مورد عجیب یک کشف لذیذ؛ محبوب سفرهها،مشمول وعدهها
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۲۶۹۰۱
عصر ایران،فاطمه صابری- میتوان بدون ذرهای مبالغه او را پدر برنج کیفی ایران معرفی کرد. مردی که نه مرکز تحقیقات برنج داشت و نه از علوم آزمایشگاهی سردر میآورد. اما با عشق و علاقه و نبوغ ذاتی به خوشههای طلایی برنجهایی که سالها در شالیزار پدری و بعدتر خودش کشت میشد نگاه کرد تا از میان میلیونها دانهی برنجی که روی خوشهها چونان گوشوارههایی طلایی آویخته بودند شَلتوکهای بلندتر را پیدا کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این دانهها در سال اول فقط 3مشت بود و در سالهای بعد مُشتی دیگر به آن اضافه شد تا حدود 5 سال بعد که این مُشته ها قابلیت «توم» شدن و رفتن به «توم بیجار» را پیدا کرد و عطر برنج «هاشمی» در یکی از «بیجار»های روستای چاپارخانه خُمام پیچید.
ملاقات با کاشف فروتنِ بهترین برنج ایران
دیدار با یوسف هاشمی کاشف کیفیترین رقم برنج ایران در جوار شالیزارش در روستای چاپارخانه بخش خُمام در ۲۰ کیلومتری رشت انجام شد. تا «هاشمی زاده» که سالهاست شهره شده به هاشمی،در هفتادویکمین سال زندگیاش برای ما از کشفی لذیذ بگوید.دسترنجی که سالهاست میلیونها ایرانی را سیر و سرمست از پای سفره بلند کرده است.
در اردیبهشتماه98 هم آقای هاشمی و خانوادهاش مانند 300هزار شالیکار گیلانی هستند که در 238 هزار هکتار از زمینهای حاصلخیز این استان شمالی کار نشای برنج را شروع کردهاند تا عنوان «بزرگترین تولیدکننده ارقام بومی و کیفی» همچنان در اختیار گیلان باشد.
عنوانی که بیشک مدیون یوسف هاشمی و یکی دیگر از کاشفان فروتن بذر کیفی برنجی دیگر به نام «علی کاظمی» است. البته بیش از 60 درصد زمینهای برنجکاری گیلان زیر کشت برنج هاشمی است و حدود 30 درصد هم شلتوک مرغوب کشفشده به دست علی کاظمی را میکارند و مابقی هم «صدری، حسنی و دیلمانی» که در زمره برنجهای کیفی هستند را در کنار گوهر و سپیدرودِ پر محصول، کشت میکنند.
روایت کشفی لذیذ به نام برنج هاشمی
اما وقتی از «برنج هاشمی» که آوازهاش سالهاست از مرزهای گیلان خارجشده و در سراسر ایران مهمان یکی از مهمترین بخشهای زندگی مردم شده سخن میگوییم از چه حرف میزنیم؟ هاشمی در کنار شالیزارش که چسبیده به محل زندگیاش است رنج لذتبخش کشف یکگونه کیفی برنج را اینگونه برای عصر ایران شرح داد؛ تا اواسط دهه 60 ما هم مانند بیشتر برنجکاران، زمینمان زیر کشت برنجهایی مانند بینام، موسی طارم، عطری، غریب، سیاهدانه و حسن سرایی بود که با توجه به موقعیت زمین و آب ما هرکدام مشکلات خودشان را داشتند.
حوالی سال 64 هم محصول کاشته شده ما برنجی محلی به نام «بینام» بود. بینام برنج دانه کوتاه تپلی بود که انتهای دانههایش هم گرد بود که اصطلاحا مجلس پسند نبود. بعد از چند سال برنجکاری در آن سال، قبل از برداشت برنج توجهم به بعضی خوشههای طلایی جلب شد. لابهلای هزاران خوشه از برنجهایم دیدم که برخی دانههای شلتوک بلندتر از «بینام»های همیشگی هستند.
