Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-04-28@22:12:34 GMT

جریان روشنفکری دینی و دین روشنفکری، فلسفه اسلامی را نمی‌شناسند

تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۴۴۱۶۳

جریان روشنفکری دینی و دین روشنفکری، فلسفه اسلامی را نمی‌شناسند

‍‍‍‍‍‍

به گزارش ایکنا؛ بخش نخست از گفت‌وگوی تفصیلی با نصر‌الله حکمت، استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی با تیتر «ثمره مدرنیته رفاه بدون رضایتمندی است/ شباهت‌های تکنولوژی غربی به حمله مغول‌ها» منتشر شد که در این بخش روی این مسئله تأکید شد که فلسفه غرب صرفاً به انسان هفتاد ساله می‌اندیشد و رفاهی را که در بستر مدرنیته به دست آورده، هرگز رضایتمندی را در پی ندارد و در مقابل، فلسفه اسلامی و میراث فلسفی ما، به انسانی ازلی و ابدی می‌اندیشد و فیلسوف مسلمان توانسته بذر بحرانی را که در فلسفه ارسطو وجود داشت کشف کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همچنین در این بخش بیان شد که اگر درخت فلسفه غرب را نگاه کنیم، یکی از میوه‌های تلخش نیهیلیزم و پوچ‌اندیشی و پوچ‌گرایی است. اینها یعنی این بحران‌هایی که به طور متوالی در فلسفه غرب پدید آمده، حاصل یک بذر بحران است که آن بذر در دل فلسفه ارسطو وجود دارد. این بذر بحران را فارابی و ابن‌سینا تشخیص دادند و سعی کردند که این بذر را از آنجا درآوردند؛ در واقع به جایش چیز دیگری قرار دهند که بتواند جریان این فلسفه انسان را در این عالم به معنای آن انسان ازلی و ابدی مدیریت کند و آن بحران را نداشته باشد.

امکان تلفیق فلسفه غرب و فلسفه اسلامی و دلایل به وجود آمدن گسست میان نسل امروز و میراث فلسفه اسلامی از جمله مباحثی که در بخش دوم این گفت‌وگو بدان‌ها پرداخته شده که در ادامه از نظر می‌گذرد؛

ایکنا؛ شما بیان کردید که مدرنیته با نقدها و چالش‌های جدی روبه‌رو است و این مدرنیته ثمره فلسفه ارسطویی است. اما ممکن است عده‌ای در این میان معتقد به تلفیق فلسفه غرب با فلسفه اسلامی باشند، به این معنا که بگویند می‌توانیم از فلسفه غرب برای زندگی این جهانی کمک بگیریم و نیازهای این انسان 70 ساله را تامین کنیم و از طرف دیگر می‌توانیم با سنت فلسفی خودمان به مبدا و معاد نیز توجه دهیم و بپردازیم. نظر شما در این زمینه چیست؟

کسانی که این طور فکر می‌کنند، تصور من این است که فلسفه را آش شله قلمکار می‌دانند. یعنی فکر می‌کنند که فلسفه آش شله قلمکاری است که ما یک مقدار مواد از اینجا تهیه کنیم و یک مقدار از آنجا و این‌ها را در هم بریزیم و یک چیز سومی را از این پدید آوریم، اما اینطور نیست.

این‌ها حلقه‌های یک سلسله است. یعنی اگر در آن فضا قرار داریم و داریم آن خط را سیر می‌کنیم، در واقع لوازم، تبعات و نتایجی که دارد همین است که الآن به آن‌ها رسیده‌ایم و می‌بینیم و اگر در اینجا قرار داریم، در واقع وضع فعلی حاصل دلشوره این نوع تفکر از انسان است. همین الآن شما از انسان‌های این عصر سؤال کنید، البته برای اینکه به پاسخ سؤال برسیم عرض می‌کنم و می‌توان این سؤال را انتزاعی‌تر نیز بحث کرد، اما الآن اگر بخواهیم ملموس‌تر حرف بزنیم می‌توانیم از مردم سؤال کنیم.

