علت شوآف آقازادهها در شبکههای اجتماعی چیست
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۵۲۵۷۹
کافی است چرخی در اینستاگرام و شبکههای اجتماعی دیگر بزنید تا از شکل زندگی بسیاری از سلبریتیهای مجازی و آقازادههایی که ساعتهای متمادی مشغول نمایش شکل عجیب زندگی خود به سایرین هستند شگفت زده شوید. آفتابنیوز : سمیه توحیدلو، جامعه شناس اقتصادی میگوید منشأ ثروت در نحوهی رفتار سرمایهدارها مهم است اینکه آن پول بادآورده است یا با عرق جبین به دست آمده و واجد فرهنگی است که آمیخته به فرهنگ کار است یا نه، در تحلیل این نوع رفتارها درخور توجه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او همچنین در جایی دیگر از این گفتوگو اشاره میکند که بخش زیادی از مصرف صرف رسانه میشود، یعنی طرف چیزی را میخرد تا عکس آن را در شبکههای اجتماعی که عضو است، منتشر کند و بگوید این چیز را استفاده کردهام.
اما این مصرف رسانهای در سلبریتیها، اینفلوئنسرها و آقازادههایی چون س. س که نمایشی عجیب با پولهایش به راه انداخته بسیار متفاوتتر از ظهور بروز افراد عادی در این فضاهاست.
توحیدلو آقازادهها یا ژنهای خوب را به دو دستهی سیاسی_اقتصادی و سیاسی تقسیم میکند و آنها را با یکدیگر متفاوت میداند و معتقد است تمامی گزارههایی چون آقازادگی مخرب و شوآفهای تجملی ماحصل رانت و پولها و سرمایههای بادآورده و یک شبه است و به این لحاظ بر توجه به منشأ سرمایه و ثروت این افراد برای تحلیل تاکید میکند.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
سمیه توحیدلو دربارهی شوآف آقازادهها و افراد شاخص در شبکههای اجتماعی با ثروت و سرمایهی تحت اختیارشان، گفت: «دو مسألهی کاملاً مجزا وجود دارد. یکی به بحث منشأ ثروت بازمیگردد؛ این سوال خیلی مهم است که این پول از کجا آمده است؟ آیا این فرد برمبنای یک کار کارآفرینانهی مشخصاً تولیدی ثروتمند شده یا حتی عضو خانوادهای از آن دست بوده؟ یا کسی است که مدل کسب درآمدش از واسطهگری، کارهای خدماتی و حتی آقازادگی است؟ بنابراین کاملاً فضای متفاوتی با یکدیگر دارند.»
وی افزود: «شما وقتی تاریخ این مباحث تولیدی و اقتصادی در ایران را بررسی میکنید، متوجه میشوید که افراد به چند دسته تقسیم میشوند، یک گروه واسطهگرهایی هستند که به مدد تغییر و تحولات مالی میتوانند سرمایهدار شوند و یک گروه هم کسانی هستند که واقعاً کار میکنند. یعنی ثروتی دارند که نتیجهی کار کردن است و اتفاقاً این ثروت آنقدر درگیر کار میشود که اساساً جایی برای شوآف کردن از دل آن نمیماند.
شما کمتر در این فضای رسانهای میشنوید که فلانی پسر فلان کارخانهدار معروف است -حالا چه در قدیم و چه جدید- چون بالاخره هنوز هم ما کسب و کارهای بزرگی داریم که به شکل خصوصی اداره میشوند. حتی در فضای کارآفرینهای جدید، خیلی از آنها کار آفرینهایی هستند که به شکل خانوادگی اداره میشوند و از پدران به پسران میرسند. اصلاً در مدل اقتصادی جامعهی ایرانی باب است که سرمایهگذاریها و مدیریتها از دل فضای خانوادگی در میآید. اما در چنین فضایی که کسب و کار مهمتر از ثروت است و ثروت برای تولید کار مجدد و تولید سرمایه برای رونق کار استفاده میشود، در این موارد شما اصلاً بروز و ظهورها و شوآفهای تجملی از ثروت را نمیبینید.
