Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، به واسطه‌ دوست مشترکی که داشتیم، یک شنبه ظهر در پارک نزدیک محل کارم با امیر یک قرار ملاقات گذاشتم؛ برای اولین بار بود که می‌دیدمش. زمانی که از او خواستم برایم از موضوع پیش آمده تعریف کند، بدون اینکه وارد مقدمه‌ای شود صدایش را صاف کرد و گفت: برای رفتن از ایران به سفارت خانه آلمان در تهران مراجعه کردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مصر بودنم مورد توجه خیلی‌ها بود تا آن که با خانمی در سفارت آشنا شدم و او مرا به یک گروه معرفی کرد.در این شرایط گویا برای او همه‌ مقدمات، فراهم یک سفر تحصیلی به اروپا بود. تمام تفاهم نامه‌ها و قرارداد‌ها به چند زبان امضا شده بود و مبلغی که باید به یورو پرداخت می‌شد، پرداخت شده بود.

او ادامه داد: در این شرایط همه چیز آماده رفتن من به آلمان بود تا آن جایی که، وقتی از هواپیما پیاده شدم دو نفر همراه با یک خودرو بسیار شیک منتظرم بودند.

وقتی با هیجان از اتفاقات پیش آمده سوال می‌کردم او هم بدون هیچ کم و کاستی پاسخ تمام سوالاتم را می‌داد. باز هم توضیح داد: از شناختی که از قبل با این گروه داشتم مطمئن بودم افرادی تحصیل کرده و به قول خودمان آدم حسابی‌ای هستند.

تصویر سازی یک تیم حرفه‌ای در ذهن من راه سختی برایش نبود، همان جا بود که پیش خودم گفتم تمام مدت برای اجرایی کردن نقشه شان با او با عزت و احترام رفتار می‌کردند و دائما در تلاش بودند او را در گودال خود فرو کشند، اما گویا این رفتارشان صدای زنگوله اقدامات شک برانگیزشان را بلند‌تر می‌کرده است

امیر گفت: «بعد از چند روز اقامت در یکی از بهترین هتل‌های آلمان تصمیشان برای ماندم در آنجا عوض شد و این آغاز راه گروگان گیری بود.بو بردن من از داستان شوم‌شان شروع تهدید‌های همه جانبه این گروه برای من و خانواده ام بود. تماس‌ های روزانه آن‌ها به اعضای خانواده و شناسایی محل سکونت‌مان در تهران ترس و وحشت را بیشتر می‌کرد.»

پرداخت مبلغ هنگفتی پول از طرف خانواده اش به این گروه باعث شد بفهمد به یک گروه قاچاق اعضا بدن فروخته شده است. در توضیحاتش متوجه شدم این گروه به دو روش عمل می‌کرد. تا تیغشان برش داشت از خانواده افرادی شبیه او پول می‌گرفتند و از یک جایی به بعد مرد‌ها برای فروش اعضای بدن می‌فروختند و زن‌ها نیز برای اقدامات دیگری.

او تأکید کرد: «انتقال من به کشور دیگری این باور را در من زنده کرد که دیگر همه چیز تمام شده است. محل اقامت جدیدم خانه‌ای مشرف به خیابان بود. اجازه هیچ کاری را نداشتم این افراد مدام در این محل رفت و آمد می‌کردند. پرده‌ کشیده اتاق وحشت را روز به روز برایم بیشتر می‌کرد.»

و حالا زمانی بود که باید هر طور شده بود خودش را از دست این افراد نجات می‌داد. فکر فرار اولین چیزی بود که ذهنش را درگیر کرد.

او گفت: زمانی که از آن غسالخانه مخروبه فرار کردم خیلی اتفاقی تاکسی‌ از آنجا رد شد. سوار تاکسی شدم و تنها حرفی که زدم این بود: «فقط منو زودتر برسون سفارت ایران»

او ادامه داد: با کمک و تدارکات سفارت ایران ساعت ۲ شب به کشور برگشتم حالا که به آن روز‌ها فکر می‌کنم من حتی حاضر نیستم این خاطرات عذاب آور را برای کسی تعریف کنم و یادآوری این روز‌ها برایمان بسیار وحشت انگیز است.

آرزوهایی که تباه می شود

امروزه زمانی که پای حرف جوانان بنشینی بسیاری از آن‌ها از کار و ادامه تحصیل در ایران حرف نمی‌زنند. یکی از رفتن به سوئد می‌گوید و دیگری از کانادا. یکی از تجربیات مهاجرت‌خانواده‌اش به آمریکا حرف می‌زند و آن یکی از شرایط عالی کار در قطر. گویی آن‌ها در آینده‌شان جایی در ایران ندارند. البته حق هم دارند. در شرایطی که آدمی برای یک ساعت بعد خود هم نمی‌تواند برنامه بریزد، چگونه می‌شود از فردا و فردا‌ها حرف زد.

