Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-29@19:48:58 GMT

یادداشت| چرا موسیقی تاوان ادعاهای مسولان بی مسئول را بدهد

تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۰۱۳۰۶

یادداشت| چرا موسیقی تاوان ادعاهای مسولان بی مسئول را بدهد

حسین پرنیا آهنگساز و نوازنده موسیقی ایران نسبت به قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد اجراهای صحنه‌ای واکنش نشان داد و در یادداشتی از بی‌مسئولیتی مسئولان نوشت. ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۶ فرهنگی موسیقی و تجسمی نظرات - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، قانونی در مجلس تصویب شده که براساس آن 10 درصد از درآمد اجراهای صحنه‌ای باید به خزانه دولت واریز شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این قانون و اجرایش در هفته‌های گذشته فضای هنری کشور را ملتهب کرده است. در واکنش به این اتفاق، حسین پرنیا آهنگساز و نوازنده شناخته شده موسیقی ایران یادداشتی نوشته که آن را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است. در ادامه متن این یادداشت را می‌خوانید:

زندگیِ هنری یا بی پرده بگویم جریانِ هنرِ موسیقی، در حالِ حاضر، بیشتر به یک کمدیِ تلخ و گس و ناگوار شبیه است تا روایتی سرخوش و جدی و دارای اهمیت.

هنرِ موسیقی تاریخ اسف‌بار و رقت بار و دهشت و وحشت انگیزی در عقبه‌ی خود در این سرزمین دارد و شوربختانه باید بگویم واژه‌ی موسیقی آنچنان مورد هجوم وصله‌های ناجور و تهمت و ناروا و بی‌مهری و بی‌اعتنایی بوده که چیزی جز نامی و رمقی به سعی دلباختگان و مالباختگان عاشق نغمه و آوای هزاره‌های این سرزمین باقی نمانده و اگر نفسی هنوز می‌آید و اندک و خردک ذوقی، از بالای سرِ همین عاشقان است که در قاب و حال خود رخ نمایی می‌کند.

اما...!!!

بی شک اوضاع و احوال اقتصاد چیزی مانند یک بیمار بی حال است و البته چنین به نظر میرسد که بُنِ این دیگ در حالِ خِرش خِرشِ است و این صداهای ناکوک و فالش و کوبش‌های ناریتم را می شود از صدای خرد شدنِ استخوان‌های طبقه‌ی متوسط و فقیر جامعه به خوبی شنید و ولوله‌های مویه وارشان را ...

« اما»ی دوم!!!

پرنیا:‌موسیقیِ تلویزیون ما را به فرهنگ دستِ چندمیِ آمریکا و اروپا سوق می‌دهد/ عامل خدشه دار شدن هویت تلویزیون برخی تهیه کنندگان هستند

 

موسیقی با آنکه همیشه در حاشیه نگهداری شده و با حالی از بودن و نبودن و به عبارتی برزخ وار... اما به گاه‌گاه هم حاشیه ساز بوده است.

چرا موسیقی باید تاوان ادعاهای مسولان بی مسئول را بدهد؟!

کمی انصاف هم چیز خوبی ست ...

9 درصد مالیات بر ارزش افزوده به اجاره سالن‌ها اضافه می‌شود

درصد زیادی از فروش بلیت برای اجاره‌ی سالن

درصدی از فروش بلیت برای اماکن

درصد زیادی از فروش بلیت صرف تبلیغات

درصدی از فروش بلیت برای تدارکات

درصدی از فروش بلیط برای تهیه کننده و دیگر عوامل

و اکنون هم 10 درصد از فروش بلیت برای خزانه‌ی دولت

"گل بود به سبزه هم آراسته شد"

سهم گروه و هنرمندان چیزی نزدیک به صفر درصد از تلاش خود و همت‌شان.

آیا وزارت ارشاد چگونه خواسته و توانسته در این "قانون چند مجهولی" و مبهم یا قدم پیش گذاشته باشد یا به عنوان مطرح کننده، چنین چیزی را در مجلس مطرح کند؟! و یا در مقابلِ تصویب آن از سوی نمایندگان سکوت اختیار کند و خود را کنار بکشد؟!