به این معنا که شما بخشی از مردم در کشور ما را که سن بیشتری دارند ببینید که در گذشته‌ها یعنی حدود ۶۰ سال قبل چطور زندگی می‌کردند. آن‌ها در گذشته، نحوه‌ای از زندگی را که خیلی هم این رفاه امروزی را نداشت تجربه کردند. الآن همه آن‌ها با حس نوستالژیک، نسبت به گذشته خود حسرت‌خوری می‌کنند. گذشته‌ای که برق و آب لوله‌کشی هم نداشتند و از آن طرف با مشکلات عدیده‌ای به لحاظ معیشتی دست و پنجه نرم می‌کردند، اما نکته اصلی اینجا است که آن‌ها احساس آرامش می‌کردند، زیبا زندگی می‌کردند و اخلاقی زندگی می‌کردند.

در یک فضای به لحاظ اجتماعی و سیاسی، حکومت حداکثری قانون زندگی نمی‌کردند اما، ما امروز در بدترین وضعیت زیست می‌کنیم که قانون سلطه حداکثری دارد و این اوج فساد انسان است. انسان دوست دارد در یک جامعه‌ای زندگی کند که قانون او را به رفتار انسانی وادار نکند، بلکه اخلاق و ادب و عشق بین انسان‌ها باشد. این‌هایی که ۵۰ سال قبل را تجربه کرده‌اند، دید‌ه‌اند که این حجم از قانون وجود نداشته است.

اما انسان‌ها در آن زمان انسانی‌تر زیست می‌کردند. امروز قانون فساد ایجاد می‌کند و آدم احساس می‌کند که قانون را قانون‌شکنان می‌نویسند. برای اینکه داریم در دوره مدرن زندگی می‌کنیم و این روابط و ارتباطاتی که انسان‌ها با هم پیدا می‌کنند، این‌ها را به سمتی سوق می‌دهند که به حقوق هم تعدی و تجاوز کنند. عشق و احترام از میان مردم رفته و آرامش قلب و درون، رخت بربسته؛ بنابراین اینطور نیست که برویم، یک تکه از آنجا و یک تکه از اینجا برداریم و این‌ها را با یکدیگر تلفیق کنیم. اینطور نیست.

بنده تصور می‌کنم که پدران و نیاکان ما که در شرایطی که شاید به لحاظ رفاهی نسبت به ما وضعیت بهتری نداشتند و بسیار فاقد این امکانات بودند و بسیاری از چیزی که ما امروز داریم را نداشتند، اما بنده فکر می‌کنم آن‌ها انسانی‌تر از ما زیست می‌کردند. البته تصوری از هواپیما نداشتند، اما آرزوی این را هم نداشتند که در دنیایی زندگی کنند که روابط انسانی و عشق و احترام ضایع شود، اما آن‌ها هواپیما سوار شوند و موبایل داشته باشند.

اگر برای آن‌ها نیز این وضعیت را ترسیم می‌کردید، همان را ترجیح می‌دادند. همچنان که ما نیز دوست داریم برگردیم به آن وضعیت، برگردیم و بتوانیم با خودمان، طبیعت و هستی، آن رابطه انسانی را داشته باشیم.

ایکنا؛ چند ماه قبل که با آقای دکتر دینانی هم‌کلام شدیم، ایشان معتقد بودند که در غرب به طبیعیات بیش از الهیات پرداخته شده است ولی ما کمتر به طبیعیات توجه کرده‌ایم و اگر به طبیعیات بیشتر می‌پرداختیم وضعیت بهتری داشتیم. آیا شما هم اینگونه فکر می‌کنید؟

بنده ضمن اینکه، تمام قد به محضر استاد دکتر دینانی ادای احترام می‌کنم، اما با حرف ایشان موافق نیستم. برای اینکه ما به الهیات هم نپرداختیم، بلکه فکر می‌کنیم که به الهیات پرداخته‌ایم. اینکه ما تصور می‌کنیم که اگر مثلا در حوزه‌های علمیه و مراکز علمی، متن الهیات شفا را می‌خوانند، یعنی به الهیات پرداخته‌اند، باید بگویم که خیر، این کار، پرداختن به الهیات نیست.

