری فردی و افزایش سازگاری اجتماعی

بر اساس یافته‌های این مطالعه، افزایش متغیر باورهای مثبت در مورد نگرانی باعث کاهش سازگاری فردی شده و بر سازگاری اجتماعی بی ­تاثیر است. افزایش متغیر کنترل ­ناپذیری و خطر، منجر به کاهش سازگاری فردی و افزایش سازگاری اجتماعی می­‌شود. افزایش اطمینان­‌شناختی کتابداران در سازگاری فردی بی‌­تاثیر بوده اما در سازگاری اجتماعی آنها تاثیر مثبت دارد. افزایش کنترل افکار درمیان کتابداران موجب افزایش سازگاری فردی و اجتماعی آنان می­‌شود. افزایش خودآگاهی شناختی، منجر به کاهش سازگاری های فردی و اجتماعی کتابداران می‌­گردد.

گفتنی است، این یافته‌ها، به صورت یک مقاله علمی پژوهشی باعنوان «رابطه‌ بین باور‌های فراشناختی با میزان سازگاری فردی و اجتماعی کتابداران دانشگاه علوم پزشکی ایران» به کوشش سعيد غفاری (دانشیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور قم)، شعله زکيانی (کارشناس ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور مشهد) تهیه شده که در دوماهنامه «پیاورد سلامت» منتشر شده است. این نشریه متعلق به دانشگاه علوم پزشکی تهران است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • پله نوردی و افزایش طول عمر/ تاثیر آسپرین در پیشگیری از سرطان روده
  • تاثیر باور‌های فراشناختی بر میزان سازگاری فردی و اجتماعی
  • زمینه جذب تسهیلات از بازار سرمایه باید فراهم شود
  • دوری سرجینیو دست از میادین تا سال 2025؛ آینده نامشخص مدافع آمریکایی در پی مصدومیت
  • اعزام قطار کامل موجب افزایش ایمنی می شود
  • فعال سیاسی اصلاح طلب: تحولات جهانی به سود ایران است
  • تحولات جهانی به سود ایران است
  • تغییرات اقلیمی افغانستان را تهدید می کند
  • گرمایش جهانی چگونه بر وقوع بلایای طبیعی تاثیر می‌گذارد؟
  • رشد ۴۱ درصدی صدور مجوز صندوق‌های سرمایه‌گذاری در سال گذشته