شاید توجیه قانون گذاران و تصویب کنندگان این قانون چند مجهولیِ این باشد که 10 درصد از درآمد کنسرت‌ها را برای زیر ساخت‌های فرهنگی و هنری در شهرستانها هزینه کنند و البته چنین به نظر میرسد این قانون با نوعی شتاب زدگی و بدون کارشناسی دقیق به وقوع پیوسته است، که اگر چنین باشد خود به مصداقِ بی قانونی است.

بودجه‌ی ساخت و تعمیر زیر ساخت‌های فرهنگی و هنری در هر گوشه از کشور می‌بایست از محل‌های دیگر که مربوط به بنگاه‌های اقتصادی و... هستند تامین شوند، نه از بدنه‌ی لاغر و نحیف موسیقی که خود نیازمند حمایت و کمک‌های بسیار است.

دیگر اینکه چرا زیر ساخت‌های فرهنگی و هنری، حال چه در تهران چه در کلان شهر ها و چه در مناطق محروم و دور ( که اغلب با عدم رعایت ساختارهایی مربوط در شکل و فرم و همچنین نبود استانداردهای رایج ساخته شده است ) را می‌بایست از محل اجراهای صحنه ای تامین کنند؟!

چنانچه بودجه‌ی 10 درصدی که بر برنامه های صحنه ای لحاظ گردیده می‌تواند این مقدار موثر واقع شود، چرا حامیان این طرح در این قانون چند مجهولی معلوم نکرده‌اند که کدام نوع موسیقی مشمول چنین قانونی ست؟

آیا در ملل دیگر دنیا، دولت ها چتر حمایت خود را اینگونه بر هنر و فرهنگ خود می‌گسترانند؟!
یا با حمایت و اقتدار، از هنر و فرهنگ، بستر فکر و محتوای هنرهای اجرایی خود را بسط و گسترش می‌دهند؟!

آیا ملل دیگر، جریان‌های فرهنگی و هنری را با حمایت خود ارتقاء می‌بخشند تا سطح دانش و تولیدات فکری معنوی بستری مناسب برای فرهنگ سازی و نوآوری و خلاقیت پیدا کند یا مناسباتی برای برهم زدن نظم و انضباط در بسترهای فرهنگی هنری به تصویب می رسانند؟!

آیا ملل دیگر هنرمندان خود را دچار روزمرگی و درماندگی و انگیزه کشی و محتاج به اندک‌های زندگی می‌کنند یا به عکس، حرمت می‌گذارند و از هنرمندان به عنوان فرصت‌های ناب برای آرامش بخشی و نشاط و تولیدات فکری معنوی در جامعه استفاده درست و بهین می‌کنند؟!

حال با قبول این قانون چند مجهولی که می‌بایست ده درصد از درآمد اجرای کنسرت‌ها به قلکِ دولت ریخته شود بی چون و چرا، به این مهم می‌رسیم که منظور تصویب کنندگان این قانون شتاب زده و فرمایشی و بدون کارشناسی دقیق، چه نوع موسیقی بوده است؟؟

آیا منظور موسیقی های مصرفی است؟

آیا منظور موسیقی های برای سرگرمی ست؟

آیا منظور موسیقی های  مناسبتی ست؟

آیا منظور موسیقی های وارداتی ست؟

یا منظور عزیزان قانون گزار موسیقی های علمی و فلسفی و دانشگاهی ست؟

یا موسیقی های تاریخی و پروژهشی ست؟

یا موسیقی های نواحی و آئینی و مقامی ست؟

یا موسیقی ایرانی به اصطلاح سنتی و دستگاهی ست؟

بی‌شک‌ام در ندانستن آنهایی که به عنوان قانون‌گذار تلاش در این همهمه داشته‌اند. همچنین در کج اندیشی و فقط سود نگری از این کالای به چشم آنها لوکس و مشتری آور ...

آیا این انصاف است و عدالت که دولت محترم که خود با شعارهای هنر محور و حامی هنرمندان پا به عرصه‌ی زمام داری کشور نهاد، حال خود باعث و بانی اجحاف در حقوق همان هنرمندان شود که در یاری این دولت بی دریغ بودند؟

این بود وعده های فرهنگ و هنر؟

کاش مجلسیان محترم به جد معلوم می‌نمودند که درآمد دولت از محل برگزاری شو و جُنگ‌هایی بی محتوا و ضد فرهنگ و هنر و اخلاق که در نابسامانی و کج رفتاری در جامعه سکان دارند و با سرعت هر چه تمام تر به پیش میروند، چقدر است. کنسرت‌های بمب خنده که محلی برای تفریحات ناسالم و ... شده است ... که البته و صد البته مورد رضایت مندی حامیان و تهیه کنندگان این نوع نگاه در جامعه است.

