چراغپور: از این لیگ بیشتر از پراید تولید نمی شود!
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۹۰۳۵۵
جلال چراغپور معتقد است که کیفیت پائین لیگ برتر دلیل حذف دو نماینده پرطرفدار فوتبال ایران در آسیا بوده و فدراسیون فوتبال باید برای رسیدگی به این موضوع شورای بحران تشکیل دهد.
به گزارش "ورزش سه"، شب گذشته پرسپولیس در ازبکستان برابر پاختاکور با یک گل شکست خورد و استقلال هم در ورزشگاه آزادی به نتیجه ای بهتر از تساوی دست نیافت تا برخلاف فصل گذشته دو تیم بزرگ فوتبال ایران یک هفته پیش از پایان رقابت ها از لیگ قهرمانان آسیا کنار بروند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای بررسی دلایل این ناکامی در فوتبال آسیا با جلال چراغپور صحبت کردیم و او با ارائه مقدمه، به چند مشکل لیگ ایران که از دیدگاهش اصلا شرایط مناسبی ندارد اشاره کرد. مشکلاتی که در صورت توجه مسئولین به این مقاله می تواند، چراغ راه برای رسیدن به راه حل های برون رفت از شرایط موجود باشد.
ابتدا باید آسیب های لیگ شناسایی شود
ابتدا باید مقدمه ای در مورد سوالی که پرسیدید مطرح کنم. ما برای بررسی بازی دو تیم اول و دوم کشور، در واقع تیم اول و دوم تقریبی نه بلکه تحقیقی کشور، باید دقیق تر صحبت کنیم. استقلال و پرسپولیس تیمهای اول و دوم از نظر طرفدار، حساسیت، تعقیب جامعه و بسیاری موارد دیگر هستند. اگر بخواهیم نتایج مقطعی این دو تیم را بررسی کنیم، کار درستی نیست. بهتر این است اول فوتبال لیگ را در یک ظرف بزرگ لیگ شناسی کنیم و لیگ را آنالیز کنیم و در واقع آسیب های لیگ را شناسایی کنیم.
مطلبی که گفته می شود باید قابل درک باشد
وقتی ظرف بزرگ (مسابقات لیگ) بررسی شود و از ابعاد تاریخی، فنی، مدیریتی، اقتصادی و ... به آن نگاه کنیم و تمام این داده ها را در جامعه ای به نام لیگ بریزیم، آن زمان است که بررسی ما بهتر و دقیق تر می شود. مجموعه فوتبال را می توان یک جامعه نامید. چون به مجموعه ای جامعه می گویند که در سرزمین مشترک با علایق مشترک با خواسته مشترک و زبان مشترک دور هم گرد آمده اند. پس فوتبال را می توان یک جامعه نامید. تمام چیزهایی که جامعه شناسان برای جامعه تعریف می کنند، به شرایط مورد نظر ما می خورد. پس مطلبی اگر قرار است گفته شود باید برای جامعه فوتبال قابل درک باشد و اگر این کار را کنیم، یک مقاله جامعه شناسی مطرح کرده ایم ولی اگر به اشتباهات فردی اشاره کنیم یا مسائلی از این دست ممکن است دغدغه برخی نباشد.
چرا کی روش لیگ ایران را قبول نداشت؟
برای اینکه حذف دو تیم بزرگ کشور یا جامعه کشور را از رقابت های آسیایی بررسی کنیم، به چند عامل باید اشاره کنیم. این عوامل را به ترتیب اولویت نمی گوییم و اولویت هم ندارد ولی این عناصر در حوادث شرکت دارند. برای اینکه مطلب را روشن تر بگویم اگر به سال های بعد از جام جهانی 1998 برگردیم، موضوعات جالب توجهی می بینیم. در آن سال ها ما درون همین جامعه فوتبال وقتی تیم ملی را درست می کردیم، از همین لیگ بچه هایی را انتخاب می کردیم که بعد از جام جهانی 70 درصد لژیونر شدند و به تیم های تراز اول رفتند. حالا اما چه اتفاقی افتاده که وقتی مربی تیم ملی می خواهد بازیکن انتخاب کند، کسانی را تلاش می کرد انتخاب کند که در این لیگ بازی نمی کردند یا تلاش می کرد افرادی را انتخاب کند، که دو ملیتی باشند یا لژیونر شوند. افرادی بودند وقتی در لیگ ایران بازی می کردند و خوب هم بودند، دعوت نمی شدند. مثل علیپور. این یک نشانه ای بود از یک تفکر اروپایی که همه قبولش داشتیم و آنچه مورد انتقاد بود خصوصیات شخصیتی کی روش بود. فنی اش ولی خیلی خوب بود و روی این موضوع اجماع اکثریت وجود داشت.