آن‌ها نگران هستند. نگران کار، تحصیل و سربازی. آن‌ها نسل‌های قبل از خود را دیده‌اند. نسل‌هایی که درگیر یک لقمه نان هستند. نانی که این روز‌ها سخت درمی‌آید.

آن‌ها نگران هستند، اما به نظر می‌رسد در ایران کسی نگران فرزندان این کشور نیست. کسانی که حاضر هستند برای رسیدن به آرامش فکری و ثبات اقتصادی، صابون مهاجرت را به تن بمالند و غربت نشین شوند. استعداد‌هایی که قرار است در خارج از مرز‌های ایران کار کنند.

حدود ۵ میلیون ایرانی در خارج از مرز‌های کشور زندگی می‌کنند. در سال ۲۰۱۸، تعداد دانشجویان مهاجر از ایران ۱۲ هزار و ۷۰۰ نفر اعلام شده که از این میان رتبه ۱۲ را میان دانشجویان خارجی آمریکا دارا هستیم.

مهاجرت در زبان آسان است. زندگی در یک کشور با زبان و فرهنگ متفاوت کار سختی است، اما باید پرسید چرا جوانان در ایران حاضر هستند این شرایط را به جان بخرند، اما کشور را ترک کنند؟

زمانی خانواده‌ها مخالف مهاجرت فرزندان بودند. هزار بهانه می‌آوردند که جگرگوشه‌شان از وطن نرود، اما حالا پدر و مادر حاضر هستند فرش زیر پای خود را بفروشند و برای پسر یا دخترشان بلیط بخرند و آن‌ها را راهی فرنگ کنند. آن هم زمانی که فاصله ریال و دلار به فاصله جنوب و شمال تهران است.

باید به جوان‌ها حق داد. آن‌ها برای تفریح به خارج نمی‌روند بلکه برای رسیدن به زندگی بهتر بار سفر می‌بندند. کلاس‌های زبان را ببیند! پر از دانشجویانی است که در سر سودای رفتن دارند.

مهم‌ترین دلیل مهاجرت در این سال‌هم هم عدم اطمینان به آینده است. وقتی ارزش پول ملی هر روز کاهش پیدا می‌کند، بیکاری بیداد می‌کند، گرانی و تورم سر به فلک می‌گذارد، باید هم جوانان این کشور به فکر رفتن باشند.

استعداد‌ها یکی یکی می‌روند و ما فقط نگاه می‌کنیم. شاید در جهان کمتر مسئولانی باشند که چنین خوب به وقایع اجتماعی کشورشان فقط نگاه می‌کنند و کاری نمی‌کنند.

در این شرایط بسیاری از این جوانان که سودای رفتن دارند، درگیر سود جویی‌ها و سو استفاده‌ها هم می‌شوند که نه تنها آینده متصورشان خراب می‌شود بلکه زندگی خانواده خود را نیز تباه می‌کنند. پس بهتر نیست کمی عمیق‌تر به مسائل پیش روی جوانان نگاه کنیم تا با دست‌های خودمان زندگی یک جوان ایرانی نابود نشود؟

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: غسالخانه مهاجرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۲۱۶۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رابطه این فیلم ایرانی با ماجرای قتل بابک خرمدین

علی درخشنده که سال ۱۳۹۸ نخستین فیلم بلندش را با نام «دشمنان» در جشنواره فیلم فجر رونمایی کرده بود، درباره معرفی فیلمش و تاخیر در اکران آن پس از حدود پنج سال بیان کرد: «همسایه شما، زهره» یک تریلر - درامای روانشناختی درباره زنی با یکسری پیچیدگی‌های ذهنی و روان‌نژندی است که سبب می‌شود به اقداماتی پیرامون خودش دست بزند و شاید مشابه آن را به شکلی امروز هم در جامعه ببینیم. البته من فیلم را پنج سال قبل ساختم، ولی در آن زمان هم چنین مسائلی دیده می‌شد. حتی یادم می‌آید وقتی ماجرای مرحوم بابک خرمدین پیش آمد و بعد‌ها شنیدیم که پدر و مادرش بجز او چند نفر دیگر را هم کشته بودند، تشابهاتی نسبت به آنچه من در فیلم روایت کرده بودم، دیده می‌شد که این موضوع از نگاه کردن به جامعه نشأت می‌گرفت.

