گلشیری یک جریان فکری است
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۳۹۳۸۳
بسیاری جننامه را یکی از قلههای ادبیات فارسی در زمینه رمان میدانند و میتوان آن را از نخستین رمانهای شهری ایرانی محسوب کرد اما گلشیری با انتشار شازده احتجاب در پایان دهه ۴۰ به شهرت رسید. شازده احتجاب روایت فروپاشی نظام شاهی و خانی در سنت فرهنگی ایران را روایت میکند
به گزارش ایمنا، پس از مشروطه با گسترش روابط ایران با کشورهای غربی و اروپایی بهویژه فرانسه، ترجمه آثار داستانی در ایران آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رمانهای تاریخی آغازگر این تحول بودند و پس از آنها نخستین مجموعه داستان کوتاه با عنوان «یکی بود، یکی نبود» به قلم محمدعلی جمالزاده در سال ۱۳۰۰ به تحریر درآمد. باگذشت دههها ادبیات داستانی ایران روبهپیشرفت نهاد طوری که شاهد چهرههای برجستهای چون صادق هدایت، صادق چوبک، بزرگ علوی، سیمین دانشور و هوشنگ گلشیری بود. در این میان هوشنگ گلشیری (۱۳۱۶-۱۳۷۹) از دیدگاه مورخان ادبی تأثیرگذارترین نویسنده معاصر ایرانی بوده است.
اگرچه بسیاری «جننامه» را یکی از قلههای ادبیات فارسی در زمینه رمان میدانند و میتوان آن را از نخستین رمانهای شهری ایرانی محسوب کرد اما گلشیری با انتشار رمان «شازده احتجاب» در پایان دهه ۴۰ به شهرت رسید. شازده احتجاب روایت فروپاشی نظام شاهی و خانی در سنت فرهنگی ایران را روایت میکند. او یکی از نویسندگانی است که پابهپای نوشتن آثار مدرن و تکنیک محور کوشید تا با نوشتن مقالاتی چند پیرامون رمان و شعر؛ مبانی نظری کارش را نیز شرح دهد.
هوشنگ گلشیری همچنین عضو کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران حلقه ادبی «جُنگ اصفهان» بود. او پیش از انقلاب اسلامی در دورهای چهارساله به دعوت بهرام بیضایی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران استادی کرد و با برگزاری جلسات خوانشهای جمعی سعی در ارتقای سطح ادبیات داستانی ایران داشت.
برای بررسی خصوصیات و ویژگیهای گلشیری بهعنوان یک دوست و همچنین بهعنوان یک نویسنده سراغ «فریدون مختاریان»، دبیر تاریخ و ازجمله دوستان نزدیک هوشنگ گلشیری رفتیم تا این بار گلشیری را فرای داستانهایش بشناسیم. این گفتگو که پیشتر در مجله الکترونیک ادبی «سروا» منتشر شده است را در ادامه میخوانید:
از نخستین باری که گلشیری را ملاقات کردید، بگویید.
تاریخ، من را به گلشیری و همچنین گلشیری را به من وصل کرد. از سالهای قبل از آشنا شدنمان برایتان بگویم تا ماجرا روشن شود. قبل از اینکه گلشیری فعالیت جدی خود را آغاز کند اصفهان بود و محمد حقوقی به دلیل معروف بودن پدر و عمویش در اصفهان شناس بود. ما در دبیرستان ادب باهم همکلاس بودیم و پس از فارغالتحصیلی در دبیرستان ادب باهم همکار شدیم. روزی من به آقای حقوقی پیشنهاد کردم که جایی را برای دورهم نشستن و پاتوق کردن قرار دهیم. حدود سال ۱۳۳۹ بود و ما همینطور که مینشستیم و در قنادی پارک شیر و قهوه میخوردیم، افراد دیگری هم کمکم به ما اضافه شدند؛ از آنها میرعلائی و نجفی را میتوانم نام ببرم. در سال ۱۳۴۰ یک روز در قنادی باز و جوانی باحالت عجیبی انگار که خشمگین بود وارد شد. او به ما نزدیک شد و به آقای حقوقی گفت اجازه میفرمایید؟ از همان قنادی پارک که او را دیدم تا امامزاده طاهر که به خاک سپردمش. یار و موافق ما بود.