نه اینکه اصلاً نداشته باشند یا مدل و سبک زندگی آنها متفاوتتر باشد؛ اما به نظر میرسد سبک زندگی و یا مصرف رسانهای که یک مدل مصرف اقتصادی است، چیزی است که در مدلهای دیگر تولید دیده میشود. بنابراین اولین خطکشی که میتوان گذاشت این است که این پول از کجا آمده است؟ و چقدر این آدمها از کارشان و تصورشان از به دست آمدن این پول شوآف میدهند و به شکل رسانهای آن را مصرف میکنند؟»
توحیدلو ادامه داد: «نکتهی دومی که وجود دارد همین بحث مصرف رسانهای است که به مرور با حضور شبکههای اجتماعی و انواع ساحتهایی که بازنمایانندهی سبک زندگی است، به شدت رشد پیدا میکند؛ حتی آدمهایی که در این وادی نیستند هم خودبهخود بازنمایی که از خودشان میکنند یک بازنمایی تجملی است. البته در دنیا هم وجود دارد و لزوماً در ایران نیست، اما در ایران خودش را شدت یافتهتر بروز میدهد؛ شاید چون آن گستره و ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی در بین طبقهی متوسط و رو به بالا است، به همین دلیل بازنمایی ثروت را خیلی در این شبکهها میبینیم؛ مثل مدل غذایی که میخورند و رستورانی که میروند. اما وقتی به آمارها نگاه میکنید حدود کمتر از بیست درصد مردم در سبد مصرفی خود ماهانه -یا حتی سالانه- مصرف حضور در رستوران دارند.
اما وقتی مثلاً به اینستاگرام میروید -که بازنمایی تصویری زندگی شماست- کاملاً چیز دیگری میبینید، گویی همیشه رستورانها پر هستند. ویژگی این رسانهها در واقع بازنمایی سبک زندگی است که این سبک زندگی هم متأسفانه در جامعهی ما به دلیل اینکه آدمهای فعال و دارای ضریب نفوذ این رسانهها اغلب متوسط رو به بالا هستند چنین بازنمایی دارد. تصویر ما از متوسط خیلی متفاوت است، یعنی بخش زیادی از جامعهی ایرانی خود را متوسط میپندارد. در صورتی که اگر از لحاظ دهکهای جمعیتی عددها را سرریز کنیم خلاف این موضوع را خواهیم دید؛
و نکته اینجاست که مخصوصاً آن کسانی که در فضای رسانهای حرف میزنند و شکایت میکنند و زبان و صدای آنها شنیده میشود، اینها اغلب متوسط رو به بالا هستند و باتوجه به درآمد، سبک زندگی و نوع مصرفی که انجام میدهند، حتی در طبقهی متوسط هم قرار نمیگیرند.»
این جامعه شناس گفت: «شما در نظر بگیرید شبکههایی که بازنمایی کنندهی یک طبقهی خاص در جامعه هستند هرچند به لحاظ سیاسی خود را متوسط بدانند، خود به خود این شبکهها، به جایی برای شوآف و مصرف تبدیل میشوند. بخش زیادی از مصرف صرف رسانه میشود، یعنی طرف چیزی را میخرد تا عکس آن را در شبکههای اجتماعی که عضو است، منتشر کند و بگوید این چیز را استفاده کردهام؛ حتی اگر چیز معقول و مقبولی نباشد. این آفتی است که متوجه شبکههای اجتماعی شده و در همهجای دنیا بحث میشود که طبقههای فعال در آنجا طبقههای بالاتر هستند؛ خود به خود ذات این موضوع فضایی را میسازد که رقابتی در تجملگرایی ایجاد شود و هرچقدر توانی که برای پیروزی در این رقابت و میدان میگذارید بیشتر شود، شما را بیشتر به این سمت میبرد که فضایتان فضایی تجملی شود، حتی اگر از آن به شکل نمایشی استفاده میکنی و واقعاً آن حجم از تجمل در زندگی شما وجود نداشته باشد.»
