چون همسرم به من محل نمیگذاشت با آن دختر دوست شدم
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۵۰۱۳۷
مردی ۴۲ ساله پس از شکایت همسرش به همراه دختر جوانی در یک منزل مسکونی در شهر مشهد دستگیر شد.
به گزارش خراسان، مرد پس از بازداشت گفت: ۲۰ سال قبل با «سمیه» ازدواج کردم و زندگی خوبی داشتم، زیرا همسرم زنی با وقار و مهربان بود و در همه فراز و نشیبهای زندگی مرا همراهی میکرد تا این که وارد شغل آرایشگری شد و خودش آرایشگاه بزرگی را راه اندازی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هرچه فرزندانم قد میکشیدند و بزرگتر میشدند فاصله بین من و سمیه هم بیشتر میشد به طوری که وقتی از آرایشگاه به منزل میآمد از خستگی روی مبل میافتاد و تا زمانی که من چای برایش آماده کنم، او به خواب میرفت. وقتی اصرار میکردم برای دقایقی کنارم بنشیند هیچ گاه احساس نمیکرد که من در جست وجوی ذرهای محبت هستم، فقط تکیه کلامش این بود که از ما گذشته! بچهها بزرگ شده اند! خجالت بکش؟!
دیگر کار به جایی رسیده بود که برای جلب نظر همسرم باید دست به دامانش میشدم و التماس میکردم تا مانند همه خانوادهها غمها و شادی هایمان را با یکدیگر تقسیم کنیم. خلاصه در همین شرایط روحی و روانی بود که به سوی مصرف مواد مخدر کشیده شدم و در مدت کوتاهی درگیر هیولای اعتیاد شدم، ولی چند سال بعد به خود آمدم و از اوایل سال گذشته دیگر به درمان خود پرداختم و اعتیادم را کنار گذاشتم.
ماجرای خلأهای عاطفی بین من وهمسرم همچنان ادامه داشت تا این که روزی دختر جوانی را دیدم که به همراه خواهر زنم در منزل ما مهمان همسرم بودند. او در رشته مهندسی رایانه تحصیل میکرد و هم دانشگاهی خواهرزنم بود. آن روز به درخواست همسرم قرار شد «مرجان» را به منزلش برسانم، وقتی سوار بر خودرو در خیابانهای شهر به سوی خانه آنها حرکت کردیم ناگهان «مرجان» ماجرایی را برایم بازگو کرد که دلم به حالش سوخت.
او که ۲۲ سال بیشتر ندارد با بغض در گلو به درد دل با من پرداخت و گفت: مدتی قبل پسر جوانی به بهانه ازدواج فریبش داده و ... او سرگذشت تلخ خود با آن پسر جوان را که رهایش کرده بود درحالی برایم بازگو کرد که از من قول گرفت این راز را در سینه ام پنهان نگه دارم. از آن روز به بعد همواره فکرم مشغول بود چرا که عاشق آن دختر شده بودم به همین دلیل شماره تلفنش را پیدا کردم و با او قرار گذاشتم. این ارتباطها و قرار و مدارهای ما آن قدر شک برانگیز شد که روزی همسرم مرا تعقیب کرد و آن دختر را در حالی که داخل خودروی من نشسته بود به شدت کتک زد.
آن روز به همسرم قول دادم که مرجان را فراموش میکنم، ولی این گونه نشد و من دوباره به این ارتباط مخفیانه ادامه دادم و همسرم وقتی موضوع را فهمید با تهدید به طلاق به منزل برادرش رفت. من هم برای کشیدن قلیان، با مرجان به منزل یکی از دوستانم رفتم که کلید منزلش را قبلا گرفته بودم. در همین حال همسرم مرا تعقیب کرده و با پلیس تماس گرفته بود.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۵۰۱۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خواستگاری مهران مدیری از نعیمه نظام دوست
به تازگی ویدیوی جالبی از نعیمه نظامدوست در فضای مجازی منتشر شده است که مربوط به سریال ساعت خوش است.
او در این سریال تنها ۲۰ سال سن دارد و با مهران مدیری همبازی است.
اخیرا حضور نعیمه نظام دوست در برنامه «اسکار» مهران مدیری موردتوجه مخاطبان قرار گرفته است.