چه زمانی متوجه شدید که گلشیری میتواند در ادبیات داستانی فارسی جریان سازی کند؟
ابتدای آشناییمان، گلشیری جزء انجمن شاعران بود و به سمت داستان نرفت. مدتی از آشنایی ما گذشت تا اینکه جلیل دوستخواه ترتیب سفری سه نفره به روستای جرمی که اطراف شهرضاست را داد. در همان سفر به گلشیری گفتم شعرهایش را برایم بخواند، پس از اتمام آنها بلافاصله به او گفتم «تو نویسنده هستی؛ نه شاعر! وقتی دلیل را پرسید به او گفتم به صحنههای شعرت نگاه کن؛ مانند یک نویسنده آنها را توصیف کردی». همانجا بود که من متوجه شدم، گلشیری در ادبیات داستانی ایران طوفانی به پا خواهد کرد.
دغدغههای فکری گلشیری و سبک زندگی او بهعنوان یک نویسنده چگونه بود؟
در درجه نخست هوشنگ گلشیری انسان بسیار خردمند و باهوشی بود. نسبت به مسائل اطراف خود بسیار تیزبین بود و دید سیاسی قوی داشت. از جامعه خود دور نبود و سعی داشت، در داستانهایش جامعه را آنطور که میدید، ترسیم کند. برای گلشیری زمان مفهومی نداشت؛ بسیاری از شبها دیروقت به سراغ من میآمد و باهم از خانه بیرون میرفتیم و داستانهایش را برایم میخواند، چراکه من همیشه گوش شنوایی برای داستانهایش بودم. افتاده و فروتن بود و شوخطبعی خاصی داشت. او از مطالعه غافل نمیشد و ازآنچه تصور کنید بیشتر کتابخوانده بود. به خاطر میآورم همراه با حقوقی به دنبال ضربالمثلهای فارسی میگشت و همین باعث شد تا تز لیسانس خود را بر همین مبنا قرار دهد. طرز فکر و دیدگاه سیاسی اجتماعی او بعدها «جُنگ اصفهان» را تحت تأثیر خود قرارداد، بهطوریکه این نشریه نهتنها در زمان خود بلکه تاکنون هم در حیطه ادب فارسی بسیار خوش درخشیده است. در آخر در جواب باید بگویم که هوشنگ گلشیری هیچگاه منفعل نبود و به عبارت صحیح درزمینه سیاسی گوشهگیری نکرد.
چه کتابها و نویسندگانی تأثیر مستقیم روی گلشیری و آثار او داشتند؟
در ابتدا تمایل او برای خواندن کتاب، بیشتر ادبیات ملل بود و در این میان به نویسندگانی چون آنتوان چخوف و فئودور داستایوفسکی تمایل نشان میداد و در ادبیات داستانی فارسی هم صادق هدایت تأثیر بسزایی روی گلشیری داشت؛ اما در این میان جا دارد اشارهکنیم به ابوالحسن نجفی، مترجم و نویسندهای که بیشترین تأثیر را ازلحاظ داستاننویسی بر هوشنگ گلشیری داشت. مطلبی که نجفی درباره آلن رب گریه نوشت گلشیری را ازاینرو به آن رو کرد، طوری که به جرات میتوانم بگویم «اگر نجفی نبود؛ گلشیری، گلشیری نمیشد».
مقداری از محیط خانه و خانواده او توضیح دهید و اینکه آن فضا چه تأثیری بر گلشیری گذاشت؟
از زمانی که گلشیری جریان فکری مشخصی پیدا کرد فضای خانه برایش دشوار شد. مادر او خانمی بهشدت مذهبی بود و با پدرش نیز مدام بگومگوی پدر و پسری داشتند. خصیصههای اخلاقی مادرش بسیار در زندگی او تأثیر گذاشت؛ اما بهطورکلی هوشنگ گلشیری انسان بسیار باوقار و بااخلاقی بود.
سخن آخر؟
گفتنیها را گفتم، اما این را بگویم و تمام؛ «از گلشیری غافل نشوید». ازنظر من در ادبیات داستانی فارسی تنها نویسندههای که توانست پا جای پا هدایت بگذارد، گلشیری است. هوشنگ گلشیری تنها یک نویسنده نیست، او یک جریان فکری است.
