دیپلماسی با صدای بلند
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۳۱۷۶۳
در جهان به هم پیوسته کنونی در هزاره سوم میلادی، شاهد گذار و تحول به عرصه فرا - نوگرایی در همه حوزهها اعم از حوزههای علمی، فناوری و زیستبوم و کلیه شئونات و ابعاد حیات فردی و اجتماعی هستیم، بهگونهای که این تحول تمامی زوایا و جوانب گوناگون زندگی بشر امروزی را در معرض پرتوهای پرقدرت و پرنفوذ خود قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فناوری اطلاعات و ارتباطات به واسطه ادغام «زمان، مکان و فاصله» که از مشخصههای عصر انقلاب صنعتی است، با «سرعت و شتاب» که از مشخصههای عصر فرا- صنعتی است، مؤلفه نوینی را در هزاره سوم خلق کرده است که میتوان آن را «کوانتومی شدن» امور نامید. امروزه امور و پدیدهها به لحاظ زمانی و مکانی دیگر ثابت و ایستا نیستند و نوعی «درهم تنیدگی زمان و مکان» و کوانتومی شدن را شاهد هستیم. در دنیای کوانتومی امروز، ابعاد زمانی و مکانی، موانع و فواصل، سلسله مراتب و آیین کار بعضا محو و یا در حال فرسایشند و دیگر نمیتوان با ابزارهای فرسوده عصر دیوانی، به تمشیت امور و تدبیر ملوک پرداخت و سیاستورزی و حکمرانی خوب را به نمایش گذاشت.
3 دهه پیش و در آستانه گذار تاریخی از جنگ سرد نظام دو قطبی به عصر پویا و سیال نظام چند قطبی پسا – جنگ سرد، آلوین تافلر فقید، خالق 2 اثر ماندگار «شوک آینده» و «موج سوم»، درکتابی تحت عنوان «جابهجایی در قدرت» به تحول مفهوم قدرت در عصر پسا - صنعتی از مفهومی سنتی مبتنی بر «قدرت مادی و نظامی» به مفهومی جدید مبتنی بر «قدرت دانایی و آگاهی» پرداخت و تمامی انگارهها و مفروضات و باورهای معطوف به وجه مادی و نظامی قدرت را کنار زد و بر وجه غیرمادی و فکری قدرت تأکید کرد. بنابراین و با این تعبیر و تعریف جدید از قدرت، قدرتمند کسی است که بیش از دیگران بر منابع دانش و معرفت و دانایی مسلط است. بهعبارت علمی و امروزی، قدرت در دادهها و اطلاعات نهفته است و قدرتمند کسی است که کنترل اطلاعات و تولید دانایی را در اختیار داشته و توانایی شکلدهی به افکار و مدیریت ایدهها را دارد.
اگر در عصر استعمار و مرکانتیلیسم، کنترل بر تنگهها و مسیرهای دریایی و نقاط استراتژیک جهان برای مدیریت و کنترل جریان تبادل کالا و تسهیل سوداگری، ضرورتی حیاتی داشت و امروز کنترل مسیرهای انتقال انرژی اهمیتی همپا و حتی بیش از سلطه بر منابع انرژی دارد.
در عصر پسا صنعتی قرن بیست و یکم، کنترل و در اختیار داشتن کانالها و شبکههای ارتباطی و فضای مجازی و رسانههای دیجیتال، اهمیتی بیش از اطلاعات و دانایی و آگاهی دارد و منشأ قدرت واقعی محسوب میشود.
بنابراین با تغییر و گذار در مفاهیم قدرت و ارتباطات، تحول در عرصه نظری و عملی دیپلماسی را نیز شاهد هستیم. امروزه دیگر با دیپلماسی عصر کشتیهای بادبانی که نمایندگان سیاسیاش تامالاختیار فرض میشدند و تبادل هیأتها و پیامها، اموری پرهزینه و بسیار زمانبر بودند، نمیتوان به مصاف دنیای پیچیده، به هم وابسته و با انواع تهدیدات متنوع و تحول یافته (از بیوتروریسم و تهدیدات زیستبومی گرفته تا تهدیدات سایبری و جنگهای نسل ششمی یا جنگ روباتیک) رفت. لذا تحول در مثلث «قدرت، ارتباطات و دیپلماسی» در عرصه نظریه و عمل، به خلق مفهوم نوینی به نام «دیپلماسی دیجیتال» انجامیده است. برخی این نوع دیپلماسی را مدرن تعبیر میکنند.
دیپلماسی در فضای مجازی یا دیپلماسی شبکهای و در واقع امکان «دیپلماسی با صدای بلند» بستری است که در آن دولتها از ابزار «قدرت نرم» برای متقاعدکردن یکدیگر به جای دیپلماسی زور و اجبار استفاده میکنند.