حال ابعاد این قانون چند مجهولی

1: چرا دولت بایداعتبارات خود را از گلوی اجراهای صحنه‌ای اخذ کند؟

چون بسیاری از گروه های فرهنگی و هنری دیگر قادر به حیات خود نبوده و لاجرم به جبر صحنه را ترک خواهند کرد تا جا برای برنامه‌های غیر فرهنگی و هنری بازتر شود.

از این پس برگزاری هر کنسرت در کشور ما علاوه بر مخارج سنگین سالن و عوامل اجرایی اعم از برنامه گذار و تبلیغات و ... حال هزینه تازه‌ای دارد که باید مستقیم به جیب دولت برود. با اجرای این قانون، رسما نوزده درصد از درآمد اجراها به دولت میرسد بدون کوچکترین زحمت و سرمایه گذاری.

البته توجیه دولت در این میان به طنز شبیه است تا واقعیت پاسخگویی، و آن اینکه گفته اند با تزریق درآمد حاصل از دریافت سهمی از فروش بلیط که منظور همان 10 درصد است، میخواهیم در کلان شهرها و شهرستان ها وضعیت فرهنگی و هنری را بهبود ببخشیم.

حال پرسش اینجاست، آیا اوضاع اسف بار و نابسامان فرهنگ و هنر و در بطن آن موسیقی در این جامعه با این 10 درصد بهبود میابد؟

من به عنوان یک هنرمند چند گله مندی دارم که در قالب توصیه به دولت مردان و مسولان فرهنگی هنری کشور عرض می‌کنم:

1: فرهنگ و هنر می‌بایست از یوغ و زنجیر ممیزی رهایی یابد تا در مسیر کمال خود افتد و پویا و گویا شود.

پس بیایید به جای نگاه صرف اقتصادی به این مهم، فرهنگ و هنر را از ممیزی نجات دهید.

2: فرهنگ و هنر و هنرمند می‌بایست مورد حمایت و اقتدار و احترام واقع شود تا هنرمند به ایجاد تحوالات فکری معنوی، خلاقیت و ایده پردازی و فکرهای نو و تعالی در جامعه بپردازد و نگاه های خلاقانه در جامعه رواج پیدا کند.

3: در جامعه ای که بستر فرهنگ و هنر برچیده یا دچار بحران می‌شود، بی شک آنچه نصیب مردمان آن جامعه می‌شود، بی ثباتی در رفتار، نافرجامی در اخلاق و نا آرامی در روان آن جامعه است. پس فرهنگ و هنر و هنرمند را با جریان سازی ها دچار اخلال های روحی روانی نکنیم و استرس ندهیم تا محیط جامعه آلوده به این ناپاکی ها نگردد.

4: هر چه بیشتر فضای هنر و فرهنگ را بسته تر و محدود تر و کلیشه ای تر کنیم، بی شک جامعه عصبی تر و بیمارتر و لاابالی تر و فقیرتر از فکر می‌شود.

5: هنر وفرهنگ طراز اخلاقی جامعه‌اند، بگذارید هنرمندان بدون وابستگی به جریانات انحرافی به کار بپردازند، هنرمند وابسته تولیدی جز تکرار و کلیشه‌های بیمارگون نخواهد داشت.

و در پایان سخنی با هنرمندان کیسه‌ای...

هنرمندانی که سر در خورجین خود می‌کنند و کرده‌اند و انگار نه انگار در این جامعه زندگی می‌کنند، بیشتر شبیه چای کیسه‌ای هستند که به راحتی در دسترس‌اند. زود آماده‌ی تولید می‌شوند، سریع رنگ می‌دهند و به چشم نهادنی هم چلانده و دور ریخته می‌شوند. هنرمند به هیچ روی نسبت به پیامدها و جریانات فرهنگی جامعه خود نمی‌بایست بی‌اهمیت و ماست کیسه کند؛ چرا که هنرمند راهبر فکری جامعه است به سهم خود.