به گزارش همشهری آنلاین، او افزود: داستان دیر اکران شدن فیلم هم در دو سال اول پس از ساخت، بخاطر شیوع کرونا بود که پخش و اکران همه فیلم‌ها را تحت تاثیر قرار داد. در آن مقطع پخش جهانی در اولویت ما بود که در همان زمان، فیلم من و «تومان» مرتضی فرشباف به جشنواره‌های شناخته شده‌ای همچون «شب‌های سیاه تالین» راه پیدا کردند، گرچه شاید من عجله کردم، چون بسیاری از جشنواره‌ها در آن دوران برگزار نشدند. بعد از آن هم مسائل دیگری پیرامون من و تهیه‌کننده فیلم (مجید برزگر) پیش آمد که مجوز نمایش فیلم را تحت تاثیر قرار داد و با وجود اینکه فیلم پروانه نمایش داشت، تاکید شد که باید آن را دوباره ببینند البته در نهایت همه مسائل برطرف شد.

وی درباره اینکه آیا خودش تصمیم گرفته فیلمش را در گروه هنر و تجربه اکران کند گفت: اگرچه اوضاع سینما در گذشته هم چندان خوب نبود، اما در همان سال‌ها برخی پخش‌کننده‌ها می‌گفتند باوجود آنکه بازیگری به عنوان ستاره در فیلم نیست، باز هم می‌توان این فیلم را در سینمای بدنه اکران کرد در حالی که الان شرایط سینما آنقدر تغییر کرده که به سختی می‌توان چنین فیلمی را در سینمای بدنه و کنار این تعداد کمدی اکران کرد. از سوی دیگر گروه هنر و تجربه دو سالی است که از فیلم من پشتیبانی کرده و پیگیری‌هایی را بابت به اکران رسیدن فیلم انجام داده، به همین دلیل به گفته بسیاری از کارشناسان مربوط، اکران در این بسته و شرایط مناسب‌تر بود و من هم دوست داشتم فیلمم را روی پرده ببینم تا اینکه بخواهم آن را اکران آنلاین کنم.

درخشنده که این روز‌ها در تدارک ساخت یک سریال برای شبکه نمایش خانگی است، درباره تغییر نام فیلمش از «دشمنان» به «همسایه شما، زهره» نیز توضیح داد: اسم فیلم را تغییر دادم، چون با توجه به شرایط فعلی تصور کردم «زهره» می‌تواند مثل یکی از همسایه‌های ما باشد که کنار ما زندگی می‌کند؛ ضمن اینکه تدوین فیلم را هم در بخش‌هایی تغییر داده بودم و بهتر بود نام آن هم جدید باشد. البته در این چند سال باز هم فیلم به فهرست مقدماتی چند جشنواره همچون ادینبورگ و شانگ‌های راه پیدا کرد، اما صادقانه به آن‌ها اطلاع دادم که با وجود تدوین دوباره و تغییرات در فیلم آن را یک بار در شب‌های سیاه تالین نمایش داده‌ام. این‌ها سبب شد که خوشحال باشم از اینکه فیلم هنوز زنده است و تاریخ مصرف ندارد.

رویا افشار، ندا جبرئیلی، مسعود دلخواه، قربان نجفی، علی بی غم، سینوهه دانشمند، توران یاقوتی و سعید آرمند در «همسایه شما، زهره» به ایفای نقش پرداخته‌اند. در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: «شیوا گفت: همه‌ش احساس می‌کنم شهاب هر شب داره از پشت این درخت‌ها بهمون نگاه می‌کنه! و زهره به آهستگی سرچرخاند سمت پنجره.»

دیگر خبرها

  • ماجرای تیراندازی در الهیه تهران چه بود؟
  • ماجرای "ترور رامین یکتاپرست، شهروند ایرانی" چیست؟
  • (ویدئو) ماجرای سرقت لول‌های تریاک در سریال آینه عبرت | مواد مخدر آتقی واقعی بود!
  • ماجرای جنجالی اهانت به امام خمینی (ره) در کتاب درسی هند؟
  • دانش‌آموزان نابغه ایرانی بر بام والیبال جهان ایستادند
  • واکنش وزیر صمت به ماجرای تولید نوکیای تقلبی در ایران
  • مربی مورد علاقه ایرانی‌ها مفسر اسکای شد
  • (ویدئو) سرنوشت تلخ گورخر؛ فرار ناموفق و تکه تکه شدن توسط کروکودیل!
  • رابطه این فیلم ایرانی با ماجرای قتل بابک خرمدین
  • اتفاق باورنکردنی که باعث شد مورایس مسلمان شود | او گفت می‌خواهم مسلمان شوم، باید از کجا شروع کنم؟ | ماجرای مشاور مذهبی با آشنایی کامل به زبان انگلیسی