اردوهای جهادی فضایی مناسب برای خودسازی/ برای توسعه گروه های جهادی حمایتهای مالی ضروری است
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۵۷۷۱۴
مسئول گروه جهادی انصار الزهرا(س) بشاگرد با بیان اینکه در اردوهای جهادی آرامش قلبی و فضایی مناسب برای خودسازی وجود دارد، گفت: برای توسعه و گسترش اردوهای جهادی حمایتهای مالی بسیار ضروری است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از هرمز؛ گروه جهادی انصارالزهرا(س) شهرستان بشاگرد توسط عده ای از جوانان دغدغه مند و با انگیزه به منظور زمینه سازی ظهور منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر(ارواحنافداه) و با توجه به تاکیدات حضرت امام خمینی(ره) و حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) در زمینه خدمت رسانی فرهنگی، عمرانی و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجت کمالی، مسئول گروه جهادی انصار الزهرا(س) شهرستان بشاگرد در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار هرمز با اشاره به اینکه بیش از چهار سال است که به صورت گروهی در گروه های جهادی حوزه های بسیج شهرستان بشاگرد فعالیت می کند، اظهار کرد: قریب به یک سال است که گروه جهادی انصار الزهرا (س) را تشکیل داده ایم و به صورت رسمی فعالیت خود را آغاز کرده ایم.
مسئول گروه جهادی انصار الزهرا(س) بشاگرد به هدف خود از راه اندازی گروه جهادی اشاره کرد و گفت: زمانی دیدم در شهرستان محروم بشاگرد نیاز به حضور گروههایی برای محرومیت زدایی است برای شادی دل امام زمان(عج) و کمک به مردم مناطق کم برخوردار وارد این عرصه شدم.
کمالی به خلاصه ای از فعالیت های انجام شده پرداخت و گفت: توزیع لوازم التحریر، اردوی های فرهنگی، برگزاری جشن های اعیاد و ولادت ها در سطح روستاها، برگزاری جشن تکلیف برای دختران، برگزاری مسابقات ورزشی و کتابخوانی، تجلیل از خانواده های شهدا و فعالیت های عمرانی در عید نوروز به مدت پنج روز، بخش کوچکی از فعالیت های گروه جهادی انصار الزهرا(س) است.
وی با بیان اینکه هدف گروه جهادی انصار الزاهرا(س) همانند سایر گروه های جهادی در مرحله اول با خودسازی و تغییر در دنیای معنوی خویش است، افزود: گسترش روحیه جهادگری، عدالت خواهی، ایثارگری و ساده زیستی در میان شرکت کنندگان فعالیت ها، تلاش در جهت کمک رسانی به مناطق محروم و کم برخوردار در سطح شهرستان و تلاش در جهت رفع محرومیت های فردی و آسیب های اجتماعی در روستاها است.
مسئول گروه جهادی انصار الزهرا(س) بشاگرد گفت: فعالیت گروه جهادی انصارالزاهرا(س) با حمایت های طلبه ها و کسبه های بازار و موسسه جهادی صهبا و کمک های مردمی تاکنون بوده و به حول و قوه الهی این گروه جهادی هم اکنون مشغول فعالیت در سطح روستاهای شهرستان بشاگرد است.
کمالی به تفاوت زندگی جهادی و غیر جهادی پرداخت و بیان کرد: زندگی جهادی و زندگی غیرجهادی همانند تفاوت میان فردی که روزه دار و غیر روزه دار است چرا که در زندگی جهادی آرامش قلبی و فضایی مناسب برای خودسازی وجود دارد و وقتی شما به مردم مناطق کم برخوردار کمک میکنید و آنها دعایتان میکنند احساس بسیار خوبی به انسان دست پیدا می کند.
وی به برنامه های آتی خود اشاره کرد و افزود: برگزاری کلاس های قرآنی ، برگزاری اردوی جهادی جهت لوله کشی در یکی از روستاهای شهرستان و خرید سیستم صوتی برای یک حسینیه در روستای بندنر که مبلغ یک میلیون و 400 هزارتومان مورد نیاز است که نیازمند کمک های خیرین و مردم هستیم و همچنین برای توسعه و گسترش اردوهای جهادی حمایتهای مالی بسیار ضروری است.