صرف اینکه شما در هر حوزه‌ای، یک متن کلاسیک را بخوانید، به معنای پرداختن به آن متن نیست. بنده می‌خواهم بگویم که ما الآن دو خوانش از ابن سینا داریم که هر دو منقطع از امروز است؛ یکی خوانش سنتی است که از قدیم در حوزه‌های ما متن الهیات شفا را می‌خواندند و الآن هم می‌خوانند. الآن این خوانش، منقطع از امروز زندگی ما است، یعنی کسانی که دارند آن متن را می‌خوانند برایشان فرقی ندارد که بوعلی در چه قرنی زندگی می‌کرده و تصور می‌کنند که او حقایق ازلی و ابدی عالم را در ساحت فلسفه و حکمت گفته است.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

یک خوانش دیگر هم از الهیات شفا داریم که این خوانش را که غربی‌ها دارند که سنت ما را خوانده‌اند و بنده به شدت با آن خوانش مخالف هستم و اعتقاد دارم که اینها بدون صلاحیت سنت ما را خوانده‌اند. یعنی دست‌کم اگر با فیلسوف ما همدلی ندارند به کنار، اینها حتی ابزار خواندن متون ما را نیز ندارند، یعنی اکثر مستشرقان، زبان عربی نمی‌دانند یا خیلی ضعیف بلد هستند و فقط چند نفر از آنها هستند که به این مسئله احاطه و اشراف دارند.

کسی بخواهد بوعلی را بشناسد، باید متن عربی او را بخواند. البته خانم «گواشون» هست که بسیار تسلط دارد و ابن‌سینا شناس فرانسوی است، اما اکثر کسانی که آمدند و این سنت را خواندند، زبان عربی نمی‌دانند و زبان این فیلسوف را بلد نبودند و بیشتر از اینکه زبان این فیلسوف را بدانند و با او همدلی داشته باشند و بدانند چه می‌خواهد بگوید، بیشتر از هر چیزی اعتماد به نفس داشتند. یعنی آمده‌اند، چهار صفحه از فیلسوف ما را خوانده‌اند و البته یک عده با اغراض از قبل معلومی که داشتند در مورد ابن‌سینا حرف زدند.

همچنین بنده دلم می‌خواهد این حرف را مدام تکرار کنم، برای اینکه به گوش همه برسد و آن هم اینکه، این تاریخ فلسفه‌های اسلامی موجود که داریم و در دانشگاه‌ها آموزش می‌دهیم، اینها از اول تا آخر خلاف واقع است و اصلا تاریخ فلسفه ما نیست. اینها تکه‌هایی را درآورده‌اند، آن هم در یک فضای خاص و با یک اغراض خاص و بعد پارادایم مسلطی هم پدید آمده که همه ابن سینا و فارابی را در آن قالب‌ها می‌خوانند، اگر تلاش کنیم که از این پارادایم خارج شویم و یک پارادایم برتری را پدید آوریم و در آنجا با محوریت مسئله، سراغ متن آثار فلاسفه برویم، اصلا همه ‌چیز زیر و رو می‌شود.

بنابراین ما نه الهیات خوانده‌ام و نه طبیعیات و به ویژه الآن با این گسستی که بین ما و سنت ما در این نسل‌های فعلی پدید آمده، هیچ ارتباطی نداریم. اگر هم این سنت را می‌خوانیم، داریم با یک نگاه سطحی این کار را انجام می‌دهیم و بدون محوریت پرسش و متن آن متن را می‌خوانیم.

ایکنا؛ به نظر شما چرا این گسست به وجود آمده و چرا فلاسفه امروز ما، به این سمت که خوانش جدیدی داشته باشند نمی‌روند؟

عوامل بسیاری دارد و می‌شود چند عامل را که تعیین کننده بوده نام برد. ما در واقع به یک‌باره با یک هجومی از جانب غرب مواجه شدیم. به این معنا که ارتباط‌هایی که آنها داشتند گسترش پیدا کرد و آنچه که در اختیارشان بود و داشتند را به همه جای دنیا فرستادند و صادر کردند و ما اینجا به یکباره از یکسو با فرآورده‌های تکنولوژی غربی و دانش تجربی غربی مواجه شدیم و این یک عامل بیرونی بود که بر ما وارد شد و عوامل درونی نیز زمینه‌ساز این بودند که در واقع این گسست حاصل شود.

