رسانه هندی: دهلی نو نباید تسلیم فشارهای آمریکا شود
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۸۶۳۰۵
دهلی نو-ایرنا- تارنمای هندی ' نیوز کلیک' در مطلبی با عنوان دهلی نو نباید تسلیم فشارهای آمریکا شود، نوشت: روابط راهبردی هند با کشورهایی چون ایران، روسیه و چین به دلیل فشارهای آمریکا تحت تاثیر قرار گرفته است؛ آیا سیاست مداران حاکم هند کاملا تسلیم خواسته های آمریکایی ها شده اند؟.
تارنمای هندی 'نیوز کلیک' نوشت: سفر ناگهانی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به هند و دیدار او با 'سوشما سواراج' همتای هندی خود در زمانی که دولت 'نارندرا مودی' نخست وزیر هند در روزهای پایانی فعالیت خود قرار دارد نشان دهنده سطح بسیار بالای نگرانی تهران از تسلیم دهلی نو در مقابل فشارهای آمریکا و توقف واردات نفت از ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این تصمیم غیرمنتظره دهلی نو در واقع تهران را که دوست قدیمی و نزدیک هند است شوکه کرده است. با توجه به گزارش ها، سواراج خطاب به ظریف اعلام کرده که تصمیم دهلی نو برای ادامه واردات نفت از ایران پس از پایان انتخابات سراسری این کشور اعلام خواهد شد. این پاسخ موضع هند را مشخص نمی کند. در واقع سواراج در موقعیتی قرار ندارد که بتواند تصمیم گیری کند و تصمیم نهایی توسط مودی در صورت پیروزی مجدد او در انتخابات گرفته خواهد شد.
انتخابات سراسری هند در تاریخ 23 ماه مه به پایان خواهد رسید و نتیجه انتخابات نیز در همان تاریخ اعلام خواهد شد.
مودی دارای روابط بسیار نزدیک و دوستانه با تیم 'ب' از جمله بنیامین نتانیاهو(نخست وزیر رژیم صهیونیستی)، بن سلمان( ولیعهد عربستان) و بن زاید( ولیعهد امارات) است و تصمیم گیری او بسیار حساس خواهد بود. تیم 'ب' به همراه بولتون در واقع پروژه ایران را دنبال می کنند و آن هم تغییر حکومت در این کشور است.
مهمترین مساله این است که در میان سه مشتری بزرگ نفتی ایران، تنها هند است که تسلیم فشار های آمریکا شده است. برای دولت مودی که ادعای قدرت ملی می کند اینگونه تغییر موضع غیر قابل قبول است. توافقات به دست آمده در طول دیدارهای راهبردی مودی با حسن روحانی رییس جمهوری ایران در روسیه و در حاشیه نشست سازمان همکاری شانگهای به نظر بی اثر شده اند و تهران حق دارد به کیفیت دوستی نارندرا مودی بیندیشد.
باید یادآوری شود که هند یک توافق سه جانبه با ایران و افغانستان جهت توسعه بندر چابهار امضا کرده است.
دولت هند در بودجه پیشبینی شده خود برای سال جاری(2019) یک و نیم میلیارد روپیه معادل تقریبی 21 میلیون و 127 هزار دلار ( با نرخ 71 روپیه به ازای هر یک دلار آمریکا) برای توسعه بندر چابهار بودجه در نظر گرفته است.
تهران کنترل کامل اسکله شهید بهشتی در بندر چابهار را در اختیار شرکت بنادر جهانی هند قرار داده است. بندر چابهار اولین بندر خارجی است که هند کنترل آن را به دست گرفته است.
این درحالی است که در سال جاری، هند مسیر کشتیرانی میان بنادر خود و بندر چابهار را افتتاح کرد. بر این اساس هند قصد دارد در هر دو هفته محموله های خود را از بنادر مومبای، کاندلا و موندرا به ایران ارسال کند.
بندر چابهار که در دریای عمان قرار گرفته، دسترسی هند به افغانستان از طریق دریا را آسان می کند. دولت هند متعهد به سرمایه گذاری 500 میلیون دلاری برای توسعه بندر چابهار و همچنین سرمایه گذاری 1.5 میلیارد دلاری برای ساخت مجموعه ای از جاده ها و راه آهن شده است.
سال گذشته هند دو محموله گندم را از طریق بندر چابهار به افغانستان صادر کرد. این اقدام با هدف اثبات اعتبار این مسیر و گسترش ورود محموله های جهانی پیش از فعال شدن کامل بندر چابهار انجام شد.
رسانه های هند اعلام کرده اند که واشنگتن پس از حمله پلواما که در آن دستکم 41 نظامی هندی کشته شدند، از هند در مقابل پاکستان حمایت کرده است و همچنین برای قرار گرفتن نام مسعود اظهر سرکرده گروه موسوم به جیش محمد در لیست تروریستی سازمان ملل تلاش کرده و اکنون از هند انتظار دارد تا با خواسته های آمریکا در خصوص ایران موافقت کند. راستی این ادعا هیچگاه ثابت نخواهد شد زیرا آمریکایی ها به هیچ وجه مسئولیت تخریب روابط میان هند و ایران را بر عهده نخواهند گرفت.
از سوی دیگر آمریکا تنها در مورد مسعود اظهر تاثیر گذار نبوده است. قرار گرفتن نام وی در لیست تروریستی سازمان ملل، در واقع یک تلاش مشترک از سوی انگلیس، چین و همچنین رایزنی های پشت پرده دهلی نو با پکن بوده است. زمانی که اتفاقی خوب رخ می دهد آمریکایی ها بلافاصله آن را به خود نسبت می دهند و متاسفانه رسانه های هند نیز بدون تحلیل این ادعاهای آمریکا را منتشر می کنند.