مسئول گروه جهادی انصار الزهرا(س) بشاگرد خاطر نشان کرد: برگزاری اردوهای جهادی می تواند نقش بسزایی در اجرایی شدن مدیریت جهادی در جامعه داشته باشد، مشروط بر آنکه بحث عمل در آن مشهود باشد و روحیه جهادی به سطوح مختلف جامعه از جمله دولت و مدیران نیز برسد و همچنین فضای اردوهای جهادی فضای خوبی است اما نیاز به حمایت و گسترش دارد.
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۵۷۷۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زنی که کودکان بازمانده از تحصیل را نجات میدهد
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: از سال ۸۶ در کلاسهای درس با بچهها سر و کله میزند. روزهای اول در مدارس غیردولتی بوده و سال ۹۰ بعد از آزمون استخدامی کار رسمی خودش رو شروع میکند. بعد از قبولی به روستاها میرود تا دوره طرح خود در مناطق محروم تدریس کند. میگوید: «این روزها معلمها انتظار دارند بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه بلافاصله در مدارس شهری ساماندهی شوند؛ اما آن موقع این امکان فراهم نبود. با همکاران با یک مینیبوس قدیمی به مناطق کوهستانی و صعبالعبور به اسم نوبران میرفتیم. یادم میآید آن قدر سرد بود که باید با خودمان پتو میبردیم. همه همکارانم آنجا برای بچههای روستا خیلی زحمت کشیدند.»
بعد یاد معلمهای خودش میافتد: «آن سالها در ساوه خیلی برف میآمد. معلمهایی که آن روزها در آن شرایط سخت به ما درس میدادند عشق به این کار را در وجود ما کاشتند.». «سمیه نعمتی» ساکن ساوه است و بهترین خاطراتش به همان دوران تدریس در روستاهای محروم برمیگردد.
یک معلم با سابقه که در کنار تدریس، حالا چند سالی است فعالیت جهادی را هم دنبال میکند. میگوید علاقهاش به کارهای جهادی و فعالیتهای خیرخواهانه به آنچه در پدر و پدربزرگ و مادربزرگش دیده برمیگردد: «خانواده ما نسبت به اطرافیان بیتفاوت نبود و هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد.» سمیه هم از همان اوایل خدمت، گروهی با همکاران خود تشکیل داده بود و در هر سال تحصیلی دانشآموزانی که به زیارت امام رضا نرفته بودند را پیدا میکرد. بعد هم چند نفری پول روی هم میگذاشتند تا تعدادی از آنها را به همراه خانواده به مشهد بفرستند. اگر میدید کسی بین بچهها رنگ و رویش پریده یا خبردار میشد یکی از دانشآموزهایش شرایط خوبی در خانه ندارد، سراغش میرفت و تا آنجا که میتوانست کمکش میکرد.
تا اینکه سر و کله کرونا پیدا میشود و مشکلات مردم و دغدغههای این معلم اهل ساوه بیشتر. سال ۹۸ که آخرین سال تدریس برایش بود، کلاسهای مدرسه را آنلاین برگزار میکرد و همانطور که از خانه به بچهها آموزش میداد، بستههای معیشتی آماده میکرد تا برای توزیع بفرستد. کرونا بهانهای شد که فعالیت جهادیاش جدیتر شود. وارد گروههای بزرگتری میشود و حالا غیر از معلم بودن، روش دیگری برای محبت کردن پیدا کرده است.
وقتی کوچه هم دریغ شده بود...
تفریح بچههای خانوادههای کمبضاعت، فقط و فقط کوچه است. اما ویروس این را هم از خیلیهایشان گرفته بود. سمیه به پیشنهاد دخترش و همراه جمعی از فعالان جهادی یک پویش راه میاندازند به نام «لبخند عروسکها». از خانوادههایی که اسباببازیهای کودکان خود را نیاز نداشتند، عروسک و ماشین و توپها را جمع میکردند، بستهبندی میکردند و بعد میبردند برای بچههایی که دلخوشی کوچه را هم از دست داده بودند.
«خانهمان شده بود پایگاه ارسال عروسکها؛ این پویش در فضای مجازی هم سر و صدا کرده بود و از کل کشور برایمان عروسک میفرستادند. عروسکها را تعمیر میکردیم، میشستیم، ضدعفونی میکردیم و بعد برای خانوادههایی که شناسایی کرده بودیم میفرستادیم.»