هاشمی فراموش نمیکند که درباره برخی اصطلاحات خاص کشت و برداشت برنج هم برای ما توضیح بدهد؛ «شلتوک» برنجی است که هنوز پوستهاش از ساقه جدا نشده و دانههایش طلاییرنگ است. یعنی پس از درو با خرمنکوب دستی یا کمباین، شلتوک از ساقه برنج جدا میشود.که البته در این مرحله هم برنج سفیدی که همه استفاده میکنند به دست ما نمیرسد. چون شلتوک به کارخانههای برنجکوبی برده میشود و در آنجا پوسته که در اصطلاح محلی به آن «فَل» گفته میشود جدا شده و در مرحله بعد در سفیدکُن تراش داده میشود تا سبوس از آن جدا شده و دانههای سفید برنج نمایان شود.
خوشههای طلایی در شیشه مربا
هاشمی با گذشت بیش از 30 سال از کشفی لذیذ همچنان هنگام یادآوری ماجرا چشمانش برق میزند و لبانش میخندند. وقتی میگوید که در سال اول از تمام شالیزار نزدیک خانهاش تنها چند مُشت «شلتوک» دانه بلند پیدا کرد و آن را جدا از شلتوکهای دیگر گذاشت.
شلتوکهایی که طبق توصیف خانم امالبنین اسدی همسر آقای هاشمی «مثل طلا» میدرخشیدند و زیبا بودند. خانم اسدی به خاطر آورد که همسرش شلتوکها را مانند یک دارایی باارزش داخل یک شیشهی 200 گرمی خالیشده مربا ریخت تا سال بعد در «توم بیجاری» جداگانه از برنجهای دیگر بکارد.
هاشمی گیلک زبان تلاش میکند به فارسی توضیح دهد که «توم بیجار» همان شالیزار نیست؛در توم بیجار، شلتوکها را سبز میکنند تا موقع نشا که عموما اواخر فرودین و تا اواخر اردیبهشتماه است در شالیزارهای آمادهشده بکارند.
خانم اسدی 61 ساله هم که مانند همسرش آقای هاشمی از 15 سالگی در زمینهای برنجکاری مشغول کار بوده و مادر 6 پسر و 3 دختر است میگوید؛ هرسال در تمام قسمتهای شالیزار چشم میچرخاندیم تا در هوای شرجی و گرمای غیرقابلتوصیف هنگام برداشت برنج در چند صد متر زمین و لابهلای هزاران شاخه برنج چند دانه شلتوکی را جمع کنیم که از بقیه بلندتر و خوشفرم تر بودند.
خانم اسدی که از معدود زنهای منطقه بوده که دروی برنج هم انجام داده همراه همسرش با ذکر جزئیاتی از آن زمان گفتند که هرسال در موعد برداشت برنج آنها بهجز انجام کارهای معمول مربوط به داشت و آمادهسازی برنج برای درو ، حدود 20 روز و طی 4 سال طول و عرض یک هکتار زمین را بالا و پایین میرفتند تا دانههای مدنظر برنج را از بقیه جدا کنند.
میگویند تصور زیادی از کار طاقتفرسایی که در پیشگرفته بودند نداشتند. البته بعد از چند مُشت اول و کشت جداگانه آن در سال بعد متوجه شده بودند که اگر به این کارشان ادامه دهند قطعا شالیزارشان محصولی نمونه تحویل میدهد. اما مطلع نبودند که کارشان در واقع کشفی بزرگ است که محققان برای دستیابی به آن ممکن است سالها تلاش کنند و در فضاهای آزمایشگاهی برای کسب نتیجه دلخواه بارها بروی آن آزمونوخطا انجام دهند.
کِشتههای آقای هاشمی با همراهی خانواده در سال چهارم پروژهای که هرچند روی کاغذ اهداف و ویژگیهایش نوشته نشده بود اما به حدود 50کیلو شلتوک رسید تا در شالیزار هاشمی یکی از مرغوبترین برنجهای گیلان بدون کمترین استفاده از سم و کود و آفات به سر سفره برسد.
نامگذاری یک کشف در برنجکوبی
هاشمی میگوید بعد از حدود 5 سال وقتی شلتوکهایم را برای تبدیلشدن به برنج به کارخانه برنجکوبی روستایمان به نام مرحوم کربلایی نظمی سپردم از دیدن دانههای بلند و خوش عطر برنج تعجب کرد و از ماجرا پرسید. وقتی داستان دانههای بهدستآمده با رنج زیادمان را گفتم به مزاح گفت نامش را «هاشمی» میگذاریم. نامی که بر روی این برنج ماندگار شد.