اکنون آمریکا 'دیپلماسی فشار' خود بر هند را در دو مسیر ادامه می دهد؛ اول اینکه این کشور هند را تهدید کرده است که وضع تعرفه های گمرکی برای کالاهای آمریکایی برای دهلی نو عواقب خواهد داشت.
ویلبر راس وزیر بازرگانی آمریکا که دو هفته پیش در دهلی نو حضور داشت، در اخطاری به هند اعلام کرد که وضع هرگونه تعرفه های متقابل گمرکی برای کالاهای آمریکایی در پاسخ به تصمیم آمریکا جهت لغو برخی از امتیازهای تجاری هند می تواند برای این کشور عواقب داشته باشد.
آمریکا همچنین هند را از «نظام عمومی ترجیحات» (GSP) خارج کرده است؛ از آنجا که هند بهطور میانگین در حدود 5.6 میلیارد دلار کالا بدون احتساب حقوق گمرکی به آمریکا صادر میکند، بهعنوان بزرگترین کشور منطقه جنوب آسیا در جهان بهحساب میآید که از توافق برنامه «نظام عمومی ترجیحات» (GSP) منفعت می برد.
مسیر دوم فشارهای آمریکا در خصوص روسیه است. این کشور از دهلی نو خواسته تا طرح خرید سامانه موشکی اس 400 از روسیه را لغو کرده و در مقابل سامانه موشکی 'تاد' را از آمریکا خریداری کند، اما سیستم های نظامی آمریکا بسیار گران تر هستند و آنها دارای قابلیت های مشابه سامانه اس 400 نمی باشند.
این رسانه هندی در خاتمه نوشت: متاسفانه هند در مقابل خواسته های آمریکا تسلیم شده و خرید نفت از ایران را متوقف کرده است. این تصمیم درحالی گرفته شده که نبود نفت ایران به اقتصاد هند صدمه می زند. آیا دولت هند به منافع اقتصادی و امنیت انرژی این کشور بی تفاوت شده و استقلال ملی هند را تسلیم خواسته های آمریکا ساخته است؟
آساق**267**1275
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي هند آمريكا ايران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۸۶۳۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغگویی BBC برای خونشویی
محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزارهای دیگری متوسل شدهاند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهههای گذشته به جنایت غیرانسانیشان بپردازند.
گزارشهای ارسال شده نشان میدهد در حال حاضر میلیونها انسان آزاده، فارغ از دین ونژاد علیه سیاستهای استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کردهاند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاستهای استکباری خود عقبنشینی و با توقف جنگ، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمبارانهای صهیونیستها در امان باشند.
سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی
روایت عجیب و غریب بیبی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپوهای امپراتوری دروغین رسانههایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبههسازیها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها مانور میدهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است.
نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارشها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بیبیسی گزارش خود را اینطور به پایان رسانده که «این اسناد میتواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر میرسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی بهراحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا بهطور واضح با قالب رسمی [نامههای ایران]متفاوت است. بهعنوانمثال، فاصلهها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگانهای رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانههای وابسته و معاند، ابزارهای محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانهای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمینهای اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمیتواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موجسازی روی اخباری که توان جریحهدار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآوردههای خبری میپردازد.
تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب
حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاستها و راهبردهای قدرتهای سلطهگر در سراسر جهان به کار گرفته میشوند. رسانههای فارسی زبان وابسته به این قدرتها که این روزها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاههای آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانهروزی وارد میدان میشوند و با اتخاذ شیوههای غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن میزنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روزها در دانشگاههای آمریکا یا سرزمینهای اشغالی رخ میدهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار میکنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشورهای مستقل دیگر رخ میداد همین رسانهها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت میدانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سالهای گذشته در کشورمان رخ داد و رسانههای فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقشآفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند بهویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکاییها و صهیونیستها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزهای برای احیای آشوبها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکردهاند چه برسد به مخاطبان.
افزایش ضریب نفوذ رسانهای برای سلطهجویی
گزارههای موجود نشان میدهدرسانههای بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزشهای مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوریهای تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاستهای کلی خود را در رسانههای نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانههای جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیکهای مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانههای معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما اینکه اشتراکگذاری این اخبار بهراحتی و با هزینه کمتری در رسانههای نوین انجام شده و در دسترس طیف گستردهای از مردم قرار میگیرد. واضح و مبرهن است که رخدادهایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمیافتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول میکشید ولی اکنون بهدلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانهای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بینالمللی را در سر میپروراند میکوشد با انواع و اقسام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی نمیتواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باورها و ارزشهای انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابد. فتنهای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار نگیرد. رجوع به افکارسنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهمتری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازهای در فعالیتهای ضد حقوق بشری کشورهای غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنشها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانهای میخواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیستها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسلکشی باشند بهویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنهدار در اتاق جنگ صهیونیستها و کابینه نتانیاهو، شهرکنشینها هم بهدلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کردهاند و در خصوص وضعیت گروگانها منتقد سیاستها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیستها منجر شده است و آنها با جنگ روایتها میخواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوکهای پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان میدهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است بهویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بیاعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همینرو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامیزند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات میشودودروغهای رسانهای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.
نقش پنتاگون در آشوبهای ضدایرانی
نظامیان پنتاگون طبق گزارشهای رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیتهای خود برای پیچیدهتر شدن شرایط ایران و تشدید تنشهای داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوریهای هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانیها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمینشینند و با تدوین گزارشهایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بیبیسی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئههای بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانهای علیه کشورمان را عهدهدار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانهای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارشهای سازمان منافقین، گروههای تروریستی تجزیهطلب و گروهکهای رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینهها موفق شدند برنامههایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف بهروزرسانی شده و برای اجرا به رسانههای معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده میشود.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی