اما و اگرهای پارلمان اصلاحات
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۳۷۹۹۱
تهران- ایرنا- مجمع عالی اصلاح طلبان یا همان پارلمان اصلاحات، از حدود هفت سال قبل، در محافل اصلاح طلبان مورد بحث است. در واقع آنچه هدف اصلاح طلبان از تشکیل پارلمان اصلاحات است، ساختاری جدید است که متفاوت از ساختارهای فعلی باشد که برای انسجام اصلاح طلبان تلاش میکنند.
روزنامه روزان در یادداشتی به قلم آذر منصوری فعال سیاسی آورده است: نهادهایی مثل شورای هماهنگی یا شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان در دو انتخابات گذشته نقش انسجام بخشی را بین گروه های اصلاح طلب بر عهده داشتند و با وجود همه نقدها توانستند وظیفه انسجام بین اصلاحطلبان را به انجام برساند و مرجعی برای ائتلاف حداکثری بین مجموعه اصلاح طلبان بودند اما وقتی صحبت از پارلمان میشود، علی القاعده مختصات یک ساختار مشابه پارلمان باید به تصویر کشیده شود یعنی مجموعهای از هواداران و منتسبان جریان سیاسی اصلاح طلب، اعم از احزاب به عنوان گروههای حقوقی و شخصیت های حقیقی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه به رویکرد پارلمانی این جامعیت باید بتواند همه کشور را در بر بگیرد، به تعبیری هم در استان تهران و هم در استانهای دیگر و هم در شهرستانهایی که نماینده در پارلمان دارند، باید نقش و جایگاهی در آن نهاد جدید داشته باشند.
آنچه امروز توسط بعضی احزاب بهعنوان پیشنویس تاسیس پارلمان اصلاحات به شورای هماهنگی ارائه شده، دو مشکل عمده دارد، یکی اینکه به لحاظ ساختاری، مشخص نیست که این ساختار یک جبهه ائتلافی است یا یک حزب فراگیر یا یک پارلمان؟
وقتی اساسنامه پارلمان را مطالعه کنید، به هیچکدام از اشکالی که برای تشکیل این نهاد میتوان تصویر کرد، شباهت پیدا نمیکند و محل اشکال جدی هم همین جا است. البته توجه کنید که اشکالات نسبت به ساختار پارلمان اصلاحات، فقط از طرف من نبوده است، ما این اساسنامه را در دفتر سیاسی و شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به بحث گذاشتیم و نظر همه دوستان را گرفتیم و در نهایت پیشنهادهای خود را در هشت بند به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ارائه کردیم، در تاریخ پانزده مهر 97 که آخرین اصلاح کمیته سیاسی انجام شده بود و پیشنهاد شد که در شورای هماهنگی رای گیری شود، من بهعنوان نماینده حزب اتحاد ملت، مطرح کردم این پیشنویس باید به احزاب ارجاع شود و آنها درباره آن نظر بدهند، در این مرحله حتی روسای مناطق را هم در جریان این اساسنامه قرار دادیم و تقریبا صد در صد اعضای حزب اتحاد با این ساختار مشکل دارند و بنا به همین ملاحظه من به صفت شخصی نمیتوانم تصمیم متفاوتی بگیرم و وکالت تام الاختیار از حزب برای چنین تصمیمی داشته باشم، چه بسا پیوستن به پارلمان، با این مختصات و ساختاری که تعریف شده است، نیاز به تصویب کنگره داشته باشد. این موضوع در شورای هماهنگی همچنان محل بحث است، البته برخی دوستان عجله دارند که این ساختار با همین وضعیت به تصویب برسد و به مرحله اجرا در بیاید که اساسا در عالم واقع عملیاتی شدن این ساختار با توجه به اشکالاتی که دارد غیر ممکن است.
از طرفی به لحاظ طی مراحل قانونی که در قانون جدید احزاب نمیگنجد با توجه به اینکه دوستانی که خیلی شتابزده عمل میکنند، خود ایرادات حقوقی به شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان میگیرند و از طرف دیگر با توجه به مشخص نبودن ماهیت این ساختار، به تناسب نام و عنوانی که برای آن تعریف شده است. اگر قرار بر این باشد، پارلمان نوع رشد یافته شورای عالی و شورای هماهنگی باشد، خوب این دو نهاد وجود دارند، و چه ضرورتی دارد یک نهاد موازی دیگر در کنار این دو نهاد ایجاد شود؟
دلیل این اصرار را نمیفهمم و معتقدم ضرورت امروز اصلاح طلبان پارلمان نیست، مسئلهای که باید به فکر آن باشیم، مطالبات روی زمین مانده مردم و گروههای اجتماعی و اقشاری مثل زنان و... است. سوالی که وجود دارد این است که آیا در ساختارهای موجود، امکان پاسخگویی به این مطالبات وجود دارد یا باید نهاد دیگری برای پیگیری این مطالبات ایجاد کنیم؟
منبع: روزنامه روزان؛ 1398،02،31
گروه اطلاع رسانی**9117**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي روزنامه روزان اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۳۷۹۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!