تا اینکه از گروههای جهادی فعال در جنوب تهران با فعالان پویش لبخند عروسکها تماس میگیرند: «به ما گفتند عروسکهایتان را بیاورید به یک منطقه در نزدیکی بندرعباس. جایی که محرومیت بیداد میکند.» بخشی از عروسکها را با خود به «بشاگرد» میبرند؛ آنجا به سمیه میگویند: «شما اولین گروهی بودید که برای بچههای ما اسباببازی آوردید.»
این معلم که تشنه محبت کردن است میگوید: «برای بچهها خوراکی برده بودیم. یک دختربچه آبنباتچوبی دستش بود. مادرش پرسید که این دارو است؟ گفتم نه، یک خوراکی شیرین است. این بچهها که هیچ؛ حتی پدر و مادرهایشان هم آبنبات چوبی ندیده بودند.»
دو فرزند محبت
سمیه در فعالیتهای جهادی برای منطقه بشاگرد عمیق و عمیقتر میشود: «در یک روستای خاص و صعبالعبور از منطقهای به نام گافر که در بشاگرد قرار دارد، شرایط باورکردنی نبود. این منطقه حتی سرویس بهداشتی هم نداشت. هرچند به لطف فعالان جهادی اوضاع منطقه بشاگرد بهتر شده اما این منطقه هنوز با مشکلات زیادی روبرو بود.»
این معلم جهادی با دیدن شرایط «گافر» فعالیت خود را روی این منطقه متمرکز میکند. «کمکهای مردمی را جمعآوری کردیم و تا این لحظه بیش از ده سرویس بهداشتی و حمام در گافر ساختهایم.» به غیر از بشاگرد، در جنوب کرمان و خراسان جنوبی هم با گروههای جهادی همکاری کرده است. میگوید هرگز مجبور نشده بین تدریس و فعالیت جهادی، یکی را انتخاب کند و اگر بخواهد هم نمیتواند: «هم معلمی، هم کار جهادی برایم مثل فرزندانم هستند.»
ا گر معلم نباشم...
سالها فعالیت حقالتدریس داشته و با درآمد ناچیزی معلمی را ادامه داده است. درباره شرایط معلمهای غیررسمی در مناطق محروم میگوید: «مشکلات معلمان غیر رسمی فقط مربوط به مناطق محروم نیست. معلمهای غیررسمی بسیار زحمت میکشند حتی بنا بر آنچه خودم دیدهام گاهی خیلی بیشتر از معلمهای رسمی. اما خیلیهایشان در شهرها هستند و هزینهها و مشکلاتشان خیلی بیشتر از کسانی است که شاید در روستا و شهرهای کوچک زندگی میکنند.»
خیلیها را میشناسد و نام میبرد که علیرغم چند سال سابقه تدریس و درآمد ناچیز، هنوز حقالتدریس هستند اما عشق به کلاس درس و بچهها نمیگذارد این شغل را رها کنند. یک کلمه «عشق» را که میگوید چند بار دربارهاش توضیح میدهد: «نمیخواهم بگویم عشق به تدریس کافی است؛ نمیخواهم بگویم معلم به حقوق نیازی ندارد؛ اینها حتماً درست نیست. اما از نظر من این شغلی است که که نمیشود با پول اندازهاش گرفت.»
یادآوری میکند که بالاخره تدریس هم یک شغل است و درآمد خودش را نیاز دارد؛ انگار به خودش تذکر میدهد که معلم هم مطالباتی دارد و باید به آنها رسیدگی شود؛ اما باز آنچه در هر خطش کلمه عشق از زبانش نمیافتد. «من کسی را میشناسم که ده دوازده سال است تدریس میکند، نمیدانم چرا آزمون را قبول نمیشود و درآمدش حسابی کم است. میگوئیم خرج رفت و آمدت در نمیآید، بیخیال معلمی شو! اما قبول نمیکند و میگوید اگر سر کلاس نروم و با بچهها نباشم دیوانه میشوم! واقعیت این است که با حقوق ناچیز حقالتدریسی نمیشود زندگی را چرخاند باید تا آخر عمر زیر قسط و قرض دست پا زد.» میگوید با رتبهبندی معلمان اوضاع کمی بهتر شده اما معتقد است با توجه به شرایط اقتصادی معلمها نسبت به سایر مشاغل باز هم در وضعیت نامساعدی هستند.