لیگ ایران در حال رشد نیست
ما متوجه شدیم در هشت سالی که کی روش بود، تعداد بازیکنانی که از لیگ انتخاب می کرد، درصدش مداوم پایین می آید. ما دیدیم بازیکنانی خوب نبودند و حتی باشگاه نداشتند ولی به تیم ملی دعوت می شدند. دلیل این موضوع را نگفت ولی ما حالا خودمان متوجه می شویم کیفیت لیگ پائین بوده است. دیگر مثل قبل نیست که خطیبی، دایی، مهدوی کیا، هاشمیان، موسوی، رضایی و .. در تیم های خوب اروپا بازی کنند. این لیگ پس در شرایط رشد نیست.
در تیم ملی رتبه اول آسیا را داریم در لیگ هفتم !
در جام ملت های آسیا هم دیدیم که تا مصاف با ژاپن بازی درستی ندیدیم و وقتی به یک تیم قوی خوردیم باختیم. حالا نوبت جام باشگاه های آسیا رسیده. اینجا بحث مدیریت، بودجه و بازیکن هایی است که شاغلند. در تیم ملی ما رتبه اول را در آسیا داریم ولی در لیگ هفتم. هیچ کس اما نمی پرسد، چرا این تفاوت وجود دارد. تمام پست های حیاتی باشگاه های مطرح آسیایی را بازیکنان خارجی پر می کنند. بازیکنانی که دیگر ما تولید نمی کنیم. اگر بررسی کنیم مثلا در پست مهاجم در سپاهان کی روش، در فولاد شیمبا، در استقلال منشا و پاتوسی و پارسال تیام و جپاروف و .. این مسئولیت را انجام می دادند یا در حال انجام هستند. پس یک اشکال وجود دارد.
ضربه هایی که به لیگ می خورد دارکوب گونه است
در لیگ ما اتفاقاتی سایه افکنده که روز به روز و سال به سال ما را عقب می اندازد و ضربه هایش هم مثل دارکوب است آرام و پیوسته است و همین است که زیاد متوجه نمی شویم. پرسپولیس و استقلال حذف شدند. ذوب آهن به یک هشتم رفته ولی نمی توانیم آسیب ها را نادیده بگیریم.
در ادامه جلال چراغپور به آسیب های لیگ اشاره کرد که چهار مورد است.
اولین آسیب؛ یکنواختی مربیان
مهم ترین آسیب یکنواختی مربیان لیگ است. بعضی مربیان حدود 18 سال است فقط می چرخند. نه اینکه از لیگ بیرون بروند. با یک تفکر و یک کوچینک فقط در حال چرخش هستند. با یک دفترچه 18 سال مربیگری می کنند. با 4،5 بازی دوستانه و 15 روز دست بدنسازی تیمشان را آماده لیگ می کنند و یک اردوی داخلی یا خارج از کشور هم می گذارند . اصلا به این توجه نمی کنند که مربیانی مانند گوآردیولا، مورینیو و کلوب می گویند حتی از تمرین سه شنبه تا تمرین چهارشنبه تغییر حرکت درون سیستم باید وجود داشته باشد. حتی می گفتند گوآردیولا در بارسلونا برای حرکت مسی معادله ترسیم کرده و براساس آن کاری می کرده که مسی در زمین یارگیری نشود و از پرس ها فرار کند.
آسیب دوم؛ لیگ پیر شده است
ورودی و خروجی لیگ ما خیلی کند است. خیلی کند است. این یعنی چه؟ یعنی یک دفاع وسط ما در 37 سالگی با آمادگی جسمانی که ما می دانیم چطور است، همچنان بازی می کند. مثلا حسینی، منتظری و .. این ها عمر بازنشستگی عضلاتشان رسیده است. چون در دفاع بازی می کنند، تا چند اشتباه در بازی انجام نشود، متوجه این مسئله نمی شوند. مثلا تکل اشتباه بزنند، جا بمانند و یک جوان 18 ساله آنها را در کورس ها جا بگذارد. آثار پیر شدن دفاع وسط ها با خودش آثار استراتژیک فوتبال دارد و حریف را می آورد جلوی دروازه ما، چون گاهی تیم مجبور می شود عقب تر بازی کند. بازیکنان ما واران و پیکه نیستند که در کورس برسند و وقتی عقب بازی می کنند تیم حریف می تواند جلو بیاید و مثلا شوت بزند. اگر می گویید نه، سن ها را بررسی کنید و با آژاکس و یا تیم های دیگر خوب دنیا مقایسه کنید. الان همه باید آژاکس را با کاپیتان 21 ساله اش ببرند ولی این روزها در فوتبال دنیا به چابکی، سرعت، تعقیب توپ و .. توجه می شود ولی ما سرمان را در برف کرده ایم.
سومین آسیب؛ مدیریت مدیران عامل
این ها نقش مهمی در تیم سازی دارند. به شدت نظر می دهند و دلیل رخ دادن اتفاقات مهمی هستند، ولی این ها مدیریت هایی نیست که در باشگاه های روز دنیا می بینیم و باید در این زمینه تجدید نظر شود.