کمکم آوازه برنجی مرغوب در روستای چاپارخانه خمام پیچید و برنجکاران در غیاب جهاد کشاورزی، برای خرید جوی برنج و کشت در سال بعد آدرس خانه آقای هاشمی را گرفتند و از او خواستند که کمی از شلتوک برنج مرغوبشان را به آنها هم بدهد.
کاشف برنج هاشمی میگوید که در آن روزها اطلاعاتی از ثبت تجاری و معنوی این کار نداشتم و کشاورزان دیگر و اطرافیانم هم چیزی درباره ماجرا نمیدانستند. نظارت جهاد کشاورزی هم آنقدر نبود تا بداند کشاورزان در هر روستا چه شلتوکی میکارند و چه چیزی برداشت میکنند.
به خاطر همین من بدون هیچ منت یا حتی پولی اضافهتر، نتیجه سالها زحمتمان را در اختیار کشاورزان روستایمان گذاشتم و در کمتر از زمانی که دانهدانه برنج کیفی در شالیزار ما جمع شده بود،خوشههای برنجی که دیگر به نام «هاشمی» مشهور بود در شالیزارهای گیلانمان سبز شد.
برنجی که کمی بعد سر از شالیزارهای مازندران درآورد تا در کنار برنجهای پُرمحصولی که در آن شالیزارها کشت میشد و عموما خوش پخت نبودند، برنجی خوشطعم که حتی بعد از سرد شدن هم بهراحتی قابل استفاده بود، کشت شود.
پایان سه دهه گمنامی با اهدای 300 هزار تومان
تا خردادماه سال 93 یعنی بیش از دو دهه بعد از ماجرا که سازمان جهاد کشاورزی گیلان از ۳۷ تولیدکننده برتر بخش کشاورزی استان با اهدای 300هزار تومان تجلیل کرد کمتر کسی مبتکر برنج هاشمی را میشناخت. بعدازآن مراسم بود که تعدادی از خبرنگاران گیلانی از دو کشاورز به نام یوسف هاشمی و علی کاظمی نوشتند که سواد خواندن و نوشتن ندارند اما دو رقم از کیفیترین برنجهای ایران به ابتکار آنها بهدستآمده است. در این مطالب تاکید شده بود این برنجکاران علیرغم خدمت بزرگشان برای ارتقای وضعیت غذای اصلی مردم ایران، قدر ندیدند؛ یعنی نه ما به ازای مالی خدمت خود را دریافت کردند و نه برنجی که کشف کرده بودند بهصورت معنوی و یا تجاری ثبت شد.
موردِ عجیبِ ثبت برنج هاشمی
رامین هاشمی زاده یکی از پسران خانواده که معلم است درباره علت ثبت نشدن برنج هاشمی که میتوانست عایدی خوبی برای پدر و مادر و خانوادهای که سالهاست اموراتشان را از راه برنجکاری میگذرانند، داشته باشد به عصر ایران توضیح داد؛ چند سال بعد از موفق شدن کشت برنج هاشمی به سازمان جهاد کشاورزی گیلان مراجعه کردیم و خودمان درباره برنجی که حاصل زحمات پدر و مادرمان بود و بین برنجکاران و مصرفکنندگان محبوب شده بود صحبت کردیم. اما بهجز تشویق و تشکر زبانی چیزی عاید ما نشد. و در مقابل درخواست ما برای کمک به ثبت تجاری این برنج هم گفتند که موضوع مشمول مرور زمان شده است به همین دلیل امکان ثبت تجاری آن وجود ندارد.
سالها استناد مدیران مربوطه به قانون ثبت علائم و اختراعات کمیسیون قوانین عدلیه مصوب سال 1310 بود. هرچند سال 1386 بالاخره بخشهایی از این قوانین از نو نوشته شد. اما گویا ثبت برنج هاشمی از موارد عجیبی است که قانونگذاران و مجریانش درعینحالی که بر صحت ماجرا گواهی میدهند اما راهکار قانونی برای آن ندارند.
انتقاد هاشمی مبتکر برنج کیفی و خانوادهاش این است که آیا در چنین موارد نادری که متولی ماجرا یعنی جهاد کشاورزی استان از اصل و صحت ماجرا باخبرند و از نزدیک طی چند دهه گذشته نتایج و حاصل کار را مشاهده کردهاند نمیتوانند گرهای از پرونده باز کنند؟
موضوعی که از سال 93 به اینسو بهواسطه آنچه در رسانههای مختلف دستور استاندار وقت گیلان یعنی محمدعلی نجفی و علیرضا شعبان نژاد رئیس سازمان جهاد کشاورزی گیلان برای ثبت این ارقام به نام کاظمی و هاشمی بود مورد توجه زیادی قرار گرفت.
