زنگ درد و دل معلمان مدرسه استثنایی باغچهبان تبریز
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۳۱۲۵۳
حتی یک درصد هم احتمال نمیدادم که در مدرسه استثنایی ماندگار شوم، وقتی چشمم به دانشآموزان استثنایی افتاد که برای شرکت در جشن روز اول مدرسه در حیاط صف کشیده بودند، آرامشی به من دست داد که هرگز فکرش را نمیکردم، تدریس در مدرسه دانشآموزان استثنایی آنقدرها هم سخت نبود!.
به گزارش ایسنا، منطقه آذربایجان شرقی، آنچه خواندید، روایت آموزگار پایه ششم از تجربه تدریس برای دانش آموزان استثنایی در باغچهبان تبریز است، معلمان معتقد هستند که تدریس در این مدرسه، اشک و لبخندشان را در هم آمیخته، در این مدرسه، خبری از روشهای تدریس ساده و طوطیوار نیست و معلمان، پدر، مادر، دوست و مخترع روشهای درسی جدید و منحصر به فرد برای دانش آموزان هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مدرسه استثنائی باغچهبان (دو) در خیابان باغشمال تبریز واقع شده است و به بهانه دوازدهم اردیبهشت، روز پاسداشت مقام معلم، زنگ درد و دل در این مدرسه به صدا در آمده است و معلمان در دفتر مدرسه از خاطرات تلخ و شیرین و مشکلاتشان به ایسنا میگویند:
کودکان استثنایی و یک دنیا حرف
فاطمه جعفری، آموزگار پایه ششم، شش سال قبل از مدرسهای عادی به مدرسه استثنایی منتقل شده است و از تجارب تدریسش برای کودکان استثنایی میگوید: مشغول تدریس در یک مدرسه عادی بودم و بدون هیچ اطلاعی از زبان اشاره به مدرسه استثنایی منتقل شدم، با وجود نگرانی از چگونگی برقراری ارتباط با این کودکان خاص، در کمال ناباوری، روز اول کارم را با اشک شوق شروع کردم، بچهها هر چند نمیتوانستند با زبانشان حرف بزنند، اما چشمهایشان یک دنیا حرف برای گفتن داشت، همان جا بود که فهمیدم خداوند لطف بزرگی در حق من کرده است و آرزو کردم تا وجودم برای دانش آموزان، مفید باشد.
او ادامه میدهد: کاری که من به عنوان یک آموزگار در مدرسه عادی انجام میدادم را والدین هم میتوانند انجام دهند، اما آموزش یک حرف از حروف الفبا به دانش آموزی که قادر به حرف زدن نیست، حس دیگری دارد. شاید باورتان نشود، اما با ورود به کلاس، تمام دغدغههایم را فراموش میکنم. انتظار داریم تا جامعه بیش از این قدردان معلمان مدارس استثنایی باشد.
کبری اهری سلماسی از دیگر معلمان این مدرسه و در شرف بازنشستگی است و وقتی از او میخواهم از 22 سال تجربه تدریس برای دانش آموزان استثنایی پایه اول بگوید، گریه میکند و همکاران دیگرش نیز همپای او اشک میریزند.
او میگوید: دلیل خاصی برای گریه کردنم نداشتم، شغل ما شغل اشکها و لبخندهاست. تدریس برای این بچهها لذت دیگری دارد، کودکان استثنایی بسیار مهربان و بامحبت هستند، اما از آن جایی که اکثرشان از نظر آموزشی قوی نبوده و اولیا هم کمسواد یا بیسواد هستند، گاهی معلمان عصبانی میشوند و بچهها در نهایت باز هم به معلم رو میآورند.
او ادامه میدهد: تدریس برای دانش آموزان استثنایی سراسر خاطره تلخ و شیرین است، نمیدانید ما معلمان چه ذوقی میکنیم وقتی دانش آموزمان یک کلمه بیشتر به زبان میآورند، میدانید که جملهسازی و زبان آموزی برای این کودکان چقدر سخت است، اما خود بچهها هم میدانند با گفتن هر کلمه جدید ما را خوشحال و دلگرم میکنند.
هرگز خسته نشدهام
اهری سلماسی بیان میکند: در طول سالهای خدمتم دانش آموزان مختلفی اعم از بیش فعال، کم توان، ناشنوا و کم شنوا داشتم، اما هرگز خسته نشدم، این دانش آموزان نیاز به آموزش مضاعف دارند، خوشبختانه بسیاری از دانش آموزان کم شنوا هم کاشت حلزون شدهاند و توصیه میکنیم تا با دانش آموزان عادی همگام شده و در مدارس عادی تحصیل کنند.
