حمله مامور شهرداری به یک زن خبرنگار ،ضرب و شتم و سرقت گوشی تلفن همراه / ببینید
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۰۷۵۵۵
به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا؛ سحرگاه پنجشنبه دوازدهم اردیبهشت 98 یک از ماموران پاکبان شهرداری با حمله به سوی زنی 34 ساله که در گوشه خیابان مشغول مکالمه بود اقدام به سرقت گوشی تلفن همراه وی کرد.
مالباخته در گفتگو با خبرنگار برنا در خصوص جزئیات چگونگی وقوع این حادثه گفت :عکاس خبری هستم .پنجشنبه گذشته ، ساعت 5 صبح ؛ مقابل در خانه منتظر رسیدن سرویس محل کار بودم ؛ باید خودم را به برنامه ای صبحگاهی می رساندم و عکاسی می کردم .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این زن 34 ساله با بیان اینکه به شدت از برخورد نامناسب این مامور شهرداری ناراحت شده بودم گفت : سعی کردم به او توجهی نکنم و همزمان در حال ادامه گفتگو با راننده بودم تا زودتر برسد و زمان حضور در آن ساعت صبح در خیابان طولانی تر نشود.
وی با اشاره به فیلمی که دوربین حفاظتی بانک نزدیک محل سرقت از او و سارق ضبط کرده بود چنین به سخنان خود ادامه داد : آن گونه که در فیلم هم مشخص است این پاکبان بعد از حدود یک دقیقه دوباره به سراغ من می آید و اینبار با یک حمله سریع ؛ گوشی را از دستم می کشد. مقاومت من برای دزدیده نشدن تلفن همراهم به مشتی ختم شد که این مامور شهردار ؛ محکم به چشمم وارد کرد و از شدت درد بر زمین افتادم و او هم موفق به دزدیدن گوشی تلفن همراهم شده و متواری شد .
وی با بیان اینکه وقتی شنبه هفته جاری به کلانتری رفتم و برگه صورت جلسه را بردم و شرح وقایع را نوشتم. مشخص شد که این فرد ؛ تبعه افغانستان بود گفت : محتوای داخل گوشی برایم خیلی مهم بود . همزمان که پلیس تلاش برای دستگیری این متهم را آغاز کرده بود خودم نیز برای یافتن این سارق با همکاری دوستانم وارد عمل شدیم . به همه کانکس های شهرداری منطقه سر زدیم تا نهایت موفق شدیم این فرد را شناسایی کنیم. وقتی می خواستم او را گرفته و تحویل پلیس دهیم قصد فرار دوباره داشت که موفق شدیم مانع متواری شدن او شویم.
این عکاس خبرنگار ؛ در پاسخ به اینکه واکنش سارق در مواجه با شما چه بود، مدعی شد: اصلا استرسی نداشت و تنها گفت من این کار را انجام ندادم. این مامور شهرداری بعد از انتقال به کلانتری اعتراف نکرد اما به گفته یکی از ماموران در مراحل اولیه بازجویی پلیس ؛اعتراف می کند.
وی ادامه داد: این مامور شهرداری در بازجویی های اولیه گفته بود گوشی سالم است و در محل اقامتم است ولی نبود و گوشی را فروخته بود . هم وطنان همکارش خیلی سعی کردند رضایت بگیرند تا آزاد شود ولی من حاضر به رضایت نیستم زیرا به جز سرقت به خود اجازه داده بود مرا هم مورد ضرب و شتم قرار دهد.
این خبرنگار تصریح کرد: این متهم اکنون در زندان به سر می برد. گوشی ام در حالی هنوز پیدا نشده است که تمام اطلاعات کاری ام در آن گوشی بوده وخیلی از این سرقت مضرر شده ام.
خبرنگار: سیمین برادران
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: زندان سرماخوردگی سینما و تلویزیون شهرداری موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۰۷۵۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انگیزه برای قتل زن مورد علاقه با ۱۹ضربه چاقو در خیابان بالاشهر
رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
روزنامه ایران نوشت: مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.
شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد. اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود.
با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.