Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش «نماینده»، سید کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی که به پاریس سفر کرده بود با نشریه فرانسوی اکسپرس گفت‌وگو کرد.

مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید. 

سؤال: از دید شما توافق برجام مرده و دفن شده است، یا شدیدا زخمی است یا هنوز زنده است؟

خرازی: واقعیت این است که توافق هسته‌ای بیمار است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

توافق هسته‌ای در وضعیت بیماری است که با تجویزهای مناسب می‌توان آن را درمان کرد و لذا باید نوعی شوک به آن تجویز کرد. این توافق هدف عادی‌سازی و توسعه روابط، به خصوص در زمینه‌های اقتصادی بین ایران از یک سو، اروپا و مجموعه کشورهای جهان از سوی دیگر را دنبال می‌کرد. متاسفانه، در عمل، هیچ اقدام ملموسی در این زمینه انجام نشده است. به همین خاطر هم هست که تصمیم تعلیق برخی از تعهدات ما اتخاذ شده است. دقیقا بحث بر سر شوک لازم برای نجات توافق هسته‌ای است. ما امیدواریم کشورهای اروپایی براساس تعهدشان تلاش ملموسی را انجام دهند تا مردم ما نسبت به صداقت آن‌ها اطمینان پیدا کنند.

سؤال: فراتر از تهدیدهای کلامی که بین واشنگتن و تهران وجود دارد، آیا یک ریسک واقعی یک درگیری نظامی وجود دارد؟

خرازی: آنچه که الان در جریان است یک جنگ روانی است. البته اگر آمریکایی‌ها تصمیم بگیرند هر نوع اقدامی علیه ایران انجام دهند، مشخص است که با یک واکنش جدی از سوی ما مواجه خواهند شد. ما هیچ تمایلی برای آغاز چنین درگیری مسلحانه‌ای نداریم، نه با آمریکا و نه با هیچ کس دیگری. ولی کاملا آماده‌ایم از ملت خود در برابر هر تهاجم خارجی دفاع کنیم.

سؤال: دونالد ترامپ اعلام کرده است که «برای مذاکره» برخوردی باز دارد.

خرازی: اگر آقای ترامپ واقعا می‌خواست با ایران مذاکره کند، هیچ وقت از توافق هسته‌ای که خود آمریکا آن را امضاء کرده است و قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نیز آن را تایید کرده است، بیرون نمی‌رفت؛ لذا اولین گام این خواهد بود که آمریکا به توافق بازگردد.

سؤال: این فرض غیر محتمل است. این طور نیست؟

خرازی: اینکه ایران هم با کسی که هیچ وقت به تعهداتش عمل نکرده است، مذاکره کند نیز غیر محتمل است.

سؤال: برخی تحلیلگران و همینطور در داخل ایران از این اندیشه دفاع می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران در حال فروافتادن در دامی است که از سوی واشنگتن پهن شده است یا اینکه علاقمندند ایران نیز به نوبه خود دست از توافق هسته‌ای بردارد. آیا شما به آن‌ها حق می‌دهید؟

خرازی: هدف آمریکا، بسیار فراتر از توافق هسته‌ای است. آنچه آمریکایی‌ها می‌خواهند این است که به‌سادگی نظام سیاسی ایران را خلع کرده، آن را از بین ببرند. آن‌ها امیدوار بوده‌اند که از طریق تحریم‌های تحمیلی بتوانند فروپاشی ایران را تسریع کنند.

مسلما این رویا، اجرایی نخواهد شد. مردم ایران مردمی مقاوم اند. بلوغ مردم ایران موجب شده است بهایی گران برای حفظ استقلال خود بپردازند.