وی میگوید: دانش آموز کم توانی داشتم که حتی قادر نبود مداد در دست بگیرد و پس از چندین سال تحت آموزش قرار گرفتن وقتی برای اولین بار توانست کلمه «آب» را حین املا نویسی بنویسد، بسیار متاثر و خوشحال شدم.
صدیقه شهیم، سابقه 25 سال خدمت در مدرسه استثنایی را دارد و امسال بازنشست میشود، او که تدریسش را در یکی از کلاسهای چند پایه یک مدرسه عادی در شهرستان صوفیان شروع کرده است، بیان میکند: اولین سال خدمت من در این شهرستان مصادف بود با تاسیس اولین مدرسه استثنایی در صوفیان، یکی از دانش آموزان پایه سوم که ناتوان جسمی-حرکتی و در مدارس عادی سختی زیادی کشیده بود، پس از این که با او کار کردم، شعری به این مضمون برای من نوشته بود: «هر کس که تو را شناخت جان را چه کند...فرزند و عیال و خانمان را چه کند».
بالا بودن هزینههای توانبخشی دانش آموزان استثنایی
وی، بالا بودن هزینههای توانبخشی دانش آموزان استثنایی را از جمله مشکلات موجود میداند و میافزاید: افزایش قیمت سمعک، باتری و هزینه گفتار درمانی و سایر هزینهها والدین را مایوس کرده است و برای مثال مادری مجبور به اخذ وام برای تامین هزینههای دندانپزشکی فرزندش شد.
کودکان کاشت حلزون شدهای که قادر به تکلم نیستند
لیلا گلابی، معلم آمادگی مدرسه استثنایی بوده و حدود 27 سال سابقه خدمت دارد و با گلایه از در نظر نگرفتن شرایط کاندیداتوری برای والدین دانش آموزان داوطلب کاشت حلزون میگوید: در گذشته کاشت حلزون به شرط سالم بودن پدر یا مادر و تحت آموزش قرار گرفتن کودک انجام میشد، اما الان حتی کودکانی که والدینشان سالم نیستند هم کاشت میشوند؛ در حالی که حتما باید کسی باشد تا بعد از کاشت با این کودکان به ویژه فارسی صحبت کند.
وی ادامه میدهد: برخی خانوادهها هم بعد از کاشت کودکان را به مدارس عادی میفرستند؛ این در حالی است که مستعد بودن یا نبودن کودک برای تحصیل در مدرسه عادی باید توسط مدرسه استثنایی تعیین شود، از آن جایی که بسیاری از این کودکان پس از کاشت تحت آموزش قرار نمیگیرند، قادر به تکلم نیستند و خانوادهها هم این نقص را از چشم مدرسه استثنایی میبینند و با تبلیغات منفی رغبت خانوادههای دیگر را برای مراجعه به این مدارس کم میکنند، آموزشها نیز همپای علم پیشرفت کردهاند و فقط در زبان اشاره خلاصه نمیشوند.
وی اظهار میکند: دو زبانه بودن گفتاردرمانیها هم از دیگر مشکلات بوده و برخی مراکز گفتار درمانی با بچهها ترکی کار میکنند و کودک بعد از ورود به مدرسه دچار سردرگمی میشود.
نازلی کریمی، روانشناس مدرسه استثنایی نیز در ادامه میگوید: وقتی والدین ناشنوا باشند و در طول روز یک کلمه هم با هم صحبت نکنند، کودکی که عمل کاشت حلزون بر روی او انجام گرفته هم قادر به تکلم نخواهد بود و این تقصیر مدرسه نیست، دانش آموزان ما بیش از 20 ساعت در کنار والدینشان هستند و محیط خانه تاثیر زیادی دارد.
عدم پرداخت حق سنوات ارفاقی معلمان استثنایی
خدیجه اسماعیل زاده با 25 سال سابقه کار با گلایه از قطع حق استثنایی، حق مسکن و سنوات ارفاقی معلمان مدارس استثنایی اظهار میکند: با وجود شکایت از دیوان ضریب یک و دو دهم هم به ما اختصاص نیافته است و مشکلات بسیاری بر سر راه مراحل بازنشستگی معلمان استثنایی وجود دارد.
وی با اشاره به تغییر صندوق بازنشستگی معلمان مدارس استثنایی میگوید: بازنشستگی ما را نه صندوق بازنشستگی کشوری و نه سازمان تامین اجتماعی عهدهدار میشود و امیدواریم ایسنا تریبونی برای پیگیری این مشکل باشد.
آزیتا باغچهوان قدیمی، مدیر آموزشگاه استثنایی باغچهبان دو نیز در پایان میافزاید: دانش آموزان ناشنوای، کمشنوا، ناشنوای چند معلولیتی در پایههای اول تا ششم و پیش دبستانی و آمادگی این مدرسه مشغول به تحصیل هستند.