منبع: ایمنا
کلیدواژه: جنگ اصفهان هوشنگ گلشیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۳۹۳۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نویسنده گزارش جعلی بیبیسی چه کسی است؟ /دست به دست شدن یک سوژه میان منافقین، موساد و انگلیسیها
شیوه جعل اسناد و مدارک منتشر شده در بیبیسی شباهت بسیار زیادی به اسناد جعل شده توسط گروههای هکری وابسته به نفاق دارد!
سرویس سیاست مشرق- انتشار یک گزارش ضدایرانی درباره چگونگی فوت نیکا شاکرمی در کوران اغتشاشات ۱۴۰۱ توسط شبکه بیبیسی همچنان با حاشیههایی روبهرو است، از روز انتشار این گزارش تاکنون، گافهای فراوانی از اسناد جعلی ارائه شده در این گزارش توسط رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی رو شده است، این خطا آنچنان آشکار و بزرگ است که بیبیسی یک بازیگر ایرانی به عنوان یکی از عوامل مرگ نیکا جا زده است!
تا جایی که بسیاری از کارشناسان سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که بخش جهانی بیبیسی یا به صورت عامدانه و با هدف ایجاد تشنج رسانهای این گزارش را منتشر کرده یا آنکه یک کلاه بزرگ بر سرش رفته و جریانی با اهداف پنهان سیاسی به صورت سازمانیافته انگلیسیها را سرکار گذاشتهاند.
با پذیرش هر کدام از این دو روایت، انتشار یک ماجرای عجیب و غریب از سوی بیبیسی نشان میدهد که دستهایی در پشت پرده در تلاش بوده است تا با بازکردن دوباره یک پرونده سوخته بار دیگر افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد، اما چه کسی این گزارش خاص را در رسانه انگلیسی منتشر کرده و در شبکه سایبری ضدانقلاب گردانده است؟ نگاهی به نویسندگان این گزارش اطلاعات جالب توجهی را در اختیار قرار میدهد.
آیدا میلر، نام یکی از نویسندگان گزارش بیبیسی جهانی درباره نیکا شاکرمی است. یک بررسی ابتدایی نشان میدهد که به ظاهر این نام به صورت مستعار در این گزارش استفاده شده است، اما ظاهر شدن یک اکانت با این نام در شبکههای اجتماعی ردپای نویسنده را هویدا کرده و اطلاعاتی جالبی درباره این شخص به مخاطب میدهد، گویی این اطلاعات به صورت عامدانه پخش شده تا عاملین انتشار این گزارش نوربالا زده باشند!
پشت نقاب یک نویسنده مجهول در گزارش انگلیسی
درباره میلر دو نکته قابلتأمل وجود دارد؛ ابتدا اینکه تاکنون هیچ گزارش دیگری با نام آیدا میلر در بیبیسی کار نشده و دوم اینکه سابقهای از هویت واقعی او در شبکههای اجتماعی از او وجود ندارد، این دو شاهد نشان از فیک(ساختگی) بودن این فرد دارد.
اما نکته جالب توجه صفحه تازهتأسیس «آیدا میلر» پس از آغاز فعالیت صفحات افرادی را دنبال میکند که مستقیما یا غیرمستقیم با عناصر گروهک تروریستی منافقین و نیز عوامل همکار با موساد در ارتباط هستند.
یکی از این افراد، دومنیک آتیاس است. آتیاس وکیل و معاون ریاستجمهوری وقت فرانسه در سال ۲۰۱۷ بوده که اکنون با عنوان پوششی فعال حقوق بشر و کودکان و رئیس هیئتمدیره بنیاد وکلای اروپا فعالیت میکند.
دومنیک آتیاس همچنین روابط نزدیکی هم با سرکرده تروریستها در آلبانی یعنی مریم رجوی دارد. او از زمان تصدی پست در معاونت ریاستجمهوری فرانسه تا کنون همکاریهای زیادی را با منافقین داشته و حتی در کمپ اشرف نیز با رجوی دیدار و گفتگو کرده است.