وقتی دغدغه ثبت کیفیترین برنج ایران در وزارت کشاورزی بیاهمیت بود
اما پیگیریهای بعدی فرزندان هاشمی نشان داد که روال در این دولت هم مانند وعدههای مطرحشده در دولت احمدینژاد است که یوسف هاشمی بهواسطه نامهنگاریهای مختلف به وزارتخانه جهاد کشاورزی رسیده بود. جایی که تصور میکرد خواستهاش با دستور اسکندری وزیر وقت جهاد کشاورزی برآورده میشود؛ اما قبل از آنکه موفق شویم خواستهمان را که نه مالی بود و نه حمایتهای ویژه و شائبه دار با وزیر مطرح کنیم، از سوی مسئول دفتر ملاقات مردمی او بهنوعی با تمسخر مواجه شدیم.
به ما گفتند؛برای چنین موضوع بیاهمیتی میخواهید وقت وزیر را بگیرید؟ ثبت برنج هاشمی ازنظر مدیران وزارت خانهای مهم نبود که رسالت اصلیاش تامین امنیت غذایی مردم تعریف شده. اما به مردی که بدون کمک مادی و معنوی جهاد کشاورزی و مرکز تحقیقات برنج زمینهساز تولید کیفیترین برنج ایران شده اجازه ملاقات چنددقیقهای با وزیر کشاورزی داده نشد. تا با گذشت چند سال از ماجرا با خود تکرار کند؛اگر دستاوردم ارزش یک درد و دل چنددقیقهای را ندارد چگونه گاه تا 80درصد برنجهای تولید شده زیر نظر همین جهاد کشاورزی با رقم «هاشمی» است. آیا مدیران این وزارتخانه نمیدانند که برنج هاشمی سالهاست بهعنوان انتخاب اول در بهترین نقطه سفرههای میلیونها ایرانی میدرخشد؟
تقدیر از کشاورز نمونه به سبک وزارت جهاد کشاورزی
این خانواده میگویند مردادماه سال ۹۳ در اولین کنگره بینالمللی زراعت و هفدهمین همایش ملی زراعت که آقای هاشمی هم بهعنوان یکی از فعالان این عرصه دعوتشده بود نامهای برای حل برخی از مشکلات برشمرده به آقای حجتی وزیر جهاد کشاورزی دولت روحانی هم نوشته بودیم و به دست ایشان دادیم که هرگز پاسخی به آن داده نشد. تا همچنان بعد از 3 دهه تقدیر از کاشف کیفیترین برنج ایران به دو سکه بهار آزادی،پرداخت نقدی 300 هزار تومان و البته یک پلوپز برقی 18 نفره محدود بماند.
یکی از فرزندان هاشمی که بارها پیگیر ماجرا بوده میگوید بعدازآنکه گفته شد امکان ثبت تجاری وجود ندارد به خاطر زحمات پدر و مادر تلاش کردیم برنج هاشمی را صورت معنوی ثبت کنیم.
اما در اینجا هم جهاد کشاورزی که میتوانست پیشقدم شود و بهپاس سالها زحمت بیمزد پدرم هزینههای این کار را پرداخت کند پا پس کشید و آدرس موسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال ایران که در کرج قرار دارد را به ما دادند.
جایی که برای آزمایشهای مختلف برای مستقل بودن گونه، باید چند میلیون تومان وجه پرداخت شود و ممکن است برای تائید نیاز به چند مرحله آزمایش باشد که پدرم از عهده پرداخت هزینههایش برنمیآید.