در توضیح عوامل درونی باید بگویم که، یک رخوتی در ما پدید آمده بود و شاید یک عاملش همین ورود تفکر غربی و عوامل سیاسی و اجتماعی داخلی ما بود که یک رخوتی را در ما پدید آورد و یک آماده‌خواری را به لحاظ روحی و روانی در ما ایجاد کرد و این عوامل سیاسی و اجتماعی و خارجی، دست‌ به ‌دست هم دادند و بعد وارد آن چند دهه قبل از انقلاب شدیم که دو جریان حاصل شد و دو جریان در ایران پیش آمد.

جریانات زیادی در آن چند دهه وجود داشت که دو جریان برجسته بودند؛ یکی دین روشنفکری و یکی هم روشنفکری دینی که اینها آن زمانی که آمدند و آن کسانی که این جریانات را شروع کردند، انسان‌های بسیار شریفی بودند و با نیت خیر وارد شدند و این جریان را آغاز کردند که به انقلاب منتهی شد، اما این دو جریان یعنی جریان دین روشنفکری و روشنفکری دینی، آرام‌ آرام وارد شیب انحطاط شد و امروز این دو جریان با تمام اختلاف‌هایی که دارند، در یک نقطه اشتراک دارند و آن اینکه سنت ما را نمی‌شناسند.

الآن جریان روشنفکری دینی ما و البته دین روشنفکری، حتی سنت دینی ما را هم نمی‌شناسند. سنت فلسفی ما را نخوانده‌اند ولی آقایان می‌آیند و قاطعانه در مورد فارابی و کل این سنت و دین و وحی و همه اینها حرف می‌زنند، بدون اینکه خوانده باشند. گاه هم شاهد هستیم که در مورد وحی حرف‌های خنده‌داری می‌زنند.

همه اینها دست به دست هم داد و این شکافی را که پدید آمده بود، لحظه به لحظه هم تعمیق کرد و هم گسترش داد و میان نسل‌های امروز ما و سنت ما شکاف وجود دارد و اینها نمی‌توانند از روی آن عبور کنند. بنابراین، این عوامل دست به دست هم داده که ما امروز در این وضعیت هستیم و بنده معتقد هستم، کسانی که اندکی احساس دردمندی می‌کنند که دِینی به سرزمین و فرهنگ و اندیشه و ایمان دارند، اینها باید امروز حتما تمام این منابع دست دوم و سومی که در مورد سنت ما وجود دارد را به یکباره تعطیل کنند و باید برویم به سراغ متون فلسفی و عرفانی و دینی خود که البته این کار باید با پرسش‌هایمان باشد و ما باید با کوله‌باری از پرسش برویم و پای متون بنشینیم. آن وقت است که به سادگی می‌توانیم این متون را با یک چرخش انطباقی به امروز بیاوریم. بنابراین به یک چرخش نیاز داریم که اگر این کار انجام شود، می‌توانیم ارتباط این سنت را با امروز بیابیم. ما می‌خواهیم ابن‌سینا را به امروز بیاوریم و با او به گفت‌وگو بنشینیم، ولی می‌توانیم که ابن سینا را بیاوریم و با او وارد گفت‌وگو شویم، نه اینکه به عهد او برویم.

یک چیزی که اتفاق افتاده در این پارادایم‌هایی که غربی‌ها به وجود آورده‌اند، این است که ما پرسش‌های خود را از دست داده‌ایم و یا پرسش‌های ما جواب‌های از قبل تعیین شده‌ای دارد. بسیاری از سؤالاتی که می‌کنید، در این تاریخ فلسفه اسلامی موجود، جواب‌هایش معلوم است. اما، ما باید پرسش‌های خود را احیا کنیم و با کوله‌باری از پرسش به سراغ متن برویم و آن وقت فکر می‌کنم این ارتباط برقرار می‌شود.