بی‌اهمیتی نوعی بیماری سودجویانه است که یا برای حفظ منافع دهان را می‌بندد یا از سر محافظه کاری به سکوت و تایید می‌پردازد. هرکدام ازین شیوه‌ها هم ناپسند است هم غیر اخلاقی و یا بی اخلاقی. در صورتی که تک تک ما مسئول هستیم در مقابل جامعه‌ی خود. حداقل این است که نقد خود و یا حرف بزنیم حال یا قبول افتد یامردود، اما بی‌اهمیتی آفت کشنده‌ای ست که گریبان گیر خواهد شد.

هنرمندی که نمی‌تواند صراحت در سخن و تعهد در مقابل ارزش‌های فرهنگ و مفهوم هنر خود داشته باشد، بیشتر به ظرف توخالی شبیه می‌ماند.

روی سخنم با آنهایی‌ست که زندگی‌های جسمی‌شان در فرنگ است و روح سرگردانشان در کشور خود. با آنکه دستمزدهای بالای خود را از جیب مردم خود بیرون می‌کشند و برای آسودگیشان در فرنگ گاه حیف و گاه میل می‌کنند. افسوس که بسیارند کسانیکه به وسیله نام هنر خود را معرفی می‌کنند و اندکند آنهای که با هوشمندی و توانایی و تلاش خود هنر را به مردم هدیه می‌دهند و معرفی می‌کنند.

امید به روزهایی که هنرمند بودن بیشتر در هنرمند شدن و هنرمند ماندن تحقق یابد.

با سپاس حسین پرنیا

هجدهم اردیبهشت نودوهشت


انتهای پیام/

R33357/P/S4,40/CT4 واژه های کاربردی مرتبط موسیقی

منبع: تسنیم

کلیدواژه: موسیقی موسیقی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۰۱۳۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب «نامداران موسیقی در سنندج» رونمایی شد

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نامداران موسیقی در سنندج» که توسط احسان مردوخ روحانی گردآوری شده است، عصر یکشنبه با حضور جمعی از مسؤولان سنندج رونمایی شد.

احسان مردوخ روحانی، پژوهشگر و نویسنده کتاب نامداران موسیقی سنندج در مورد این کتاب اظهار کرد: سال ۱۳۹۸ شهر سنندج در شبکه شهرهای خلاق موسیقی یونسکو به ثبت رسید و براین اساس ایده اولیه نوشتن کتاب نامداران موسیقی سنندج نیز به پیشنهاد دبیرخانه شهر خلاق موسیقی سنندج شکل گرفت که اتمام آن حدود چهار سال به طول انجامید.

وی افزود: اسامی نامدارانی که در این کتاب ذکر شده، شامل خواننده، نوازنده، آهنگساز و مدرس موسیقی هستند که توسط دبیرخانه شهر خلاق موسیقی سنندج انتخاب شده‌اند.

نویسنده کتاب نامداران موسیقی سنندج یادآور شد: در این کتاب اطلاعاتی در مورد ۴۰ نفر از اهالی موسیقی و گروه کامکارها که همگی از نامداران موسیقی شهر سنندج هستند به ترتیب حروف الفبا آمده و کتاب به ۳ زبان فارسی، کردی و انگلیسی چاپ شده است.

مردوخ روحانی خاطر نشان کرد: در مورد برخی از نامداران موسیقی سنندج اطلاعات و داده‌های بسیار کمی وجود داشت که این جزو سختی‌های کار ما بود اما آنچه که آمده سعی شده به درستی بیان شود.

وی بابیان اینکه در جلدهای بعدی این کتاب به زندگی سایر نامداران شهر سنندج نیز پرداخته می‌شود، گفت: سعی خواهیم کرد نواقص و ایرادات این جلد را رفع کنیم که امیدواریم این کتاب فتح بابی برای توجه بیشتر به هنرمندان شهر باشد.

تحقیقات انجام شده در حوزه موسیقی کردی کافی نیست

مدرس دانشکده هنر و معماری دانشگاه کردستان نیز در این مراسم اظهار کرد: در حوزه موسیقی کُردی تحقیقات بسیاری صورت گرفته اما کافی نیست و ما داده‌های کمی را به‌ویژه در مورد هنرمندان حوزه موسیقی در اختیار داریم.