سؤال: در تاریخ نهم مه اروپایی‌های تهدید ایران برای برطرف سازی موانع ایجاد شده در بخش‌های بانکی و نفتی ایران از سوی آمریکا را نپذیرفتند. این «عدم پذیرش» چه پیامی می‌تواند برای شما داشته باشد؟

خرازی: در وهله اول باید گفت که «بحث بر سر اولتیماتوم نیست». بلکه بیان حق ایران در قالب متن توافق هسته‌ای است. ما به اروپا زمان لازم را داده‌ایم که در راستای نجات توافق هسته‌ای عمل کند. صحبت کردن از اولتیماتوم یک تاکتیک خصمانه است که ما این را نمی‌پذیریم. وقت آن رسیده است اروپایی‌ها به‌گونه‌ای عمل کنند که در نهایت ابزار مالی موسوم به اینستکس آغاز به کار نماید؛ به‌گونه‌ای که اروپا بتواند همانطور که توافق شده نفت ما را خریداری نماید و روابط تجاری معمول با ایران را از سر بگیرد.

سؤال: ولی اجرای این روند با مشکل مواجه است. چه کسی مقصر است؟

خرازی: اروپا همواره از توافق هسته‌ای حمایت کرده و این یک واقعیت است. ولی اگر اروپا نیت واقعی عبور به مرحله عملیاتی را داشت، ما این همه وقت از دست نداده بودیم. در این مرحله از کار، اینستکس به چه معنایی می‌تواند باشد؟ شرکتی در حد یک آپارتمان کوچک با سرمایه 3000 یورو؟ هدف آن این است که فروش محصولات ایرانی به اروپا بتواند درآمدهایی را ایجاد کند که از آن برای تامین خریدهای ایران استفاده شود.

واقعیت را بگوییم آیا تحقق این هدف، اینقدر پیچیده است؟ به نظر ما، غیر قابل‌ پذیرش است که تاسیس چنین ساختار کوچکی اینقدر دشوار باشد؛ لذا ما چند ماه است صبر کرده‌ایم بدون این که نتیجه‌ای را شاهد باشیم.

*ایرانی‌ها نسبت به اروپا بسیار بدبین شده اند

سؤال: آیا این کار برای تهران خوشایند است که هر روز اروپا را که پایبند توافق هسته‌ای است به پیروی از سیاست‌های دیکته شده آمریکا متهم کند؟

خرازی: ما مجبوریم به انتظارات افکار عمومی خودمان پاسخ بدهیم. ایرانی‌ها نسبت به اروپا بسیار بدبین شده اند. صریح باشیم. بله تحریم‌ها اثر دارند. آیا این خوب است که مردم ایران از این تحریم‌ها در رنج باشند؟

اگر ما وارد مذاکرات با گروه 1+5 شدیم به این خاطر بوده است که به تحریم‌ها پایان داده شود، چرا رفع واقعی تحریم‌ها اتفاق نیفتاده است. سوال اصلی این است که آیا ما آمادگی داریم تحقیر شویم؟ شما نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی به ایران از سوی صدام حسین بیندازید. طی هشت سال و در حالی که هیچ کس از ما حمایتی نمی‌کرد، ما جنگیدیم تا بتوانیم عراقی‌ها را از کشورمان بیرون کنیم. به یمن این مقاومت است که ایران امروز توانایی دفاعی لازم از خودش را دارد. هر کشور دیگری اگر زیر این همه فشار قرار گرفته بود، مدت‌ها پیش سقوط کرده بود.

چیزی را برایتان تعریف کنم. یک روز یک مسئول عالی رتبه فرانسوی از من پرسید که چگونه ایران می‌تواند تحریم‌هایی این چنین گسترده را تحمل کند؟ و خودش این را پذیرفت که کشور فرانسه توانایی چنین تحملی را ندارد.

سؤال: همه چیز نشان می‌دهد که این «زورآزمایی» جایگاه حسن روحانی را که امیدوار بود توافق هسته‌ای سرنوشت کم‌درآمدترین اقشار جامعه را تغییر دهد، تخریب کرده است و اوضاع کنونی بیشتر به نفع تندروهایی است که حامی غرق کردن تعمدی کشتی توافق هسته‌ای یا آنچه از آن باقی‌مانده است، هستند.