در اهمیت دیپلماسی دیجیتال همان بس که شاهد استفاده هوشمندانه مسئولان عالی کشور ازجمله وزیر امور خارجه از فضای مجازی و رسانههای تعاملی دیجیتال، ظرف 6 سال گذشته بهخصوص در جریان مذاکرات هستهای و بهویژه در کارزار سخت و دشوار با مثلث شوم و مخرب آمریکا – صهیونیسم و سعودیسم، مواجه بوده و هستیم. تأثیری که انتقال پیام از طریق رسانههای مجازی بر مخاطبان عام و فراگیر در سطح جهان گذاشته و میگذارد، بر کسی پوشیده نیست.
وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران و دستگاه دیپلماسی به رغم کسریها و کمبودها در عرصه بهرهوری از دیپلماسی دیجیتال، با علم و آگاهی نسبت به اهمیت تحول از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی دیجیتال در عصر فرا نوگرایی هزاره سوم، درصدد است تا با بهرهگیری مناسب و اصولی از رسانههای تعاملی و فضای مجازی، راندمان و بهرهوری دستگاه دیپلماسی در عرصههای متنوع و متکثر دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی عمومی، دیپلماسی فناوری و دیپلماسی اقتصادی – تجاری، بهعنوان مکمل و تسهیلکننده دیپلماسی رسمی را ارتقا بخشد.
در این مسیر استفاده از همه ظرفیتهای موجود و شناسایی شیوهها و امکانات نوین ارتباطی بسیار ضروری است.
دیپلماسی بهعنوان بارزترین و مهمترین جلوه قدرت نرم، با دیجیتال شدن و بهرهمندی از رسانههای تعاملی، به دانشافزایی و توانافزایی در عرصه قدرت ملی کمک شایانی میکند.
* سخنگوی وزارت امور خارجه
منبع: تابناک
کلیدواژه: سید عباس موسوی سخنگوی وزارت خارجه دیپلماسی کودتا در ونزوئلا تنگه هرمز موسسه اعتباری کاسپین مهناز افشار سهمیه بندی بنزین جولیان آسانژ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۳۱۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحول در بودجه تولید با شاخصهای کیفی
دررحکم اووظایفی ازاین قرارآمده بود:برنامهریزی دقیق وعملیاتی جهت تحقق سند تحول رسانهملی بهعنوان میثاق مشترک سازمانی در دوره تحول، نظارت هوشمندانه براجرای برنامههای راهبردی وعملیات هماهنگ و همافزای مالی و محتوایی، برنامهریزی جهت تقویت بودجه و بنیه مالی سازمان با بهرهگیری از ظرفیتهای برونسازمانی و با هدف تحقق تکالیف قانونی دستگاهها در قبال رسانه ملی، تقویت رویکرد «برنامهمحوری» با بهرهگیری هوشمندانه از«نظام بودجهریزی» بهعنوان ابزارتحقق برنامه درراستای ایفای نقش «تسهیلگر» و «پشتیبان» برای واحدهای عملیاتی سازمان، برنامهریزی جهت بهینهسازی بهرهوری و تعالی سازمانی، بازآرایی ساختار «مرکز طرح، برنامه و بودجه» با توجه به اقتضائات و الزامات رویکردی وسازوکاری مطرح در سند تحول.وی در بازدیدی که از روزنامه جامجم داشت، با ما به گفتوگو نشست و دراین گفتوگو براساس محورهای مطرحشده دراین حکم از او درباره اقدامات تحولی سازمان در زمینه طرح، برنامه و بودجه در سال جدید پرسیدیم. وی در این خصوص توضیح داد: لازمه تحول ایجاد فرهنگ تحول است. تحول اتفاق نمیافتد مگر اینکه فرهنگ سازمانی تحول را پیش ببرد. تحول فردی نیست و حتی کار یک گروه هم نیست، بلکه کار یک مجموعه و سازمان است. برای تحول باید یکسری تمهیداتی در نظر گرفته شود که متأسفانه در این زمینه تأخیر ایجاد شد و چون تمهیدات لازم اندیشیده نشد، بسیاری از بخشهای تحولی که در سند تحول بهعنوان میثاق سازمانی در نظر گرفته شده، مسکوت و مغفول مانده بود. مظفری ادامه داد: ما به دستور دکتر جبلی طراحی کردیم که هیچ بخشی از سازمان نسبت به تحول غیرفعال نباشد. برای اولینبار بین بودجه، برنامه عملیاتی، اسناد راهبردی سازمان و سند تحول اتصال برقرار کردیم؛ یعنی مابهازای هرچه در سند تحول پیشبینی شده است. در واقع متناسب با مأموریت هر یک از بخشها، داریم ظرفیت تعیین میکنیم که اگر آن برنامهها محقق شد، منابعش به تناسب با آن تخصیص یابد. این خود یک عامل انگیزشی و فرهنگساز است.