توحیدلو در ادامه توضیح داد: «این ماهیت رسانه را داشته باشیم، حالا در این ماهیت رسانه ما جامعهای را ببینیم که در آن به لحاظ اقتصادی و اقتصاد سیاسی تولید کم رونق شده، کارخانهها از کار افتادهاند، فضای اقتصادی خصوصی ما -که مستقل از نهادهای عمومی و دولتی کار میکنند- به شدت نحیف و لاغرتر شدهاند، یعنی گروهی که کار برای آنها از ثروت معنادارتر است.
خود به خود با حجم وسیعی از افرادی که پولهای آوردهی از جاهای مشخص -مثل رانت و تحریم- روبرو میشویم. آن سنوات تحریم بخش زیادی از این نوع آدمها در جامعهی ما ساخت. آدمهایی که پیش از آن اصلاً سبک زندگیشان اینگونه نبود، اما به دلیل رانت سیاسی و روابطی توانستند شرکتهای یک شبه بزنند و حالا هم ماجراهایی مثل پتروشیمی یا بابک زنجانی و امثالهم را میبینیم که کم هم نیستند.»
این کارشناس ادامه داد: «این فضای اقتصاد سیاسی، ما را به سمتی برد که پولدارهای یک شبه داشته باشیم که اصلاً مسالهشان کسب و کار نیست، مسألهی آنها پول است و اینکه «چه کنیم که این پول بیشتر شود؟ آیا در بانک بگذاریم؟»
اتفاقهای مالی در مملکت را ببینید! ما یک سری پولهای باد آورده داریم که ناشی از رانت و تحریم و امثالهم است که مدام در جاهایی مثل بانک و ارز سرمایهگذاری میشوند و به لحاظ اقتصادی برای جامعهی ما مساله میسازند. حالا همین آدمهایی با این پولها و فرهنگ متفاوتی که با کار نیامده، معلوم است که با نگاه فرهنگی به این مقولهی اقتصادی نگاه نمیکنند. بنابراین برهم نشست این رسانه و آن فرهنگ همان اتفاقی است که ما الان میبینیم.
سمیه توحیدلو در پاسخ به این پرسش که تحلیل او از رفتار آقازادهها در شبکههای اجتماعی چیست، گفت: ماهیت ثروت نیاز به شکلگیری یک فرهنگی دارد که منظور از آن، فرهنگ کار است. یعنی ثروتی که از کار و عرق جبین به دست آید. فضایی که به شکل کار وجود داشته است خیلی متمایز و متفاوت است با ثروتی که حتی استفاده کننده از ثروت نداند از کجا آمده است؛ این دو باهم فرق دارد.
ممکن است یک آقازادهی اقتصادی ببینید پدری یا فردی را دارد که کاملاً در فضای اقتصادی بوده، کارخانه داشته یا در بورس بوده و چم و خم اقتصادی را میداند، آنها در زمینهی ثروت خیلی متفاوت عمل میکنند تا نوع دیگری که یک شبه ثروتی به دست میآورد. ممکن است در سبک زندگی و یک جاهایی این دو مدل باهم متفاوت نباشند اما در فضای عمومی متفاوتاند. بنابراین من آقازادگی را لزوماً امر اقتصادی نمیدانم، آن چیزی را اقتصادی میدانم که از دل رانت بیرون آمده؛ آن رانت و پولی که از ناکجا آبادی آمده هم آقازادگی مخرب ایجاد میکند، هم شوآف تجملی ایجاد میکند بنابراین هرچیزی که داریم میبینیم لزوماً ماحصل آقازاده بودن آدمها نیست بلکه ماحصل چیز دیگری است.
منبع: انصافنیوز
منبع: آفتاب
کلیدواژه: آقازاده ها شبکه های اجتماعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۵۲۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی گرایشهای ضد اسرائیلی «نسل زِد» در آمریکا
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: خیزش دانشگاههای سراسر آمریکا در حمایت از مقاومت فلسطین و مخالفت با لشکرکشی رژیم صهیونیستی برای حمله به رفح سبب شده است تا بار دیگر این سوال در محافل علمی و رسانهها مطرح شود که چرا نسل جوان یا به عبارت دقیقتر نسل «زد» برخلاف پدران خود حامی فلسطین بوده و هیچگونه همدلی با اشغالگران قدس ندارد؟ افراد یا نهادهای نزدیک به لابیهای اسرائیل یا همسو با سیاستهای کاخ سفید سعی دارند تا این تجمعات دانشجویی- خیابانی را ناشی از فریب و انحراف نسل جدید دانسته و خواهان برخورد نیروهای امنیتی با حامیان مقاومت شوند.