خرازی: مشکل در اعتمادی است که به کشورهای اروپایی شد. آن‌هایی که فرضیه شما را قبول دارند، می‌بایست، بیشتر این موضوع را به اروپایی‌ها خاطرنشان کنند (تا کس دیگری) و بپرسند که چرا شما به وعده‌هایتان عمل نکردید؟ در ایران دیدگاه‌های متعددی وجود دارد. ضمن اینکه، اکثریت مردم ما نمی‌توانند بپذیرند که مورد تحقیر قرار گیرند.

در چارچوب تعیین‌ شده از سوی قانون اساسی ایران، آقای روحانی از اختیارات فراوانی برخوردار است. فراموش نکنیم که وی رئیس شورای عالی امنیت ملی است. نباید در این باره دچار اشتباه شد. اصلا فکرش را هم نکنید که در زمینه استقلال و امنیت ایران، میان مسئولان عالی‌رتبه ایرانی، اختلاف نظری وجود داشته باشد.

*حضور آمریکایی‌ها در سوریه یک مانع واقعی بر سر سر راه صلح قطعی در این کشور

سؤال: کشور سوریه به دور از چشم‌ها، همچنان صحنه بمباران‌های مرگبار و به خصوص در منطقه ادلب است. هشت سال بعد از آغاز این وضعیت، چگونه می‌توان از این گل‌ولای بیرون آمد؟

خرازی: سوریه با مشکلات متعددی روبرو بوده است. دولت این کشور در آستانه ورشکستگی قرار داشت، ولی به یمن حمایت ایران، روسیه و شکست گروه‌های تروریستی، سوریه موفق شد کنترل بخش مهمی از کشور را به دست بگیرد. به این واقعیت هم بپردازیم که کشورهای اروپایی و از جمله فرانسه، آنچه را می‌بایست در مقابله با معضل تروریسم انجام می‌دادند، انجام ندادند. امروز، حضور آمریکایی‌ها در سوریه یک مانع واقعی بر سر سر راه صلح قطعی در این کشور است. در خصوص ادلب، سوریه حق دارد تا آخر با تروریسم بجنگد. آنچه که ما به آن امیدواریم این است که در قالب «روند آستانه» و از طریق بازنگری در قانون اساسی، بتوان زمینه را برای یک انتخابات آزاد مهیا کرد.

سؤال: می‌توانید آن چیزی که پاریس را به خاطر آن مورد مواخذه قرار می‌دهید، دقیقا مشخص کنید؟

خرازی: فرانسه از یک نفوذ نهادینه در سوریه و لبنان برخوردار است، ولی وقتی این بحران به وجود آمد، پاریس مقامات سوری و لبنانی را تنها گذاشت. در بیروت، مقامات عالی لبنانی به من گفتند که فرانسه ما را تنها گذاشت زمین بخوریم. اگر ایران از این دولت‌ها در مبارزه با داعش حمایت نکرده بود این گروه به داخل لبنان هم نفوذ کرده بود با این تصور که همه مسیحیانی که در آنجا زندگی می‌کردند را قتل و عام کند.

سؤال: با رفتن به کمک بشار اسد، ایران از خواسته یک جنایتکار جنگی حمایت کرد.

خرازی: خیلی از کشورهای منطقه ما در اوضاعی شبیه به این قرار دارند. شما یک لحظه تصورش را بکنید که عربستان سعودی چگونه دست به قتل عام می‌زند؟ همین چند روز پیش آن‌ها 37 نفر را گردن زدند. اگر ما از دولت‌های سوریه و عراق حمایت کردیم به خاطر آن بوده است که منطقه ما دچار همان سرنوشتی که لیبی در شمال آفریقا شد، نشوند. ریاض، واشنگتن و چند کشور دیگر خواهان آن بودند که سوریه به همین راحتی به چند قسمت تقسیم شود.