جمع بامحبتها
دختری را شناسایی کرده که شرایط خانوادگی سختی دارد. مادرش زن تنهایی است که با چهار فرزندش از زنجان به ساوه آمده و در نانوایی کار میکند. خمیر ورز میداد و کارها را برای پخت نان آماده میکند. این دختر به خاطر شرایط مادر باید از بقیه خواهر و بردارها مراقبت کند و برای همین از تحصیل مانده اما خیلی آرزو دارد درس بخواند. حالا دچار «کِبَر سنی» شده است و بر اساس قانون نمیتواند در شهر درس بخواند و باید برای ادامه تحصیل به روستا برود. نعمتی توضیح میدهد: «این قانون عجیبی است که به نظرم باید در آن بازنگری شود. این بچه چون سیزده سالش تمام شده بود دیگر نمیتواند در مدارس شهری درس بخواند و باید به روستا برود. رفت و آمد برای خیلی از این بچهها تقریباً غیرممکن است و ناخودآگاه از تحصیل میمانند. برای این مورد شرایط را مهیا کردیم که با ماشین به روستا برود و درسش را ادامه بدهد.»
نعمتی این روزها خیریهای در ساوه راه انداخته که در آن به صورت ماهانه برای حدود ۳۰۰ خانواده بستههای معیشتی میفرستند. او علاوه بر اینها، در مجمعی به عنوان «محبت» هم فعالیت میکند؛ مجمعی در تهران که روی شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل تمرکز دارد. میگوید: «این مجمع هنوز در ساوه فعالیت خود را آغاز نکرده اما ما به عنوان زیر مجموعه آن، برای شناسایی کودکان و نوجوانانی که در سن تحصیل هستند اما بازمانده از آن، فعالیت میکنیم. تا کنون به بیش از ۲۰۰ کودک بازمانده از تحصیل رسیدهایم. برخی از آنها مشکل خانوادگی داشتند و برخی دیگر دچار معضلات اقتصادی بودند. تعدادی هم برای رفت و آمد به مدرسه با مانع مواجه بودند. از میان این تعداد تا این لحظه موفق شدیم حدود ۵۰ نفر را به تحصیل بازگردانیم.»
این مجمع علاوه بر این، در زمینه تهیه لباس، وسایل و ملزومات تحصیلی و حتی ارزاق هم به دانشآموزان شناسایی شده کمک میکند. حالا کم کم به یک بانک اطلاعاتی رسیدهاند از کودکان نیازمند تحصیل و البته جمعی از معلمان که علاقمند شدهاند که در فعالیتهای جهادی مشارکت داشته باشند: «کار ما این شده که دانشآموزان بازمانده و نیازمند به تحصیل را به معلمان خیرخواه وصل میکردیم و شرایطی را مهیا میکردیم که بچهها درس بخوانند.»
حمایت اقتصادی از معلمان، خشونتها را کاهش میدهد
مهارت شغلی معلمها در سالها کنونی افزایش پیدا کرده و به نظرم توأم با این پیشرفت، خشونتها بسیار کاهش پیدا کرده است.» او اعتقاد دارد معلمها باید تا جای ممکن با زبان مهربانی و محبت با بچهها ارتباط بگیرند و باعث عزت نفس آنها شوند و میگوید: «این زبان مهربانی است که میتواند جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را.»
نعمتی یادآوری میکند که وقتی از خشونت حرف میزنیم موضوع فقط خشونت جسمانی نیست و متأسفانه برخی از معلمان با خشونت روانی با دانشآموزان خود رفتار میکنند و با آزار کلامی روحیه آنها را مورد تهدید قرار میدهند. این معلم با تجربه باور دارد افزایش مهارت شغلی معلمان این آسیب را کاهش میدهد.
او میگوید شرایط مادی و اقتصادی معلمان ارتباط مستقیم با نحوه ارتباطگیری آنها با دانشآموزان دارد: «معلمی که جیبش خالی باشد و دغدغه اجاره خانه و قسط و قرض داشت باشد حتماً حوصله شیطنتها و فشارهای روانی تدریس را ندارد. باید از معلمها نهایت حمایت صورت بگیرد تا بتوانند بالاترین آستانه صبر خود را نشان دهند. البته باز هم میگویم عشق در تدریس حرف اول را میزند.»
کد خبر 6094484