در خانواده هاشمی این مسئله بهکرات مطرحشده است که اگر چنین دستاوردی که بهطور مستقیم با امنیت غذایی مردم سروکار دارد در کشور دیگری علنی میشد آیا آن فرد برای ثبت، و حمایتهای مادی و معنوی ارج نمیدید؟ آیا در راستای تحول بخش کشاورزی چنین کشاورزی خبرهای بهعنوان معلم و آموزشدهنده کشاورزان دیگر مورد توجه قرار نمیگرفت؟
برنجکار نمونهای که برای فرزندانش زمین کشاورزی ندارد
خانم اسدی، همسر آقای هاشمی هم با اشاره به سالها زحمات خود و همسرش در برنجکاری میگوید باور کنید که ما بعد از 40 سال کار سخت کشاورزی و علیرغم بیماریهای مختلف، همچنان کار میکنیم؛ که اگر کار نکنیم اموراتمان نمیگذرد و علاوه بر این احساس میکنیم که برای بچههایمان کم گذاشتهایم. بچههایی که شاید اگر ما وضعیت مالی بهتری داشتیم میتوانستند به تحصیلاتشان ادامه دهند. مادر توضیح میدهد؛ که از جمع 9 فرزند این خانواده 3 دختر و 4 پسر ازدواج کردهاند و دو پسر هنوز مجرد هستند. دو پسری که همراه برادر بزرگشان یونس در کنار پدرشان برنجکاری میکنند. اما آنها خودشان صاحب زمین نیستند و با مشارکت یکدیگر حدود ۸ تا ۱۰ هکتار از زمینهای دیگران را مناصفه کاری(سهم بری) میکنند.
مادر میگوید برنجکاری سخت و هزینه بر است. علیرغم آنکه برنج بهدستآمده در شالیزار ما سفرههای زیادی را رنگین کرده و به کشاورزی ایران و کشاورزان زیادی کمک کرده اما ما زندگی راحتی نداشتهایم. ما به همراه فرزندانمان حدود 15 سال در خانهای کاهگلی زندگی کردیم. و همیشه چشممان به آسمان بوده و دستهایمان روی زانوهای خودمان. اما به خاطر فرزندان و نوههایمان و اینکه آنها هم امیدوار باشند که راه پدرشان را ادامه دهند انتظار داریم که مثلا وامهای ارزانقیمت یا ماشینهای کشاورزی برای انجام بهتر کارها در اختیارمان بگذارند. تا ما شرمنده فرزندانمان نباشیم.
خانواده یادآوری کردند که معمولا بعدازآنکه رسانهای درباره کار بزرگ آقای هاشمی مینویسد مسئولان چند روزی وانمود میکنند که پیگیر حل مشکلاتشان هستند اما یکهفتهای که از ماجرا میگذرد برمیگردیم به خانه اولمان. مثلا نامهای میزنند برای دریافت وام تجهیزات کشاورزی. وقتی پیگیر میشویم آنقدر شرایط دشواری دارد که عملا دریافتش برایمان غیرممکن میشود.
از هزینههای مکانیزه کردن زمین برنجکاری تا اُجرت کارگران
بخشی از زمینهایی که آقای هاشمی و پسرانش زیر کشت میبرند به دلیل مشکلات جاده و کمآبی بهطور کامل مکانیزه نیست و آنها امسال هم برای هزینههای نشاء کاری به ازای یک روز تا 150 هزار تومان به کارگران زن پرداخت کردهاند.
علیرغم آنکه این خانواده سالها به روش سنتی مشغول کشت برنج بودهاند اما مخالفتی با نوسازی و استفاده از تجهیزات ندارند. با این حال مشکلاتی مانند خُرد بودن زمینهای اجارهای، عدم اجرای طرح همتراز سازی زمینها، عدم کانالکشی نهرهای سنتی که لایروبی هرساله آن توسط کشاورزان زمانبر و پرهزینه است و اختلاف ارتفاعی که بین زمینها وجود دارد آبرسانی و مکانیزه کردن شالیزارها را با مشکلات عدیده مواجه کرده. یعنی مکانیزه کردن در شروع کار به هزینهای نیاز دارد که پرداخت آن از عهده این خانواده خارج است.
هاشمی میگوید بر اساس تجربیاتی که در چندتکه زمینی که مکانیزه کردهایم بهدستآمده، میدانم که نشا با ماشینهای مخصوص هم ازنظر بازدهی شالیزار تاثیر مثبت دارد و هم به کاهش هزینهها کمک میکند؛مثلا گاهی ما تا پایان کار ممکن است به حدود 200 کارگر زن برای نشا نیاز پیدا کنیم که باید از روستای ما یا از زیباکنار و انزلی بیایند. که بهجز پرداخت هزینه کارگری از 100 تا 150 هزار تومان باید هزینههای 3 وعده غذای آنها را هم در نظر گرفت که به نقدینگی زیادی نیاز است.