یک منبع امنیتی درباره شخصیت آتیاس میگوید: رجوی هر بار که قصد پروندهسازی حقوق بشری علیه ایران را داشته سراغ این وکیل فرانسوی رفته و با پرداخت پول او را به کار گرفته است، آتیاس با دادن رشوه به سیاستمداران اروپایی و آمریکایی علیه مردم ایران پرونده سازی میکند!
عجیب آنکه یک روز قبل از انتشار گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی آتیاس با رهبر گروهک منافقین در پاریس دیدار کرده است. این دیدار در حاشیه کنفرانسی که منافقین ترتیب داده بودند، شکل گرفت. این کنفرانس ضدایرانی با مضمون سیاهنمایی علیه وضعیت اجتماعی و زنان ایران برگزار شده است، در این نشست آتیاس در کنار مریم رجوی علیه زنان ایرانی سخنرانی کرده است!
همزمان با برگزاری این نشست نیز، هشتگ «زن، مقاومت، آزادی» نیز که از هفته گذشته بارگذاری شده بود، وایرال شد؛ در روزهای اخیر نیز، اکانتهای سایبری و هوادار منافقین، این هشتگ را درباره گزارش نیکا شاکرمی نیز پخش کردند که نشان از برنامهریزی از پیش هماهنگ شده منافقین با انگلیسیها درباره این گزارش داد، پیش از این بارها اتفاق افتاده است که منتافقین با پرداخت پولهای کلان به رسانههای غربی گزارشهای ادعایی خود را بدون اسم و عنوان منتشر کردهاند.
به عنوان مثال رسانۀ آمریکایی اُپن سیکرت (مرکز سیاست پاسخگو) که به طور تخصصی به مسئله ورود پولهای با منشاء مشکوک به امور سیاسی در آمریکا میپردازد، طی گزارشی از پرداخت مبلغ ۱.۴ میلیون دلار به شرکت لابیگر «روزمونت» از سال ۲۰۱۳ تا کنون توسط تروریستهای منافقین برای تأثیرگذاری بر سیاستهای خارجی و دفاعی آمریکا خبر داده است.
این گزارش که به طور خاص اقدام اخیر «مایکل موکازی» در ثبت نام رسمی در فرم مربوطۀ وزارت دادگستری آمریکا به عنوان لابیگر گروهک تروریستی منافقین را بررسی میکند، به سایر فعالیتهای تبلیغی این گروهک نیز اشاره کرده و اسامی دیگر سیاستمداران آمریکایی حامی تروریستهای منافقین مانند رودی جولیانی، جان بولتون و رابرت توریسلی را نیز مطرح میکند.
در ادامه این گزارش اسنادی دربارۀ مراودات مالی فرقه تروریستی منافقین با یک شرکت لابیگر در آمریکا منتشر شده است که نشان میدهد منافقین بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ در مجموع ۱.۴ میلیون دلار برای تاثیرگذاری بر سیاستهای دولت و کنگره آمریکا به شرکت روزمونت پول پرداخت کرده است. لازم به ذکر است این اسناد از طریق ادارۀ اسناد عمومی وابسته به سنای آمریکا بدست آمده است.
در همین زمینه گفتنی است بارها اسناد پرداخت مبالغ هنگفت توسط گروهک تروریستی منافقین به سیاستمداران و روزنامهنگاران مختلف در رسانههای این کشور منتشر شده و اقدامات این گروهک تروریستی برای اثرگذاری بر سیاستمداران آمریکایی مورد انتقاد رسانهها و چهرههای سیاسی قرار گرفته است.
دومنیک آتیاس دو روز پس از گزارش نیکا شاکرمی نیز، یک پیام ویدیویی اختصاصی برای تلویزیون منافقین ارسال کرده است، افزوده بر این، آتیاس گزارش بیبیسی را که به زبان فرانسوی در وبسایت متعلق به منافقین نوشته شده بود را در صفحه توییتری خود بازتاب داده است.
دیگر شخصیتی که آیدا میلر، نویسنده گزارش بیبیسی او را دنبال کرده، برد شرمن است. یکی از نمایندگان جمهوریخواه سنای آمریکا که روابط نزدیکی با منافقین داشته و از حمایان سرسخت اغتشاشات ۱۴۰۱ در ایران بوده است، سال گذشته منافقین در ساختمان کنگره آمریکا نمایشگاهی را برگزار کرده بودند که حامی اصلی آن برد شرمن، نماینده جمهوریخواه کنگره بود.