آسیب چهارم؛ استفاده از بازیکنان خارجی فرسوده
استفاده از بازیکن های فرسوده خارجی در لیگ ما به دلیل ارزان بودن آنها, عدم مصاحبه و حرف زدن، عدم به اعتراض به بازی کردن یا نکردن است. این باعث شده که لیگ ما پر شود از بازیکنان بی کیفیت. بعد هم که بازیکنان به سختی می آیند و پیرها به سختی می روند و مربیان هم که به سختی عوض می شوند. شما اصلا فکر کنید این مسائل در فوتبال نه که مثلا در صنعت ماشین باشد. آیا خروجی آن بهتر از پراید می شود؟
فوتبال مریض ما شورای پزشکی می خواهند نه یک پزشک
می دانیم فوتبال ما مریض است و یک پزشک هم نمی خواهد، بلکه برای معالجه شورای پزشکی می خواهد. یک شورای بحران باید تشکیل شود. فدراسیون فوتبال کمی باید از کار اجرایی فاصله بگیرد و این ها را بررسی کند. ما (پرسپولیس) در استادیوم خودمان مساوی کردیم و در ازبکستان باختیم. این معنی دار است. بحث های کری خوانی را برای مردم بگذارید ولی کارشناسان باید بدانند وقتی شما در خانه مساوی می کنید و در خانه حریف می بازید، این معنی دار است. مثلا چند روز پیش جهانبخش اشتباه کرد ولی نمی آیند فشار بیاورند روی او. تمام عوامل را بررسی می کنند و قطعا به او فرصت می دهند.
نتیجه پرسپولیس سقف فوتبال ما بود
بیاییم یک مقدار حرفه ای تر این مسائل را بررسی کنیم. طی چند سال اخیر پرسپولیس سقف فوتبال ما بوده است. این سقف الان استقلال نیست ولی پرسپولیس با هوادارانش، برانکو، مدیریتش، بودجه و سایر شرایطی که دارد، سقف اول فوتبال ما است. ممکن است اگر شرایط بهینه ای باشد حتی تراکتورسازی و تیم های دیگر هم سقف اول فوتبال ما بشوند. اما وقتی سقف اول فوتبال ما این مشکل برایش پیش می آید، اداره کنندگان فوتبال باید توجه بیشتری داشته باشند و دنبال راه کار باشند.
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: پرسپولیس تهران استقلال تهران جلال چراغپور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۹۰۳۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظر علیرضا طلیسچی درباره حضورش در شبهای زودیاک و آهنگ پرطرفدارش «پاقدم»
همشهری آنلاین:تولید و پخش رئالیتیشوها از مافیا گرفته تا پدرخوانده و... در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه ها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شب های مافیا»، بازی جذابی را برای طرفدارانش پخش میکند، در این برنامه یک قاتل سریالی به نام «زودیاک»، شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.سریال شب های مافیا؛ زودیاک به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال ۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو سریال فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مومن، مهدی مهدی پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند. علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته شده و پرطرفدار پاپ است. خوانندهای که توانسته جایش را با کنسرتهایی که برگزار میکند؛ تثبیت کند. خواننده پاپ متولد ۶۴ که از میانه دهه ۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد؛ تک آهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه شبهای مافیا می گوید و در بخشهای دیگری از این گفت وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود؛ چطور شد که در برنامه شبهای مافیا؛ زودیاک شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو، بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم اما به نظرم زودیاک شیکتر است و پیچیدگیهایش، بازی را برای بیننده، جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند، برد و باخت برای شما چطور بود؟
حضورم و شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه، برای لحظاتی حال خوب ایجاد میکنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و ... تولید شده است. از نظر شما تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل صداتو، چه تاثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه، به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند اما اینکه این برنامهها بتواند آرتیست بسازد، مبحث دیگری است. چون یک خواننده هر چقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و استیج را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی، کاملا نیازمند تجربه واقعیت این قضیه است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده، یکی دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم، کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها مجدد هم تولید بشود، به و فهم و درک بیشتر مردم از به فضای موسیقی، کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام اما علاقه، نه. چون به نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به صورت علمی و پایه، آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است، درست است که موسیقی در کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند؛ با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
به نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات، مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد، موسیقی در حال نجات پیدا کردن از آن حالت قبلی و ترمیم خودش است.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعهها موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار، انقد دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق، مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش مارکت. ولی در نهایت یک کار را مردم، بولد میکنند. یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. پاقدم، یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران، کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیر بهادر دهقان، شعر و ترانه کار و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد، بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر یک بودجه مشخصی را برای خانوادهاش کنار میگذارد که در یک کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در یک فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم هم همین بوده که یک موزیک شاد نسبت به یک قطعه غمگین، بیشتر شنونده و طرفدار داشت.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها، کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی، اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی را داشتهایم که با یک قطعه، روی استیج آمدند و بقیه قطعههایشان یک حالت مکمل روی همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید، مخاطبان بیشتری را جذب کردند و به تدریج معروف شدند. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند در نهایت به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردهام و متاسفانه بازخورد خوبی از این قضیه نداشتم، بخاطر اینکه تیم تولید آن کار، تیم که فکر می کردم باید باشد، نبود. البته که بازیگران و بقیه عوامل، همه خوب بودند اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم. هرچند که از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.