بهجز این هاشمی معروف هم چند سالی است هنگام کشت برنج با معضل کمآبی در زمینهایش مواجه شده است. او توضیح میدهد که در سالهای قبل بیشتر آب مصرفی ما برای شالیزار به کمک موتورهایی بود که از چاه یا رودخانه به زمینهای ما آب میرساند. اما امیدواریم امسال به دلیل بارندگی زیاد و پرآب شدن رودخانهها مشکل آب نداشته باشیم.
هزینه تمامشده برنج خیلی زیاد است
هاشمی درباره افزایش قیمتها و انتقاداتی که این روزها درباره قیمت برنج مطرح میشود هم حرف به میان آورد و با اشاره به وضعیت زندگی خود و فرزندانش توضیح داد که ما هم مثل اکثر مردم ایران زندگی متوسطی داریم و گرانیها را با پوست و گوشتمان لمس میکنیم. اگر میگویند قیمت برنج گران شده، باور کنید هزینه تمامشده برنج خیلی زیاد است.
بر اساس هزینههای موجود در برنجکاری بهطور متوسط اگر برای هر هکتار زمین از 20 کارگر نشاکار استفاده شود بهجز هزینههای سه وعده غذای روزانه این 20 تَن، حدود 3 میلیون تومان دستمزدشان برای یک روز کاری است. هزینه غذای این افراد با دمدستیترین غذاها بیش از 50 هزار تومان به ازای هر کارگر است. البته اگر برنجکارانی امکان استفاده از ماشینهای نشاء را داشته باشند این هزینهها بهطور تقریبی تا 40 درصد قابلیت کم شدن دارد.
برنجکاری فقط با نشاء تمام نمیشود. بسیاری از شالیکاران به دلیل رویش علفهای هرز مجبور به وجین(کندن علفهای هرز از میان ساقههای برنج) هم میشوند. که هزینه کارگری آن بهطور تقریبی نصف نشا است. برای زمینهایی که مکانیزه نیستند دروی برنج به روش سنتی و با داسهای مخصوص انجام میشود که برای یک هکتار معمولا بین 10 تا 15 کارگر مرد به کار گرفته میشود. هزینه هر کارگر برای دروی برنج در سال 97 تا مرز 200هزار تومان هم رسیده بود.
برنجکارانی مانند آقای هاشمی معتقدند وقتی تمام هزینههای کار مانند کارگر،هزینههای قبل و بعد از نشاء، نهادههای کشاورزی و سموم مختلف نسبت به سال قبل چند برابر افزایش داشته است با قیمت فعلی برنج در نهایت کشاورز میتواند با درآمدی سربهسر اموراتش را بگذراند. تازه اگر وضعیت آب و هوایی یاورش باشد که مثلا در هر هکتار زمینش دستکم 5 تُن شلتوک برداشت کند.
تصادفی که آقای هاشمی را ناظر کیفی کرد
این برنجکار دیماه 95 به دلیل جراحات سخت ناشی از یک تصادف سخت که نتیجه بیتوجهی یک راننده در مسیر جاده خمام به انزلی بود مدتها در بیمارستان بستری شد و ماهها در منزل دوره نقاهت را طی کرد و در حال حاضر هم قادر به انجام بعضی از کارهای یدی نیست و در بیجار برای فرزندانش نقش ناظر کیفی برند معتبر هاشمی را ایفا میکند. او تاکید میکند که اگر تلاشهای کادر درمان بیمارستان پورسینای رشت برای بهبود وضعیتم نبود قطعا شرایطم از حالا نامساعدتر بود.
روزهای پررنج خانواده هاشمی بعد از کلاهبرداری یک خریدار
هاشمی و چند تن دیگر از مردم روستای چاپارخانه سال 96 هم درگیر ضرر و زیان مالی شدند ماجرا مربوط به کلاهبرداری یک پدر و پسر برای خرید برنج از اهالی چاپارخانه خمام بود. ارزش برنج خریداریشده این کلاهبرداران فقط از خانواده هاشمی حدود 140 میلیون تومان بود. ماجرایی که برای تعداد زیادی از اهالی روستا هم اتفاق افتاده. نتیجه پیگیریها بعد از حدود دو سال، پولی را به آنها بازنگردانده اما گفته میشود که پدر و پسر کلاهبردار بازداشت و در زندان به سر میبرند.
