نفسهای آخر برجام؛ سرنوشت این توافق چه میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۹۴۲۸۹
فرارو- یک سال پس از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای و آغاز اعمال سنگینترین تحریمها علیه ایران، سرانجام صبر مقامات ایرانی لبریز شده و به اجماعی برای پاسخ عملی دادن به اقدامات آمریکا رسیدهاند.
به گزارش فرارو، روز چهارشنبه اولین سالگرد خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) فرا میرسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جمهور اسلامی ایران، اما، به امید اینکه اروپاییها خسارتهای خروج آمریکا از برجام را جبران کنند، از نقض این توافق اجتناب کرده است، ولی ظاهرا این سیاست به نقطه پایان نزدیک میشود. دوشنبه گذشته، چندین رسانه دولتی ایران گزارش کردند که روز چهارشنبه آینده، این کشور در واکنش به خروج آمریکا از برجام، بخشی از فعالیتهای هستهای، که در چارچوب برجام متوقف شده بود، را از سر خواهد گرفت. منابع ایرانی دقیقا مشخص نکردهاند که کدام فعالیتها از سر گرفته خواهد شد. اما دیپلماتهای اروپایی، که با مقامات بلندپایه تهران در تماس هستند، میگویند به احتمال زیاد، ایران پژوهش در زمینه سانتریفیوژهای پیشرفته را دوباره شروع و محدودیتهایی بر برخی بازرسیهای هستهای اعمال خواهد کرد.
یک دیپلمات بلندپایه اروپایی به روزنامه والستریت ژورنال گفته است مقامات ایرانی در حال بررسی «خروج جزئی» از برخی از اجزای برجام هستند. چنین اقدامی، ممکن است شامل افزایش پژوهش در زمینه سانتریفیوژهایی میشود که میتوانند اورانیوم غنیشده با درصد بالا را سریعتر تولید کنند. این مقام افزود: «میدانم که این به همراه سایر گزینههایی که فراتر میروند، تحت بررسی است.»
چنین اقدامی، اگر صورت گیرد، قویترین پاسخ به اقدامات آمریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران خواهد بود. رسانههای ایرانی میگویند رئیسجمهور حسن روحانی روز چهارشنبه در گفتگویی تلویزیونی اقدامات تلافیجویانه ایران را اعلام میکند. اقدامات ایران در سطح خروج کلی از برجام نخواهد بود. همین امر، به گفته برخی ناظران، اروپا را در موقعیت دشواری قرار خواهد داد. چرا که تصمیم تعلیق اجرای برخی تعهدات ذیل برجام، در واقع پس از ناکامی اروپا در تامین منافع اقتصادی ایران از توافق هستهای صورت گرفته است. در ۲۸ آوریل، عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران، در جلسهای به مقامات اروپایی گفت: ایران «برای جبران تبعات خروج آمریکا از توافق به اندازه کافی مهلت داده و اکنون زمان اقدام فرا رسیده است.»
اتحادیه اروپا از جانب واشنگتن برای سختگیری بر ایران تحت فشار بوده است. احتمالا با توقف اجرای برخی تعهدات هستهای ایران، اروپا برای بازگرداندن تحریمهایش علیه ایران تحت فشار قرار خواهد گرفت. مقامات اروپایی گفتهاند بازگرداندن تحریمها، امر مناقشهبرانگیزی است. چرا که بسیاری از دولتهای اروپایی واشنگتن را مسئول فروپاشی برجام میدانند و مایلاند ببینند که آیا دیپلماسی میتواند جلوی فروپاشی این توافق را بگیرد یا خیر. علاوه بر این، با اعلام اقدامات تلافیجویانه ایران در روز چهارشنبه، روسیه و چین، دو عضو دیگر برجام، هم باید موضعگیری کنند.