*همیشه گفته‌ایم که آماده‌ایم با ریاض گفت‌وگو کنیم

سؤال: به چه قیمتی روابط بد موجود بین ریاض و تهران می‌تواند بهبود یابد؟

خرازی: ما همیشه گفته‌ایم که آماده‌ایم با ریاض گفت‌وگو کنیم. این دولت سعودی است و قبل از همه شاهزاده محمد بن سلمان که این تنش‌ها را ایجاد کرده است. اگر عربستان سعودی از گروه‌های تروریستی در سوریه حمایت نمی‌کرد و وارد جنگ یمن نمی‌شد. شما فکر می‌کنید اوضاع تا به این میزان غیر قابل ترمیم بود؟

هدف داعش که مورد حمایت پادشاهی سعودی است این بود که دولت‌های عراق و سوریه سقوط کنند. این سناریو شکست خورد. سعودی‌ها الان باید به جنگ در یمن پایان دهند و بپذیرند گرد یک میز با ایران و دیگر دولت‌های منطقه مذاکره کنند.

سؤال: شما چه توجیهی برای این برخوردهای سخت‌گیرانه‌ای که اخیرا درباره خانم نسرین ستوده به اجرا گذاشته‌ شده است دارید، در حالی که به اعتقاد من هیچ اقدامی علیه منافع ایران انجام نداده است؟

خرازی: قبل از هر چیز باید بگویم که قابل‌پذیرش نیست که کشورهای خارجی در امور داخلی ایران دخالت کنند. ارتقای حقوق بشر امر بسیار خوبی است. ولی مداخله کردن نه. در خصوص این مورد یعنی خانم ستوده، به قوه قضاییه مربوط می‌شود و من اطلاعی از جزییات آن ندارم، باید دلایلی وجود داشته باشد که وی دستگیر و محبوس شده است. البته، قوه مجریه، ارتباطی با این موضوع ندارد. یک‌ چیز که در باره آن اطمینان وجود دارد این است که اگر خارجی‌ها بر مداخله شان در این موضوعات. اصرار داشته باشند، خود به‌ خود مشخص است که اوضاع پیچیده‌تر از این که هست خواهد شد.

منبع: نماینده

کلیدواژه: ایران کمال خرازی نماینده

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت namayande.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «نماینده» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۷۴۷۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود

به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:

حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشم‌انداز استراتژیک را به‌طور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقه‌ای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را به‌عنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.

پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بی‌درنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند.  وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماس‌های مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنش‌ها را بیشتر می‌کند مخالف است.»

یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.

این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده  و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)

چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.

آشتی ایران و عربستان در خطر است

نگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقام‌جویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان)  در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.

پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران  خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.

عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.

یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی  رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشک‌ها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.

برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.

جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.

 با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.

این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصت‌ها و چالش‌هایی در تلاش برای ارتقای خود به‌عنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه می‌کند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله  شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان  به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن می‌زند و انگیزه‌ها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش می‌دهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق می‌کند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.

جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریم‌ها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم می‌کند. با این حال، این بحران محدودیت‌های چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض،  فراتر از درخواست از ایران برای تنش‌زدایی و ارسال پیام‌هایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .

دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریم‌ها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.

چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این می‌تواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسان‌تر کند، زیرا این تصور را کاهش می‌دهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.

در سناریوی تیره و تار درگیری گسترده‌تر، می‌توان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی‌ را که در جریان حملات حوثی‌ها در دریای سرخ اجرایی‌کرد، اعمال کند: یک اقدام موازنه‌سازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.

دیگر خبرها

  • حمله به پایگاه آمریکا در شرق سوریه
  • توافق نزدیک عربستان با آمریکا؛ آل‌سعود هسته‌ای می‌شود؟
  • آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
  • آمریکا و عربستان در مسیر توافق هسته‌ای غیرنظامی؟
  • ادعای وزیر دفاع ترکیه درباره حضور پ ک ک در داخل مرزهای ایران
  • حمله رژیم صهیونیستی به حومه دمشق
  • ادعای ترکیه مبنی بر کشتن ۴۳ تروریست در یک هفته
  • آخرین وضعیت دیپلمات مجروح حمله اسرائیل به سفارت ایران + عکس
  • لغو آماده‌باش نیرو‌های ارتش صهیونیستی برای حمله به رفح
  • نقد ادعای زیباکلام درباره آغازگر جنگ با مستندات تاریخی / روایت نماینده وقت عراق در سازمان ملل از آماده‌باش صدام برای آغاز جنگ علیه ایران