جامعهشناسان آمریکایی شکاف کنونی میان نسل جدید و قدیم آمریکاییها در حمایت از اسرائیل را ناشی از پیامدهای جنگ عراق- افغانستان، افزایش نفوذ جنبش سیاه پوستان، سیاستهای افراطی رژیم صهیونیستی، تغییرات جمعیتی و انتشار تصاویر غیرنظامیان فلسطینی در شبکههای اجتماعی میدانند. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا با توجه به آخرین تحولات جاری در دانشگاههای آمریکا به بررسی گرایشهای ضداسرائیلی نسل جوان در آمریکا بپردازیم.
امروز یکی از مهمترین جلوههای همبستگی نسل جدید آمریکاییها با مردم فلسطین، سلسله تظاهرات و اعتصابات دانشجویی در قلب ایالات متحده است. دانشجویان دانشگاههای کلمبیا، براون، امرسون، هاروارد، جرج واشنگتن، نیویورک، فلوریدا، اموری، اوهایو، رایس، ماساچوست، میشگیان، ییل، تگزاس و ... همصدا با سایر جامعه آمریکا خواستار توقف نسل کشی در غزه و خودداری رژیم صهیونیستی از لشکرکشی به رفح هستند. در میان افراد شرکت کننده در این تجمعات علاوه بر مسلمانان، عرب- آمریکاییها، سیاه پوستان؛ نسل جوان و سفیدپوست آمریکا نیز دیده میشود که بر خلاف پدران خود حقیقت را بدون واسطه دنبال کرده و مخالف آپارتاید حاکم در فلسطین اشغالی هستند.
نکته جالب توجه در این تجمعات دانشجویی تکرار موازین و شعارهای سنتی مانند «فلسطین؛ از نهر تا بحر» است. روی آوردن نسل «زد» در آمریکا به شعارهای اصلی مقاومت حاصل تجربه و درک آنها از قریب سه دهه شهرکسازیهای غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری، دستگیری بیدلیل شهروندان فلسطین و حمله های دورهای ارتش رژیم به باریکه غزه بوده است. چنین نسلی اساسا نمیتواند هیچ ذهنیتی درباره تلاشهای ریاکارانه و فریبنده صهیونیست در دهه نود قرن بیستم در مذاکرات صلح اسلو یا مادرید داشته باشد.
جوانانی که از سال ۱۹۹۶ به بعد دیده به جهان گشودند افرادی هستند که واقعیت را نه در میان سخنرانی سیاستمداران بلکه با مشاهده فیلمها و تصاویر مستند در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، ایکس (توییتر سابق) یا تیک تاک دنبال کردند. روزنامه واشنگتن پست در مطلبی به قلم فرانسیس وینال به این موضوع پرداخته است که اساسا چرا نسل جدید در مقایسه با آمریکاییهای میانسال حامی فلسطین هستند؟
در این مقاله با اشاره به نظرسنجی «YouGov» به این نکته پرداخته میشود که جوانان بین ۱۸ الی ۲۹ سال، برخلاف افراد بالای ۶۴ سال بیشتر با مردم فلسطین ابراز همدردی میکنند. مشاهده اجساد و پیکرهای زخمی زنان و کودکان غیرنظامی که از زیر میلیونها تن آوار برداشته میشود، موضوعی نیست که جوانان غربی به راحتی بتوانند از آن عبور کنند. در نظر سنجی دیگری شبکه «ان. بی. سی» از مخاطبان خود پرسید که چه احساسی نسبت به اسرائیل دارند و آیا اقدام نظامی رژیم علیه نوار غزه را موجه میدانند یا خیر؟ ۶۴ درصد شرکت کنندگان ۶۵ سال به بالا گفتند که احساس مثبتی نسبت به رژیم صهیونیستی دارند؛ در حالی این رقم در میان افراد بین ۱۸ تا ۳۴ سال به رقم ۲۶ درصد در کاهش پیدا میکند! علاوه بر این ۴۲ درصد افراد بین ۱۸ تا ۳۴ سال حمله اسرائیل به غزه را محکوم کرده و معتقدند که تلآویو اقدامی بیش از اندازه علیه فلسطینیها انجام داده است.