واحدی به نام عملیات رسانهای
مظفری در این خصوص تصریح کرد: واحد برنامهریزی درسازمان و تخصیص منابع، معمولا از جنس برنامه رادیویی، تلویزیونی و پروژه بوده است. ما دراین دوره واحد را عوض کردیم و تعریف جدیدی به نام عملیات رسانهای و بسته رسانهای ارائه دادیم. بسته رسانهای مجموعه برنامه برای تحقق یک انگاره یا گزاره در ذهن مخاطبان است که برای ارزیابی آن از مرکز تحقیقات کمک گرفتیم. در این زمینه ارزیابی پیشینی و پسینی داریم. در پیشتست، قبل از آنکه بخواهد آن بسته رسانهای اجرا شود، ارزیابی میشود؛ مثلا میزان شناخت مردم از یک شهید را ارزیابی میکنیم و بعد که بسته رسانهای درباره همان شهید اجرا شد، باز بررسی میشود که چقدر تأثیرگذار بوده است. وی درباره چگونگی بررسی شرح داد: عملیات رسانهای کاملا اجرایی و مبتنی بر آنچه بر افکار عمومی و گروه هدف مخاطب اتفاق میافتد، ارزیابی میشود. مثلا فرض کنید یک پویش درباره شعار سال طراحی شده است؛ اینکه چند نفرعضو پویش شدند،چه آثاری فرستادند، چقدر مشارکت کردند، چقدر در جامعه جریانسازی ایجاد و افراد و گروههای مختلف را درگیر کرده که منتج به رفتاری درمخاطب شود، ارزیابی میشود.نکته مهم این است که برخی حلقههای مدیریت پیام در این زنجیره مفقود بوده واین حلقهها داردکامل میشود.برای مثال در سازمان صداوسیما حوزهای برای اندیشهورزی هدایت شده و منسجم برای تولید فناوری نرم رسانهای نداشتیم. برای فناوری سخت نظیر تبدیل اسدی به اچدی، تبدیل آنالوگ به دیجیتال داشتیم و در این زمینه مثلا جهاد خودکفایی در حوزه فناوریهای سخت انجام شد. این مجموعه را داریم ایجاد میکنیم که در حوزه فناوری نرم هم ظرفیت مذکور شکل بگیرد. وی با ذکر مثال عنوان کرد: مردم و برنامهسازان ایدههایی میدهند و به نام خودشان ثبت و تبدیل به الگوی رسانهای میشود. تا وقتی از این الگو استفاده میکنیم آنها بهرهبردار هستند و حقوق معنویشان لحاظ میشود. این ابتدای زنجیره است. انتهای زنجیره هم ارزیابی جامع نداشتیم. نهایتا اندازهگیری میزان بیننده و شنونده و یکسری گزارشها بوده که مرکز تحقیقات ارائه میدهد. برای همین نظامی با عنوان مدیریت عملکرد و کنترل راهبردی را تعیین میکنیم که در حین عملکرد نیز اهداف عملکردی این برنامه و بسته رسانهای را پایش میکنیم. با توضیحات مظفری میتوان گفت ارتباط با برنامهها و بستههای رسانهای عمیقتر شده است و پایش فقط مختص به انتهای کار نیست. او در این خصوص گفت: داریم طرحی را با عنوان همیار تولید، طراحی میکنیم که با ناظر کیفی برنامه فرق دارد. این بخش برنامه راهمراهی میکند تا این مسیر درست طی شود و اگرتهیهکننده در راه تولید به هر مشکلی برخورد، این بخش میرود و مشکل را حل میکند. یعنی دیدمان، دید تسهیلگری و رفع مانع است تا با راهبری بهینه اثربخشی را بالا ببریم. هم میزان کمی مخاطب را لحاظ میکنیم و هم میزان منابعی که در اختیار آن برنامه و بسته رسانهای بوده است را با خروجی آن میسنجیم تا به میزان بهرهوری رسانهای آن برسیم. بهنوعی میتوان گفت استفاده بهینه در رسانه برای ما به شاخص بدل شده است.