از دستاورد آقای هاشمی تا نتیجه 60 سال کار موسسه برنج
هر چند وضعیت جسمی و اقتصادی برای یوسف هاشمی راضی کننده نیست. اما امسال هم دستهای کمرمق شدهاش را روی زانو گذاشته و وارد بیجارش شده تا همچنان با همراهی خانوادهاش برنجی بکارد که موسسه تحقيقات برنج كشور در طی 6 دهه از فعالیتش قادر به معرفی مشابه آن نبوده.
البته که دهها کارمند و محقق این موسسه در طی این سالها بیکار نبودهاند و 52 رقم برنج را پشتیبانی و ثبت کردهاند. اما همچنان رقم محبوب برنجکاران گیلانی بهعنوان بزرگترین تولیدکننده ارقام بومی و باکیفیت در کشور که رتبه اول ازلحاظ سطح زیر کشت و رتبه دوم تولیدکننده برنج ایران را دارد «هاشمی» است و نه 52 نوع رقم پیشنهادی این موسسه که هزینههای زیادی هم برای معرفی آنها شده است.
برای آینده ایران برنج میکاریم
اینکه چرا وقتی حدود 60 درصد از 900 هزار تن برنج سفیدی که سالانه از شالیزارهای گیلان به دست میآید مربوط به برنج هاشمی است اما به ابتداییترین خواستههای یک کشاورز مبتکر در دولتهای مختلف توجه ای نمیشود قطعا سوالی نیست که هاشمی و خانوادهاش بتوانند پاسخگوی آن باشند.
آنها میگویند علیرغم تمام مشکلات و بیتوجهیها همچنان عاشقانه کار پررنج برنج را انجام میدهیم تا به سهم خود وظیفهمان را در قبال آینده ایران درست انجام دهیم. چون میدانیم بهجز تغییر کاربریهای زیاد زمینهای کشاورزی، در آیندهای نزدیک به دلیل افزایش جمعیت کشورهای اصلی تولیدکننده برنج، امکان خرید برنج از آنها بسیار دشوارتر میشود و این میتواند شرایط کشور را دشوار و سفرههای مردم را از برنج خالی کند.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: برنج هاشمی شمال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۲۶۹۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنوشت عجیب یک وعده رییسی/ اختلاف قیمت کوییک ۱۳ برابر شد! + اینفوگرافیک
به گزارش خبرآنلاین؛ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم در خردادماه ۱۴۰۰ دقیقاً دو ماه پیش از آغاز دوران ریاستجمهوری گفت: امکان افزایش تولید خودرو به بیش از دو میلیون دستگاه وجود دارد؛ خودرو باید از حالت انحصاری خارج و برای آن قیمت عادلانه تعیین شود.
تجارت نیوز در خبری نوشت:او در ادامه صنعت خودرو را از دغدغههای مهم و در عین حال قابل حل مردم به شمار آورد و با تاکید بر لزوم برنامهریزی برای افزایش کمیت و کیفیت و قیمتگذاری خودرو اظهار کرد: در کشور ما تولید خودرو داخلی به اندازه مورد نیاز نیست.
با مقایسه اختلاف قیمت کارخانه تا بازار چند خودرو ایرانی، میتوان متوجه واقعیتهای صنعت خودرو شد.در کمتر از سه سال و نسبت به خردادماه ۱۴۰۰، قیمت کارخانه خودرویی همچون پژو پارس LX TU۵ از ۱۴۶ میلیون تومان به ۴۰۲ میلیون تومان رسید؛ در حالی که قیمت بازار آن از ۲۶۹ میلیون تومان به رقم باورنکردنی ۸۷۰ میلیون تومان افزایش یافته است.
مورد دیگری همچون کوییک معمولی در سال ۱۴۰۰ با قیمت ۱۴۱ میلیون تومان از درِ کارخانه به فروش میرسید، اما نرخ فروش آن در بازار ۱۵۲ میلیون تومان تعیین شده بود؛ به عبارتی اختلاف ۱۱ میلیون تومانی از کارخانه تا بازار. هماکنون اختلاف قیمت کوییک S به ۱۴۴ میلیون تومان رسیده که به معنی افزایش ۱۳ برابری آن طی تنها سه سال است.
217
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899196