جعل اسناد توسط یک سازمان ضدایرانی!
بررسی های ابتدایی نشان میدهد که شیوه جعل اسناد و مدارک منتشر شده در بیبیسی شباهت بسیار زیادی به اسناد جعل شده توسط گروههای هکری وابسته به نفاق دارد، اما این اسناد رد پای یک سازمان ضدایرانی را نیز برملا میسازد! یکی از مهمترین شخصیتهایی که آیدا میلر آن را دنبال میکند، جیسون برادسکی، رئیس شورای سیاستگذاری گروه اتحاد علیه ایران هستهای(UANI) است.
برادسکی فروردین ۱۴۰۰ به تیم سردبیری شبکه تروریستی اینترنشنال پیوسته بود. او در زمان ریاست شورای سیاستگذاری UANI، فعالیتهای گستردهای را به بهانههای هستهای، علیه ایران ترتیب داده بود و روبط نزدیکی نیز با موساد دارد، برادسکی همان کسی بود که اولینبار تصاویر عملیات تروریستی عوامل موساد در ایران علیه شهید صیاد خدایی را در فضای مجازی منتشر کرده بود.
کنارهم قرار گرفتن قطعات این پازلها نشان میدهد که گزارش ضد ایرانی شبکه انگلیسی دست پخت مشترک منافقین و موساد است که تلاش شده با ساخت نسخه رسانهای از آن، مورد استناد قرار بگیرد.
برادسکی رئیس اتحادیهای است که از سال ۲۰۰۸ تاسیس شده که تا پیش از او توسط مقامات اسبق دستگاه سیاست خارجی و دولت آمریکا اداره میشد. این سازمان را ابتدا «مارک والاس»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل، همراه با «ریچارد هالبروک» از اعضای دولت «باراک اوباما»، تاسیس کردند.
اما اکنون ریاست آن بر عهده «جو لیبرمن»، سناتور سابق ایالت «کانیتیکت» است و مدیریت اجرایی آن نیز توسط «دیوید ایبسن» اداره میشود. این سازمان با عنوان «اتحاد علیه ایران هسته» آغاز به فعالیت کرد و با مشورت گروهی از چهرههای نظامی و سیاست خارجی برجسته ضدایرانی در ایالات متحده به فعالیت خود ادامه داد.
در بین این مشاوران، «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی دولت «دونالد ترامپ» نیز دیده میشود که حتی سابقه عضویت در این سازمان را هم دارد. مهمترین تامینکنندگان بودجه «اتحاد علیه ایران هستهای»، سرمایه داران جمهوریخواه در آمریکا هستند، با این حال این سازمان مدعی شده سالانه بین ۱.۳ تا ۱.۷ میلیون دلار کمک مالی معاف از مالیات جمعآوری میکند که البته اسامی حامیان مالی خود را هیچوقت منتشر و رسانهای نکرده است. با این وجود، ارتباط این سازمان با عناصر صهیونیستی فعال علیه جمهوی اسلامی ایران، نشان از وابستگی کامل مالی آن به سرویسهای اطلاعاتی سیا و موساد و لابی صهیونیسم است.
اعضای دیگر این گروه شامل جیم ولسی، رئیس پیشین سازمان سیا، مئر دگان، رییس سابق موساد، ریچارد دیر لاو، رییس سابق سرویس اطلاعاتی انگلستان، آگوست هنینگ، رییس سابق سرویس اطلاعاتی آلمان، کریستن سیلوربرگ، سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا، چارلز گاتری، فرمانده سابق اطلاعاتی در ارتش و مدیر موسسه روچلید در انگلستان (خاندان یهودی روچیلد)، فرنسز تاونسند، معاون مشاور امنیت داخلی بوش و عضو شورای خط مشی اطلاعاتی و اطلاعات خارجی، ولفگانگ شوسل، صدر اعظم سابق اتریش، وزیر سابق و معاون صدر اعظم اتریش، هستند.