افزایش بهرهوری رسانهای
مظفری میگوید: برنامهای در سیما داریم که با پروداکشن سنگین، میزان مخاطب پایینی دارد. در نقطه مقابل برنامههایی در رادیو و سیما هست که با هزینه کم، مخاطبان زیادی جذب کرده است؛ این یعنی بهرهوری رسانهای. باید به این برنامهها ضریب تشویقی دهیم. این موارد تا امروز لحاظ نمیشده و الان دارد لحاظ میشود؛ همچنین اینکه یک حوزه رسانهای مثل یک شبکه، گروه برنامهساز با چند تا شبکه دیگر تعامل میکند تا کار مشترک انجام دهند؛ یک نوع شاخص تحولی است. اینکه این گروها با چند معاونت دیگر ارتباط میگیرند- مثلا رادیو فرهنگ با شبکه دو یا فلان شبکه استانی یا یک نهاد فرهنگی در بیرون سازمان ارتباط ایجاد میکند یا حتی درحوزه بینالملل با شبکه دیگر - ضریب تحولی منصوب میشود.مظفری افزود: هرقدرهم افزایی دراین دوره بیشتر باشد و رویکرد قرارگاهی در طراحی این مدل عملیات، قویتر دیده شده باشد، حمایت قویتری از این جنس کارها خواهیم کرد. این باعث میشود تحول واقعا محقق شود چون نیازبه برخی زیرساختها دارد که باید فراهم میشد و در این مدت، انجام شده است. قدری در ایجاد این زیرساختها عقب بودیم. بااین حال بهسرعت درحال فراهم کردن آنها هستیم. گرچه اتفاقهای خوبی روی آنتن افتاده است.محفل ازبرنامههایی است که به ما الگومیدهد که میتوانیم در حوزههای تأثیرگذار فرهنگی و مورد دغدغه مخاطب جذب کرده، نشاط ایجاد و جریانسازی کنیم. اینها با رویکرد تحولی، امکان ایجاد و توسعه پیدا کرده است. رسانه در این دوره نیاز به یک زیست بوم جدید دارد که در آن، نقش اصلی بهعهده مردم است. رسانه باید صرفا بسترسازی و زمینهسازی کند و مردم برای تولید وارد شوند. اگر ما واقعا صدای مردم شویم و مردم خودشان را در رسانه ببینند، آنچه در سند تحول با عنوان زیست بوم قید شده، محقق میشود. وی تاکید کرد: یکی از محورهای سند تحول، کیفیسازی است. جدول بودجه آن چیزی است که در برنامه هفتم توسعه قید شده و نگاه به رسانه فقط براساس شاخصهای کمی بوده اما اصلاحیه و الحاقیههایی در نظر داریم که این دیدگاه عوض شود. رسانهای موفق است که در جامعه تأثیرگذار باشد. رسانه بدون پیامگیران فعال که خود احساس کنش داشته باشد، یک رسانه مرده خواهد بود. رسانهای تأثیرگذار است که مخاطب او احساس کند وارد میدان عمل شده است. رسانه باید این کنشگری را درجهت مطلوب هدایت کند.نگاه من به سازمان، جامع است نه تک بعدی. من۱۲سال سیما و چند سال در صندوق بازنشستگی و معاونت صدا بودم. به همین علت ابعاد سازمان را میشناسم. زمانی میتوانیم سازمان را به تعالی برسانیم که نگاه جامع و راهبردی داشته باشیم. باید با این نگاه راهبردی، سازمان را در زیست بوم واقعی خودش ببینیم و بعد وارد طراحی شویم. مظفری عنوان کرد: آینده رسانه، آینده هلدینگهای رسانهای است که نیاز جامعه را احساس میکنند و مبتنی بر آرمان و گفتمان انقلابی تولید و انتشار است. درست مثل هلدینگ جامجم که در آینده میتواند یکی از آن زیست بومهای اصلی را به صورت متن پایه پیاده کند و مبتنی بر همین راه حل، بخشی از مردم را وارد تعامل و هم افزایی کند. در چنین شرایطی، محتوا تک بعدی نیست و به شکل ۳۶۰درجه است. مخاطب امروز در تمام عرصههای سیما و صدا فعال است. رسانهای موفق است که بتواند ظرفیت لازم را برای فعالیت مخاطب براساس مسیر رشد و تعالی ایجاد کند.
تخصیص بودجه براساس طرح تحول
مظفری گفت: متأسفانه حداکثر ارتباط میان برنامه با اجرا تاکنون، صرفا تولید و پخش بوده است. یعنی در بهترین حالت آمار تولید و پخش بهصورت کمی، شاخص تخصیص منابع بوده است. اکنون داریم به این سمت میرویم که شاخصهای کیفی تعیین کنیم. شاخصهای کیفی که بهصورت گزارههای معین ابعاد تحول را از حیث تحول درمحتوا،رویکرد و سازوکار به شاخصهای ارزیابی کیفی و کمی متصل میکند. این شاخصها را خود حوزهها تعیین میکند. یعنی هرمعاونت متناسب با حوزه خود طرح تحولی ارائه میدهد و خود نیز شاخصش را پیشنهاد میکند. در تعاملی که با آنان داشتیم، بودجه امسال را مبتنی بر طرح تحول بستند. یعنی ما در واقع مازاد بر آنچه سال گذشته داشتیم، به هیچ حوزهای تخصیص نمیدهیم؛ مگر اینکه برنامه تحولی داشته باشد. آن وقت ضرایب تحولی اختصاص میدهیم؛ ضرایبی مثل میزان همافزایی.