یکی از پایههای تغییر ایدهها و نظرات نسل جدید در آمریکا، جابهجایی مرجعیت اخبار و اطلاع رسانی از رسانههای جمعی به شبکههای اجتماعی است. پیش از این سرمایهداران و دولتهای بزرگ سعی میکردند تا با کنترل مطبوعات و رسانههای دیداری- شنیداری کنترل و هدایت افکار عمومی را در اختیار داشته باشند. شبکههای اجتماعی اما با از بین بردن محدودیتهای «زمان-مکان» و فیلترهای معمول بنگاههای قدرت و ثروت این فرصت را در اختیار نسل «زد» قرار داده اند تا با مشاهده و شنیدن روایتهای مختلف، آنچه را که به حقیقت نزدیکتر است را انتخاب کنند. براساس نظرسنجی صورت گرفته از سوی موسسه پیو در سال ۲۰۲۳ قریب به ۷۰ درصد آمریکاییهای بین ۱۸ الی ۲۹ سال برای آگاه شدن اخبار به شبکههای اجتماعی روی میآورند.
این جوانان که در قلب سرمایه داری با بمباران مصرف گرایی و زیست بیهدف محاصره شدند، با درک کوچکترین نشانهای از حقایق جاری در جهان سعی میکنند تا آن را پذیرفته و به سایر دوستان خود معرفی نمایند. شاید به همین دلیل قانونگذاران آمریکایی در واکنش به اقبال نسل جدید به شبکه اجتماعی «تیک تاک» به بهانه همکاری اطلاعاتی این کمپانی با دولت چین سعی دارند تا جلوی فعالیت رسمی آن را بگیرند. نمونه بارز شکل گیری این روند جدید همزاد پنداری جنبش «نمیتوانم نفس بکشم» با فلسطینیهای ساکن کرانه باختری و نوار غزه است که یکی از نشانههای درک عمیق نسل جوان آمریکایی نسبت به تحولات روز محسوب می شود. در نگاه افراد بین ۱۸ الی ۳۰ سال در آمریکا همانطور که واشنگتن حقوق سیاه پوستان را نادیده میگیرد و پلیس شدیدترین برخوردها را با سیاهپوستان انجام میدهد؛ در فلسطین اشغالی نیز با فلسطینیها مانند افراد «درجه دو» جامعه برخورد میشود و رژیم صهیونیستی هیچ ترسی برای زندانی کردن یا کشتن ساکنان بومی این منطقه ندارد.
بهره سخن
هنگامی که رهبر معظم انقلاب در نامههایشان وجدانهای بیدار جوانان غربی را خطاب قرار میدادند، کمتر کسی فکر میکرد که تنها چند سال بعد نوجوانان و جوانان آمریکایی از گروههای مختلف یکصدا آزادی فلسطین و رهایی غزه را فریاد بزنند. مقایسه فضای سیاسی معتبرترین دانشگاههای جهان با اتمسفر حاکم بر دانشگاههای آلمان نازی از سوی نخست رژیم صهیونیستی نشان دهنده میزان قدرت و تاثیرگذاری جوانان آزاده آمریکایی بر سیاستهای کاخ سفید و فضای سیاسی حاکم بر واشنگتن است. بایدن به خوبی میداند که اگر اراده جوانان حامی فلسطین از مرزهای دانشگاه عبور کرده و راهپیماییهای سراسری در آمریکا آغاز شود، سبد رای دموکراتها به شدت آسیب دیده و ممکن است مسیر پیروزی ترامپ هموار گردد.
محمد بیات؛ کارشناس مسائل بین الملل
کد خبر 6092983