وی، کمبود معلم استثنایی را از جمله مشکلات این مدارس میداند و میگوید: بسیاری از معلمان مدارس عادی حاضر به تدریس در مدارس استثنایی نبوده و این نیز سبب برگزاری فشرده کلاسها و ترکیب دانش آموزان با ناتواناییهای مختلف و چندپایه با هم و کاهش کیفیت خدمات میشود.
در پایان این گفتوگو با حضور محمدرضا مسعودی گوگانی، خیر از معلمان این مدرسه تجلیل شد.
مریم خوشبخت، رئیس اداره آموزش و پرورش استثنایی آذربایجان شرقی نیز در ادامه در گفتوگو با ایسنا با بیان این که این اداره در زمینه آموزش مهارت به دانش آموزانی با ناتواناییهای خاص و نیاز ویژه فعالیت دارد، میگوید: از حدود چهار هزار و 861 دانش آموز استثنایی در استان، 3951 نفر در قالب هفت گروه شامل گروه نابینا و نیمه بینا، ناشنوا و نیمه ناشنوا، نیاز ویژه ذهنی، نیاز ویژه جسمی-حرکتی، چند معلولیتی، دانش آموزان با مشکلات رفتاری و اوتیسم و مشکلات یادگیری و بیش فعال در مدارس استثنایی استان مشغول به تحصیل هستند.
وی ادامه میدهد: مابقی دانش آموزان به صورت تلفیقی در مدارس عادی تحصیل میکنند و نیاز ویژه ذهنی ندارند، به جز کتب درسی دانش آموزانی با نیازهای ویژه ذهنی، دانش آموزان استثنایی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی فاقد نیاز ذهنی ویژه و چند معلولیتی، تفاوتی با کتب دانش آموزان عادی ندارد.
وی ضمن قدردانی از زحمات و اقدامات معلمان مدارس استثنایی در حوزه آموزش، مهارت بخشی، توانبخشی، گفتاردرمانی، جهتیابی، شنوایی سنجی، تقویت شنیداری و سایر حوزهها میگوید: آموزش دانش آموزان استثنایی مبتنی بر فرد بوده و نیازهای هر دانش آموز با دانش آموز دیگر متفاوت است.
خوشبخت بیان میکند: معمولا تعداد دانش آموزان در کلاسهای استثنایی، 11 نفر و در کلاسهایی مانند کلاس دانش آموزان مبتلا به اوتیسم یا چندمعلولیتیها حدود پنج نفر است.
وی با بیان این که در حوزه آموزش و پرورش استثنایی نیز مانند مدارس عادی با کمبود نیرو مواجه هستیم، میافزاید: در مجموع تعداد پرسنلی که در این اداره و در سطح استان فعالیت میکنند، حدود 1200 نفر است و از فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان در رشته آموزش و پرورش کودکان استثنایی و گروههای توانبخشی شامل فارغالتحصیلان رشتههای گفتار درمانی، فیزیوتراپی، کاردرمانی و شنوایی سنجی و روانشناسی و علوم تربیتی به صورت حقالتدریس استفاده میشود.
وی بیان میکند: خوشبختانه سازمان آموزش و پرورش استثنایی به صورت نسبی، امکانات و تجهیزات آموزشی لازم را برای این دانش آموزان فراهم کرده است، اما فرسودگی و گرانی تجهیزات و بستههای آموزشی دانش آموزان استثنایی نیز در این میان موثر است، از طرفی مدارس استثنایی از کمکهای والدین نیز بینصیب هستند، اما بخشی از هزینهها از طرف خیرین به خوبی تامین میشود.
رئیس اداره آموزش و پرورش استثنایی آذربایجان شرقی در خصوص ارائه خدمات حمایتی این اداره در حوزه خدمات توانبخشی میگوید: امسال، سهمیه استان ما برای تامین هزینههای توانبخشی مانند خرید ویلچر، واکر و سمعک، عصا و عینک و هزینههای جراحی و دندانپزشکی و کاشت حلزون، 160 میلیون تومان بود که به طور کامل اختصاص یافت، کمکها از طرف دولت صورت میگیرد، ولی کافی نیست.
وی در ادامه، کسب مدالهای طلا در زمینههای مختلف هنری-ورزشی-تحصیلی را از جمله توانمندیهای دانش آموزان استثنایی استان عنوان میکند.
وی در پایان متذکر میشود: با تمامی احترامی که برای معلمان مدارس عادی قائل هستیم،مزایای در نظر گرفته شده برای معلمان مدارس استثنایی به اندازه تفاوت کار این دو کار نیست.
گزارش از نسرین سوار-خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: جبار باغچه بان مدرسه استثنایی منطقه آذربایجان شرقی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۳۱۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانوادهها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بستهبندی از جمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.
چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.
کد خبر 6092574 علی قدمی