فعالیت کلیدی و راهبردی این سازمان، لابیگری ضدایرانی در کنگره آمریکا است؛ این سازمان با مجموعه اقداماتی نظیر برگزاری کارزارهای ضدایرانی، تحریم و اعمال فشار بر شرکتها و سازمانهای در حال تجارت با ایران، تهیه پیشنویس قوانین ضدایرانی جهت تصویب در کنگره و...، علیه ایران در کنگره آمریکا لابیگری میکند، اقداماتی که مشابه آن در گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی مشهود است و تلاش شده با این روایت جعلی، دستاوردی ضدحقوق بشری علیه ایران زمینهسازی شود.
به خصوص اینکه مهمترین هدف این سازمان در بُعد اطلاعرسانی، بسیج پشتیبانی عمومی و استفاده از گستره رسانهای و متقاعد سازی رهبران کشورهای خارجی برای ایران هراسی است. این سازمان همچنین وظیفه دارد اهداف موساد و رژیم صهیونیستی در اروپا و آمریکا را با هدف افزایش تضاد بین دولت و ملت ایران با دولت و ملت آمریکا را رایزنی، زمینهسازی و پیگیری کند.
یکی از نکات جالب صفحات مجازی «اتحاد علیه ایران هستهای»، اکانت عربی این سازمان در توئیتر است که عنوان هستهای را حذف کرده و با نام اتحاد علیه ایران، فعالیت میکند.
سازمان اتحاد علیه ایران هستهای افزوده بر این که با لابی و حمایت مالی صهیونیستها مدیریت و فعالیت میکند، سابقه جعل نامه و اسناد را در سال ۲۰۱۳ دارد. ۱۹ جولای ۲۰۱۳، مالک یک شرکت کشتیرانی یونانی به نام ویکتور رزتیس، علیه گروه اتحاد علیه ایران هستهای در آمریکا شکایت میکند.
در این شکایت آمده که سازمان اتحاد علیه ایران هستهای علیه شرکت یونانی اتهام زده و با آنها همچون جلادان رفتار میکند؛ این سازمان خواسته تا شرکت یونانی متعهد شود که اتهام فعالیت تجاریاش با ایران از سوی یک حسابرس موردنظر گروه اتحاد علیه ایران هستهای، مورد بررسی قرار گیرد و خود را با عنوان جعلی یک شورای مستقل جهت ممیزی و حسابرسی معرفی کند.
تمامی اتهامات این لابی صهیونیستی علیه تاجر یونانی، بر پایه نامهای است که رزتیس به مسئولان ایرانی در یونان ارسال کرده و در آن خواستار دیدار با آنان شده بود. همچنین گروه اتحاد علیه ایران هستهای، مدعی است رزتیس تفاهم همکاری مشاورهای نیز با ایرانیها امضا کرده بوده است که این سازمان البته تاکنون از انتشار این دو نامه مورد ادعای خود، خودداری کرده است. از طرفی رزتیس نیز قویاً اعلام کرد که هر دو نامه، جعل شده است. در ماه آوریل ۲۰۱۳، در نامهای که وکلای رزیتس، مالک شرکت کشتیرانی یونانی، به ریاست دادگاه ارائه دادند، اعلام کردند که به اطلاعاتی دست یافتهاند که نشان میدهد گروه اتحاد علیه ایران هستهای، توسط افراد ذینفوذ خارجی همچون اونگار تامین مالی میشود؛ افرادی که احتمالا اسرائیلی هستند!
ردپای عناصر نفاق و موساد در گزارش بیبیسی آنچنان عیان است که اعتبار آن با یک بررسی ساده نیز قابل تشریح است، این هماهنگی تابستان سال گذشته و در جریان جلسه وزیر اطلاعات اسرائیل با برخی عناصر رسانهای ضدایرانی در لندن فراهم شده است.
اتهامات حقوق بشری علیه ایران، آخرین تلاشهای لابی صهیونیسم برای فشار حداکثری علیه مردم ایران در مجامع بینالمللی پس از عملیات وعد صادق است. نفوذ عوامل رژیم صهیونیستی در رسانههای لندنی نیز به همین منظور تقویت شده تا راهبرد صهیونیستها برای فرار از فشار جهانی محقق شود.