اقدامات ایران هنوز به طور رسمی اعلام نشدهاند و بنابراین نمیتوان به طور قاطع آنها را واکاوی کرد. برخی ناظران نزدیک به دولت روحانی، که از مدتی پیش اقدام متقابل ایران را پیشبینی کرده بودند، دو سناریو برای اقدامات ایران نام بردهاند. سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایرانی و کارشناس مسائل هستهای در دانشگاه پرینستون آمریکا، طی یادداشتی در وبگاه «میدلایستآی» گفته است با تشدید فشارهای آمریکایی بر ایران و ناکامی قدرتهای جهانی در تضمین منافع اقتصادی برجام برای ایران، دو گزینه برای این کشور باقی مانده است: خروج تدریجی از برجام یا خروج فوری و همزمان از برجام و معاهده منع گسترش جنگافزارهای هستهای (انپیتی). موسویان، که ظاهرا در روزهای اخیر، به منظور زمینهسازی برای اقدامات متقابل ابران، فعالیتهای خود در رسانههای خارجی را شدت بخشیده است، هر دو گزینه را «پرخطر» میداند.
به نوشته موسویان، خروج کامل ایران از برجام تبعات بزرگی خواهد داشت که عبارتند از: یکم؛ اگر ایران از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل خارج شود، آمریکا برای فعالسازی شش قطعنامه قبلی این شورا تلاش خواهد کرد. این شش قطعنامه شامل تحریمهای همهجانبه همه اعضای شورای امنیت است و از تعلیق غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای آب سنگین ایران حمایت میکند. دوم؛ در غیاب قطعنامه ۲۲۳۱، محور آمریکایی-اسرائیلی تبلیغات سیاسی سنگینی علیه ایران به راه خواهند انداخت و ادعا خواهند کرد که برنامه هستهای ایران، تهدیدی برای صلح و امنیت جهان است. سوم؛ چون ایران عضو انپیتی است، دولت ترامپ از این معاهده استفاده خواهد کرد تا مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی را برای مطرح کردن درخواستهای غیرمعمولی بازرسی تحت فشار قرار دهد. چهارم؛ با خروج ایران از برجام؛ آمریکا تلاش خواهد کرد سایر قدرتهای جهانی را به نقض ان پی تی توسط ایران متقاعد کند.
از این رو، موسویان معتقد است که گزینه خروج ایران از برجام، زیانی برای ایران و بُردی برای «تیم ب» (جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، بینامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان) خواهد بود.
گزینه دوم، این است که ایران به شش عضو برجام (به جز آمریکا)، دبیرکل سازمان ملل متحد و رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی یک یادداشت رسمی ارسال کند و بگوید که اگر آنها نتوانند در یک مهلت معین به تعهداتشان در برجام پایبند باشند، ایران از برجام و انپیتی خارج خواهد شد.
از دیدگاه موسویان، هر دو گزینه، پرخطر هستند و احتمال تقابل نظامی در هر دو گزینه وجود دارد. اما گزینه دوم موثرتر است. زیرا آمریکا نخواهد توانست از انپیتی علیه ایران استفاده کند. در مقابل، خروج از انپیتی، با افزایش قدرت چانهزنی ایران، موضع آن را در میز مذاکرات تقویت خواهد کرد. آمریکا نیز مجبور خواهد شد دوباره از ایران تقاضا کند که به انپیتی و برجام بازگردد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: برجام ان پی تی خروج از برجام و ان پی تی تقابل نظامی تیم ب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۹۴۲۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:
حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشمانداز استراتژیک را بهطور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقهای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را بهعنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بیدرنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماسهای مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنشها را بیشتر میکند مخالف است.»
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.
این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.
آشتی ایران و عربستان در خطر استنگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقامجویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان) در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.
پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.
عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشکها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.
برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.
با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصتها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود بهعنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه میکند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن میزند و انگیزهها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش میدهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق میکند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.
جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریمها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم میکند. با این حال، این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض، فراتر از درخواست از ایران برای تنشزدایی و ارسال پیامهایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .
دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریمها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.
چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این میتواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسانتر کند، زیرا این تصور را کاهش میدهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.
در سناریوی تیره و تار درگیری گستردهتر، میتوان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی را که در جریان حملات حوثیها در دریای سرخ اجراییکرد، اعمال کند: یک اقدام موازنهسازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.