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری قرآن اندیشه فلسفه فلسفه اسلامی فلسفه غرب مدرنیته تکنولوژی روشنفکری دینی دین روشنفکری ابن سینا فارابی سنت گسست نسل امروز پرسش مسئله ارسطو متن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۴۴۱۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی

یکی از مباحث مهم دینی که در آیات قرآن به آن تاکید بسیار شده، مشورت با دیگران و استفاده از نظرات و رهنمودهای افراد خردمند و آگاه است. احادیث بسیار زیادی از ائمه اطهار(ع) نیز درباره توجه به مشورت واهمیت و فایده آن به ما رسیده است؛ نخستین و مهمترین سود مشورت با دیگران در این روایات، مشارکت و استفاده از عقل و خرد دیگران و در نتیجه قرار گرفتن در مسیر نجات و خوشبختی است. به مناسبت نهم اردیبهشت، روز روانشناس و مشاور، درباره جایگاه مشاوره در دین اسلام با حجت الاسلام دکتر رضا مهکام، رئیس موسسه تخصصی یاوران سلامت روان و عضو هیات علمی گروه روانشناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی به گفتگو نشسته‌ایم.

اگر موافق باشید گفتگو را با بیان جایگاه و اهمیت مشاوره در دین مبین اسلام آغاز کنیم.

مشورت در اسلام جایگاه بسیار مهمی دارد.  در آیات بسیاری از قران به اهمیت مساله مشورت اشاره شده  شده و حتی یکی از سوره‌های این کتاب آسمانی، شوری نام دارد. برای نمونه خدا در آیه  38 سوره شوری می‌فرماید: «والذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة و امرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون». یعنی کسانی که امر خدا را اطاعت می‌کنند و نماز را به پا می‌دارند و بین خودشان مشورت می‌کنند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق می‌کنند. در آیه 159 سوره آل عمران نیز خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌فرماید: «و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین». یعنی با مردم مشورت کن و پس از مشورت به هر نتیجه ای که رسیدی به خدا توکل به خدا کن.

در برخی از داستان‌های قران نیز به آثار و نتایج ارزشمند مشورت اشاره شده است؛ مثلا در داستان حضرت یوسف(ع)، وقتی عزیز مصر آن خواب خاص را می‌بیند، از اطرافیان خود مشورت می‌خواهد و در نهایت به سراغ حضرت یوسف(ع) می‌روند و آن حضرت، خواب را تفسیر می‌کند. در داستان حضرت سلیمان(ع) نیز وقتی از ملکه صبا دعوت می‌شود که پیش حضرت سلیمان(ع) برود، ملکه با بزرگان دربارش در این زمینه مشورت می‌کند.

احادیث بسیار زیادی از ائمه اطهار(ع) درباره توجه به مشورت واهمیت و فایده آن به ما رسیده است؛ نخستین سود مشورت در روایات، مشارکت واستفاده از عقل و خرد دیگران و در نتیجه قرار گرفتن در مسیر نجات است. طبیعی است که وقتی با چند نفر مشورت می‌کنیم این مشورت باعث می‌شود از دانش و تجربه و فکر آنها استفاده کنیم، تصمیمات بهتری بگیریم، سلامت روانمان بهتر حفظ شود و کارهایی که انجام می دهیم در مسیر سالم‌تری قرار گیرد. خداوند نیز در آیه 18 سوره زمر می‌فرماید: «الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب»: کسانی که همه سخنان را گوش می‌کنند و بهترین رای را انتخاب می‌کنند، آنها را خدا هدایت کرده و صاحب خرد و دانش هستند. فایده دیگر مشاوره با دیگران، بنابر روایات، بحث هدایت است؛ یعنی خدا هدایت بنده را در ذهن دوستان و افراد عاقل و متخصص قرار داده و طبیعتا بهترین مسیرها را می‌توانیم در فضای مشورت پیدا کنیم. نکته دیگر اینکه بنابر روایات کسانی که مشورت نمی‌گیرند به هلاکت می‌افتند یعنی با ندانم‌کاری خودشان را ازچاله به چاه می‌اندازند و فشارهای زیادی را متحمل می‌شوند.  اگر بخواهیم عام تر نگاه کنیم، سلامت روان، خانواده سالم، ازدواج‌های سالم و در ادامه جامعه سالم در مسیر مشاوره گرفتن از افراد متخصص است؛ در واقع سالم و حتی دیندارانه زندگی کردن می‌تواند در گرو یک مشورت درست و به جا باشد.