حمید حاصلی، گفت: هنرمندان سرمایه‌های اجتماعی ما هستند و چاپ کتاب در مورد آنها بسیار ارزشمند است که می‌تواند به عنوان منبع برای نسل‌های بعدی نیز بسیار مورد استفاده قرار گیرد.
این هنرمند موسیقی اذعان کرد: قطعاً هر کاری دارای نقاط قوت و ضعفی است که امیدواریم احسان مردوخ روحانی، نویسنده این کتاب، برای جلدهای بعدی آن، نواقص را برطرف کند.

سنندج در اعتلای فرهنگ و هنر ایران نقش دارد

شهردار سنندج نیز در سخنانی بیان کرد: امروز نام سنندج بر تارک تاریخ می‌درخشد و در حوزه هنر و فرهنگ در عرصه جهانی حرف برای گفتن دارد و این به دلیل وجود هنرمندان و پیشکسوتانی است که در این استان پرورش یافته‌اند.

سید انور رشیدی سنندج را مهد علم و دانش خواند و گفت: این شهر در اعتلای فرهنگ و هنر ایران نقش مؤثری داشته است.

وی با عنوان اینکه کردستان و خاصتا سنندج دیار بزرگان، پیشکسوتان، ورزشکاران و نام‌آورانی مانند بهزادیان‌ها، عندلیبی‌ها، کامکارها، صادق‌ایوبی‌ها، یوسف‌زمانی‌ها، نعمتیان‌ها، ضیاءالدینی‌ها و …است که نام آوازه جهانی دارند، افزود: سنندج با وجود چنین سرمایه‌ها هنری، ورزشی، فرهنگی و… در عرصه هنر و فرهنگ شهره جهانی یافته و شهر خلاق موسیقی جهان و پایتخت نوروز و پایتخت دف شده است.

وی از تکمیل فرهنگ‌سرای شهرداری سنندج در پارک خیابان شهدا خبر داد و گفت: این طرح آماده افتتاح است و منجر به افزایش سرانه زیرساخت‌های فرهنگی در شهر سنندج و کاهش آسیب‌های اجتماعی در این نقطه خواهد بود.

رشیدی اضافه کرد: با همکاری مالکان این اراضی شهرداری سنندج موفق به تملک پارک شهدا شد و تنها ۹۶ شعیر آن برای تملک ۱۰۰ درصدی باقیمانده که امیدواریم هرچه زودتر با تملک کامل این پارک شاهد یک پاتوق کاملاً فرهنگی در این نقطه برای شهروندان فهیم شهر سنندج باشیم.

وی استفاده از فضای این پارک برای ایجاد نمایشگاه‌های صنایع دستی، برگزاری فستیوال‌های مختلف هنری را از برنامه‌های شهرداری سنندج در پارک شهدا دانست و ابراز امیدواری کرد؛ با تملک ۹۶ شعیر باقیمانده بتوانیم این ظرفیت را به بهترین نحو ممکن برای خدمت به شهروندان مهیا کنیم.

گفتنی است؛ این کتاب مختصری از شرح حال نامداران موسیقی سنندج شامل خوانندگان، نوازندگان، آهنگسازان و مدرسین موسیقی» و مختصری در خصوص گروه کامکارهاست و یکی از نخستین کتاب‌هایی است که به شرح حال نامداران موسیقی سنندج می‌پردازد و شرح حال هر فرد به صورت مختصر به زبان فارسی و پیش از آن ترجمه این شرح حال ابتدا به زبان انگلیسی و پس از آن به زبان کردی آمده است.

کد خبر 6091446

دیگر خبرها

  • فعالان سرود بیمه می‌شوند
  • برگزاری همایش بزرگ ورزش پهلوانی در نصف جهان
  • خسروپناه: با مکتب حاج قاسم درگیر دعواهای حزبی نمی‌شویم
  • کتاب «نامداران موسیقی در سنندج» رونمایی شد
  • وزارت بهداشت و درمان در اصلاح فرهنگ فرزندآوری یاری‌رسان‌ باشد
  • راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
  • فارس و بوشهر زیر ذره‌بین دفتر موسیقی رفتند
  • همیاران مهربان ترافیک به مثابه مشارکت مردم در جهش تولیدات فرهنگی هستند/روش‌های قهری در ارتباطات فرهنگی جوابگو نیست
  • روش‌های قهری در ارتباطات فرهنگی جوابگو نیست
  • سنندج؛ خاستگاه فرهنگ و هنر اصیل ایرانی