در احادیث معصومین(ع) برای مشاور خوب چه ویژگی‌هایی بیان شده و در مقابل از مشورت با چه افرادی نهی شده است؟

در احادیث ویژگی‌های زیادی برای مشاور خوب و شایسته ذکر شده: نخستین ویژگی یک مشاور خوب در روایات معصومین(ع)، صاحب خرد و اندیشه بودن است؛ یعنی باید با کسی مشورت کنیم که از قوه تفکر و عقلانیت بالایی برخوردار باشد. طبیعی است که مشورت با فرد کم خرد نتیجه معکوس دارد و ما را از راه به در می‌کند.  دومین ویژگی مشاور خوب، داشتن تخصص است یعنی باید در هر زمینه‌ای، از افرادی که تخصص کافی دارند مشورت بگیریم. سومین ویژگی یک مشاور خوب، متدین بودن اوست. منظور از متدین بودن، مومن و مقید بودن به آداب دینی است؛ در روایات گفته شده که فرد خداترس چون در مشورت با دیگران خدا را در نظر می‌گیرد تلاش می‌کند بهترین و سالم‌ترین مشورت را به افراد بدهد ولی فردی که از خدا نترسد ممکن است در مشورت خیانت کند. حتی در متن روایت آمده: فرد خداترس و متدین، مسیر سالم را معرفی خواهد کرد. ویژگی دیگر یک مشاور خوب در روایات، حر بودن یا آزاده بودن یعنی در قید و بند دیگران نبودن است. مثلا اگر مشاور وامدار فردی باشد ممکن است در فضای مشورت دچار مشکل شود. ویژگی پنجم، مؤاخات و برادری است.در روایات به عبارت «صدّیقا مؤاخیا» اشاره شده. یعنی با کسی مشورت کن که دوست و برادرگونه باشد؛ یعنی در قبال تو احساس مسئولیت بکند و از کنارت بی اعتنا نگذرد و این دلسوزی را فرد در درون خود داشته باشد.

همچنین در روایات از مشورت با افراد دروغگو ، ترسو است. بخیل، حریص و  دمدمی ومتلون المزاج نهی شده است.

تفاوت مشاوره دینی با غیر دینی چیست و نسبت به آن چه مزایایی دارد؟

پرسش خوبی است؛ مشاورانی که تحصیلات آکادمیک دارند و از مباحث دینی بی اطلاعند، در راهنمایی افراد فقط از علم روانشناسی و مشاوره استفاده می‌کنند و بسیاری از جاها هم مباحثشان مفید و قابل استفاده است. اما طبیعتا افرادی که هم تخصص روانشناسی و هم دینی دارند، علاوه بر دانش روانشناسی از توصیه‌های دینی هم برخوردارند؛ اسلام دین کاملی است و در مورد سبک زندگی، فرزندپروری، خانواده‌داری، مدیریت استرس و بسیاری دیگر از مسائل توصیه های ارزشمندی دارد. مسلم است که این مباحث با فرهنگ ایرانی و اسلامی ما هم عجین شده و با عمل به آنها زندگی‌ سالم‌تری خواهیم داشت.

زهرا دلپذیر

دیگر خبرها

  • روحیه دینی مقاومت تنگستانی‌ها را در برابر استکبار رقم زده است
  • الگوی حکمرانی مردمی و مدیریت مشارکتی در تمام شهرها اجرا شود
  • تمرین چالش برانگیز پرسپولیس شاداب شد
  • لزوم جریان یافتن مردم سالاری دینی در محلات
  • زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی
  • تکریم چهره ماندگار فلسفه و عرفان در شیراز
  • تمدن نوین اسلامی با وحدت محقق می‌شود/ عینت‌بخشی به وحدت اسلامی در دستور کارم بود
  • روشنفکری ایرانی و تشویق حرام‌کاری
  • دیدگاه مکاتب فلسفه یونانی درباره سعادت انسان
  • چرا فلسفه کانت در میانه جنگ‌های امروزین هنوز کار می‌کند؟